eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چو سبزه سبز می‌گردد ز نوروز به روز سیزدهم، آن روز پیروز فزون بر سبزی دشت و چمنزار به جان و دل بگردیم همچو گلزار ان شاء الله شاد باشید https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......: گره بر سبزه زن تا غم برآید که فردا عشق تو از در درآید به صحرای پر از گل آرزو کن تمامِ آرزوهایت برآید … سیزده بدر تو خونه و روز طبیعت مبارک. https://eitaa.com/zandahlm1357 ♦ ♦ ♦ ♦
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
🌱حکایت خشت های طلا عيسی بن مريم عليه السلام دنبال حاجتی می رفت. سه نفر از يارانش همراه او بودند. سه خشت طلا ديدند كه در وسط راه افتاده است. عيسی عليه السلام به اصحابش گفت: اين طلاها مردم را می كشند؛ مبادا محبت آنها را به دل خود راه دهيد. آن گاه از آنجا گذشته و به راه خود ادامه دادند. يكی از آنان گفت: ای روح الله! كار ضروری برايم پيش آمده، اجازه بده كه برگردم. او برگشت و دو نفر ديگر نيز مانند رفيقشان عذر و بهانه آوردند و برگشتند و هر سه در كنار خشتهای طلا گرد آمدند. تصميم گرفتند طلاها را بين خودشان تقسيم نمايند. دو نفرشان به ديگری گفتند: اكنون گرسنه هستيم. تو برو بخر. پس از آنكه غذا خورديم و حالمان بهتر شد، طلاها را تقسيم می كنيم. او هم رفت خوراكی خريد و در آن زهری ريخت تا آن دو رفيقش را بكشد و طلاها تنها برای او بماند. آن دو نفر نيز با هم سازش كرده بودند كه هنگامی كه وی برگشت او را بكشند و سپس طلاها را تقسيم كنند. وقتی كه رفيقشان طعام را آورد، آن دو نفر برخاستند و او را كشتند. سپس مشغول خوردن غذا شدند. به محض اينكه آن طعام آلوده را خوردند، مسموم شدند. حضرت عيسی عليه السلام هنگامی كه برگشت ديد، هر سه يارانش در كنار خشت های طلا مرده اند. با اذن پروردگار آنان را زنده كرد و فرمود: آيا نگفتم اين طلاها انسان را می كشند؟ 📚 بحار ج 14، ص 280 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: مردی به دهی سفر ڪرد … زنی ڪه سخنان او شده بود از مرد خواست تا وی باشد. شخص پذیرفت و مهیای رفتن به زن شد. دهڪده خود را به آن شخص رسانید و گفت : این زن، است به خانه‌ی او نروید ! مرد به ڪدخدا گفت : یڪی از دستانت را به من بده !!! ڪدخدا ڪرد و یڪی از دستانش را در دستان بودا گذاشت. آنگاه مرد گفت : حالا بزن !!! ڪدخدا بیشتر تعجب ڪرد و گفت: هیچ ڪس با یک دست ڪف بزند ؟!! مرد زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این ڪه دهڪده نیز هرزه باشند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 ✍من نرگس هستم حدود یکساله با پدرام ازدواج کردم... از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی پدر شوهرم به خودم میشدم... پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خشگلتر مونده بود 👈یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم... یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت...یکی زنگ در را زد آیفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه خیلی ترسیدم در را باز کردم و سریع کنار تلفن نشستم و به مادرم زنگ زدم تا خودش را ب منزلمان برساند پدر شوهرم در خانه را باز کرد و‌وارد شد دو تا نون سنگک دستش بود و گفت چطوری دخترم امده ام باهات صبحانه بخورم چه خبر و مشغول صحبت شد از کارهایش سر در نمیاوردم... گفتم من صبحانه خورده ام اگر میخواهید برای شما بیاورم...