تربیت مهدوی با مکتب حسینی 4.MP3
7.77M
🔰 #منبر_مجازی #محرم 99
💠 سلسله سخنرانی های #تربیت_مهدوی_با_مکتب_حسینی 4
🎬 جلسه 4️⃣
🎤 #استاد_عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
👌 انتشار این صوتهای مهم حتی با لینک خودتان ، جهت تربیت نیروهای مهدوی بیشتر ، فراموش نشود
https://eitaa.com/zandahlm1357
متن جلسه چهارم مباحث تربیت مهدوی با مکتب حسینی.pdf
214K
#متن_منبر_مجازی 4
💠 سلسله سخنرانی های #تربیت_مهدوی_با_مکتب_حسینی 4
🎬 جلسه 4️⃣
https://eitaa.com/zandahlm1357
#دلنوشته
سلام حضرت بهار ، مهدی جان
هر روز به تو سلام می دهم و غرق آرامش و امنیت می شوم ...
انگار روزی که با نام و یاد تو آغاز می شود تمام لحظه هایش متبرک است ، از در و دیوارش روزی می ریزد ، لحظه هایش پر از شادمانی است .
نام زیبای تو اعجازی است که هر روز برای من غیرممکن ها را ممکن می کند ، کوه های ناامیدی را می شکافد و قله های آرزو را فتح می کند ...
به نام نامی ات مهدی جان ...
https://eitaa.com/zandahlm1357
#سلام_امام_زمانم💔
ڪوفـيان بـا «ظهور» حسيـن(علیه السلام) و
مـا بـا «غـيبـت»
تـو امـتحـان شـديــم،
بـہ راستے ڪداميڪ
سخـت تـر اسـٺ!!!
ظهور.... يـا غيــبـٺ؟!
❤️💥امیدغریب های تنها کجایی!💥❤
#عزای_غربت_مهدی_عج_کم_از_محرم_نیست
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شناخت_امام_زمان
⭕️ضرورت شناخت امام عصر:
"نجات از گمراهی های دوران غیبت"
🔅حضرت امام صادق فرمودند:
امام خود را بشناس که اگر او را شناختی، امر (فرج) چه زود اتفاق بیفتد و چه دیر، به تو زیانی نخواهد رسید.
📚غیبت نعمانی، باب ۲۵
🔅حضرت امام صادق فرمودند :
ای زُراره اگر زمان غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت کن: «اللّهمَ عَرِّفنی حُجَّتَک فَإِنَّکَ إِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی»
(خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد)
📚 کمال الدین و تمام النعمه، باب ۳۳
🔺تلنگر : یادمان نرود، شمر هم امام زمانش را دید، اما نشناخت...
https://eitaa.com/zandahlm1357
1_349833627.mp3
3M
یا حضرت صاحب الزمان ...
صادق آهنگران
https://eitaa.com/zandahlm1357
#یاصاحب_الزمان
ای داغــ🍁ــدار اصلی این
روضـه ها بیا
صاحب عزای ماتـــ💔ــم
کرب و بلا بیا ..
✅این روزها و شبها صدقه برای
آرامش قلب امام زمانمان را
فراموش نکنیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📚📚📚📚 📒 روایات منقول از امام علی بن موسی الرضا ع در مورد حضرت مهدی عج 📕 ایّوب بن نوح گفت: به ام
.......:
📚📚📚
⬆️⬆️⬆️
#مهدوی #مهدویت
گفتند: ای رسول خدا! قائم از فرزندان شما کی خروج میکند؟
فرمود: مثل او مثل قیامت است که «لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً».
📝 برای دعبل بن علیّ خزاعیّ- ره - حدیث دیگری است که میخواهم آن را به دنبال این حدیثی که گذشت بیاورم.
🔖 عبد السّلام بن صالح هروی گوید: دعبل بن علیّ خزاعیّ- رضی اللَّه عنه- بر امام رضا ع در شهر مرو درآمد و به ایشان گفت: ای فرزند رسول خدا! من درباره شما قصیدهای سرودهام و سوگند یاد کردهام که آن را پیش از شما بر احدی نخوانم.
فرمود: برخوان .
و او نیز خواند و چون به این بیت رسید:
میبینم غنائمی که حقّ آنهاست در میان غیر آنها تقسیم شده و دستان آنها از غنائم خودشان خالی شده است.
امام رضا ع گریست و فرمود: ای خزاعیّ! راست گفتی.
و چون به این بیت رسید:
چون خونخواهی کنند دستانشان را که از ساز و برگ تهی است به طرف دشمنانشان دراز کنند.
