#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت ⬅️قسمت ششم 📜روایت از امام باقر (ع) است می گوید؛ کسی که بمیرد
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
⬅️قسمت هفتم
👌وقتی بدانم، خدای متعال من را با یک هدفی خلق کرده، پس یقینا خدای متعال باید من را برای رسیدن به این هدفم راهنمایی کند، پس یقینا خدای متعال باید برای من راهنما بفرستد.
👈شما یک نفر را به خانه ات دعوت کنی، که تا به حال به خانه ی شما هم نیامده، اگر آدرس به او ندهی، یک کار خیلی غلط و بیهوده ای کردی! خدا هم به ما می گوید؛ بیا مسیر خدا را طی کن. خُب خدا راهنمایت چه کسی است!؟ آدرست کجاست⁉️
🔆پیغمبر (ص) را فرستاد، بعد پیغمبر ختم نبوت شد، تمام شد! بعدش چه؟ باید امام بفرستد، به همین خاطر است که خداشناسی بعد پیغمبر شناسی بعد به امام شناسی می رسد.
⚠️کسی امام را نشناسد، مرگش مرگ جاهلی است! چرا خدا و پیمغبر (ص) را نشناسیم مرگمان جاهلی نیست، اما اگر امام را نشناسیم مرگمان جاهلی است!؟ چون اگر امام را نشناسی و به وجود امام اعتقاد نداشته باشی، یعنی خدای متعال همه ی کارهایش صحیح بود تا آوردن پیغمبرش هم درست بود، بعد از پیغمبر جامعه را در هوا رها کرد!
👇(این مناظره را در کتاب کافی نوشته است) یکی از سنی ها آمد با یکی از شاگردان امام صادق (ع) هشام بن حَکم مناظره کند، (هشام بن حَکم در بحث کلامی خیلی قوی بود) فرد سنی به او گفت ما نیاز به امام نداریم، چون قرآن نزد ما هست. هشام به او گفت اگر قرآن نزد ما هست پس چرا الان بین من و تو اختلاف نظر هست!؟ تو می گویی امامت نیست، من می گویم امامت هست!
✅جواب واقعا زیبایی است، واقعا اگر امام نیاز نیست، همین قرآن کافی هست پس چرا این همه اختلاف است!؟ چرا بین خود سنی ها اختلاف نظر است، چهارتا فرقه هستند! یکی نیست بگوید چرا بین شما پس اختلاف است،
👌یقینا باید یک امامی باشد، که مفسر اصلی قرآن باشد و قرآن را باید برای ما توضیح بدهد، به همین خاطر است که یکی از صفات امام زمان (عج) «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا تالِیَ کِتابُ اللّه وَ تَرجُمانَه» ترجمه کننده قرآن...📖
⚠️پس اگر ما امام را نشناسیم، در حقیقت یعنی خدایی هست که پیغمبر را آورده، بعد از پیغمبر (ص) امت خودش را همین طوری رها کرده! پس می شود نعوذ بالله یک خدای بی کفایت! خدای بی تدبر و خدای غیر حکیم! به همین خاطر مرگ، مرگ جاهلی می شود.
⚠️این مرگ جاهلی، به تعبیر آیت الله جوادی آملی هر کسی مرگش مرگ جاهلی باشد زندگی اش هم یک زندگی جاهلی است.
🔰فکر می کند دارد نماز می خواند و روزه می گیرد و اینطرف و آنطرف می رود، فکر می کند، ولی در حقیقت مرگش، مرگ جاهلی است! کی می فهمد؟؟ آن لحظه ی آخر عمر، آن وقت که دیگر جای بازگشت نیست.
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۱)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۷
📝💠📝💠📝💠📝
================
✨﷽✨
#تشرفات
#داستان_واقعی
✅عیادت و عذرخواهی امام زمان عج از خانم متدین
✍خانم مؤمن و پرهیزکاری بود، به کسالتی مبتلا شده بود که به توصیه پزشک باید چند روزی را در بیمارستان می ماند، آنجا در بیمارستان همچنان که بستری بود با مولایش صحبت می کرد، درد و دل می کرد، با همان زبان مادری از حضرت میخواست برای یکبار هم که شده به عیادتش بروند...زمان ترخیصش فرا رسید، به او پزشک معالجش گفت چند روزی هم در منزل استراحت کن و فعالیتی انجام نده تا بهبودی کامل، او اما دلش شکسته بود، شکسته بود که چندین شب مولایش را صدا زده بود و پیغامی از طرف امام زمانش نیامده بود، به خانه اش رسید و طبق دستور پزشک استراحت می کرد...
