eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شركت زنان در ميدان جنگ تحصيل رضايت پدر و مادر براي رفتن به جبهه سؤال: (رفتن دختران امدادگر كه وجودشان در جبهه جنگ مفيد است اگر پدر و مادر راضي نباشند چه حكمي دارد؟ ) جواب: اگر موجب اذيت پدر و مادر است رضايت ايشان را تحصيل كنند. (۳۵۲) شركت زنان در جنگهاي صدر اسلام اينها مي‌ترسانند شما را از حكومت اسلامي. مي‌گويد اگر حكومت اسلامي باشد زنها را مي‌كنند توي يك اتاقي درش را قفل مي‌كنند تا آخر، تا آخر اينها توي اين اتاق باقي باشند. زنها در صدر اول اسلام جنگ مي‌رفتند! در لشكرها در طول جنگ بودند براي مداواي زخمها. (۳۵۳) ۱۷/۸/۵۷ حضور زنان صدر اسلام در ميدان اين حرفها و اين شعرها و اين چيزهايي كه در خارج درست كردند، اينها خوف اين است كه يكوقت خداي نخواسته بعض جوانهاي ما هم به اشتباه بيفتندكه مبادا يك همچو چيزي بشود؛ مبادا يكوقتي اسلام بيايد درِ خانه را روي زنها ببندند، قفلش كنند كه ديگر بيرون نيا از خانه! زنها در صدر اسلام توي ميدانها مي‌رفتند. در همين جنگهاي اسلامي توي ميدانها مي‌رفتند براي پرستاري اين چيزها، اينهايي كه كشته مي‌شدند آنجا. زنها در مَحْفَظه بمانند؟! چه كسي همچو چيزي به شما گفته است كه بايد اينطور باشد؟... آزادند مثل مردها. (۳۵۴) ۱۸/۸/۵۷ نسبت دادن حرف غلط به اسلام اين تبليغات كه اگر اسلام پيدا شد، مثلاً ديگر زنها بايد بروند توي خانه‌ها بنشينند يك قفلي هم درش بزنند بيرون نيايند! اين چه حرف غلطى است كه به اسلام نسبت مي‌دهند. صدر اسلام زنها توي لشكرها هم بودند؛ توي ميدانهاي جنگ هم مي‌رفتند. (۳۵۵) ۲۰/۹/۵۷ بانوان در اسلام بلندپايه هستند بانوان از صدر اسلام- در صدر اسلام- با مردان در جنگها هم شركت داشته اند. مقام زن مقام والاست؛ عاليرتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپايه هستند. ما مي‌بينيم و ديديم كه زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلكه جلو مردان در صفِ قتال ايستادند. بچه‌هاي خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند، و شجاعانه مقاومت كردند. (۳۵۶) ۱۳/۱۲/۵۷ @zandahlm1357
سبک زندگی شاد 40.mp3
9.26M
۴۰ تموم ماجرایِ زندگی، و آمد و رفتِ آدمایِ مختلف در زندگی ما هیچی نیست...؛ جز یک میدانِ تمرینی ، با حریف هایِ جور واجور... ⛹♂حریف ها رو فقط یک حریفِ تمرینی ببین! نه حریفِ مسابقه ای!!! هر آمدی...یه رفتنی هم داره!
