eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
در خواست شفا (در خواست شفا) حضرت آية الله العظمي شهيد محراب عالم جليل القدر و سيد نبيل و مجاهد سيد عبدالحسين دستغيب شيرازي رضوان الله تعالي عليه از جناب فاضل و محقق آقاي حاج ميرزا محمود مجتهد شيرازي نزيل سامرا نقل فرمود از جناب شيخ محمد حسين قمشه اي كه ايشان فرمود: ايشان بقصد تشرف به مشهد حضرت رضا (عليه السلام) از عراق مسافرت ميكند و پس از ورود به مشهد مقدس دانه در انگشت دستش آشكار ميشود و سخت او را ناراحت ميكند چند نفر از اهل علم او را بمريض خانه ميبرند جراح نصراني مي‌گويد بايد فوراً انگشتش بريده شود و گرنه ببالا سرايت ميكند. جناب شيخ قبول نميكند و حاضر نميشود انگشتش را ببرند طبيب مي‌گويد اگر فردا آمدي بايد از بند (مچ) دست بريده شود شيخ برميگردد و درد شدت ميكند شب تا صبح ناله مي‌كند فردا ببريدن انگشت راضي ميشود. چون او را مريض خانه ميبرند جراح دست را مي‌بيند مي‌گويد بايد از بند دست بريده شود قبول نمي كند و ميگويد من حاضرم فقط انگشتم بريده شود جراح ميگويد فايده ندارد و اگر الان از بند دست بريده نشود ببالاتر سرايت كرده و فردا بايد از كتف بريده شود. شيخ بر مي‌گردد و درد شدت ميكند بطوريكه صبح ببريدن دست راضي مي‌شود چون او را نزد جراح مي‌آورند دستش را مي‌بيند و ميگويد به بالا سرايت كرده و بايد از كتف بريده شود و از بند دست فايده ندارد و اگر امروز از كتف بريده نشود فردا بساير اعضاء سرايت مي‌كند و بالاخره بقلب مي‌رسد و هلاك ميشود. شيخ ببريدن دست از كتف راضي نميشود و برميگردد و درد شديدتر شده تا صبح ناله مي‌كند و حاضر ميشود كه از كتف بريده شود و رفقايش او را براي مريض خانه حركت مي‌دهند تا دستش را از كتف ببرند در وسط راه شيخ گفت اي رفقا ممكن است در مريض خانه بميرم اول مرا بحرم مطهر ببريد پس ايشانرا در گوشه اي از حرم جاي دادند شيخ گريه و زاري زيادي كرده وبحضرت شكايت مي‌كند. ميگويد آيا سزاوار است زائر شما بچنين بلائي مبتلا شود و شما بفريادش نرسيد (و انت امام الرؤوف) خصوصاً درباره زوار پس حالت غشوه اي عارضش ميشود در آنحال حضرت رضا (عليه السلام) را ملاقات مي‌كند. آنحضرت دست مبارك را بر كتف او تا انگشتانش كشيده ومي فرمايد شفا يافتي شيخ بخود مي‌آيد مي‌بيند دستش هيچ دردي ندارد رفقا مي‌آيند او را بمرض خانه ببرند جريان شفاي خود را بدست آنحضرت به آنها نمي گويد. چون او را نزد جراح نصراني ميبرند جراح دستش را نگاه مي‌كند اثري از آن دانه نمي بيند باحتمال آنكه شايد دست ديگرش باشد آندست را هم نظر مي‌كنند مي‌بيند سالم است ميگويد اي شيخ آيا مسيح (عليه السلام) را ملاقات كردي؟ شيخ فرمود كسي را كه از مسيح (عليه السلام) بالاتر است ديدم و مرا شفا داد پس جريان شفا دادن امام (عليه السلام) را نقل ميكند. (- داستانهاي شگفت. ) بدرگاهت پناه آورده‌ام يا رضا يارضا (عليه السلام) من زوار سرافتده‌ام يا رضا يارضا (عليه السلام) افتاده‌ام دستم بگير يارضا يارضا (عليه السلام) آزرده‌ام دستم بگير يارضا يارضا (عليه السلام) اي ملجاء درماندگان يارضا يارضا (عليه السلام) اي چاره بيچارگان يارضا يارضا (عليه السلام) امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