ناگهان دست در جیبش کرد و گفت این پول را بگیر تا زمانیکه شوهرت خونه نیست داشته باشی...کم و کسری هم داشتی به من زنگ بزن...نانها را روی میز آشپزخانه گذاشت خداحافظی کرد و رفت... و من ...و من ماندم و هزاران فکر و گمان کثیف و بد نسبت به پدر شوهرم از درگاه خداوند توبه کردم و خواستم که مرا ببخشد از قرآن بپرس👇👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ‌ الظَّنِ‌ إِنَ‌ بَعْضَ‌ الظَّنِ‌ إِثْمٌ‌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً أَ يُحِبُ‌ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ يَأْکُلَ‌ لَحْمَ‌ أَخِيهِ‌ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ تَوَّابٌ‌ رَحِيمٌ‌ 💥ترجمه ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید،چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟!(به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅زنده شدن مرده توسط امام حسین(ع) ✍️يحيي‌بن‌امّ‌طويل كه از چهره‌هاي برجسته مكتب تشيّع بوده و ساليان زيادي از عمر خود را نزد حضرت سيّدالشهدا و امام زين العابدين(ع) گذرانده است نقل مي‌كند که روزي خدمت حضرت سيّدالشهدا(ع) مشرّف شدم و با حضرت در مورد مسائل ديني گفتگو مي‌كردم، ناگهان جواني كه در حال گريه و ناله بود به منزل حضرت آمد، به ايشان سلام كرد و گفت: مولاي من! لحظاتي پيش مادرم از دنيا رفت و من با مشكلي مواجه شده‌ام. حضرت فرمود: مشكلت را بازگو كن. او گفت: مادرم ثروت فراواني داشت و اجازه تصرّف در مال را به من نمي‌داد؛ و می‌گفت تا خودم چگونگي تصرف مالم را به تو بیان نکرده‌ام، حق نداري از آن استفاده نمايي و تا آخر عمر در اين مورد صحبتي نكرد و هم اكنون دارفاني را وداع گفت. حال نمي‌دانم چگونه از اين مال استفاده كنم. حضرت رو به من و آن جوان كرد و فرمود: با هم به منزل اين جوانِ مصیبت زده برويم. به همراه حضرت وارد منزل آن جوان شديم، جنازه اين مادر در وسط اتاق بود و پارچه‌اي بر روي آن كشيده شده بود. حضرت در گوشه‌ای به پروردگار عرض كرد: خدايا! اين زن را لحظاتي زنده كن تا مشكل فرزند خود را حل كند. ناگهان ديدم آن زن پارچه را از روي جسد خود برداشت و بر روي زمين نشست. ذكر شهادتين را بر زبان جاري كرد و بار ديگر به وحدانيت پروردگار و رسالت رسول‌خاتم(ص) اقرار نمود؛ سپس به اطراف خود نگاه كرد و متوجّه شد حضرت سيّدالشهدا(ع) در گوشه‌ای ايستاده است. به حضرت عرض كرد: مولاي من! چرا وارد اتاق نمي‌شويد! امام وارد اتاق شده و در گوشه‌اي نشستند و فرمودند: براي اموالت وصيّت كن، زيرا بايد به زودي به سراي باقي بازگردي. آن زن خطاب به حضرت عرض كرد: مولاي من! يك سوّم از اموالم را به شما مي‌بخشم؛ زيرا مي‌دانم شما براي مصارف شخصي خود استفاده نمي‌كنيد، بلكه اين اموال را براي پيشبرد اهداف اسلامي مصرف مي‌كنيد. از آن جايي كه فرزند ديگري ندارم، باقي اموال را به پسرم مي‌دهم؛ امّا براي استفاده از آن شرطي دارم. اگر فرزندم به شما علاقه‌مند است و مكتب شما را مي‌پذيرد، مي‌تواند از اموالم استفاده كند؛ امّا اگر با شما مخالفت كند، راضي نيستم در اموالم تصرف كند. 💥آن زن در ادامه به حضرت گفت: درخواستي از شما دارم. حضرت فرمود: چه درخواستي داری؟ آن زن عرضه داشت: بعد از مرگم، شما مرا به خاك سپرده و بر جنازه‌ام نماز بخوانيد. بعد از اين گفت‌وگو آن زن به سراي باقي شتافت و حضرت به وصاياي اين زن عمل نمود. 📚برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: سیزده بدر ، سال دگر کرونا نباشد در وطن از عشق و مهر و عاطفه قلبی نباشد بی اثر خاموش و سرد و ناامید هرگز نباشد یک نفر هرگز نیفتد یک درخت از ضربه ی سرد تبر از جنگ و خونریزی ، زمین خالی بماند سر به سر هرگز نماند کودکی بی سایه ی سبز پدر تنها دلی که عاشق است باشد به هر جا معتبر از جان پاک عاشقان باشد جدا شر و خطر چشم انتظار هر آن که هست آید عزیزش از سفر بی غصه باشند مردمان سال دگر سیزده بدر https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5771715011009317292.mp3
6.75M
۱۳ بدر امسال همراه باشید با رادیو مرسی و اصلا برید بیرون برید در دامان طبیعت زنگ بزنین همه بیان والا😉 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
🇷🇺 حاكميت روسيه حق حجاب در مدارس را تاييد كرد. به نظر ميرسه تغيير قانون أساسي روسيه با توجه به تغيير سبك زندگي مردم و نيازهاي جديد تنظيم ميشود. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر:لباس پوشیدن من به خودم ربط داره!!🔥 ⚫️من نمیتونم هرطور که شما دوست دارید لباس بپوشم😡 👈ببینید عاقبت این تفکر به کجا می انجامد https://eitaa.com/zandahlm1357
از 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 📌حجاب در اتاق عمل 🔸عرضه روسری یک بار مصرف برای اولین بار در انگلیس: "فرح روزلان" که یک بانوی پزشک مسلمان است، گفت که این ابداع در نتیجه نیاز به یافتن راهکاری برای تطابق بین «پوشش مطابق با باور دینی» و «اشتیاق» برای حضور در اتاق عمل به وجود آمده است. https://eitaa.com/zandahlm1357
مداحی آنلاین - حجاب گناه - آیت الله جوادی آملی .mp3
2.54M
♨️حجاب گناه 👌 بسیار شنیدنی 🎤آیت الله 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357
من و کارولین و بحث‌های عمیق! در فرانسه 🌼قسمت اول کرولین دوست فرانسوی‌ام که یک سالی از آشنایی ما با هم می‌گذرد مرا به صرف چای به خانه‌اش دعوت کرد. با یک گلدان گُل کادوپیچ به خانه‌اش رفتم. خانه‌ای بی‌اندازه ساده و کم وسایل. یک لحظه خانه‌های ایرانی جلوی چشمم آمد... خانه‌های زوج‌های زیادی را به یاد آوردم؛ خانه‌هایی بسیار بزرگ‌تر از نیاز یک زوج و با وسایلی بسیار بیشتر از احتیاج آن‌ها. حالا در خانه‌ی یک زوج فرانسوی بودم که ساده و کم وسایل بودن خانه‌اش متحیرم کرده بود. یک میز ناهار خوری با چند صندلی تمام فلزی تاشو، از آن‌ها که سالها پیش در ایام کنکور استفاده می‌شد. خیلی ساده. خیلی ساده... بیشترین چیزی که داشتند کتاب بود. یک قفسه بزرگ دیواری پر از کتاب... همین طور که با هیجان به در و دیوار نگاه می‌کردم، چشمم به میزی افتاد که عکس‌های متنوعی روی آن بود، کنارم آمد و توضیح داد که اینها را از ژاپن آورده و تعریف کرد که بعد از یک دوره سخت کاری با همسرش یک‌ ماه به ژاپن سفر کرده‌اند. ابراز خوشحالی کردم و با تعجب گفتم: یک ماه! خندید و گفت: آره کل ژاپن را با دوچرخه، دیدن کردیم. گفتم: با دوچرخه؟! یک ماه! خرج و مخارج را چه می کردید؟؟ گفت: رفت و آمدمان که با دوچرخه بود، هزینه نداشت. پول هتل نداریم که ما! شب‌ها در پارکها و هرجایی که میشد می‌خوابیدیم و صبح دوباره حرکت! با چشمان گرد شده و تحیر گفتم: باورم نمیشه! با خنده و تعجب گفت: چرا؟؟ هوا خوب بود و هرجا می‌شد چادرمون رو برپا می‌کردیم و تمام! یکی از شناخت‌های جالبم درخصوص مردم سایرکشورها اهمیت دادنشان به سفر کردن است. با حداقل امکانات و هزینه سفر می کنند و هدف برایشان اصل سفر و تجربه فرهنگها و دیدن کشورهاست نه خوش گذشتن و تفریح صرف. چای آورد و گفت بریم در اتاق مهمان بخوریم. با خودم گفتم: خب، پس اینجا فضای شخصی‌شان بوده و آنجا حتما شیک‌تر است. وارد اتاق که شدم دوباره غافل‌گیر شدم... ادامه دارد... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه https://eitaa.com/zandahlm1357
من و کارولین و بحث‌های عمیق! در فرانسه 🌼قسمت دوم اتاق کوچکتر از حد انتظارم بود. شاید فضای کافی برای یک فرش شش متری هم نداشت. و یک مبل راحتی رنگ و رو پریده که بعید می‌دانم ما در ایران آنجا را به عنوان اتاق مهمان در نظر بگیریم. یک کمد دیواری پر از کتاب و یک نمایشگر رایانه در دل آن. و مقابلش هم یک صندلی بدون پشتی، مثل آن صندلی‌های گرد پایه بلند در رستوران. صفحه کلید رایانه، رنگ و روی سفیدی اش را از دست داده بود و جای انگشتان برای تایپ سیاه شده بود... نشستم و چای را آورد. تازه از ایران برگشته بودم. پرسید سفر خوش گذشت؟ گفتم: خیلی... و هر زمان برمی‌گردم تا چند روز حالم گرفته است... احساس کردم با کمی تعجب نگاهم کرد. آخه عموما اینجا افراد از کشور خودشان بد می گویند... در حین چای خوردن گفتم: راستی دوست داری تصاویر ایران را ببینی؟ ابراز علاقه کرد... من هم شروع کردم تصاویر را نشان دادن. با هر تصویر هیجان نشان می‌داد و منم با شوق توضیح می‌دادم. گفت: واقعا باید به ایران هم سفر کنیم! خیلی خاص و متفاوت است. گفتم: غیر این نیست و باید تجربه کنی. گفت: حالا واقعا امن هست؟ به همسرم در محل کارش گفه اند: به ایران سفر نکند؛ ایران جزء کشورهای خطرناک و ناامن است! دست گذاشته بود رو نقطه حساس! توام با ناراحتی خندیدیم! نمی دانم دقیقا چه می شود! گفتم: امان از این تبلیغات سیاه. من نمی دانم چه مشکلی با ایران دارند آخه! بابا هر توریستی به ایران می آید به به و چه چه از زبانش نمی افتد، من نمی دانم اینها چرا دوست دارند کشور عزیزم را این طور نمایش دهند. از این همه جدی شدنم و بهم ریختگی ام متحیر نگاهم می کرد. گفتم: آخه دل پر دردی دارم! بعد گفتم: این طوری نمیشه بیا با هم چند مستند که خود توریست هایی که به ایران آمده اند و ساخته اند را در یوتیوب ببینیم. مستند کوتاه اما جذاب "به ایران نرو" را برایش گذاشتم. قبلا از این مستند گفته بودم. سازنده، به شکل معکوس از جملات استفاده می کند که نشان دهد چقدر در خصوص ایران دروغ می گویند. می دید و بلند می خندید! خیلی خوشش آمده بود از مستند. گفت: نه! ما باید ایران را تجربه کنیم... گفتم: اصلا بیا با هم برویم؛ اصلا مهمان ما، فکر هتل هم نباش! چشمانش برق می زد. و هی می گفت: شما خیلی مهربونید... بعد هم خب اینا که تعارف ندارن! گفت: بیا تنظیم کنیم تابستان با هم بلیط بگیریم و بریم. منم بالبخند از صمیم قلب گفتم: حتما! چی از این بهتر... اما یه دفعه یه مکثی کرد و اشاره کرد به روسریم؛ گفت: ولی این یک مشکل را دارد؛ زنان مجبورند... و اینجوری شد که بحث های جدی ما شروع شد.😊 ادامه دارد... @ninfrance https://www.aparat.com/v/Rd2mQ/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87_Don%26%23039%3Bt_go_to_Iran_%28%D8%A8%D9%87_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%29 https://eitaa.com/zandahlm1357