🕌در محضر امام روح الله (۲۶۵) 💠 بشارت به ننگ 📌 امام خمینی (ره ): چه بسا از این رؤسای جمهوری که در دنیا هستند، مدعی احترام به حقوق بشر هستند،قبل ازرسیدن به مقام ریاست جمهور مدعی آزادیخواهی، مدعی دوستی با بشر، مدعی پاسداری رفاه بشر هستند، لکن وقتی که می رسند به مسند و امتحان می کند خدای تبارک و تعالی آنها را، نمی توانند از امتحان بیرون بیایند، به جای طرفداری از حقوق بشر، بشر را به تباهی می کشند، به جای طرفداری از ضعفا، ضعفا را به هلاکت می رسانند، همانطوری که در آن طرف بشر الصابرین است به رحمت و مغفرت و حیات ابدی، برای اینها هم بشارت و عذاب الیم است، بشارت به ننگ است. 📚 صحیفه امام؛ جلد۱۳؛ صفحه ۴۵۶ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
(شفاي دست) حاج غلامحسين جابوزي دختري به نام كوكب كه دست راستش شل شده بود داشت كه در آخر روز نهم ماه شوال سنه ۱۳۴۳ شفا يافت كه والده دختر نقل نمود. شبي در خانه وقعه هولناكي روي داد و اين دختر از هول و اندوه آن وقعه دست راستش بدرد آمد تا سه چهار روز بدرد گرفتار بود. آنگاه دستش از حس و حركت افتاد لذا از جهت علاج از قريه خود به ترشيز (كاشمر فعلي) آمده و نزد طبيب رفته به معالجه مشغول شديم و اثري حاصل نشد. پس بسوي مشهد مقدس حركت كرديم و مشرف به حريم رضوي شديم ظاهراً براي معالجه و باطناً به جهت استشفاء از دربار حضرت رضا (عليه السلام) پس چند روز نزد طبيبان ايراني رفته فايده اي نديديم. آنگاه به دكتر آلماني رجوع كرده و او براي معاينه دختر را برهنه كرد و من چون دختر خود را نزد آن اجنبي كافر برهنه ديدم بر من سخت و گران آمد آرزوي مرگ كردم كه كاش مرده بودم وناموس خود را پيش اجنبي كافر برهنه نمي ديدم. دكتر امر كرد چشمهاي دختر را بستند و باو گفت به هر عضوي كه دست مي‌گذارم بگو آنگاه دست به هر عضو كه مي‌گذاشت دختر مي‌گفت فلان عضو است تا وقتي كه دست بدست راست او نهاد ودختر هيچ نگفت. پس سوزني مكرر بآندست فرو كرد و دختر ابداً اظهار تألم نكرد. چون معلوم شد كه احساس درد نمي كند لباس او را پوشيده و چشم‌هاي او را باز كرد و گفت اين دست علاج ندارد و سه مرتبه گفت دست مرده است و روح ندارد. ببريد او را نزد امام خودتان مگر پيغمبر يا امام علاج كند. از اين سخن يقين نمودم كه چاره اي نيست بجز پناه بردن به طبيب حقيقي حضرت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام). فكر بهبود خود بدل زدر ديگر كن درد عاشق نشود به زمداواي طبيب لذا او را به حمام فرستاده تا پاكيزه شود و غسل نمايد. بالجمله قريب بغروب بود كه تشرف بحرم حقيقي و كعبه واقعي حاصل شد و دختر در پيش روي مبارك نزد ضريح نشست و عرض كرد يا امام رضا يا شفا يا مرگ، من نيز اين سخنش را بساحت قدس امام (عليه السلام) پسنديده و همين معني را خواهش كردم و هر دو گريه بسيار نموديم آنگاه يادم آمد كه نماز ظهر و عصر را نخوانده ايم. به دختر گفتم برخيز كه نماز نخوانده ايم دختر برخواست به مسجد زنانه ايكه در حرم شريف است رفت براي نماز من نيز در جلوي مسجد مشغول نماز شدم نماز من تمام نشده بود. ديدم دختر بسرعت تمام از مسجد زنان بيرون آمد و از نزد من گذشت. من از نماز فارغ شدم بجستجوي او برآمدم كه اگر رو به منزل رفته است او را ببينم زيرا كه راه منزل را نمي داند