هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
🌹
هر نمازی که میخونید بعدش صد مرتبه استغفار کنید؛ یکی از گناهانی که انجام میدیم نمازهای ماست
عاصیان از گناه توبه کنند
عابدان از عبادت استغفار
ما خیال می کنیم نماز ما نمازه!! ما باید برای نماز ها و روزه هامون هم استغفار کنیم، مگر اینکه خدا به فضل خودش نماز های ما را قبول کنه، واقعا یه غصه ایست که ما برای نمازهامون هم باید استغفار کنیم😔
˝آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)˝
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
28 - شفاى هفت مريض در يك لحظه
و نيز مرحوم سلاحى مزبور - عليه الرحمه - در ماه محرم تقريبا بيست سال قبل كه مرض حصبه در شيراز شايع و كمتر خانه اى بود كه در آن مريض حصبه اى نباشد و تلفات هم زياد بود يك روز فرمود در منزل آقاى حاج عبدالرحيم سرافراز، هفت نفر مبتلا به حصبه را خداوند به بركت حضرت سيدالشهداء عليه السلام شفا مرحمت فرمود و تفصيل آن را بيان كرد.
بعدا آقاى سرافراز را ملاقات كردم و قضيه واقعه را پرسش نمودم ، ايشان مطابق آنچه مرحوم سلاحى فرموده بود بيان كرد. سپس از ايشان خواستم كه آن واقعه را به خط خود نوشته تا در اينجا ثبت شود، اينك نوشته آقاى سرافراز:
تقريبا بيست سال قبل كه اغلب مردم مبتلا به مرض حصبه مى شدند در خانه حقير هفت نفر مبتلا به مرض حصبه در يك اطاق بودند، شب هشتم ماه محرم الحرام براى شركت در مجلس عزادارى ، مريضها را در خانه به حال خود گذاشتم و ساعت پنج از شب گذشته با خاطرى پريشان به مجلس تعزيه دارى خودمان كه مؤ سس آن مرحوم حاج ملا على سيف -عليه الرحمه - بود رفتم
موقع تعزيه دارى ، سينه زنى ، نوحه و مرثيه حضرت قاسم بن الحسن عليه السلام قرائت شد، پس از فراغت از تعزيه دارى و اداى نماز صبح ، با عجله به منزل مى رفتم و در قلب خود شفاى هفت مريض را بوسيله عزيز زهرا (ع ) از خدا مى خواستم .
وقتى به منزل رسيدم ديدم بچه ها اطراف منقل آتشى نشسته و مختصر نانى كه از روز قبل و شب باقيمانده است ، روى آتش گرم مى كنند و با اشتهاى كامل مشغول خوردن آن نانها هستند. از ديدن اين منظره عصبانى شدم ؛ زيرا خوردن نان آن هم نانى كه از روز و شب گذشته باقيمانده براى مبتلا به مرض حصبه مضر است .
دختر بزرگم كه حالت عصبانيت مرا ديد گفت ماها خوب شده ايم و از خواب برخاستيم و گرسنه ايم نان و چاى مى خوريم . گفتم خوردن نان براى مرض حصبه خوب نيست ، گفت پدر! بنشين تا من خواب خودم را تعريف كنم و ما همه خوب شده ايم . گفتم خوابت را بگو گفت :
در خواب ديدم اطاق ، روشنى زيادى دارد ومردى آمد در اطاق ما و فرش سياهى در اين قسمت از اطاق پهن كرد و پهلوى درب اطاق با ادب ايستاد، آن وقت پنج نفر با نهايت جلالت و بزرگوارى وارد شدند كه يك نفر آنها زن مجلله اى بود، اول به طاقچه هاى اطاق و به كتيبه ها كه به ديوار زده بود و اسم چهارده معصوم : را روى آنها نوشته بود خوب با دقت نگاه كردند پس ازآن اطراف آن فرش سياه نشسته و قرآنهاى كوچكى از بغل بيرون آورده و قدرى خواندند پس از آن يك نفر از آنها شروع كرد به روضه حضرت قاسم عليه السلام به عربى خواندن و من از اسم حضرت قاسم كه مكرر مى گفتند فهميدم روضه حضرت قاسم مى خوانند و همه شديدا گريه اجابت فورى مى كردند و مخصوصا آن زن خيلى سوزناك گريه مى كرد، پس از آن در ظرفهاى كوچكى چيزى مثل قهوه همان مردى كه قبل ازهمه آمده بود آورد و جلو آنها گذارد. من تعجب كردم كه اشخاص با اين جلالت چرا پاهاشان برهنه است ، جلو رفتم و گفتم شما را به خدا كداميك از شما حضرت على عليه السلام هستيد
يكى از آنها جواب داد و فرمود منم . خيلى با مهابت بود. گفتم شما را به خدا چرا پاهاى شما برهنه است ، پس با حالت گريه فرمود ما اين ايام عزاداريم و پاى ما برهنه است ،فقط پاى آن زن در همان لباس پوشيده بود.