💚 دلتنگی روزهای قبل هنوز در دلش بود، در همان حال و هوای امام زمان، ناگهان دید جوان زیبارو و با ابهتی را در کنارش، شناخت مولا را، حضرت به گرمی و ملایمت با او سخن می گفتند، فرمودند : «مارا ببخشید، نتوانستیم در روزهای بستری شدنتان به دیدارتان بیائیم»... از عذر خواهی مولا کمی خجالت زده شد، آمد حرف حضرت را قطع کند که آخر آقا جان این چه حرفی است... که مولا ادامه دادند: «محیط بیمارستان مناسب حضور ما نبود و نیامدیم، اینجا آمدیم به عیادت شما...
💥قربانشان رَوَم مولا آنقدر تواضع دارند که انگار نه انگار حیاتِ همه ی ما به وجود مبارکشان بستگی دارد، مهربانی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر رحمت به ارث بردند، آقا منزل خانم متدین را مناسب دیده و به عیادت بانوی پرهیزکار تشریف برده بودند، کاش ای کاش خانه های ما هم آنچنان باشد که امام زمانمان رغبت کنند شبی را به خادمی شان بگذرانیم
شنیده ام که نظر میکنی بحال ضعیفان
تَبم گرفت و دلم خوش در انتظار عیادت
📚ملاقات با امام زمان عج
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
امام رضا(ع)و قیامهای علویان
از مهمترین و خطرناکترین شورشهایی که عباسیان با آن روبرو گردیدند، شورش «محمد بن ابراهیم الحسین» معروف به «ابن طباطبا علوی» بود که اداره کننده کارهای او«ابو السرایا السری بن منصور» نام داشت.
ابن طباطبا،مدینه را به قصد کوفه ترک کرد تا آتش شورش خود را بر ضدعباسیان بر افروزد. مردم کوفه که دیدند دعوت او برای «رضا از آل محمد» (1) است، و او برای آنان بیعت می طلبد و می گوید که حکومت باید طبق کتاب خداو سنت پیامبر(ص)و سیره علی (ع) باشد پیرامون وی گرد آمدند.
تکیه گاه و امید «ابن طباطبا» در اعلام انقلاب خود بر اساس پشتوانه پایگاههای مردمی دوستانش بود که مردمی موافق و مؤید خط مکتب امام علی (ع) داشت.این بود پشتوانه ای که از خلال واکنش های نیرومند انقلاب «ابو السرایا» در جهان اسلامی کشف کردیم. نخستین واکنش قیام ابن طباطبا این بود که در برابر سپاه انقلابی او،همه لشکریانی که عباسیان برای خاموش کردن شورش او فرستاده بودند هزیمت کردند و پای به فرار گذاشتند. کوفه ای که به حسین (ع) خیانت کرد و زید بن علی را تنها گذاشت تا با گروهی چند از یارانش به جنگ اقدام کند،در کنار«ابن طباطبا» قهرمانانه برای دفاع از انقلاب و هدفهای آن، ایستادگی کرد. این استقبال عظیم انقلابی و پاسخگویی بی مانند دلیل رشد پایگاه مردمی و درک وسیع آن مردم از اسلام بود. پس از آنکه شورش «ابن طباطبا» را خفه و خاموش کردند،عمال او در مناطقی که حکومت می کردند اعلام استقلال و خود مختاری نمودند.
در یمن، «ابراهیم بن موسی بن جعفر» پس از اخراج نماینده مامون از آنجا،به آنجا حمله کرد و حکومت را در دست گرفت.
در مکه، «حسین بن حسن افطس» حمله برد و حکومت را قبضه کرد.
در بصره، «زید بن موسی بن جعفر» حکومت را به تصرف خود در آورد و این شخص به اندازه ای خانه های عباسیان و طرفداران آنان را سوزانید که به «زید آتش افروز» معروف گردید.اگر کسی از سیاه جامگان را می دید او را آتش میزد و علاوه بر اموال عباسیان از اموال بازرگانان نیز بسیارتصاحب کرد.