جمع بندی ونتیجه گیری امام رضا (علیه السلام) با فرق مختلف شیعی برخوردهای مختلف و گوناگونی داشت آن حضرت (علیه السلام) با غلات و واقفیه سخت ترین برخورد و مبارزۀ جدی داشته ولی در مقابل زیدیه، این شدت برخورد را مشاهده نمی کنیم و در واقع در برخورد امام (علیه السلام) با زیدیه، نوعی بی اعتنایی همراه با نهی از قیام به چشم می‌خورد و البته چنانکه دیدیم در برخورد با زیدالنار، به شدت اقدامات و اعمال او را محکوم کرده و مخالف احکام خدا می‌خواند. در مورد فرقۀ اسماعیلیه نیز به دلیل مستور بودن امامان این فرقه و نیز مخفی بودن فعالیت هایشان، برخوردی مشهود نیست و در مورد فرقۀ فطحیه به نظر می‌رسد که امام (علیه السلام) درمقابل آنان، موضعی مدارا گونه و حتی در مواردی دوستانه درپیش گرفتند. و امّا در علت سختی برخورد و مبارزۀ امام (علیه السلام) با غلات می‌توان گفت، اهمیت مسأله بوده یعنی از آنجا که اصل اساسی دین و نیز اصلی ترین فلسفۀ آمدن پیامبران و نیز امامان:، مسألۀ توحید بوده است و ازآن طرف، غلات را می‌بینیم که با آموزه‌های نادرست خود، در واقع با اصل توحید مبارزه و پیکار می‌کردند، مسلّماً امامی که مبنای دعوت و هدفش در خطر نابودی قرار گرفته، با این آفت ویرانگر به شدت مبارزه کرده و درصدد ریشه کن کردن هر چه تمامتر آن برمی آید. در مورد واقفیه نیز به نظر می‌رسد آنچه برخورد تند امام (علیه السلام) را باعث شده بود، شدت خطر این فرقه و نیز شدت برخورد آنان، مخصوصاً سران اولیه و اصلی آن که عمدتاً از علما و فقها بودند و معمولاً آگاهانه به این مخالفت و انکار امامت امام (علیه السلام) دست زده بودند، و به طور گسترده و وسیع نیز به دنبال تبلیغ و اشاعۀ آموزه‌های نادرست خویش بودند. به طوری که برخی از غلات، از این فضای متشنج به نفع خویش استفاده کرده و خود را واقفی خوانده و با تخلیط عقاید خود با واقفیان، مشکلاتی دیگر را پدید آورده و پیروانشان را برای مبارزه با امام (علیه السلام) و یارانش آماده می‌کردند. در مورد فرقۀ زیدیه، به نظر می‌رسدکه آنچه باعث عدم شدت برخورد امام (علیه السلام) در مقابل این فرقه شده باشد، این بود که از آن جا که خصوصیت اصلی این فرقه، مبارزات و قیام‌های آشکار آن بود که ائمه: بر طبق اصل تقیه با این مبارزات، موافق نبوده و هر چند که این مبارزات، تعدادی از شیعیان را به هلاکت می‌کشاند ونیز اوضاع را برای سایرین (دیگر شیعیان) بغرنج تر می‌نمود، ولی نشان دهندۀ میزان ظلم و جور حکام و نیز غصبی بودن حکومتشان بوده و باعث بیداری دیگر افراد جامعه و حساسیت آنها نسبت به این حقّ غصب شده، می‌شد. دلیل مهم تر آن که در این زمان (زمان امامت امام رضا (علیه السلام) )، اگر چه زیدیه خود به خطا رفته و بر خلاف تقیه و دستور ائمه: عمل می‌کردند ولی امام (علیه السلام) را وادار به ورود به طیف و دستۀ خود نمی کردند. چنان که در زمان امام صادق (علیه السلام) در ماجرای نفس زکیه، خلاف آن را شاهدیم و در آنجا می‌بینیم که چه برخورد زشت وناپسندی را با امام شیعیان (امام جعفر صادق (علیه السلام) ) برای ورود و یا تأیید قیامشان داشتند. والبته حضور مخالفان جدی تر و خطرناک تر مثل واقفیه و غلات، از دیگر دلایل این عدم شدت برخورد امام (علیه السلام) با زیدیه می‌تواند باشد. و اما در مورد فرقۀ فطحیه، توضیحی که می‌توان داد این است که اکثر آنها از فقهای بزرگ بودند که امامت امام رضا علیه السلام را انکار نمی کردند و در نتیجه درصدد مبارزه با امام (علیه السلام) بر نیامدند و آنچه از قراین تاریخی و روایی