سبک زندگی شاد 40.mp3
9.26M
#سبک_زندگی_شاد ۴۰
تموم ماجرایِ زندگی،
و آمد و رفتِ آدمایِ مختلف در زندگی ما
هیچی نیست...؛
جز یک میدانِ تمرینی ، با حریف هایِ جور واجور...
⛹♂حریف ها رو فقط یک حریفِ تمرینی ببین!
نه حریفِ مسابقه ای!!!
هر آمدی...یه رفتنی هم داره!
🕌در محضر امام روح الله (۲۶۵)
💠 بشارت به ننگ
📌 امام خمینی (ره ):
چه بسا از این رؤسای جمهوری که در دنیا هستند، مدعی احترام به حقوق بشر هستند،قبل ازرسیدن به مقام ریاست جمهور مدعی آزادیخواهی، مدعی دوستی با بشر، مدعی پاسداری رفاه بشر هستند، لکن وقتی که می رسند به مسند و امتحان می کند خدای تبارک و تعالی آنها را، نمی توانند از امتحان بیرون بیایند، به جای طرفداری از حقوق بشر، بشر را به تباهی می کشند، به جای طرفداری از ضعفا، ضعفا را به هلاکت می رسانند، همانطوری که در آن طرف بشر الصابرین است به رحمت و مغفرت و حیات ابدی، برای اینها هم بشارت و عذاب الیم است، بشارت به ننگ است.
📚 صحیفه امام؛ جلد۱۳؛ صفحه ۴۵۶
#سپاه_پاسداران
#جمهوری_اسلامی_حَرم_است
#امام_خمینی
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 قصه «افطاری عمه جون» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم نژاد، ملیکا عبدالکریمی،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
کلیپ آموزشی
#ضرب_المثل(با یک دست دوتا هندونه نمیشه برداشت)
#بیشه_شاد
#پویانمایی🧸
مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شفاي دردها (شفاي دردها) مشهدي رستم پسر علي اكبر سيستاني فرمود: من دوازده سال قبل از اين تاريخ (سي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شفاي دست)
حاج غلامحسين جابوزي دختري به نام كوكب كه دست راستش شل شده بود داشت كه در آخر روز نهم ماه شوال سنه ۱۳۴۳ شفا يافت كه والده دختر نقل نمود.
شبي در خانه وقعه هولناكي روي داد و اين دختر از هول و اندوه آن وقعه دست راستش بدرد آمد تا سه چهار روز بدرد گرفتار بود. آنگاه دستش از حس و حركت افتاد لذا از جهت علاج از قريه خود به ترشيز (كاشمر فعلي) آمده و نزد طبيب رفته به معالجه مشغول شديم و اثري حاصل نشد.
پس بسوي مشهد مقدس حركت كرديم و مشرف به حريم رضوي شديم ظاهراً براي معالجه و باطناً
به جهت استشفاء از دربار حضرت رضا (عليه السلام) پس چند روز نزد طبيبان ايراني رفته فايده اي نديديم. آنگاه به دكتر آلماني رجوع كرده و او براي معاينه دختر را برهنه كرد و من چون دختر خود را نزد آن اجنبي كافر برهنه ديدم بر من سخت و گران آمد آرزوي مرگ كردم كه كاش مرده بودم وناموس خود را پيش اجنبي كافر برهنه نمي ديدم.
دكتر امر كرد چشمهاي دختر را بستند و باو گفت به هر عضوي كه دست ميگذارم بگو آنگاه دست به هر عضو كه ميگذاشت دختر ميگفت فلان عضو است تا وقتي كه دست بدست راست او نهاد ودختر هيچ نگفت. پس سوزني مكرر بآندست فرو كرد و دختر ابداً اظهار تألم نكرد. چون معلوم شد كه احساس درد نمي كند لباس او را پوشيده و چشمهاي او را باز كرد و گفت اين دست علاج ندارد و سه مرتبه گفت دست مرده است و روح ندارد. ببريد او را نزد امام خودتان مگر پيغمبر يا امام علاج كند.
از اين سخن يقين نمودم كه چاره اي نيست بجز پناه بردن به طبيب حقيقي حضرت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام).
