السّابعة: «مُناجات المُطيعين للَّهِ»🌹
هفتم: مناجات فرمانبرداران خدا🌹
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَللَّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَكَ، وَجَنِّبْنا مَعْصِيَتَكَ، وَيَسِّرْ لَنا بُلُوغَ ما نَتَمَنّى مِنْ
خدايا طاعتت را بر ما الهام كن و از نافرمانيت ما را دور كن و آسان كن بر ما راه رسيدن بدانچه
اِبْتِغآءِ رِضْوانِكَ، وَاَحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِكَ، وَاقْشَعْ عَنْ بَصآئِرِنا
آرزومنديم از تحصيل آنچه موجب خوشنودى تو است و ما را در وسط بهشتهايت جاى ده و پراكنده ساز از پيش ديدگان ما
سَحابَ الْأِرْتِيابِ، وَاكْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِيَةَ الْمِرْيَةِ وَالْحِجابِ،
ابرهاى شك و شبهه را و بردار از دلهاى ما پردههاى ترديد و تاريكى را
وَاَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمآئِرِنا، وَاَثْبِتِ الْحَقَّ فى سَرآئِرِنا، فَاِنَ
و دور كن باطل را از نهاد ما و پابرجا كن حق را در درون ما زيرا اين
الشُّكوُكَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ، وَمُكَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنايِح ِ وَالْمِنَنِ،
شك و ترديدها و گمانها فتنهانگيز و تيره كننده عطاها و بخششهاى زلال و صافى است خدايا
اَللَّهُمَّ احْمِلْنا فى سُفُنِ نَجاتِكَ، وَمَتِّعْنا بِلَذيذِ مُناجاتِكَ، وَاَوْرِدْنا
خدايا ما را در كشتىهاى نجاتت جاى ده و از لذت مناجاتت بهرهمند ساز و ما را بر لب درياچههاى
حِياضَ حُبِّكَ، وَاَذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّكَ وَ قُرْبِكَ، وَاجْعَلْ جِهادَنا فيكَ، و
محبتت وارد كن و شيرينى دوستى و مقام قربت را به ما بچشان و جهد و كوشش ما را در راه خودت و
هَمَّنا فى طاعَتِكَ، وَاَخْلِصْ نِيَّاتِنا فى مُعامَلَتِكَ، فَاِنَّا بِكَ وَلَكَ، وَلا
همتمان را در طاعت خودت قرار ده و نيتهاى ما را در مورد كارهايى كه برايت انجام دهيم خالص گردان زيرا ما با تو و
وَسيلَةَ لَنا اِلَيْكَ اِلاَّ اَنْتَ، اِلهى اِجْعَلْنى مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ
از آن توئيم و وسيلهاى به درگاهت نداريم جز خودت خدايا مرا از برگزيدگان نيكوكار قرارم ده
وَاَلْحِقْنى بِالصَّالِحينَ الْأَبْرارِ، السَّابِقينَ اِلىَ الْمَكْرُماتِ، الْمُسارِعينَ
و به شايستگان نيك رفتارم ملحق كن آنان كه به كارهاى نيك پيشى جسته و به سوى خيرات
اِلىَ الْخَيْراتِ، الْعامِلينَ لِلْباقِياتِ الصَّالِحاتِ، السَّاعينَ اِلى رَفيعِ الدَّرَجاتِ
شتابان بوده و براى باقيات صالحات كار مىكنند و به رسيدن به درجات عالى و بلند كوشايند كه براستى
اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ وَبِالْأِجابَةِ جَديرٌ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
تو بر هر چيز توانايى و به اجابت خواستهام سزاوار به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
#هرروزیک_آیه
✨مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾
✨كه خداوند هرگز تو را وانگذاشته
✨و مورد خشم قرار نداده است (۳)
📚سوره مبارکه الضحى
✍آیه ۳
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پنج درس زندگی قرآنی از #جزء_هشتم قرآن کریم
🔸 حجت الاسلام ابوالقاسم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و سی و یکم 🤔چطور ما به اخلاص و حضور قلب در دعا برسیم⁉️ چند ق
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت صد و سی و دوم
⚠️..به این جا رسیدیم اخلاص در دعا یعنی بنده از همه دل ببرد، از همه جز خدای متعال دلش را خالی بکند، که در اصطلاح می گویند ضرورت انقطاع از خدا. تعبیر می کنند به این واژه، یعنی غیر او را کنار گذاشتن!✅
🔹به غیر خدا اینطور بگوییم برو دنبال کارت، تو کاره ای نیستی❌، اگر باشی ابزار و وسیله در دست قدرت خدایی والا خودت به خودی خود نمی توانی کاری بکنی، خدا باید فرمان بدهد، تا فرمان خدا نباشد تو هیچ کاره ای!