گفتم ما بچه ها همه مريضيم مادر ما هم مريض است ، خاله ما مريض است ، آن وقت حضرت على عليه السلام از جاى خود برخاست و دست مبارك بر سر و صورت يك يك ما كشيدند و نشستند و فرمودند خوب شديد مگر مادرم ، گفتم مادرم هم مريض است ، فرمودند مادرت بايد برود. از شنيدن اين حرف گريه كردم و التماس نمودم پس در اثر عجز و لابه من ، برخاستند دستى هم روى لحاف مادرم كشيدند آن وقت خواستند از اطاق بيرون روند رو به من كرده فرمودند بر شماباد نماز كه تا شخص مژه چشمش به هم مى خورد بايد نماز بخواند.
تا درب كوچه ، عقب آنها رفتم ديدم مركبهاى سوارى كه براى آنان آورده اند روپوشهاى سياه دارد، آنها رفتند و من برگشتم در اين وقت از خواب بيدار شدم صداى اذان صبح را شنيدم دست به دست خودم و برادرانم و خاله ام و مادرم گذاشتم ، ديدم هيچكدام تب نداريم ، همه برخاستيم و نماز صبح را خوانديم ، چون احساس گرسنگى زياد در خود مى كرديم لذا چاى درست كرده با نانى كه بود مشغول خوردن شديم تا شما بياييد و تهيه صبحانه كنيد و بالجمله تمام هفت نفر سالم و احتياجى به دكتر و دوا پيدا نكردند.
📚داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
#داستان روزگار من (۳۶)
با ترس گفتم ولم کن ...😰😰😰
دختر حرف گوش کنی بشی ... باهام کنار بیای، میزارم بری
توف کردم تو صورتش ...
دستشو انداخت به مقنعم
همچین کشید که مقنعه افتاد رو گردنم
ناخنش پوست صورتمو خراشید گریه ام گرفته بود
😭😭😭😭
ولم کن اشغال
دستمو دراز کردم کیفو از روی مبل برداشتم با تمام نیرو کوبیدم تو صورتش
👜👜👜👜👜👜
که سگکه کیف همچین خورد به چشمش که نشست زمین ...
دختریه هرزه کووورم کردی اااااخ
منم سریع دوییدم طرف در و زدم بیرون
پله هارو دوتا سه تا رد میکردم
کم مونده بود با مخ بیام زمین
😰😰😰😰
در حالیکه فرار میکردم مقنعه روکشیدم سرم تا نیتونستم فقط میدوییدم بدونه اینکه پشت سرمو نگاه کنم
🏃🏃🏃🏃🏃
انقدر که از اونجا دور شدمو نفسم داشت بند می یومد
رسیدم به یه پارک ،
نشستم رو نیمکت ساعت ۴:۰۵دقیقه بود مقنعم به خاطره پارگی گشاد شده بود
همش از سرم سر میخورد
صورتم خراش برداشته بودو قرمز شده بود
از گریه ارایشم ریخته بود پای چشممو گونه هام سیاه شده بود
اصلا خیلی افتضاح شده بودم
هرکس از کنارم رد میشد چپ چپ نگاه میکرد😒😒😒
یاد حرفای زینب افتادم تمام نصیحتاش و تلاشایی که برای اگاهیه من انجام میداد
تمامش جلوی چشمام مرور میشد
👁👁👁👁
داشتم میمردم از پشیمونی
خدایا حالا چه جوری برم خونه با این سرو وضع
بلند شدم تصمیم گرفتم برم خونه زینب تا ازش معذرت خواهی کنم اینجوری شاید اروم تر میشدم
زینب اینا سه کوچه اونور تر از محله ی ما بودن
یه دربستی گرفتم راننده با تعجب نگاهم میکرد
منم همین جور اشک میریختم
راننده گفت خانم چیزی شده !!!؟؟😳😳😳
جوابی ندادم ...
رسیدم جلو در خونشون ...
زنگ و زدم ..صدای پای کسی از حیاط می یومد
در که باز شد یه پسر جوون اومد بیرون ... با دیدن من سریع سرشو انداخت پایین
بفرمایید ...خانم با کسی کار داشتین ؟؟!!
با صدای لرزان گفتم ببخشید زینب خونست؟؟
من دوستشم 😔😔😔😢
با تعجب گفت بله بفرمایید
از حیاط زینب و صدا زد
زینب با دیدن من زود اومد
طرفم
🏃🏃🏃🏃🏃🏃
سلام فرزانه چی شده !!؟؟
این چه حال و روزیه ؟؟؟
زدم زیر گریه و بغلش کردم
میشه بیام تو ...