به دست می‌آید، تعمدی نبودن این انحراف است که چنان که ملاحظه شد، پس از روشن شدن جریان و راه اصلی، اکثر فطحیان به امامت امامان دوازده گانه: رجوع کردند و اگر چه تعدادی از آنان، امامت عبدالله افطح را بر این زنجیره افزودند و عدد امامان را به سیزده رساندند، اما مدت کوتاه امامت عبدالله و نیز عدم مبارزه و فعالیت‌های خاص فطحیان در مقایسه با سایر فرق به خصوص واقفه؛ و یا حتی عدم فعالیت‌های مخفی و زیرزمینی مثل اسماعیلیه، میزان خطر آنان را به شدت کاسته بود. از طرف دیگر جوّ متشنج و نابسامان جامعه که خلفایش، ظاهراً با امام (علیه السلام) دوستانه و حتی مطیعانه (مأمون)، رفتار می‌کردند و در واقع قصد عوام فریبی داشتند و از آن طرف، فرق مختلف موجود در جامعه و آن سیاست درهای باز مأمون و نهضت ترجمه ای که به راه انداخته بود و انواع جلسات و....، فرصتی بیش از این در اختیار امام (علیه السلام) نمی گذاشت. ولی چنانچه دیدیم، امام (علیه السلام) در این اوضاع آشفته و مه آلود، تمام تلاش خود را در نشان دادن راه راست و درست و کشاندن افراد به این سمت نموده و با مواضع روشن و آشکار خویش، و معرفی سران فتنه هر چه بیشتر به مه زدایی و صاف و هموار نمودن این مسیر پرداختند و با توصیه‌ها و فرمایشات گهربار خود، دیگر شیعیان را از آلوده شدن و افتادن در
دام انحراف، بیمه نمودند. به امید آنکه از پیروان و رهروان واقعی آن امام رئوف (علیه السلام) باشیم. «والسلام» ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️خیلی جالبه... ضد انقلابهای مؤثر همشون جزو مسئولین بودند❗️ ⬅️ از بنی صدر بگیر تا همین الان که دیگه نمی‌خوایم اسم ببریم😉... اونا می‌خوان نظام سرنگون بشه،مردم نمی‌ذارن... میگن مال خودمونه... 👈اهمیت انتخاب درست... @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت شصت و یکم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: شصت و یکم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نماهنگ باصدای حاج صادق آهنگران و... کلنا عباسک یا زینب ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🔻 8⃣ سردار علی ناصری در آبراه زبره چادر زدیم و در بیابان، کنار سیل بند باکری با عده ای از بومی های عراقی که جذب کرده بودیم، شروع به کار شناسایی در هور کردیم. گروهی از همکارانمان هم بومی دشت آزادگان و عشایر عرب بودند. به خاطر آنکه هور طرف عراقیها را نیز می خواستیم شناسایی کنیم، به نیروهای عرب عراقی نیاز داشتیم چند نفر از عشایر عرب عراقی را که منطقه را می شناختند، استخدام کردیم و شروع به کار کردیم. از همان آغاز سعی زیادی کردم که آرشیو منظمی از همه مراحل شناسایی به وجود آورم. به همین نیت، اصل گزارشها را نگهداری می کردم. در بسیاری از مواقع نیز همراه تیم های شناسایی، فیلم بردار اعزام می کردم تا از همه مناطق شناسایی شده فیلم برداری کند خوشبختانه آن گزارش ها و فیلم ها که صدها ساعت می شود، هم اکنون در اهواز موجود است. بومی های هور، پای ما را به آنجا باز کردند. آنها به ما جرئت دادند تا به عمق هور برویم و کار شناسایی را انجام دهیم. اگر آنان نبودند، ما موفق به این کار نمی شدیم. از مجاهدان عراقی و عراقی هایی که با خلوص نیت در خدمت ما بودند نیز عده ای شهید یا اسیر شدند. ما در آغاز کار حتى بلد نبودیم سوار بلم های چوبی بشویم. تعادل ما و بلم به هم می خورد یا بلم واژگون می شد و ما در آب می افتادیم. بومی های عرب منطقه با صبر و حوصله گام به گام کارها را به ما یاد دادند؛ از طرز سوار شدن به بلم تا پارو زدن، حرکت در آبهای هور، عبور از نیزارهای مخوف و شناسایی منطقه. 🔅 پیگیر باشید @zandahlm1357
