eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
ریا عبدالاعلی سلمی فردی ریاکار بود. روزی گفت: مردم خیال می‌کنند من ریاکارم. من دیروز روزه دار بودم و امروز نیز روزه دارم و به احدی خبر نداده ام. * مردی بیابانی نماز را خیلی طول داد، پس از نماز از او تمجید کردند، گفت روزه نیز دارم. ثروت و فقر دیوجانس با رفیق ثروتمند خود در سفر بود. دزدان متعرض آنها شدند. رفیقش گفت: وای بر من اگر مرا بشناسند. دیوجانس گفت: وای بر من اگر مرا نشناسند. ستمدیده وقتی سقراط از خانه خارج شد تا مظلومانه کشته شود، همسرش گریست. گفت: چرا گریه می‌کنی؟ زن گفت: چون مظلومانه کشته می‌شوی. سقراط گفت: می‌خواستی ظالمانه کشته شوم. گویند هر دم زجهان عشق سنگی بر شیشه نام و ننگم آید چون اندیشم ز هستی تو از هستی خویش ننگم آید ضمیری شادم که داد وعده بفردای محشرم کانروز هیچ وعده به فردا نمی رسد ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔅 ۲۷ ✍ شهید ابومهدی‌المهندس: |هدفِ ارزشمندِ ما رضایت خدا و خدمت به همه‌ی مردم از هر قشر و مذهبی است؛ چه سُنی باشند چه شیعه، چه مسیحی باشند چه ایزدی و ... ما برایِ اصلاح و نابودیِ تروریسم قیام کردیم. ●واژه‌یاب: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻 ۲۴۳ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند با بی میلی ځرده وسایلی را که داشتیم جمع کردیم و آنها را در کیسه ای گذاشتیم. آرام آرام این کار را می کردیم که یک مرتبه رائد خليل از کوره در رفت و فریاد زد: «علی، این آشغال ها را برای چه جمع می‌کنی؟ تو داری می روی ایران. ول کن اینها را!» - وسایلم اند، احتیاجشان دارم. - شما دارید آزاد می شوید. به این ها دیگر احتیاجی ندارید. اینها را ول کن. آماده رفتن باش! وقتی اصرار رائد خلیل بیش از حد شد با خود گفتم: «مگر می‌شود حضرت ام البنین در کمتر از سه ساعت حاجت ما را بدهد و زمینه آزادی مان را فراهم کند؟ یعنی توسل ما دیشب این قدر مؤثر بوده است؟» داشتم در کیسه را می بستم و آرام اشک می ریختم. یاد روضه خوانی های شب های محرم در حسینیه سپاه افتادم. وقتی حاج صادق آهنگران برای حضرت ام البنين می خواند: «فرق تو و عمود آهنینی، من باور این قول و خبر ندارم» زمین و زمان با او گریه می‌کرد. رائد نگاهی به من کرد و دید حالم عوض شده است. با لحن مهربانی گفت: «علی، من چه می بینم؟ چه شده؟ تو داری گریه می‌کنی؟ به خدا قسم شما دارید به ایران بر می گردید. دیگر گریه چرا؟ بخندید. شادی کنید.» حرف های ما و رائد به طلوع آفتاب رسید. هنوز حرف رائد را باور نکرده بودیم. وقتی دید نمی خواهیم قبول کنیم که حقیقت را می‌گوید فریاد زد: «والا دیشب تلگراف آمد و به من مأموریت داده شد شما را به مرز ببرم و تحویل صلیب سرخ بدهم!» با بی حوصلگی گفتم: «اگر این طور است که می‌گویی، ما آماده ایم برویم.» آن روز ۲۲ شهریور ۱۳۶۹ و اربعین حسینی بود. ساعت شش صبح بی آنکه چشم بندی به ما بزنند از زندان خارج شدیم. اولین بار بود فضای بیرون زندان را می دیدیم. چقدر فضای بزرگی بود. دم در زندان ایستادیم که بعد از آمدن رائد سوار ماشینی شبیه فولکس واگن شدیم. باز چشم های ما را نبستند. ماشین حرکت کرد. دیدن خیابان های زندان بعد از دو سال و اندی برایمان جالب بود. تا چشم کار میکرد ساختمان بود. خیابان های داخل زندان حاکی از این بود که چقدر مساحت زندان بزرگ است. ماشین آرام آرام از محوطه زندان خارج شد. ما وارد خیابان های بغداد، پایتخت عراق، شدیم. هر چه ماشین جلوتر می رفت جلوه های متفاوتی از شهر ظاهر می شد. مثل شهر ندیده‌ها با چشم داشتیم شهر را می‌خوردیم. زنهای