#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗 کتاب صوتی #عبد_صالح_خدا قسمت 4⃣ @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part05_عبد صالح خدا.mp3
12.56M
📗 کتاب صوتی
#عبد_صالح_خدا
قسمت 5⃣
@zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهندسی_آرزوها ۱۱ ❌بـــزودی❌ و درست در زمانی که فکرش رو هم نمیکنی؛ صـ📣ـدات میکنن،برای یه سفربل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهندسی آرزوها 12.mp3
4.6M
#مهندسی_آرزوها ۱۲
🔻باید یـاد بگیری؛
آرزوهاتو با قلمـ🖌ــوی خدا بنویسی!
مطمئن باش؛
اگه امضـ✍ـای خدا زیر آرزوهات باشه:
دنیا برای رسیدن به آرزوهات،
باهات همسـو میشه
🕌در محضر امام روح الله (۳۰۴)
💠 از قلب خود مواظبت کن!
📌 امام خمینی (ره ):
مدتی مواظبت کن از قلب خود و اعمال و رفتار و حرکات و سکنات خود را در تحت مداقه آورده و خفایای قلب را تفتیش کن و حساب شدید از او بکش مثل اینکه اهل دنیا از یک نفر شریک حساب می کشند هر عملی را که شبهه ریا و سالوسی در اوست ترک کن گرچه عمل خیلی شریفی باشد حتی اگر دیدی واجبات را در علن کردن خالص نمی توانی بکنی در خفا بکن.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جمهوری_اسلامی_حَرم_است
#امام_خمینی
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
@zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ضرب المثل «زاغ سیاه کسی رو چوب زدن» وقتی به کار می ره که کسی، کسی دیگه رو می پاد و می خواد ببینه اون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 سرود عربی و فارسی سلام بر رئیسی
🎙 توسط جوانان سوریه و لبنان و عراق و فلسطین
#رئیسی
@zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥 گفتوگو با خانواده شهید قدیمی مهندس فنی پرواز بالگردِ حامل رئیسجمهور شهید 🌹 #شهید_جمهور .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صف زیارت مزار شهید حسین امیرعبداللهیان در حرم شاه عبدالعظیم حسنی
.
#خبر
@zandahlm1357
📸 آخر خدمتش دغدغه ش آب بود
مثل ارباب بود
🌹 #شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز
#سیدالشهدای_خدمت
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجاهدت های رئیس جمهور شهید درطول سالهای بعداز انقلاب چه بود؟ برجستهترین اثر او در طول سه سال ریاستجمهوری چه بود؟
🎙حجتالاسلام حاج احمد پناهیان
🌹 #سیدالشهدای_خدمت
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید رئیسی: من از روحانی و جهانگیری پرونده هائی داشتم که می توانستم در مناظرات علیه آنها استفاده کنم ولی این کار را نکردم... من یقین دارم اینها از خود #امام_رضا علیه السلام سیلی خواهند خورد.
🌹 #شهید_جمهور
#سید_شهیدان_خدمت
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبتهای آقای بهادری جهرمی درخصوص حادثه سقوط بالگرد
🌹 #خادم_الرضا
#رئیسی_عزیز
#سیدالشهدای_خدمت
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر دوربینهای مداربسته از آخرین تشرف شهید #رئیسی به زیارت #حضرت_معصومه(سلام الله علیها)
.
#خبر
@zandahlm1357
📸 شهید امیرعبداللهیان در مسابقات قرآن کریم؛ مسجد حضرت ابوالفضل محله ۱۷ شهریور تهران|سال ۱۳۷۳
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئوی ویژه از حضور رهبر انقلاب در منزل شهید #رئیسی و خاطره رهبر انقلاب از سفر دکتر رئیسی به روسیه و بازگشت ایشان به کرج
.
#خبر
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
عناب شفابخش (عناب شفابخش) سيد جليل حاج سيد محمدعلي جزائري فرمود: من در اول ماه ذي الحجه ۱۳۷۳ مشر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(عنايت امام)
هاله از قداست در تمامى صورتش پيدا بود و عشق و ارادت و ايمان كامل به امامت و عنايت خاص حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) در واژه واژه كلامش مشاهده مى شد.
در حالى كه اشك چشمانش را پر كرده بود و بغض راه گلويش را مى فشرد از عنايت، لطف، عطوفت و
مهربانى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) حكايت مى كرد.
خانم اشرف ترابى، دختر آقا ميرزا مهدى را مى گويم كه مادرش از سلاله پيامبر اسلام (ص) است و به همين مناسبت فخر السادات نام دارد. او به گفته خودش بيست و يك سال مربى قرآن بوده و در اين مدت به تعليم و تدريس اين كتاب آسمانى سرگرم بوده است و قلبهاى شيفتگان قرآن را به نور آيات كتاب خدا روشن مى كرده است.
خانم ترابى، در دفتر شفايافتگان واقع در صحن آزادى حضور يافت و ماجراى شفا يافتن خود را به دست پر مهر امام رضا (ع) اين گونه بيان كرد:
چندى پيش هنگامى كه بعداز ظهر خسته از كار روزانه به خانه برگشتم درد شديدى در انگشت شصت پايم احساس كردم، اين درد چند روزى ادامه داشت تا اين كه انگشت پايم زخم شد.