«علی بن سعید» برای نبرد با او رهسپار شد و زید از او امان خواست.
«ابن سعید» به او امان داد (2) و او را نزد«حسن بن سهل» برد او نیز دستورداد گردن او را زدند.
محبوبیت امام (ع) و همدلی توده مردم با وی
با واقعه امام (ع) نشانه های بسیار مبنی بر رشد پایگاه مردمی و همراهی و همدلی مردم موجود است.
«فضل بن سهل» نماینده ای به حاکم کوفه فرستاد و از او خواست که برای امام رضا (ع) به عنوان ولی عهد بیعت گیرد،مردم مخالفت کردند و گفتند با امام (ع) به عنوان ولی عهد بیعت نمی کنند بلکه به عنوان خلیفه با او بیعت میکنند(3).
بسیار شد که مامون برای حل بیشتر مشکلات دولتش به امام رضا (ع) پناه می برد و از آن حضرت استدعا می کرد که به شیعیان خود ابلاغ فرماید که علیه مامون سخنی نگویند و خاموش باشند، زیرا آنان در همه جا از حکومت مامون اظهار ناخشنودی می کردند(4).
بار دیگر، پایگاههای مردمی حضرت رضا (ع) معلوم می شد: پس از قتل «فضل بن سهل» شایع گردید که قتل او طبق نقشه و توطئه ای بوده است که به دست مامون طرح شده بود(5) مردم از خانه ها بیرون ریختند و تظاهرات بر پاکردند و آن توطئه را محکوم نمودند و همگی به سوی کاخ مامون به راه افتادند تا مشت خشم آگین و انتقام جویانه خود را چهره او فرود آورند. مامون ناچار شد از در پشت قصر خود خارج شود و به خانه امام (ع) که در همسایگی کاخش بود رود و از او استمداد جوید و خواهش کند تا مردم خشمگین را آرام گرداند، امام (ع) در برابر مردم ظاهر شد و با یک دستورهمه را پراکنده ساخت. معنی این واقعه آن است که امام (ع) پایگاه مردمی داشت و پایگاه اجتماعی او عظیم بود و در همان شهر که مامون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و پیروی همه مردم بود و بر دلها حکم می راند.
امام (ع) فعالیت علنی را رهبری می فرمود
همه این نشانه ها و شواهد تاریخی ثابت می کند که پایگاه مردمی مکتب علی (ع) از جهت علمی و اجتماعی تا حدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود.
در آن مرحله بود که امام (ع) مسئولیت رهبری را به عهده گرفت. بر اساس این تحول و وسعت نفوذ و همراهی و همیاری گروههای بسیار زیاد از مردم، امام (ع) بنا به تغییر و تحولات عصر خود، فعالیتهای غیر معمول را رهبری می فرمود تا آنجا که بعضی از جماعت شیعیان کوشیدند او را متهم به مخالفت با«تقیه» کنند و هیئتی نزد او فرستادند تا او را از هارون الرشید بر حذر دارند «صفوان بن یحی» گفت: وقتی ابو الحسن موسی(ع) در گذشت و رضا (ع) حکم را در دست گرفت از آن کار بر او ترسیدم و به او گفتیم تو امری بزرگ را آشکار کردی و ما بر تو از این طاغی بیم داریم. امام (ع) گفت:«بیهوده می کوشد، با من کاری نمی توان کرد(6)»و ازمحمد بن سنان روایت شده است که گفت: «به ابو الحسن رضا (ع) گفتم در روزگار هارون خود را به این کار زبانزد کردی و به جای پدرت نشستی در ح
الی که از شمشیر هارون خون می چکید»(7).
جمعی دیگر نیز نزد وی افتند و گفتند: «خاموش بنشین هم آن سان که جد و پدرت خاموش نشستند» و دیگران کوشیدند که او را قانع سازند تا تقیه پیشه کند و او با آنان مخالفت کرد حال آنکه تقیه دین جدش صادق (ع) بود. درموارد دیگری نیز امام را از این معنی هشدار دادند و بر حذر داشتند.این رویدادها، نشانه فعالیت پی گیرانه امام (ع) بود که آن جماعت ها را هشیار ساخت.