چادری، مانتویی، باحجاب، و بی حجاب را بعد از دو سال برای اولین بار می‌دیدم. قسمت‌هایی از شهر مثل اروپا بود. رائد و راننده کاری به ما نداشتند و آزادانه داشتیم شهر را دید می‌زدیم. بعد از عبور از خیابان ها از پل رودخانه ای رد شدیم. از رائد پرسیدم: «این چه رودخانه ای است؟» گفت: «رود دجله. خوب به آن نگاه کن.» وقتی نام دجله را شنیدم دو خاطره برایم زنده شد. اول، نام قرینه دجله یعنی فرات و آب نخوردن حضرت عباس و دوم، عملیات خیبر و بدر که بچه ها از رودخانه دجله گذشتند و از آن آب وضو گرفتند. در عملیاتی که بدر نام گرفت احمد کاظمی، مهدی باکری، امین شریعتی، و علی هاشمی و نیروهایشان چه حماسه ماندگاری خلق کردند. یادم آمد بچه های قرارگاه نصرت، فرمانده لشکرها را تا این رودخانه آورده بودند و حتی عده ای مثل مرتضی قربانی را تا روی آسفالت بصره - العماره هم برده بودند ولی هیچ کدامشان باورشان نشده بود که کنار رودخانه تاریخی دجله آمده اند. ماشین حرکت می کرد و چشم از رودخانه دجله برنمی‌داشتم. آب موج می‌زد و رد می شد ولی نگاهم ثابت مانده بود. هزار خاطره ریز و درشت برایم زنده می شد. احساس نمی کردم نشسته ام، بلکه خودم را بین زمین و آسمان می‌دیدم. با گذشتن از آخرین حریم شهر، بغداد کم کم از چشم هایمان دور شد. دیگر خبری از شهر هزار و یک شب نبود و ما از آن خارج شده بودیم ولی هنوز یقین نداشتم این راه به آزادی ختم می شود. همراه باشید ════°✦ 💠 ✦°════ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
030201.mp3
34.46M
✳️ درس تاریخ تطبیقی 🎥 استاد مهدی طائب 🔹 ویژه علاقه‌مندان به تاریخ 🔹 جلسه سیزدهم ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
اعزام جاسوسان و فتنه گران به كوفه و بصره معاويه در اجراى سياست خود، جاسوسى از قبيلۀ «حِمْيَر» را به كوفه، و جاسوس ديگرى از قبيلۀ «بنى القين» را به بصره فرستاد تا با كسب آخرين اخبار از اين دو مركز مهم خلافت امام حسن (عليه السّلام) و ارسال اين اخبار به شام، از ضعف هاى مردم استفاده كنند، و آشوب و اغتشاش به وجود آورند. امام حسن (عليه السّلام) از آمدن اين دو جاسوس و خرابكار باخبر شد و دستور داد جاسوس مستقر در كوفه را كه به قصابى وارد شده بود، دستگير كردند و فوراً حكم اعدام او را صادر كرد و جاسوس به قتل رسيد. همچنين نامه اى به بصره نوشت و به ابن عباس اقدام خائنانۀ معاويه را اطلاع داد و به وى نيز فرمان داد جاسوس معاويه را شناسايى و دستگير كند و فوراً اعدام نمايد. امام با اين اقدام سريع و قاطع خود، موفّق شد اين توطئۀ معاويه را نقش بر آب كند و جلوى فتنه را در مراكز مهم حكومت بگيرد. توطئۀ ترور امام حسن (عليه السّلام) معاويه چهار نفر از اشراف كوفه را كه هريك به گونه اى نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كينه و دشمنى داشتند، براى به قتل رساندن امام برگزيد. معاويه براى مراقبت از آن‌ها و موفقيت در انجام توطئۀ خود و نيز پيشگيرى از انجام نشدن اين خواسته، جاسوسى تعيين كرد. اين چهار نفر عبارت بودند از: «شبث بن ربعى»، «اشعث بن قيس»، «عمرو بن حريث» و «حجار بن ابجر». معاويه چندين هزار درهم وجه نقد، سردارى يكى از سپاه هاى شام و ازدواج با يكى از دختران خود را به عنوان جايزۀ قتل امام براى آن‌ها قرار داده بود. امام حسن (عليه السّلام) از اين توطئه نيز باخبر شد و براى خنثى كردن آن، به طور پنهانى زره مى پوشيد و از خود حفاظت زيادى مى كرد. تا جايى كه به هنگام نماز زره زير لباس خود مى پوشيد. به سبب اين مراقبت‌ها بود كه يكى از خائنان به طور ناشناس آن حضرت را هدف نيزه قرار داد، ولى كارگر نيافتاد. ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