و سرگردان مي‌شود. پس متوجه شدم ديدم نزد ضريح مطهر نشسته و اظهار حاجت مي‌كند كه يا شفاء يا مرگ. گفتم كوكب برخيز به منزل رفته تجديد وضو نموده برگرديم. گفت تو مي‌خواهي برو لكن من برنمي خيزم تا مرگ يا شفاي خود را بگيرم از انقلاب حال او منقلب شده گريه كردم و از حرم بيرون آمده به منزل خود كه در سراي معروف به گندم آباد بود رفتم ديدم همسفران چاي مهيا كرده اند نزد ايشان نشسته مشغول صرف چاي بودم ناگاه ديدم دختر با عجله آمد. تعجب كرده گفتم تو كه گفتي تا مرگ يا شفاي خود را نگيرم برنمي خيزم حال باين زودي و عجله آمده اي؟ گفت اي پدر حضرت مرا شفا داد!! گفتم از كجا مي‌گوئي گفت نگاه كن ببين دست شل شده خود را بلند كرد و فرود آورد بطوريكه هيچ اثري از فلج در آن نبود. آنگاه گفت من همي خدمت آنحضرت عرض مي‌كردم يا مرگ يا شفا يكمرتبه حالتي مانند خواب بمن رويداد سرم را روي زانو گذاردم. سيد بزرگواري را ميان ضريح ديدم كه صورت او در نهايت نورانيت بود پس ديدم دست شل شده مرا ميان ضريح كشيد و از طرف شانه تا سر انگشتانم دست ماليد و فرمود: دست تو عيبي ندارد ناگاه انگشت پايم بدرد آمد چشم باز كردم ديدم يك نفر از خدمت گذاران حرم براي روشن نمودن چراغ‌هاي بالاي ضريح كرسي گذارده و اتفاقاً يكپايه آن روي انگشت پاي من قرار گرفته پس برخواستم و فهميدم به نظر مرحمت امام هشتم شفا يافته‌ام لذا بزودي خود را بخانه رسانيدم كه تو را بشارت دهم. - تهذا حرَمَ الْاَقْدَسِ مِنْ رِفْعَتِهِ جِبْريلُ مُواظِبٌ عَلي خِدْمَتِهِ يَدْعُوا اَبَداً لِمَنْ اَتي رَوْضَتِهِ اَنْ يُدْخِلُهُ الْاِلهُ في رَحْمَتِه @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عنایت امام رضا به زائری که درخواست غذای حضرت داشت مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «مهمون فراری!» 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا ✅ موضوع قصه: مهر و محبت امام رضا علیه‌السلام 📎 📎 📎 مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پیشنهاد استاد رحیم‌پور برای راهپیمایی روز قدس یا روز اربعین... ⬅️ اجازه بدهند نیروهای داوطلب به سوی قدس حرکت کنند❗️ ⬅️ در روز اربعین فاز اول از نجف تا کربلا... فاز دوم از کربلا تا قدس... ⬅️ اینچنین کارها قبلاً سابقه داشته و اثرات زیادی هم دارد... استاد مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
چشم به راه - قسمت صد و پنجم 320.mp3
28.81M
🎬 قسمت: صد و پنجم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 کربلای غزه 🔸 با نوای صادق آهنگران در حمایت از مردم غزه ‌‌‍‌مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
🍂 🔻 0⃣5⃣ سردار علی ناصری رفتیم سر جاده. وانتی آمد. چند زن و مرد سوار آن بودند. ما هم سوار شدیم. دشداشه عربی پوشیده بودیم و چفیه به سر داشتیم. همگی ریشها را با تیغ زده و سبیلهای کلفتی گذاشته بودیم. بیشتر شکل بعثیها شده بودیم تا مردم عادی هور. وانت وارد شهر الكحلا شد و آنجا مسافران خود را پیاده کرد. ما به دقت شهر را نگاه کردیم و شناساییهای اولیه را انجام دادیم. مسافرها که پیاده شدند، یک ماشین دربست کرایه کردیم تا ما را سر قرار با ابوکاظم در غرب قلعه صالح ببرد. ابوکاظم در خانه ای در روستایی مجاور هور الحمار در غرب قلعه صالح منتظر بود. ما هم وارد آن منزل شدیم. او ما را به صاحب خانه معرفی کرد و گفت اهل ناصریه عراق هستیم. صاحب خانه، جزء نیروهای فرسان الهور و از وفاداران به صدام و حزب بعث بود. ابوكاظم دو موتور را از او خریده بود. همان ابتدای کار، ابوکاظم به ما گفت: - مواظب باشید. این آدم درستی نیست. صبحانه را در منزل آن فرسان الهوری خوردیم. بعد ابوکاظم پرسید: - چه خبر؟ آن فرد هم ماجرای مأموریت دوستانش را چنین باز گفت: - چند روز قبل، فامیلهای ما رفتند و چند ایرانی را سر بریدند!؟ از اینکه نان چنین کسی را می خوردم، در عذاب بودم؛ اما چاره ای جز صبر نبود. ساعت هشت نه صبح سوار قایق شدیم و به طرف رودخانه فرات و منطقه چبایش، از توابع استان ناصریه عراق، به راه افتادیم. هوری که از آن عبور می کردیم، بسیار زیبا بود. اکثر مناطق روستایی و خانه ها از نی بود. صدام به همه روستاها موتور برق و تلویزیون مجانی داده بود تا روستاییان را با تبلیغات تلویزیونی برای خود نگاه دارد؛ اقدامی که بی تأثیر هم نبود. روستاهای اطراف هور و امکانات و تأسیسات آنجا را در حد ممكن شناسایی کردیم. ناهار را در یکی از روستاها در منزل یکی از عواملمان صرف کردیم. او می دانست ما از ایران آمده ایم. بعد از ناهار، صحبت عمليات خيبر شد. یکی از اهالی روستا گفت: - ایران هر کاری که نکرد، همین که ابوعروبه را کشت، بزرگ ترین کار را کرد. او نمی دانست من ایرانی هستم. این راز را فقط صاحب خانه می دانست. بعد از صرف ناهار و صحبت با اهالی روستا، به راهمان در هور ادامه دادیم. پیگیر باشید مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
خداوند بعد از این دعای ابراهیم (علیه السلام) فرمود: (فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا) ؛ «و چون از آنان و ]از[ آنچه به جای خدا می‌پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و هر کدام را پیامبر گردانیدیم. و از جانب رحمت مان بدان‌ها بخشیدیم و برای ایشان لسان صدقی قرار دادیم. » [۳] امام صادق (علیه السلام) پس از عبارت (وجعلنا لهم لسان صدق علیّاً) فرمودند: «یعنی به علیاً۷. » [۱] و این جمله بدین معناست که یعنی خداوند از لفظِ «علیّاً» علی (علیه السلام) را قصد کرده است؛ زیرا ابراهیم (علیه السلام) از خداوند خواسته بود که برای او در میان آیندگان زبان راستینی قرار دهد. پس خداوند عزوجل برای او و اسحاق و یعقوب لسان صدقی را قرار داد که «علی (علیه السلام) » است. ۳- «علی بن ابراهیم قمی» در تفسیرش از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل می‌کند: (وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا) یعنی أمیرالمؤمنین (علیه السلام). [۲] ۴- «حاکم حسکانی» از مفسران بنام اهل سنت در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل» حدیثی را ذکر می‌کند که به نوعی به شأن نزول این آیه اشاره دارد: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آن شب که مرا به معراج بردند، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل کرد. به من گفته شد: چه کسی را جانشین خود برای اهل زمین قرار دادی؟ گفتم: بهترین اهل آن علی بن ابی طالب (علیه السلام) برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمویم را. ---------- [۳]: . سورة مریم ۴۹. [۱]: . مناقب ابن شهرآشوب ۲/۳۰۲؛ بحار الانوار ۳۵/۵۹؛ البرهان ۳/۷۱۷. [۲]: . تفسیر علی بن ابراهیم القمی ۲/۵۱؛ تفسیر الصافی ۳/۲۸۴؛ البرهان ۳/۷۱۷؛ بحار الانوار ۱۲/۹۳۵. گفته شد: ای محمد! آیا او را دوست داری؟ گفتم: آری، ای پروردگار جهانیان. به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن، همانا من علی اعلی هستم و نام او را از نام‌های خود مشتق کردم و او را علی نامیدم. جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام می‌رساند و به تو می‌گوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: (وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا، وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»؛ و بخشیدیم به ایشان از جانب رحمت مان و قرار دادیم برای ایشان لسان صدق که علی (علیه السلام) است. [۱] ---------- [۱]: . شواهد التنزیل /۴۶۳؛ شرح احقاق الحق ۱۴/۵۴۸. @zandahlm1357
دنیا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: ای مردم، این خانه (دنیا) خانه هلاکت است. منزلگاه استواری نیست. خانه غم است نه عیش، کسی که به حقیقت آن پی برده باشد از آسودگی آن شاد نمی باشد و از گرفتاری آن اندوهگین نمی شود. آگاه که خدا دنیا را دار امتحان و آخرت را دار آسایش قرار داد. و بلای دنیا را سبب ثواب آخرت مقرر کرد و ثواب آخرت را به جای بلای دنیا قرار داد. او دنیا را می‌گیرد تا عوض آن را بپردازد و بلا می‌دهد تا پاداش دهد. همانا دنیا به سرعت می‌رود، به زودی دگرگون می‌شود، از شیرینی زمان شیردهی به خاطر تلخی زمان از شیرگیری بر حذر باشید و از لذت آنی آن برای رنج پایان آن دوری کنید. پس در آبادانی خانه ای که خدا قصد ویران کردن آن دارد نکوشید، و با خانه ای وصلت نکنید که خدا از شما پرهیز از آن را خواسته است. تا مشمول خشم خدا و مستحق عقوبت او نشوید. دنیا ابن عباس می‌گوید: از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: گسترش آرزو مقدم بر آمدن مرگ است و معاد میدان اعمال است، اکنون کسانی که به خاطر اعمال خود، دیگران بر آنها غبطه خورند پیروز هستند. کسانی که به خاطر آنچه از دست داده اند مأیوسند، پشیمانند. ای مردم طمع، فقراست. یأس از آنچه در دست مردم است ثروت است. قناعت راحتی است. گوشه گیری عبادت است. عمل گنج است. دنیا معدن است و هرچه از آن باقی ماند شبیه تر است به آب نسبت به آب. همه چیز به سرعت نابود می‌شود. شما در زمان مهلت بسر می‌برید و تا پیش از اینکه به خشم گرفتار شوید و پشیمانی فایده ای نبخشد با اخلاص بسیار بکوشید. @zandahlm1357
۲۶- قداست نماز تفسیر نماز » قداست نماز قداستِ نماز به قدری است که زمانِ اجرای بعضی مراسم مانند قَسم و ادای شهادت، بعد از نماز قرار داده شده است. قرآن در سوره مائده آیه ۱۰۶ می‌فرماید: هرگاه کسی در سفر دچار بیماری شد و در آستانه مرگ قرار گرفت، دو نفر مسلمان و یا غیر مسلمان را بر وصیّتِ خود گواه گیرد، لکن مراسم ادای شهادت باید پس از نماز باشد، یعنی آن دو نفر پس از ادای نماز حاضر شده و با قسم خوردن شهادت دهند که فلان مسلمان در مسافرت چه وصیت کرده است. امروزه مرسوم است که مراسمِ قسم را در حضور قرآن و با دست گذاردن بر قرآن انجام می‌دهند، امّا خود قرآن در این مورد