👈اصلا مطلب اساسی در بابت
دعا همین است که خدا از روی رحمت و لطفی🌸 که به بنده اش دارد به بندگان خودش کمک می کند. آن بندگانی که گوشه چشمی به او دارند ولی در دعا نقص دارند، اینها یک مقدار باید دقت کنند، نه گوشه چشم، تمام چشمشان را باید به خدا بدهند، تمام توجه، تمام 💭تفکر، تمام دل باید با خدا باشد.
🤔گاهی در ذهن این افراد می آید
که غیر خدا هم ممکن است کارساز باشند؟ خدا میگوید اگر بخواهی با غیر خدا معامله بکنی، برنامه ریزی ها طوری صورت میگیرد که از همان خدا هم قطع امید بکنی. چرا⁉️ چون رفتی سراغ غیر. اما وقتی از غیر خدا قطع امید کردی، خدا میگوید به تو حالا پاداشت را می دهم، ثوابت را به تو میدهم. در روایات ما هم آمده، اینطوری نیست📚 که روایات ما اینها را نیاورده باشد.
🔆خدای متعال می فرمایند؛ هیچ بنده ای نیست که بیاید و دربست خودش را در پناه من قرار دهد و غیر من هیچ چیز را قبول نداشته باشد مگر اینکه راه فراری برای او درست می کنم. تو شش دانگ تمام حواست💞 را به من خدا بده، من مشکلت را حل می کنم. مشکل این است تو گاهی غیر خدا را دخیل می دانی.
🔸بعد خدا می گوید اگر تمام آسمان و زمین بخواهند جلوی خواسته این فرد را بگیرند یا به او زیان برسانند، من ابدا نمیگذارم، راه فرار برای آن فرد باز میکنم. و نمونه عینی اش را ما در عصر حاضر برای امام خمینی (ره)✨ دیدیم، حتی برای مقام معظم رهبری هم داریم می بینیم.
⚠️وقتی همه تفکرت و توکلت را
به خدای متعال بگذاری خدا قطعا راه آسان و راه فرار (فرار مثبت) را برای تو باز میکند. «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» صراحت آیه قرآن هست که هر کس بر ما توکل بکند تقوای الهی پیشه کند «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً..» خدا راه خروجی برایش قرار میدهد.
❌مهم این است توکل ما گیر دارد، توکل هایمان توکل صددرصدی نیست. اما خدا می گوید بنده من بخواهد جای من برود سراغ کسی دیگر، او را به همان فرد واگذار می کنم👤 برو از همان فرد بگیر. در روایت می گوید خدا قسم می خورد! قسم میخورم که تو را ناامید می کنم، اگر بخواهی غیر از من سـراغ کس دیگری بروی.
🗣شما شاید بگویید خدا سر جنگ با بندهاش دارد⁉️ نه سر جنگ نیست اتفاقا این هم لطف و رحمت🌸 خداست. چطور؟ یعنی این قدر به این در و آن در بزن جز در خدا که بفهمی جز خدا نمی تواند کسی کارت را بکند.☝️ حالا پاشو مستقیم بیا سمت خانه ی خدا. این لطف است! مثل پدری که اجازه ندهد فرزندش با آن رفیق، آن رفیق.. دوست بشود، تا دوباره برگردد به محیط خانه.