من و کارولین و بحث‌های عمیق! در فرانسه 🌼قسمت سوم گفت: مجبور کردن زنان به حجاب مغایر آزادی انسان هست. من با این مسئله نمی توانم کنار بیایم. من شنیده ام نظام سیاسی شما مردم را مجبور می کند به حجاب. گفتم: فلسفه دارد این پوشش. اگر اجبار نظام سیاسی کشور بود، پس چرا من اینجا هم حجاب دارم؟ اینجا که کسی با من کاری ندارد. تازه مشکلاتی هم بخاطر حجابم تا امروز داشته ام. شانه بالا انداخت، طوری که انگار تا بحال از این زاویه نگاه نکرده است. ( این را از این جهت گفتم که تقریبا عموم خارجی ها فکر می کنند زنان در ایران به زور حکومت پوشش دارند، و حتی یک نفر هم راضی به این پوشش داشتن نیست. اصلا نگاهی دینی به حجاب ندارند و اینکه موضوع امر خداست، و فلسفه قانونی شدن آن در نظام اسلامی هم همین است.) حتی با وجود این همه محجبه در کشورهایشان باز هم انگار فکر دچار یک قفل شدگی باشد، در خصوص ایران اینطور فکر می کنند و البته در خصوص سایر کشورها هم فکر می کنند یک دستور مذهبی است و زنان به حکم قانون دینی با کراهت به این کار می پردازند. البته فضای اینجا به شکلی است که اگر چهار سال هم با همین حجاب بروی و بیایی یک نفر هم از تو نمی پرسد چرا حجاب داری؟ کلا در ذهن ها یک پیش داوری و قضاوت متاثر از رسانه تعریف شده و پرونده اش بسته شده. در واقع چون تعریف دین را هم سلیقه شخصی برایشان تعریف کرده اند، پوشش را هم سلیقه شخصی می دانند و مثل ما که تعجب می کنیم از نوع پوشش برخی که به نظرمون عجیب و غریب می آید و می گوییم سلیقه اش این است دیگر... او هم چنین نگاهی به پوشش ما دارد. سلیقه اش این است دیگر. تا این حد که تصور می کنند در خانه هم به همین شکل هستیم. این را زمانی متوجه شدم که تصاویری خودمانی مان را تا جشن های ازدواجمان نشان می دادم و واکنش ها برایم بسیار جالب بود. تا امروز همه تصور می کردند ما حتی جشن های ازدواجمان را هم با حجاب سپری می کنیم. یادتان می آید آن بحث استعمار فکری را که قبلا مطرح کرده بودم؟ در ادامه آن را خواهم فرستاد. گفتم باید فلسفه اش را برایت بگویم. مشتاق نشان داد خودش را. از اشتیاقش ذوق کردم، و شروع کردم... ادامه دارد. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 🔰 با استعلامی که از چندتن از اساتید مرکز تخصصی مهدویت گرفتیم ، مشخص شده که طرح مثلا ، نه تنها مورد تائید نیست، بلکه جریان های انحرافی صادق شیرازی و حسن ابطحی از آن حمایت می کنند. 🔰این دستور با این نوع ذکر و... هیچ مستند روایی ندارد و هیچ عالمی هم توصیه نکرده است. 🔰 اصولا یکی از شگردهای گروه ها و جریانات انحرافی همین است که با چنین ترفندهایی ابتدا کسب محبوبیت می کنند و سپس ... 🔰 همچنین مطالبی هم که در آن صوت 6 دقیقه ای توضیح چله از یک فرد مجهول گفته شده ، غیر علمی و غیر مستند می باشد. 👈👈👈 لطفا زودتر اطلاع رسانی بفرمایید 👉👉👉 ✍️ احسان عبادی استاد مهدویت پژوهشگر تاریخ
1.4M
💠 صوت توضیحی درباره غلط بودن طرح 🌀 از تک تک عزیزان می خواهیم به جای احساسی برخورد کردن، عالمانه و فکر شده عمل کنند و برخورد کنند احسان عبادی