گرچه نمی توانستند طبیعت تغییر و تحول و گسترش پایگاههای مردمی و رشد و افزونی نفوذ آن را در نفوس و دل مسلمانان و پاسخگویی سریع مردم را به آن و همکاری فعالانه آنان را در عملیات و فعالیتهای علنی امام درک کنند. حقایق تاریخی بسیار وجود دارد که واقعیت گفتار ما را آشکار می سازد.
پس از آنکه رضا (ع) بعد از پدر، مسئولیت رهبری و امامت را به عهده گرفت در جهان اسلام به سیرو گشت پرداخت و نخستین مسافرت را از مدینه به بصره آغاز فرمود تا بتواند بطور مستقیم با پایگاه های مردمی خود دیدار کند و درباره همه کارها به گفتگو پردازد. عادت او چنین بود که پیش از آنکه به منطقه ای حرکت کند، نماینده ای به آن دیار گسیل می داشت تا مردم را از ورود وی آگاه کند تاوقتی وارد می شود مردم آماده استقبال و دیدار او باشند.سپس با گروه های بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا می کرد و درباره امامت و رهبری خود با مردم گفتگو می فرمود .آنگاه از آنان می خواست تا از او پرسش کنند تا پاسخ آنان را در زمینه های گوناگون معارف اسلامی بدهد. سپس می خواست که با دانشمندان علم کلام و اهل بحث و سخنگویان همچنین با دانشمندان غیر مسلمان ملاقات کند تا در همه باب مناقشه به عمل آوردند و با او به بحث و مناظره پردازند پس از پایان کار به مردم کوفه خبر می داد که تا سه روز دیگر نزد آنان خواهد بود و با پایگاه های خود تماس می گرفت و با بحث کنندگان و متکلمان و یهود و نصاری و کسانی که در آن زمان در جهان اسلام یک خط فکری داشتند تماس می گرفت تا در هر باب گفتگو کنند. به گروه اخیر از آن روی توجه می فرمود و به جنبش و افکارشان اهمیت می داد که از راه ترجمه ها و مجادله های کلامی، توجه جهان اسلام را به خود جلب کرده بودند.
امام (ع) درین مسافرت ها با همه گروهها و مکتبهای علمی بحثها وگفتگوهای رنگارنگ می داشت. محمد بن عیسی تقطینی گوید: «مسائلی که از امام (ع) می پرسیدند گرد آوردم، به هیجده هزار مساله رسید که به آنها پاسخ گفته بود».
«ابراهیم بن عباس صوری» می گوید: «هرگز ندیدم که از رضا (ع) پرسشی کنند و او پاسخ آن را نداند»(8) پدران رضا (ع) به همه این فعالیت های آشکار مبادرت نمی کردند. آنان شخصا به مسافرت نمی رفتند تا بتوانند بطور مستقیم و آشکار با پایگاه های مردمی خود تماس حاصل کنند. اما در مورد امام رضا (ع) مسئله امری طبیعی بود. زیرا درین مرحله پایگاه های مردمی بسیار شده بود و نفوذ مکتب امام علی (ع) از نظر روحی و فکری و اجتماعی در دل مسلمانان که با امام بطورآگاهانه و همیاری عمل می کردند افزایش یافته بود. اما حادثه ای روی داد: گروهی از یاران امام (ع) میان این تحول و دگرگونی ظاهری که در خط پدران او بود با شرایط و اوضاع جدید نتوانستندرابطه ای برقرار کنند و از این روی بود که اعتراضاتی به امام وارد می آوردند.
پی نوشت ها:
1. عیون اخبار الرضا ج 2 ص 208.
2. ابن اثیر ج 5 ص 175 - 177 و عیون اخبار الرضا ج 2 ص 233.
3. عیون اخبار رضا ج 2 ص 141.
4. مدرک سابق.
5. طبری ج 8 ص 565 و عیون اخبار رضا ج 6 ص 159.
6. کافی ج 1 ص 87 و نیز عیول اخبار رضا و مناقب و ارشاد.
7. روضه کافی ص 257.