فكر بهبود خود بدل زدر ديگر كن
درد عاشق نشود به زمداواي طبيب
لذا او را به حمام فرستاده تا پاكيزه شود و غسل نمايد. بالجمله قريب بغروب بود كه تشرف بحرم حقيقي و كعبه واقعي حاصل شد و دختر در پيش روي مبارك نزد ضريح نشست و عرض كرد يا امام
رضا يا شفا يا مرگ، من نيز اين سخنش را بساحت قدس امام (عليه السلام) پسنديده و همين معني را خواهش كردم و هر دو گريه بسيار نموديم آنگاه يادم آمد كه نماز ظهر و عصر را نخوانده ايم.
به دختر گفتم برخيز كه نماز نخوانده ايم دختر برخواست به مسجد زنانه ايكه در حرم شريف است رفت براي نماز من نيز در جلوي مسجد مشغول نماز شدم نماز من تمام نشده بود. ديدم دختر بسرعت تمام از مسجد زنان بيرون آمد و از نزد من گذشت.
من از نماز فارغ شدم بجستجوي او برآمدم كه اگر رو به منزل رفته است او را ببينم زيرا كه راه منزل را نمي داند و سرگردان ميشود. پس متوجه شدم ديدم نزد ضريح مطهر نشسته و اظهار حاجت ميكند كه يا شفاء يا مرگ.
گفتم كوكب برخيز به منزل رفته تجديد وضو نموده برگرديم. گفت تو ميخواهي برو لكن من برنمي خيزم تا مرگ يا شفاي خود را بگيرم از انقلاب حال او منقلب شده گريه كردم و از حرم بيرون آمده به منزل خود كه در سراي معروف به گندم آباد بود رفتم ديدم همسفران چاي مهيا كرده اند نزد ايشان نشسته مشغول صرف چاي بودم ناگاه ديدم دختر با عجله آمد.
تعجب كرده گفتم تو كه گفتي تا مرگ يا شفاي خود را نگيرم برنمي خيزم حال باين زودي و عجله آمده اي؟
گفت اي پدر حضرت مرا شفا داد!! گفتم از كجا ميگوئي گفت نگاه كن ببين
دست شل شده خود را بلند كرد و فرود آورد بطوريكه هيچ اثري از فلج در آن نبود. آنگاه گفت من همي خدمت آنحضرت عرض ميكردم يا مرگ يا شفا يكمرتبه حالتي مانند خواب بمن رويداد سرم را روي زانو گذاردم. سيد بزرگواري را ميان ضريح ديدم كه صورت او در نهايت نورانيت بود پس ديدم دست شل شده مرا ميان ضريح كشيد و از طرف شانه تا سر انگشتانم دست ماليد و فرمود:
دست تو عيبي ندارد ناگاه انگشت پايم بدرد آمد چشم باز كردم ديدم يك نفر از خدمت گذاران حرم براي روشن نمودن چراغهاي بالاي ضريح كرسي گذارده و اتفاقاً يكپايه آن روي انگشت پاي من قرار گرفته پس برخواستم و فهميدم به نظر مرحمت امام هشتم شفا يافتهام لذا بزودي خود را بخانه رسانيدم كه تو را بشارت دهم.
- تهذا حرَمَ الْاَقْدَسِ مِنْ رِفْعَتِهِ
جِبْريلُ مُواظِبٌ عَلي خِدْمَتِهِ
يَدْعُوا اَبَداً لِمَنْ اَتي رَوْضَتِهِ
اَنْ يُدْخِلُهُ الْاِلهُ في رَحْمَتِه
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
@zandahlm1357
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنایت امام رضا به زائری که درخواست غذای حضرت داشت
مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 «مهمون فراری!»
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
✅ موضوع قصه: مهر و محبت امام رضا علیهالسلام
📎 #قصه
📎 #کودک
📎 #امام_رضا
مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#شب_قدر #ماه_رمضان ✅ زیباترین انسانها... ⬅️ خداوند فرمود: اینجور آدمها رو خیلی دوست دارم... است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#راهپیمایی
#روز_قدس
🔻پیشنهاد استاد رحیمپور برای راهپیمایی روز قدس یا روز اربعین...
⬅️ اجازه بدهند نیروهای داوطلب به سوی قدس حرکت کنند❗️
⬅️ در روز اربعین فاز اول از نجف تا کربلا... فاز دوم از کربلا تا قدس...
⬅️ اینچنین کارها قبلاً سابقه داشته و اثرات زیادی هم دارد...
استاد #رحیم_پور
مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357