دو سه روزى در خانه خودم به مداواى زخم پايم پرداختم ولى مداواى شخصى سودى نبخشيد و روز به روز درد پايم شديدتر و طاقت فرسا مى شد، سرانجام انگشت پايم چرك كرد و ورم پا تا بالاى زانويم را فرا گرفت به ناچار به سراغ دكترى كه الان نامش در خاطرم نيست رفتم و او پمادى را برايم نسخه نوشت از داروى پزشك نتيجه اى نگرفتم و روز به روز درد پا و ورم آن بيشتر مى شد.
پزشك مذكور دستور عكسبردارى از پايم را داد و هنگامى كه عكس پايم را براى دكتر بردم، گفت: استخوان پاى
شما سياه شده و بايد قطع شود. اين سخن دكتر مرا وحشت زده كرد، و در نهايت ناراحتى از مطب وى خارج شدم. آشنايان ما در تهران پزشكى ديگر را كه در رشته خود حاذق بود به من معرفى كردند.
پس از يك هفته انتظار موفق شدم به مطب دكتر راه يابم. هنگامى كه آقاى دكتر عكس پاى مرا ديد با ناراحتى تمام بر سرم فرياد كشيد حالا كه استخوان پايت سياه شده به سراغ من آمدى؟ از من هيچ كارى ساخته نيست و تنها راه علاج بيمارى شما، قطع كردن پاى دردمند شماست و اگر در اين كار كوتاهى و سهل انگارى كنيم ممكن است چرك پاى شما به قلب برسد كه در اين صورت خطر مرگ شما را تهديد مى كند و از آن جا كه من چند روز ديگر عازم سفر به خارج از كشور هستم. فردا مبلغ سى هزار تومان به حساب من واريز كنيد تا در بيمارستان نسبت به قطع پاى شما اقدام كنم، و اضافه كرد تأخير در اين كار باعث مرگ شما مى شود.
در نهايت دلگيرى و با كوهى از درد و غم، مطب دكتر را ترك كردم. وقتى از مطب دكتر خارج شدم به شوهرم گفتم: من هرگز اجازه نمى دهم پاى مرا قطع كنند. درهمان حال گوسفندى نذر مهمانخانه حضرت امام رضا (ع) كردم و دست توسل به دامان اين امام مهربان و كريم زدم؛ امام بزرگوار و مهربانى كه آهوى درمانده و غمزده بيابانى را شفاعت كرد و
از صياد شيرافكن برايش امان نامه گرفت و صياد به بركت وجود امام عليه السلام آهو را رها كرد تا دوباره در كنار بچه هايش به زندگى خود ادامه دهد. با خود مى انديشيدم كه چنين امام مهربانى، هرگز دست توسل مرا از دامان خود كوتاه نخواهد كرد. در پيشگاه حق تعالى از من شفاعت مى كند و مرا شفا مى دهد.
وقتى كه از مطب دكتر با آن خبر تلخ و وحشتناك به خانه آمدم، شب فراموش نشدنى و سختى را گذراندم. در طول شب از درد به خود مى پيچيدم و شدت درد من به حدى بود كه گمان مى كردم شب آخر عمرم است و سرانجام از شدت دردپا قلبم از حركت باز خواهد ايستاد، ولى با اين حال با خداى خود زمزمه كردم كه:
اى خداى بزرگ!
مدت بيست و يكسال از عمرم را در راه آموزش قرآن به بندگان تو گذراندهام و در همه عمرم چندان در حفظ حجاب خود كوشيدهام كه حتى كسى پاى مرا بدون جوراب نديده است، و در همين حال كه از ته دل به درگاه خدا مى ناليدم درد شديد پا طاقتم را طاق مى كرد و گريه امانم را از كف برد.
دخترم مريم در كنار پسرم از شدت درد من مى گريست و هر چه مى خواستم او را از كنار خود برانم امكان نداشت. شب با همه سختى و ناگواريهايش به كندى مى گذشت و من در حالى كه از درد به خود مى پيچيدم، نفهميدم چه
وقت خوابم برد.
در خواب ديدم كه در اتاق من گشوده شد و دايى من كه از سادات رضوى است وارد خانه شد، سلام كردم و با گلايه گفتم: چه شده كه دايى عزيزم يادى از ما كرده است؟ دايى در جواب من گفت: مشهد بودم و به همين دليل نمى توانستم به ديدار شما بيايم در اين حال من در عالم خواب به او گفتم: برويد شما هم با آقا امام رضايتان.
دايى با ناراحتى انگشتش را جلوى دهانش بود و گفت: ساكت باش! گفتم: چرا ساكت باشم؟ گفت مگر آقا را نمى بينى؟ دايى جلو آمد و آهسته به من گفت: اين آقا امام (ع) هستند كه به ديدن شما آمده اند.