13800820_7417_64k_4.mp3
218.4K
✴️رهبر انقلاب: چرا باید تاریخ بدانیم؟ ➕من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشته نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار به‌وفور صورت می گیرد.➕ منبع : کلیک گروه پژوهشی آرتا
🔻به دستور شاهنشاه آریامهر: 1⃣کمک های مالی و جنسی ایران به فلسطین به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. 2⃣ضریح حرم مطهر امام رضا(ع) با هزینه شاهنشاه تعویض می شود. 📚روزنامه اطلاعات ۱۸ تیر ۵۳ قابل توجه اونایی که غیر از اعتراض کاری ندارن 👆👆👆👆 گروه پژوهشی آرتا
دولت فعلي ايران در تلاش‌هاي مجدّانه خود حمايت و پشتيباني ما را پشت سر دارد؛ اما بر عهدة آنهاست كه تعيين كنند كه مي‌خواهند از اين به بعد در چه مداري حركت كنند. اگر آنها خواهان اجراي صادقانه توافقنامه انگليس - ايران هستند بايد با اعتماد به ما اجازه دهند نقش خود را ايفا كنيم؛ اما اگر ايشان راه خود را در پيش گيرند و به منابع خود تكيه كنند، ما نمي توانيم مانع آنها شويم. عواقب اين تصميم متوجه خود آنها خواهد بود. اميدوارم توضيحاتي كه تاكنون ارائه كردم شما را متقاعد كرده باشد كه هيچ يك از سياست‌هاي انگلستان در ايران، آنطور كه گاهي اوقات به ما نسبت داده مي‌شود، ماجراجويي‌هاي بي حساب و كتاب و نسنجيده نيست. بر عكس، تصميمات سياسي ما بر طرح‌هاي دقيق و كاملاً حساب شده مبتني است و به منظور حل مشكل ايران و نه صرفاً تأمين منافع انگلستان - كه طبيعتاً آنها را به دست فراموشي نمي سپاريم - دائماً طرح‌هاي خود را تغيير داده و از شيوه‌هاي متفاوتي بهره مي‌گيريم و در اين روند همواره استقلال ايران را مدنظر قرار مي‌دهيم... ما همواره آماده كمك و همكاري هستيم؛ اما اين ايران است كه سرنوشت خود را تعيين مي‌كند. [۱] اخبار رويترز در ۲۸ نوامبر ۱۹۲۰ سخنراني كرزن را در تهران منتشر كرد. وزيرمختار آمريكا در پي انتشار اين سخنراني چنين اظهارنظر كرد: ---------- [۱]: گزارش ديويس و ضمائم، شماره ۳۷۸۸، ۵۶/۹۱. ۷۴۱، مورخ۲۴ نوامبر ۱۹۲۰ مستحضر هستيد كه اخبار رويترز يك نشريه انگليسي است و زير كنترل و سانسور دقيق سفارت انگليس در تهران چاپ و منتشر مي‌شود. شايد لازم باشد به بعضي از استدلال‌هاي مغالطه آميز لرد كرزن در مجلس اعيان اشاره كرده و زبان بازي بيش از اندازه او را آشكار سازيم. وزير امور خارجه انگلستان از اعتماد سي ساله «تمام وزرا و دولتمردان ايران» به او سخن به ميان آورده است. مقاماتي كه او را «دوست حقيقي و ثابت قدم ايران» مي‌دانند. در پاسخ بايد گفت مردم ايران، مؤدب ترين و نرم خو ترين مردم دنيا هستند و بسياري از ايشان هرگز نظر واقعي و صريح خود را در مورد سياست‌هاي جناب لرد اعلان نكرده اند. به همين دليل ايرانيان آگاه و بابصيرت در برخورد با وي و سياست‌هاي او در ايران همواره با شك و ترديد رفتار مي‌كرده اند. جناب لرد اظهار داشته اند: در قرارداد اخير انگلستان- ايران «به صورت قطعي و صريح استقلال ايران را به رسميت شناخته و آن را تضمين مي‌كنيم». ناظران ايراني مي‌دانند كه اين تضمين، تكرار بيهوده قول و قرارهايي است كه پيش از اين نيز بارها زير پا گذاشته شده (به خصوص در قرارداد ۱۹۰۷ انگليس- روسيه كه ايران به مناطق نفوذ تقسيم شد) و هيچ يك از اين وعده‌ها هرگز عملي نشده و حتي مورد توجه قرار نگرفته است. علاوه بر اين اهل نظر در ايران به اين نكته اشاره مي‌كنند كه وقتي رابطه و تعامل دو ملت بر اساس اصل تساوي آن دو باشد، نه ضروري است و نه معمول است كه يك طرف، استقلال طرف ديگر را تضمين كند. به ويژه زماني كه طرف