امام رضا ع دستهای خود را زیر و رو کرد و فرمود: آری به خدا سوگند دستهای ما تهی و بسته است.
و چون به این بیت رسید:
من در دنیا و ایّام تلاشم ترسان بودم و امیدوارم که پس از وفاتم در امان باشم.
امام رضا ع فرمود: خداوند تو را در روز قیامت در امان بدارد.
و چون به این بیت رسید:
و قبری در بغداد متعلّق به نفس زکیّه است که خداوند آن را در میان غرفههای بهشت قرار داده است.
امام رضا ع فرمود: آیا دو بیت به قصیده تو بیفزایم که با آنها قصیده تو کامل شود؟
گفت: آری ای فرزند رسول خدا!
آن گاه امام رضا علیه السّلام فرمود:و قبری در طوس است و چه مصیبت بزرگی دارد که درون را با شعلههای سوزانش آتش میزند. تا روز حشر که خدای تعالی قائم را برانگیزد و غم و اندوه را از ما بزداید.
دعبل گفت: ای فرزند رسول خدا! این قبری که در طوس است قبر کیست؟
امام رضا ع فرمود: قبر من است و روزگاری نگذرد که طوس محلّ رفت و آمد شیعیان و زوّار من در غربتم گردد، بدان هر کس مرا در طوس و در غربتم زیارت کند در روز قیامت همجوار من و آمرزیده خواهد بود.
سپس امام رضا ع بعد از فراغ دعبل از خواندن قصیده برخاست و بدو امر کرد که از جای خود برنخیزد و داخل سرای خود شد و پس از ساعتی خادم امام صد دینار رضوی برای وی آورد و بدو گفت: مولایم میگوید: آن را برای خود هزینه کن .
دعبل گفت: به خدا سوگند من برای این نیامدهام و این قصیده را برای صله نسرودهام .
و کیسه پول را نپذیرفت و برای تبرّک و تشرّف جامهای از جامههای امام رضا ع را درخواست کرد. امام رضا ع جبّهای از خز را به همراه آن کیسه کرد و به خادم فرمود: به او بگو: مولای من میگوید این کیسه را بگیر که به زودی بدان نیازمند خواهی شد و در این باره دیگر سخن مگو .
دعبل کیسه و جبّه را گرفت و بازگشت و همراه قافلهای از مرو رفت و چون به موضع «میان قوهان» ( قُه معرب کوه است ) رسید دزدان بر آنان حملهور شدند و همه قافله را گرفتند و بستند و دعبل نیز جزء دستگیرشدگان بود، و دزدان اموال قافله را تصرّف کردند و به تقسیم آنها پرداختند، یکی از آنان به شعر دعبل تمثّل جسته و گفت.
میبینم غنائمی که حقّ آنهاست در میان غیر آنها تقسیم شده و دستان آنها از غنائم خودشان خالی شده است.
دعبل آن را شنید و گفت: این بیت از کیست؟
او گفت: از مردی از خزاعه که به او دعبل بن علیّ میگویند.
دعبل به او گفت: دعبل بن علیّ گوینده این قصیده که این بیت از آنست منم!
آن مرد با شتاب به نزد رئیسشان رفت که از شیعیان بود و بر سر تلّی نماز میگزارد و او خودش آمد و مقابل دعبل ایستاد و گفت: آیا تو دعبلی؟
گفت: آری .
گفت: قصیده را برخوان .
و او نیز آن را بازخواند. آنگاه او و همه کاروانیان را از قید اسارت آزاد و هر آنچه را که از آنها گرفته بودند به احترام دعبل باز گردانیدند، و دعبل رفت تا به قم رسید و اهالی قم از او درخواست کردند که آن قصیده را برای آنها برخواند . و او گفت: همه در مسجد جامع مجتمع شوند و چون گرد آمدند بالای منبر رفت و قصیده را برخواند و مردم مال و خلعت بسیاری بدو دادند و خبر جبّه اهدایی امام رضا علیه السّلام به آنها رسید، و از او درخواست کردند که آن را به هزار دینار به آنها بفروشد و او نپذیرفت، گفتند: تکّهای از آن را به هزار دینار بفروشد .
و او نپذیرفت و از قم رفت و چون از روستا و آبادی بلد خارج شد گروهی از جوانان عرب بدو رسیدند و جبّه را از وی ستاندند. دعبل به قم بازگشت و از آنها درخواست کرد که جبّه را به وی بازگردانند امّا جوانان امتناع کردند .
⬇️⬇️⬇️ ادامه
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357