💭آیا باید بگوییم پدر ظالم است؟ نه دارد لطف می کند. خدا هم نمی گذارد وقتی ما در خانه ی این و آن رفتیم دست پر برگردیم، می خواهد بگوید اینها همه هیچ کاره هستند، بیا دم خانه ی من! ما در دعاهایمان🤲 گیرمان این است که شش دانگ حواسمان به سمت خدا نیست، اگر کامل به خدای متعال تـوجه بکنیم، آن وقت همه اینها حل خواهد شد.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (28)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 132
💠☀️💠☀️💠☀️💠
______________
ظهور یار برای خود یا خدا؟.mp3
7.48M
شب جمعه چهاردهم ماه شوال سنه 1343 هجرى قمرى خانمى بنام فاطمه دختر فرج الله خان زوجه حاج غلامعلى جوينى ساكن سبزوار شفاء يافت چنانچه شوهرش نقل كرده :
زوجه ام بعد از وضع حمل بيمار شد تا گرفتار تب دائم گرديد و تب او به 37 الى چهل درجه مى رسد و هرچه دكتران سبزوار در معالجه او سعى كردند فائده نبخشيد بلكه بمرضهاى ديگر دچار گرديد.
يكى از اطباء گفت خوب است او را به جهت تغيير آب و هوا بخارج شهر ببرى . مريضه چون اين سخن را شنيد به من گفت حال كه دكتر چنين گفته است بيا و منّتى بر من گذار باينكه مرا بزيارت حضرت رضا (ع ) ببر تا شفاى خود را از آنحضرت درخواست كنم يا در آنجا بميرم .
من راى او را پسنديدم و حركت نموده تا به مشهد مشرف شديم و چهار روز نزد طبيبى كه او را مؤيدالاطباء مى گفتند براى معالجه رجوع كرديم لكن اثر بهبودى ظاهر نشد.
آنگاه به دكتر آلمانى رجوع نموديم و او پس از معاينه گفت بايستى يكسال لااقل معالجه شود. پس بيست روز مشغول معالجه گرديد. لكن عوض بهبودى مرض شدت كرد بنحويكه زمين گير شد و نتوانست حركت كند.
لذا من خودم نزد دكتر مى رفتم و دستور مى گرفتم تا روز سه شنبه يازدهم شوال وقتى كه رفتم ديدم حاج غلامحسين جابوزى با جماعتى نزد دكتر آمدند و حاجى مذكور به دكتر گفت ديروز حضرت رضا (ع ) دختر مرا شفاء مرحمت فرموده و اينك او را آورده ام تا معاينه كنى همان قسمى كه ديروز معاينه نمودى پس دكتر دست دختر را سوزن زد و فرياد او از سوزش بلند شد.
دكتر دانست كه دستش صحت يافته خوش وقت شد و گفت : من تو را باين كار دلالت كردم . آنگاه بديلماج خود گفت بنويس كه من ديروز كوكب مشلوله را معاينه كردم و علاجى براى او نيافتم مگر به نظر پيغمبر يا وصى او. و امروز او را سلامت ديدم و شكى در شفاى او ندارم .
حاج غلامحسين مى گويد: بديلماج گفتم به دكتر بگو چرا مرا به توسل بامام راهنمائى نكردى ؟ جواب داد كه او مردى بود بيابانى و محتاج بدلالت بود لكن تو مردى باشى تاجر و با معرفت احتياج بدلالت نداشتى .