می‌فرماید: مراسم قسم پس از انجام نماز باشد! ۲۷- جامعیّت نماز تفسیر نماز » جامعیّت نماز خداوند، هم در آفرینشِ تکوینی و هم در دستورات تشریعی عالی ترین و کامل ترین برنامه‌ها را بکار برده است. مثلاً در آفرینش شیر مادر تمام ویتامین‌هایی را که نوزاد نیاز دارد در شیر مادر جمع کرده است. اگر به آفرینشِ انسان نگاه کنیم می‌بینیم آنچه در طبیعت وجود دارد در وجود انسان نیز قرار داده شده است. اگر در طبیعت صدای رعد است، در انسان فریاد است. اگر در طبیعت گیاه و نبات است، در انسان رویش مو است. اگر در طبیعت رودخانه است، در انسان رگهای ریز و درشت است. اگر در طبیعت آب شور و شیرین است، در انسان اشک شور و آب دهان شیرین است. اگر در طبیعت معادن بسیار است، در انسان استعدادهای نهفته فراوان است. شعری است که به حضرت علی علیه السلام نسبت می‌دهند که فرمود: أتزعم انّک جِرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر ای انسان! تو گمان می‌کنی جُثّه کوچکی هستی، درحالی که جهانی بزرگ در تو نهاده شده است. نماز نیز یک هنرنمائیِ الهی است که خداوند تمام ارزشها را به نحوی در آن قرار داده است. چه کمالی است که برای انسان ارزش باشد اما در نماز یافت نشود؟ یاد خدا، یک ارزش و تنها وسیله آرام بخش دلهاست و نماز یاد خداست. «اللّه اکبر» یاد قیامت یک ارزش و بازدارنده از گناه و فساد است و نماز یادآور «یوم الدین» است. در خطّ انبیا و شهدا و صالحان بودن یک ارزش است و ما در نماز از خدا می‌خواهیم در «صراط الذین انعمت علیهم» قرار بگیریم. انزجار و برائتِ خود را از ستم پیشه گان و گمراهان با جمله «غیر المغضوب علیهم ولاالضّالین» اعلام می‌داریم. عدالت که در رأس همه ارزشهاست در امام جماعت نماز لازم شمرده شده است. پیروی از امام جماعت در نماز، یک اصلِ با ارزش اجتماعی است که بجای خودسری و تک روی تابع رهبری عادل باشیم. در انتخاب امام جماعت همواره توجه به ارزشهاست: عادل ترین، فقیه ترین، فصیح ترین،... ایستادن رو به قبله یادآور ارزشهای بسیاری است، مکّه شکنجه گاه بلال، قربانگاه اسماعیل، زادگاه علی بن ابیطالب، پایگاه قیام مهدی، آزمایشگاه ابراهیم و عبادتگاه تمام انبیا و اولیاست. در نماز هرچه هست تحرّک است، در هر صبح و شام، در رکوع و سجود و قیام، حرکت در رفتن به مسجد و مصلّی، پس ساکن و ساکت و گوشه گیر نباش، بلکه همواره در تلاش و حرکت باش، البتّه در جهت خداوند و بسوی او. در نماز روح و جان انسان غبارروبی می‌شود، نماز، غبار غرور و تکبر را می‌ریزد، چون هر شبانه روز دهها بار بلندترین نقطه بدن را به خاک می‌مالد. و سجده بر خاک بهتر از سنگ است که تذلّل در به خاک مالیدن است. بر زمین و آنچه از زمین روئیده می‌شود سجده کن، بشرط آنکه خوردنی نباشد تا به فکر شکم نیفتی! بر زمینِ پاک سجده کن که از راه نا پاک نمی توان به پاکی و سرچشمه پاکی‌ها رسید. گریه از خوف خدا یک ارزش است و قرآن سجده همراه با گریه را ستایش کرده است: «سُجِّداً وَ بُکِیّاً» [۱] ---------- [۱]: ۸۱) سوره مریم، آیه ۵۸. ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
31.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاریخچه نماز 8 ؛ نماز خوبان امت های گذشته 1 مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357