40.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای که چقدر این خانم جوان خوب حرف زد و حرف های خوبی هم گفت.
لذت بردم.
تا حالا کسی به این قشنگی قطع رابطه آمریکا با ایران رو تبیین نکرده بود..
برای همه سلیقه ها مفید هست.
حتما تا آخر گوش کنید
پیشنهاد میکنم عزیزان برای دوستانشون حتما این ویدئو رو ارسال کنند.🇮🇷
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
17.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡️ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت چهلودوم:
👈 تصویر پوشالی
🕸 اسرائیل؛ قدرت پوشالی - سستترین هیمنه!
📚 مقالات مرتبط:
📖 توسعهطلبی اسرائیل مبتنی بر ایدئولوژی یهود است
👉 https://jscenter.ir/slave-jews/israel/10105
📖 مفهومشناسی نابودی اسرائیل
👉 https://jscenter.ir/slave-jews/israel/10942
📖 اسرائیل؛ وامدار همیشگی روچیلدها
👉 https://jscenter.ir/slave-jews/israel/17440
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قصه ي مجعول بعثت باب به منظور آنكه از مسيح عقب نماند كه ميگويند روز تعميدش روح القدس در قالب كبوتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملاحسين خيال كرد اين جوان يكي از شاگردان مرحوم سيد است كه عزيمت او را به شيراز شنيده و اينك به پيش باز او آمده است... با نهايت محبت نسبت به من رفتار كرد و مرا به منزلش دعوت فرمود تا رنج سفر از من دور شود... من از او درخواست كردم كه از قبول دعوت معذورم دارد زيرا همراهان من در شهر به انتظار مراجعت من هستند فرمودند آنها را به خدا بسپار... بعد مرا امر كرد تا در خدمتشان روان شوم منهم به قدري از حسن رفتار و شيريني گفتارش متأثر شده بودم كه نتوانستم دعوتش را اجابت نكنم... پس از طي طريق به درب منزل رسيديم بناي منزل در نهايت ظرافت بود جون در را كوبيد غلامي حبشي در را بگشود جوان اول وارد منزل شد و به من فرمود ادخلوها بسلام آمنين... خلاصه وارد منزل شدم صاحب خانه از جلو و من از دنبال وارد اطاق شديم... با دست مبارك آب ريختند و من دست و پايم را شستم بعد ظرفي از شربت براي من آوردند آنگاه فرمودند سماور و چاي حاضر نمايند و چاي به من مرحمت كردند پس [ صفحه ۱۱۱] از آن اجازه خواستم مرخص شوم و عرض كردم مغرب نزديك است همراهان منتظر من هستند به آنها گفتهام هنگام مغرب در مسجد ايلخاني نزد شما خواهم آمد فرمودند... مشيت خدا به رفتن تو قرار نگرفته برخاستم وضو
گرفتم به نماز مشغول شدم ايشان نيز پهلوي من به نماز ايستادند... اين جريان كه ذكر شد شب پنجم جمادي الاولي سال ۱۲۶۰ هجري بود نيم ساعت از شب گذشته
بود كه آن جوان بزرگوار با من به مكالمه پرداخت و از من سؤال فرمود بعد از جناب سيد كاظم رشتي مرجع مطاع شما كيست عرض كردم مرحوم سيد در اواخر حال سفارش ميفرمودند كه بعد از وفاتشان هر يك ازشاگردان بايد ترك وطن گويد و در اطراف به جستجوي موعود محبوب پردازد... سؤال فرمودند كه آيا استاد بزرگوار شما براي حضرت موعود اوصافي مخصوص... تعيين فرموده اند... عرض كردم آري.... سپس با لحن بسيار متيني فرمودند نگاه كن اين علامات را كه گفتي در من ميبيني؟ بعد يكايك علامات را ذكر فرمودند و با شخص خود تطبيق نمودند... وقتي كه ميخواستم به راه طلب قدم گذارم و به جستجوي موعود پردازم دو مسئله را پيش خود علامت صدق ادعاي مدعي قائميت قرار دادم يكي رساله بود كه شامل مسائل مشكله و اقوام متشابهه و تعاليم باطنيه حضرت شيخ و سيد مرحوم بود تصميم داشتم هركس آن رموز و اسرار را بگشايد و آن مشكلات را حل فرمايد به اطاعتش قيام نمايم... دوم آنكه سوره ي مباركه ي يوسف را به طرزي بديع كه نظير آن را در مؤلفات و كتب نتوان يافت تفسير فرمايد.... سابقا از سيد مرحوم درخواست كردم كه تفسيري بر سوره يوسف بنويسند به من فرمودند اين كار از عهده من خارج
است حضرت موعود كه بعد از من ظاهر ميشود... به صرافت طبع و... و بدون آنكه كسي از آن حضرت درخواست كند تفسيري به سوره يوسف مرقوم خواهد فرمود... از استماع اين بيان مباركه چاره جز تقديم رساله معهوده نديدم آن را به حضور مبارك گذاشتم و عرض كردم خواهش دارم به
صفحات اين رساله نظر لطفي افكنده.... آن بزرگوار... صفحات آن را ملاحظه [ صفحه ۱۱۲] فرمودند آنگاه كتاب را بسته... و در ظرف چند دقيقه حل مشكلات و كشف رموز آن را بيان فرمودند... بعد فرمودند اينك وقت نزول تفسير سوره يوسف است پس قلم برداشته... بالاخره برخاستم و... عرض كردم اجازه بفرمائيد مرخص شوم... آن وقت دو ساعت و ۱۱ دقيقه از شب گذشته بود... سه ساعت از شب گذشته امر فرمودند تا شام حاضر كنند... نمي دانستم چه وقت و هنگام است و از دنيا بي خبر... ناگهان صداي اذان صبح به گوشم رسيد» حالا به بينيد بلانفليد از قول زوجه ي باب قضيه را چگونه نقل مينمايد و خواهش دارم درست به موارد عجيب اختلافات توجه كنيد ص ۱۲: «يك شب سيد علي محمد در حالي كه حسب المعمول تازه دامادان با عيالش بود گفت امشب يكي از دوستان خيلي صميمي و بسيار عزيز من كه بسيار شائق ديدار و منتظر او هستم به ديدار من خواهد آمد شما برويد بخوابيد و منتظر من نشويد زيرا شايد او خيلي دير بيايد... عيال نامبرده در حالي كه در اجراي دستور شوهر خود برمي خواست آثار بارز تصميمي جدي را در صورت او ميخواند و بر اثر فطرت باطني فورا دريافت كه مهمان شوهرش كه منتظر اوست نبايد شخص عادي و معمولي باشد... بالاخره صداي پائي شنيده شد و شخص مورد انتظار آمد... و زن جوان... ميشنيد آنچه را كه براي او موجب شگفتي بسيار ميبود... مهمان كسي بود كه بعد به نام باب الباب ناميده شد...
#بابیت
#بهائیت
✍#امان_الله_شفا
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 جلسات تدریس کتاب #سرگذشت_استعمار 28 💠 جلسه 8️⃣2️⃣ : شاه عباس رکب خورد ، دیگر به کشیش ها اعتما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرگذشت استعمار 29.mp3
8.3M
🔰 جلسات تدریس کتاب #سرگذشت_استعمار 29
💠 جلسه 9️⃣2️⃣ : جاسوسی در لباس دین ، بهترین حربه برای جاسوسی در عصر صفویه ‼️ چطور اطلاعات ایران به راحتی در اختیار دشمنان قرار گرفت ‼️
🎤 #استاد_عبادی
👌 دغدغه های تاریخی رهبری را برطرف کنیم.
🔰انقلابی باید قوی شود🔰
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357