پس من اجازه حمام براى او خواستم اذن نداد. گفتم براى بودن بحرم و توسل بامام چاره اى نيست از اينكه حمام رود و پاكيزه شود گفت پس بحمام معتدل الحراره رود. بالجمله نزد مريضه خود آمدم و حكايت شفاى كوكب را بوى گفتم و او بگريه در آمد من باو گفتم تو نيز شب جمعه شفاى خود را از امام هشتم (ع ) بگير پس روز پنجشنبه بهمراهى زنى بحمام رفته و عصرى بحرم مطهر تشرف حاصل كرده و شفاى خودش را از حضرت گرفت . و اما خود آن زن گفته است چون خبر شفا يافتن كوكب را شنيدم دلم شكست با خود گفتم من باميد شفا به مشهد آمده ام لكن چه كنم كه بمقصود نرسيدم تا اينكه پيش از ظهر روز چهارشنبه خوابيده بودم .
در عالم رؤ يا سيد بزرگوارى را ديدم كه عمامه سياه بر سر و قرص نانى بزير بغل داشت آن نان را بيك طرفى گذارد و بآن علويه كه پرستار من بود فرمود اين نان را بردار اين سخن را فرمود از نظر غائب شد چون بيدار شدم قدرت برخواستن و نشستن در خود يافتم و حال آنكه پيش از خواب حالت حركت در من نبود.
پس فهميدم كه تب قطع شده و ساعت بساعت حالم بهتر مى شد تا شب جمعه كه بحرم مطهر رفته توسل جستم و بامام اظهار درد دل مى نمودم كه از سبزوار باميدى بدربارت آمده ام نه باميد طبيب حال يا مرگ يا شفاء مى خواهم . اتفاقا در حرم پهلوى زوجه حاج احمد بودم كه شفاء يافت . من همين قدر ديدم نورى ظاهر شد كه دلم روشن گرديد. مانند شخص كورى كه يكمرتبه چشمانش بينا گردد و در آنحال هيچ دردى و كسالتى در خود نيافتم به نظر مرحمت امام هشتم (ع) و شوهرش حاج غلامحسين گفت : بعد از سه روز او را نزد دكترش بردم دكتر پرسيد: در اين چند روز گذشته كجا بودى .
گفتم به جهت اينكه امام ما، مريضه مرا شفا داده و او را آورده ام كه مشاهده نمايى . سپس دكتر آلمانى او را معاينه كرد و گفت او را هيچ مرضى نيست . آنگاه گفتم خواهش دارم كه در اين خصوص چيزى بنويسى كه براى ما حجتى باشد.
دكتر مضايقه نكرد و بديلماج گفت بنويس فاطمه زوجه حاج غلامعلى سبزوارى مدت يكماه در تحت معالجه من بود و علاج نشد و امروز او را معاينه كردم و سلامت ديدم .
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اگر خواستی بهت ثابت بشه که شهیدان زنده هستند این کلیپ کوتاه را ببین
#شهید_مدافع_حرم
#مراسم_عقد
#حاج_قاسم_سلیمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | رقص در خون
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
باید اصلا شهید می شد او
تا به مردانگی مثل باشد
و همیشه برای قاسم ها
مرگ شیرین تر از عسل باشد
🌈 سردار بزرگ و پرافتخار اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی💕
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال
مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓
#شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی
👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام
🇮🇷 شاعران 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📺طبیعت ....📂داستان
#سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان
#چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز
💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت
📂داستان
#پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی
تست هوش💠آیه درمانی📂داستان
#جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان
با ما همراه باشید👇👆
@zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......:
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠💠💠💠💠💠💠
🌹#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌴#شماره_95
لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَکَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟
امام(عليه السلام) فرمود:
عملى که توأم با تقوا است کم نيست (هرچند ظاهراً کم باشد) چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم است؟!
شرح و تفسير
ارزش تقوى
امام(عليه السلام) در اين سخن کوتاه و حکمت آميزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى کند، يا به تعبيرى ديگر، کيفيت عمل را معيار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه کميت عمل را و مى فرمايد: «عملى که توأم با تقواست کم نيست (هرچند ظاهراً کم باشد) چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم مى باشد؟»; (لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَکَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟).
اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است; آنجا که در داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) مى فرمايد: «(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ); خداوند تنها اعمال پرهيزگاران را قبول مى کند».(1)
بسيارى از بزرگان در کتب فقهى اين مطلب را يادآور شده اند که شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است. عمل صحيح عملى است که جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه اين عمل، با اعمال ديگرى پيش و پس از آن يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد که مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظيم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل).
مثلاً در روايات آمده است که کسى که شرب خمر کند اعمال او تا چهل روز پذيرفته نمى شود. «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً».(2)
در حديث ديگرى مى خوانيم: کسى که به پدر و مادرش نگاه غضب آلود کند خدا نماز او را قبول نمى کند،(3) همچنين در مورد خوردن غذاى حرام يا شبهه ناک.(4)
بنابراين اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مى شود که توأم با تقوا باشد و بى تقوايان ممکن است عمل صحيحى انجام دهند و اسقاط تکليفى شود; اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظيم و فلسفه و روح عمل باشد.
(1). مائده، آيه 27.
(2). کافى، ج 6، ص 401، ح 4.
(3). همان، ج 2، ص 392.
(4). بحارالانوار، ج 73، ص 361.
🌹 #کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌴 #شماره_96
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ، ثُمَّ تَلاَ: «إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا…» الاْيَةَ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ.
امام علیه السلام فرمود : نزديكترين و شايستهترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاهترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مىپوشانند) سپس امام علیه السلام اين آيه را تلاوت كرد: «شايستهترين و نزديك ترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر». به يقين دوست محمد صلی الله علیه وآله كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند پيوند نسبىاش دور باشد و دشمن محمد كسى است كه خدا را نافرمانى كند هرچند قرابت او نزديك باشد.
شرح و تفسير
دوست و دشمن پيامبر(صلى الله عليه وآله)
امام(عليه السلام) در اين گفتار پربار خود به معيار و ملاک ارتباط با انبيا و اوليا اشاره کرده مى فرمايد: «نزديک ترين و شايسته ترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند که از همه به تعليماتشان آگاه ترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مى پوشانند)»; (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ).
«سپس حضرت(عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: شايسته ترين و نزديک ترين مردم به ابراهيم آنها هستند که از او پيروى کردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر»; (ثُمَّ تَلاَ: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا)الاْيَةَ).
روشن است که منظور امام(عليه السلام) از علم و آگاهى در اينجا همان علمى است که دعوت به عمل مى کند و علم، اگر در عمق جان انسان نفوذ کند به يقين انسان را به عمل وادار مى کند.
بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند که صحيح «أعْمَلُهُمْ» است، زيرا آيه شريفه و جمله هاى بعد سخن از اطاعت و تبعيت دارند که همان عمل است; ولى همان گونه که گفتيم، نيازى به تغيير عبارت روايت از نزد خودمان نيست، زيرا ثمره درخت علم، عمل است و علم بى عمل نوعى جهل و نادانى است، زيرا اگر انسان، چيزى را به طور قطع باور کند و عميقاً به آن معتقد باشد، بر طبق آن راه مى رود.
سپس امام(عليه السلام) در تأييد گفتار فوق مى افزايد: «به يقين دوست محمد(صلى الله عليه وآله) کسى است که خدا را اطاعت کند، هرچند پيوند نسبى اش دور باشد و دشمن محمد(صلى الله عليه وآله)کسى است که خدا را نافرمانى کند هرچند قرابت او نزديک باشد»; (ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ).
«لُحمَة» معانى مختلفى دارد و در اينجا به معناى قرابت و نزديکى است.