احتجاج امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حدیث رد الشمس امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از شهادت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) در وقایع متعددی به احادیثی از فضائل و مناقب خویش بر حقانیت خود علیه غاصبین اقامه برهان نمودند که از جمله آن‌ها احتجاج به حدیث رد الشمس است. امام صادق (علیه السلام) از جدش امام حسین (علیه السلام) نقل می‌فرماید: زمانی که ابوبکر خلیفه شد و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را خانه نشین کردند حضرت روی خوش به ابوبکر نشان نمی داد و این بر او و حکومتش گران آمد. ابوبکر سعی کرد تا توجه او را جلب کند. او جلسه ای تشکیل داد و امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مناظره با او برخاست. حضرت یکی از دلایلی که برای حقانیت خود بیان می‌دارد و او را غاصب حکومت معرفی می‌کند این است که به او فرمودند: «فانشدک الله انت الذی ردت له الشمس لوقت صلاته فصلاها ثم توارت،‌ام انا؟ قال: بل انت؛ تو را به خدا سوگند می‌دهم! آیا تو بودی که خورشید برای او در وقت خواندن نماز، بعد از غروب کردن بازگشت و نماز را در وقتش ادا کرد یا من؟ » ابوبکر گفت: البته تو بودی. [۱] همچنین حضرت به این فضیلت در جمع شورای شش نفره - که عمر بن خطاب تعیین کرده بود - نیز استدلال و احتجاج نمودند. عامر بن وائله می‌گوید: من همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در روز شوری در خانه[ای که شوری در آن شد] بودم، شنیدم حضرت به آن‌ها [پنج نفر] فرمود: به خدا سوگند آنچنان بر شما احتجاج کنم که هیچ کدام از عرب و عجم شما نتواند کوچک ترین ایرادی بر آن وارد کند و آن را منکر شود. سپس حضرت آن پنج نفر را به یک یک فضائل خویش قسم دادند و از آنها اعتراف گرفند تا اینکه فرمودند: «فأنشدکم بالله هل فیکم احد ردت علیه الشمس حتی صلی العصر فی وقتها غیری؟ قالوا: اللهم لا؛ شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا احدی بین شما است که خورشید برای او بازگشته باشد تا نماز عصر را در وقت خویش بخواند به جز من؟ آنان گفتند: خدا داند که نه. » [۱] ---------- [۱]: . الخصال ۵۵۰؛ الاحتجاج ۱/۱۶۶؛ حلیة الابرار ۲/۳۰۸؛ مدینة المعاجز ۱/۲۰۸ و ۳/۲۷؛ بحار الانوار ۲۹/۱۰؛ البرهان ۵/۳۲۲. [۱]: . مناقب ابن مغازلی الشافعی ۱۱۶؛ الطرائف سید بن طاووس ۴۱۲؛ بحار الانوار ۲۹/۶۳۵؛ کشف الیقین ۴۲۱؛ الولایة ابن عقدة الکوفی ۱۷۲؛ منهاج الکرامه ۹۲. https://eitaa.com/zandahlm1357
آخرالزمان در کتاب التحصین و صفات العارفین آمده است: ابن مسعود گفته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که دین کسی محفوظ نمی ماند مگر اینکه چون روباه، از گله ای به گله دیگر و از سوراخی به سوراخ دیگر فرار کند. پرسیدند: آن روز کی فرا خواهد رسید؟ فرمود: آنگاه که معیشت تنها از راه معصیت خدا بدست آید، در چنین زمانی همسر اختیار نکردن جایز است. اصحاب عرض کردند: شما ما را به ازدواج فرا می‌خوانید؟ پیامبر فرمود: بلی ولی در آن زمان، انسان به وسیله پدر و مادرش نابود می‌شود، و اگر آنان نباشند، به دست همسر و فرزندان و اگر آنان نباشند، به دست خویشان و همسایگان نابود شود. اصحاب گفتند: چگونه چنین چیزی صورت می‌گیرد؟ پیامبر فرمود: او را به تهیدستی سرزنش می‌کنند، او را به آنچه طاقت ندارد وادار می‌سازند تا در پرتگاه هلاکت افتد. سحابی منمای باین خلق مجازی خود را مشهور مکن به نکته سازی خود را خود می‌دانی که اهل مجلس کورند ای شمع چه هرزه می‌گذاری (می گدازی) خود را * با مردم چشم خود خطابت باید با کس نه سؤال و نه جوابت باید چشمی داری و عالمی در نظر است دیگر چه معلم چه کتابت باید .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
زمانه ات را بشناس 25.MP3
3.9M
🔰 سلسله سخنرانی های 25 🌀 بازخوانی تحلیل های مهم مقام معظم رهبری 🎬 جلسه 5️⃣2️⃣ 🎤 با تدریس 👈برای آشنا شدن جوانان انقلابی با تحلیل های رهبری عزیز، در نشر این فایلها حتی با لینک خودتان، همکاری بفرمایید @zandahlm1357
جلسۀ هفتم: جنگ صفّين اشاره سركشى قاسطين اشاره قاسطين به معنى ستمگران است و در اصطلاح به معاويه و يارانش اطلاق مى شود كه نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ستم روا داشتند و حق آن حضرت را انكار كردند و با ايجاد جنگ روانى در پوشش مظلوميت عثمان، صلاحيت على (عليه السّلام) در خلافت بر مسلمانان را زير سؤال بردند و در نهايت خواستار كناره گيرى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) از خلافت شدند. سابقۀ حكومت معاويه معاويه در سال ۱۵ هجرت كه شامات تقريباً به طور كامل به دست مسلمانان فتح شد، از سوى عمربن خطاب به حكومت اين ناحيه منصوب شد و نزديك به ۸ سال تا قتل عمر، بر اين خطّه حكم مى راند. عجيب اين كه عمر هيچ يك از كارگزاران خود را بيش از يك سال در مسئوليت باقى نمى گذاشت؛ اما معاويه را در اين مدت طولانى در فرمانروايى شام نگاه داشت. اگرچه عمر بن خطاب مانند ساير حاكمانش بر معاويه نظارت داشت، اما خطاهاى او را با شنيدن توجيهاتش ناديده مى گرفت. تثبيت معاويه در چنين مسئوليتى, رشوه اى به ابوسفيان و متنفذان قريش بود تا براى دستگاه خلافت مشكلى پيش نياورند. عثمان پس از رسيدن به خلافت، به سبب خويشاوندى، نه تنها او را در حكومت شام تثبيت كرد، بلكه با دادن اختيارات تام دست او را كاملاً باز گذاشت. بنابراين معاويه تا هنگام قتل عثمان و به خلافت رسيدن اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، به مدت ۲۰ سال حاكم بلامنازع شامات بود. مردم شام از ابتداى تشرف به اسلام با حكومت وى خو گرفته بودند و او نيز اسلام را آن گونه كه مى خواست به آن‌ها آموخته بود. از اين رو معاويه اين منطقه را ملك شخصى خود تلقّى مى كرد و نه تنها نمى خواست آن را از دست بدهد، بلكه قدرت مطلقۀ او و ضعف اراده و نيز ادارۀ نادرست مملكت اسلامى توسط عثمان، او را به طمع رسيدن به خلافت انداخته بود. ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
دانشگاههای بزرگ اروپا مرکز تدریس دانش های ایرانی اسلامی 🔻بزرگترین دانشکده های اروپا تنها از کتب ابن سینا و رازی برای تدریس در دانشکده طب استفاده می کردند. 🔻دانشگاه مونپولیه که از بزرگترین دانشگاه های آن زمان اروپا محسوب می گردید،مرکز تدریس دانش های اسلامی بود بطوری که در کتابخانه عظیم آن ترجمه تمام کتب ایرانی و اسلامی نگاهداری میشد. 📚سیریل الگود، تاریخ پزشکی ایران ص ۳۰۲ و ۳۰۳