تضمين كننده، استقلال طرف مقابل را [در گذشته] نقض كرده باشد. همچنين به وام دو ميليون پوندي اشاره شده كه بر اساس توافقنامه به ايران پرداخت شده است. «ضمانت بازپرداخت اين وام عوايد گمركي و ديگر درآمده‌هاي كشور مي‌باشد و به اصلاحاتي كه در تعرفه‌ها صورت گرفته نيز اشاره شده است. » تجديدنظر در تعرفه ها، كاملاً مخفيانه صورت گرفت و در واقع اين خود انگليسي‌ها بودند كه اين كار را به انجام رساندند. اعضاي ايراني كميسيون تنها آلت دست بودند و به دستور انگلستان، توسط وثوق الدوله انتخاب شدند. لرد كرزن خاطرنشان كرده كه قرارداد «با استقبال و رضايت عمومي مردم ايران مواجه شده است. » ✍ @zandahlm1357
🌟💐🌟💐🌟💐 💐🌟💐🌟💐 🌟💐🌟💐 💐🌟💐 🌟💐 💐 💐قسمت شصت و دوم 🌟 🔱داستانهاى_هزار_و_يك_شب_دربار 🔰خاطرات_پروين_غفارى 🔱ايادى گفت _بهتر است سنگین باشی و خود را بی اطلاع نشان دهی ، شاید تقدیر این است تا من و تو با خیال آسوده در کنار هم باشیم .🤨🧐 ⚜در دلم به افکار ایادی میخندم. من اگر هزار سال هم بی شوهر بمانم زن امثال ایادی و غلامرضا نخواهم شد. من از محمدرضا انتقام خواهم گرفت و به جانش آتش خواهم زد .کاری خواهم کرد که همه مردان هوس باز پایتخت بر دست و پایم بوسه زنند و شاه از شنیدن اخبار خوشگذرانی های من بر خویش بپیچد. 🔱 آن گونه که به خاطر می آورم یکی از روز های مهر ماه سال ۱۳۲۸ شمسی فردوست به خانه ما در خیابان کاخ آمد.او پیک جدایی بود .مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه که دیگر همه چیز بین ما تمام شده است .🚫⛔️❌ ⚜من مات و افسرده بر روی صندلی خشکم زده بود و او با چشمان دريده اش به من می نگریست .مادرم غمگین بود با لحنی که تهدیدی هم در آن موج می زد میگوید: _ اعلى حضرت این خانه را نیز به پروین خانم بخشیده اند اما اگر به گوش ايشان برسد که در محفلی و جایی از رابطه که بين شما و كاخ صحبتى شده است اغماضی در کار نخواهد بود . 🔱پس حقیقت بود که او دارد ازدواج میکند و ماموریت این عروسک مو طلایی به سر آمده است و حالا باید لال شود. آنقدر گيج و سردرگم هستم که نمیفهمم كى منزل ما را ترک کرده است. ⚜ به روزی فكر می کنم كه به همراه همین فردوست که به جایی در گوشه ای ازاين تهران رفتم تا با نقشه او با شاه آشنا شوم. به شبى فکر می کنم كه او مرا با صحنه سازى مسخره اى صیغه کرد و به من گفت که همسر شرعى او هستم و هیچکس نپرسید چگونه يك دختر باكره صیغه شده است⁉️❌⛔️❌ ادامه دارد.... ✍ 📔برگرفته از كتاب تا سياهى در دام شاه 🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
صفحه طنز😂😂😂 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸فرق بی سیم ها روزی سر کلاس آموزش مخابرات فرق بی سیم «اسلسون» را با بي سيم «پی آر سی» از بچه‌ها پرسیدم.🙂 یکی از بسیجی‌های نیشابوری دستش را بلند کرد،☝️ گفت: « مو وَر گویم؟» با خنده بهش گفتم: «وَر گو. »😄 گفت: «اسلسون اول بیق بیق مِنه، بعد فیش فیش منه. ولی پی آر سی از همو اول فیش فیش مِنه.» کلاس آموزشی از صدای خنده بچه‌ها رفت رو هوا😂😂 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🌸چفیه چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای...چفیه ام, سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...هــــمـــه رو بردن !!!😂 دارو ندارمو بردن😄😁😁😁 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🌹 ‌┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
70.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سریال زیبای بهترین تابستان من 😍 طنز ، کمدی ، جنگی 📼 قسمت ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357