امام(عليه السلام) آنچه را در ذيل اين کلام مبارک فرموده اشاره به مصداقى از مصاديق آن کبراى کليه اى است که در بالا آمد و از آنجا که مخاطبان آن حضرت، امت پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) هستند آن اصل کلى را بر اين امت منطبق کرده و نتيجه گيرى نموده که ولايت و دوستى و پيروى از پيغمبر اسلام جز از طريق اطاعت حاصل نمى شود. اين همان چيزى است که در حديث معروف امام سجاد(عليه السلام)که گفت و گوى امام را با طاووس يمانى منعکس مى کند آمده است; امام در پايان اين حديث فرموده است: «خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ أَحْسَنَ وَلَوْ کَانَ عَبْداً حَبَشِيّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ کَانَ وَلَداً قُرَشِيّاً; خداوند بهشت را آفريده براى کسانى که او را اطاعت کنند و اين کار را به خوبى انجام دهند، هرچند برده حبشى باشند و دوزخ را آفريده براى کسانى که او را عصيان کنند، هرچند فرزندى از دودمان قريش باشند».(1)
در حديث ديگرى مى خوانيم که سعد بن عبدالملک ـ که از فرزندان عبدالعزيز بن مروان بود و امام باقر(عليه السلام) او را «سعد الخير» مى ناميد ـ خدمت امام رسيد در حالى که مانند زنان مصيبت زده گريه مى کرد و اشک مى ريخت. امام باقر(عليه السلام)فرمود: اى سعد چرا گريه مى کنى؟ عرض کرد چگونه گريه نکنم در حالى
که از شجره ملعونه در قرآن (اشاره به بنى اميه است) هستم. امام(عليه السلام) فرمود: تو از آنها نيستى. تو اموى هستى; ولى از ما اهل بيت. آيا کلام خدا را نشنيده اى که از ابراهيم حکايت مى کند و مى گويد: (فَمَنْ تَبِعَنى فَإنَّهُ مِنّى; هرکس از من متابعت کند او از من است؟».(2)
شايان توجه اين که مرحوم مغنيه ولايت را در کلام مبارک امام(عليه السلام) به معناى امامت گرفته و جمله «إنَّ وَلىّ مُحَمَّد» را به معناى امام و جانشين پيغمبر مى داند که تفسيرى بسيار بعيد و ناسازگار با جمله هاى مختلف اين کلام حکيمانه است.
(1). بحارالانوار، ج 46، ص 82.
(2). بحارالانوار، ج 46، ص 337.
نکته : معيار ارزش در اسلام و قرآن ج-۱۲
در نظام ارزشى جاهلى عرب رابطه هاى نسبى و قبيله اى اهميت فوق العاده داشت که افراد به آن افتخار مى کردند. اسلام خط بطلان بر آنها کشيد و معيار ارزش وجود انسان را تقوا و پرهيزگارى شمرد: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ) و اطاعت و بندگى خدا را معيار دانست و حتى نزديک ترين پيوند با پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) را در صورت پيروى از کفر و ارتکاب عصيان بى اعتبار قلمداد کرد: (يا نُوحُ إنَّهُ لَيْسَ مِنْ أهْلِکَ إنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح) و در مقابل، افرادى که نه از بنى هاشم بودند، نه از قريش و نه از نژاد عرب، آنها را به سبب ايمان والا و اعمال صالحشان جزء اهل بيت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) شمرد. در حديثى از امام باقر(عليه السلام)مى خوانيم که امير مؤمنان(عليه السلام)به ابوذر فرمود: «يا أباذَر إنَّ سَلْمانَ بابَ اللهِ فِى الاْرْضِ مَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤمِناً وَ مَنْ أنْکَرَهُ کانَ کافِراً وَ إنَّ سَلْمانَ مِنّا أَهْلُ الْبَيْتِ; اى ابوذر، سلمان درى است از درهاى (رحمت) الهى در زمين هر کس او را درست بشناسد مؤمن است و هر کس او را انکار کند کافر است و سلمان از ما اهل بيت است».(1)
در حالى که افرادى از قريش يا بنى هاشم و يا حتى بعضى از برادران امامان بودند که بر اثر دورى از مکتب اسلام و اهل بيت به کلى طرد شدند و همچون بيگانه اى با آنها رفتار شد.
به اين ترتيب رابطه ها بدون ضابطه ها در اسلام بى رنگ يا کم رنگ مى شود.
(1). همان، ج 22، ص 373.