ناگهان از خواب پريدم، وقتى به خود آمدم همه وجودم مى لرزيد، هرچه در اتاق جستجو كردم دايى و امام رضا (ع) را نيافتم. خوب كه دقت كردم آقايى را با قدى بلند و چهره اى نورانى در حالى كه لباسى خاكسترى بر تن داشتند ديدم، ولى هر چه كوشش كردم صورت آقا در هاله اى از نور پنهان بود و من نمى توانستم چهره ايشان را به خوبى ببينم.
گفتم: دايى جان اين آقا كيست؟ دايى جلو آمد و آهسته به من گفت: اين آقا حضرت امام رضا (ع) هستند كه به ديدن شما آمده اند به احترام امام رضا (ع) از جا برخاسته و در برابر آقا ايستادم،
در همين حال از شدت درد پا به زمين خوردم و ناگهان از خواب پريدم.
وقتى به خود آمدم همه وجودم مى لرزيد و بدنم غرق عرق شده بود، هر چه در اتاق دايى و امام رضا (ع) را جستجو كردم، كسى را نيافتم جز دخترم كه در كنار بستر من خوابش برده بود. فردا صبح از دخترم مريم خواستم كه پانسمان پاى مرا عوض كند.
وى طشتى زير پاى من گذاشت تا اين كار را انجام بدهد. من در زمانهاى تعويض پانسمان پايم هيچ وقت دقت نمى كردم، ولى همين كه دخترم پاى مرا باز كرد در نهايت شگفتى فرياد زد! مادر انگشت پاى شما به مويى بسته بود و پاى شما غرق خون و چرك بود ولى الان هيچ نشانى از زخم و خون و چرك در پاى شما مشاهده نمى شود.
هنگامى كه شگفتى بيش از حد دخترم را ديدم از جاى خود بلند شدم تا وضع پايم را ببينم. وقتى چشمم به پايم افتاد، ديدم هيچ نشانى از جراحت و ناراحتى و درد در آن نبود. افراد خانواده اطراف من جمع شده و در حالى كه گريه امانم نمى داد ماجراى خوابى را كه ديشب ديده بودم برايشان نقل كردم. از آن شب تا به حال هيچ درد و ورم و ناراحتى در پاى خود احساس نمى كنم.
ياد آورى مى شود كه مجموعه مدارك پزشكى بانوى شفا يافته در آرشيو شفا يافتگان اداره امور فرهنگى آستان قدس رضوى موجود است.
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
@zandahlm1357
32.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکس این روضه گوش کنه شک نکنید دلش میشکنه
عنایت امام رضا
وروضه جد غریب امام رضا
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
@zandahlm1357
بابام گفت: برای خادم امام رضا شدن
خادم واقعی واقعی، از اون کسایی که امام رضا خیلی دوستشون داره
باید آدمخوبی باشی
چون
خدا فقط و فقط آدمای خوب رو دور خودش جمع میکنه.
شهادت خادم الرضا آیت الله ابراهیم رییسی روخدمت همهی مردم ایران تسلیت عرض میکنیم.
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#دهه_کرامت #امام_رضا (ع) 🔹هشت ویژگی زندگی اسلامی... استاد #رحیم_پور @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_جمهور
#انقلاب_اسلامی
▪️ انقلاب، کلش واس ماس❗️
⬅️مردم مشکلاتم دارند ولی بازم هستند تو صحنه...
🔻تمام جهان در تعجب و حیرت از مردم ما ...
استاد #رحیم_پور
@zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ویژگی های نفاق و منافقین
✅ جلسه 8 (بخش اول)
🎙آیت الله مجتبی تهرانی(ره)
📖 نفاق قولی و عملی
✍️در اینجا بهصورت خلاصه چندین حالت را مطرح میکنم. ابتدا یک تقسیمبندی کلّی را بیان و در ذیل آن، شاخههایش را مطرح میکنم. معنای نفاق قولی این است که در یک تقسیمبندی، گفتاری با گفتاری از شخص واحدی تطابق نداشته باشد، و همین، حکایت از آن دارد که باطنش با ظاهرش موافق نیست.
در باب نفاق قولی و گفتاری، سخنی میگوید که آن سخن با سخن دیگرش تطابق ندارد. از اینجا کشف میکنیم که باطنش با ظاهرش تطابق ندارد؛ برای اینکه باطن که نمیتواند دوتا باشد و یکی از آنهاست.
نفاق عملی و فعلی این است که یک عملی انجام میدهد. عمل دیگری هم انجام میدهد که این دو عمل با هم توافق ندارند. مثلاً ظاهر عمل من این است که انسانی در لباس روحانی، معنوی و با عبا، قبا و عمّامه هستم، ولی دروغ بگویم، تهمت بزنم و... یا کار دیگری بکنم که با ذیّ روحانیت نمیسازد و این عمل با آن عمل توافق ندارد. توجّه کنید که ابتدا حالت و تقسیمبندی کلّی را مطرح کردم که گفتاری با گفتاری تطابق ندارد، کرداری با کرداری تطابق ندارد و گفتاری با کرداری تطابق ندارد، که به انواع جزییتری تقسیمبندی میشود.
#مجموعه_اخلاق_ربانی
#ویژگی_های_نفاق_و_منافقین
#آیت_الله_مجتبی_تهرانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅
@zandahlm1357👈