8. برای تفصیل بیشتر به سلسلة الذهب و به فصول مهمة از ابن صباغ مالکی مراجعه شود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
.......:
🌈 خوشا آنان که بر این صحنه خاک
☀️ چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
🌴 دوران #دفاع_مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ کوتاه و دیدنی "روایت فتح"
🎤 همراه با نغمههای #صادق_آهنگران
🌴 #دفاع_مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357
lashgar-khooban-08.mp3
3.4M
🎧🎧🎧
#کتاب_صوتی
#دفاع_مقدس
#صوت #شهدا
📚 #لشگر_خوبان
8⃣ گردان امام حسین ع
📝 خاطرات لشگر غواص عاشورا
📻 نمایشنامه رادیویی 🔹
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
من نهج البلاغه میخوانم
.......:
@zandahlm1357
💠💠💠💠💠💠💠
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_100
وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ
اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ.
گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح کردند.
امام(عليه السلام) فرمود:
خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده
و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش
شرح و تفسير
اين کلام حکمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده که گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ).
سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ).
از جمله امورى که در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است.
در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاکَ فى وَجْهِهِ فَکَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى که برادرت را در برابرش مدح و ستايش کنى مانند اين است که کارد بر گلويش مى کشى».(1)
در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ; نادان ترين مردم کسى است که به گفته ستايش کننده اى که از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».(2)
اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد که اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يک سو انسان را مغرور مى کند و همين غرور مانع راه تکامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلکه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى کند در حالى که آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان کشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى کند.
در اينجا سؤال معروفى است که چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى کند و از خدا آمرزش مى طلبد؟
بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى که در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى کنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند.
اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين که از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشک مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند.
جمع ديگر معتقدند که اينها همه به سبب ترک اولى هايى است که انجام داده اند. معناى ترک اولى اين نيست که ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلکه ممکن است از مستحب مهم ترى به مستحب کمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر کسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يکى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديک تر و کم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت کم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شرکت کند با اين که کار مستحب مهمى انجام داده ولى ترک اولى اى هم از او سر زده که در جماعت پرجمعيت تر شرکت نکرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى کسانى که در مسير سير و سلوک الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى کردند.
گاه ممکن است تمام کوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى کردند; مانند کسى که ميهمان بسيار محترمى پيدا مى کند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين که توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى کنم و شرمنده ام.
اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ».
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_101
لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ.
امام(عليه السلام) فرمود:
برآوردن حاجات مردم کامل نمى شود مگر به سه چيز: کوچک شمردنش تا بزرگ گردد، و مکتوم داشتنش تا آشکار شود، و تعجيل در آن تا گوارا گردد.
شرح و تفسير
سه شرط خدمت به مردم
مى دانيم برآوردن حوايج نيازمندان و حل مشکلات مردم از مهم ترين مستحبات و بهترين طاعات است تا آنجا که در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم: «مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة يَغْفِرُ فِيهَا لاَِقَارِبِهِ وَ جِيرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَمَعَارِفِه; کسى که براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نويسد و حتى به سبب آن بستگان و همسايگان و برادران دينى و آشنايانش مشمول غفران الهى مى شوند».(1)
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى اش شرايط کمال قضاى حوايج را در سه چيز خلاصه کرده، مى فرمايد: «برآوردن حاجات مردم کامل نمى شود مگر به سه چيز کوچک شمردنش تا بزرگ گردد و مکتوم داشتنش تا آشکار شود و تعجيل در آن تا گوارا گردد»; (لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ).
بسيارند کسانى که وقتى حاجت نيازمندى را بر مى آورند آن را بزرگ مى شمرند و همه جا عنوان مى کنند و گاه براى انجام دادن آن امروز و فردا دارند، به گونه اى که حاجتمند، خسته و شرمنده مى شود. اين گونه قضاى حاجات ارزشى ندارد; انجام خواسته هاى مردم در صورتى ارزش پيدا مى کند که انسان آن را کوچک بشمرد و اين نشانه بزرگى شخصى است که حاجت را برآورده است. هنگامى که او در نظرها بزرگ شد کار او نيز بزرگ شمرده مى شود.
همچنين در صورتى ارزشمند است که آن را پنهان دارد تا آبروى تقاضا کننده نزد همه محفوظ بماند; ولى از آنجا که حس کنجکاوى در مردم زياد است، سرانجام اين گونه خدمات آشکار مى شود و با اهميت از آن و صاحبش ياد مى کنند و او را به فضايل اخلاقى مى ستايند.
اضافه بر اين اداى حاجتى ارزشمند و گواراست که به سرعت انجام گيرد، زيرا در غير اين صورت حاجتمند ناچار است بارها به در خانه کسى که به او نياز دارد برود و هر بار رنج تازه اى را بر روح خود تحميل کند. در اين هنگام چنانچه حاجت او برآورده شد برايش گوارا نخواهد بود.
لام در جمله «لِتَعْظُمَ» و «لِتَظْهَرَ» و «لِتَهْنُؤَ» به اصطلاح لام عاقبت است نه لام علت; يعنى اين سه کار، اين سه نتيجه را در پى دارد.
گفتنى است که در دستورات اسلامى نه تنها مسئله قضاى حوائج از بزرگ ترين کارهاى خير شمرده شده، بلکه چگونگى آن از جهات مختلف
نيز تعليم داده شده است تا قضاى حوائج به صورت کاملاً انسانى و گوارا صورت گيرد.
شبيه همين کلام به تعبير ديگرى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است; آنجا که مى فرمايد: «رَأَيْتُ الْمَعْرُوفَ لاَ يَصْلُحُ إِلاَّ بِثَلاَثِ خِصَال تَصْغِيرِهِ وَتَسْتِيرِهِ وَتَعْجِيلِهِ فَإِنَّکَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَيْهِ وَ إِذَا سَتَّرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَإِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَإِنْ کَانَ غَيْرُ ذَلِکَ سَخَّفْتَهُ وَنَکَّدْتَهُ; چنين ديدم که کارهاى نيک جز به سه خصلت اصلاح نمى پذيرد: کوچک شمردن و پنهان داشتن و تعجيل کردن در آن، زيرا هنگامى که آن را کوچک بشمرى نزد کسى که به او نيکى کرده اى بزرگ خواهد بود و زمانى که پنهانش دارى آن را به کمال رسانده اى و چون در آن تعجيل کنى گوارايش ساخته اى و اگر غير از اين باشد آن را سخيف و بى ارزش کرده اى».(2)
البته در قرآن مجيد دستور به انفاق هاى پنهان و آشکار هر دو داده شده و کسانى را که اموال خود را در شب و روز به صورت پنهان و آشکار انفاق مى کنند اجر الهى وعده داده شده و هرگونه ترس و غم (از عذاب هاى آخرت و مشکلات دنيا) از ايشان نفى شده است. (الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ).(3)
ولى اين دستور با آنچه در بالا آمد منافاتى ندارد، زيرا گاه انفاق آشکار سبب تشويق ديگران مى گردد و سرمشقى براى سايرين است و در نتيجه انفاقى انفاق هاى ديگر را در پى دارد و از اين نظر مطلوب است افزون بر اين تظاهر به انفاق سوء ظن مردم را به اشخاص در مورد صفت بخل و خسيس بودن و عدم اداى واجبات از ميان مى برد و اين خود هدف مهم ديگرى است; ولى در هر حال اصل و اساس بر اين است که انفاق و قضاى حوايج مکتوم باشد جز در موارد استثنايى مثل آنچه در بالا آمد.
از اين رو در حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است که «إِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ فِي التَّطَوُّعِ تَفْضُلُ عَلاَنِيَتَهَا بِسَبْعِينَ ضِعْفاً وَصَدَقَةَ الْفَرِيضَةِ عَلاَنِيَتُهَا أَفْضَلُ مِنْ سِرِّهَا بِخَمْسَة
وَعِشْرِينَ ضِعْفاً; صدقه مستحب اگر پنهان باشد از صدقه آشکار هفتاد مرتبه بالاتر است و صدقه واجب اگر آشکار باشد از صدقه پنهان بيست و پنج بار افضل است».
لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و
انشالله با عمل به حکمت ها ،
🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#پرواز_تا_خدا مجموعه فوق العاده زیبا که درمان ریشه ای بسیاری از افسردگی ها و سردرگمی های انسان هس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_161920097.mp3
4.51M
.......:
تک ✨ستاره✨ آسمون دلتوپیدا کن
#پرواز_تا_خدا
مجموعه فوق العاده زیبا که درمان ریشه ای بسیاری از افسردگی ها و سردرگمی های انسان هست 🌺🍃
جلسه دوم👌
#اسرار_الهی_آرامش 🌺🍃👇
.......:
https://eitaa.com/zandahlm1357