اره اره بیا بریم ...منو برد تویه اتاقش
جریان و بهش گفتم برام یه لیوان اب
اورد که بخورم اروم بشم صدام گرفته بود
صورتمو با یه دستمال مرطوب پاک کرد
فرزاااانه مقنعه ات و در بیار بدوزم
همین جور با پریشونی به زینب خیره شده بودم
که چرا به حرفاش گوش نکردم
😔😔😔😔😔
بیا فرزانه بگیر مثل سابق سرت کن بدون اینکه موهای خوشگلت بیرون باشه ابجی 😊😊😊
حرفشو گوش کردم بهش گفتم خیلی پشیمونم ، شرمنده ام که چرا حرف دشمنمو به دوستم ترجیح دادم😔😔😥😥😥😥😥
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۱ ※ تمام خویشتنداریها ، در تمام اعمال و نیات انسان، زمانی به ثمر مینشیند که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه خویشتن داری_12.mp3
14.83M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۲
★ خویشتنداری عملی کاملاً هوشمندانه است!
- اساساً، برقراری تعادل میان لذتها و پرهیزها بدون تعقل و تفکر ممکن نیست.
× گاهی بعضی خویشتنداری ها،
مثل حرام کردن لذتهای حلال خداوند بر خود، عینِ بیدینی است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-11 - تصنیف : شد خزان.mp3
1.67M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
شد خزان گلشن آشنايي
باز هم آتش به جان زد جدايي
عمر من اي گل. طي شد بهر تو
وز تو نديدم جز بد عهدي و بي وفايي
با تو وفا كردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداري با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر ووفايي
نوگل گلشن جورو جفايي
از دل سنگت...آه
دلم از غم خونين است
روش بختم اين است
از جام غم مستم
دشمن مي پرستم
تا هستم
تو و مست ازمي به چمن
چون گل خندان از مستي بر گريه من
با دگران در گلشن نوشي مي
من ز فراقت ناله كنم تا كي؟
تو و اين چون ناله كشيدن ها
من و گل چون جامه دريدنها
ز رقيبان خواري ديدنها
دلم از غم خون كردي
جه بگويم چون كردي
دردم افزون كردي
برو اي از مهر و وفا عاري
برو اي عاري ز وفاداري
كه شكستي چون زلفت عهد مرا
دريغ و درد از عمرم
كه در وفايت شد طي
ستم به ياران تا چند
جفا به عاشق تا كي؟
نمي كني اي گل يكدم يادم
كه همچو اشك از چشمت افتادم
گرچه ز محنت خوارم كردي
با غم و حسرت يارم كردي
مهر تو دارم باز
بكن اي گل با من
هرچه تواني ناز
كز عشقت ميسوزم باز
عمر من اي گل. طي شد بهر تو
وز تو نديدم جز بد عهدي و بي وفايي
با تو وفا كردم تا به تنم جان بود
#رهی_معیری
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال
مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓
#شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی
👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام
🇮🇷 شاعران 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📺طبیعت ....📂داستان
#سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان
#چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز
💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت
📂داستان
#پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی
تست هوش💠آیه درمانی📂داستان
#جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان
با ما همراه باشید👇👆
@zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
باور داریم که انتقادات و پیشنهادات شما، راهگشاست!
🔸پل ارتباطی بامدیرکانال
@Zh4653
https://eitaa.com/zandahlm1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶﴾
براستى که خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید»
سوره مبارکه الأحزاب آیه (۵۶)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ تلاوت یک نفس سوره حمد توسط قاری برجسته جهان اسلام سیدجواد حسینی
ببینید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت دویست و پانزدهم 👤..آقای مجتبی تهرانی میگوید: اینکه می گویند د
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت دویست و شانزدهم
🔹حاج مجتبی تهرانی می فرمایند در دعاها دفع ضرر مهمتر از جلب منفعت است (ما در دعاها هم دعا می کنیم ضرری از ما رفع بشود و هم منفعت و روزی به ما روی بیاورد، ما هر دو اینها را در دعاها میخواهیم 🤲) ایشان می فرمایند دفع کردن ضرر و رفع ضرر مهمتر است، اولویت دارد.
📿استغفار هر دو را انجام می دهد هم منفعت می آورد و هم ضرر را دفع می کند. اما در کل در دعاهای دیگر باید بدانیم اول سعی کنیم ضرری❌ را از خودمان دور بکنیم و بعد دعا بکنیم برای جلب منفعت یا چیزهای دیگر که می خواهیم در حاجت به آن برسیم.🌀
✅حتی یک نکته بسیار جالب: در بعضی جاها که بین استغفار و عفو اختلاف داریم... استغفار و عفو هم قبلا گفتیم فرقشان چی هست عفو فقط طلب ببخش است، خدایا من را ببخش. استغفار اما هم طلب بخشش است هم طلب روزی، هر دو را در کنار هم دارد. یعنی بابا جان 👨🏻 من را به خاطر اشتباهم ببخش و یک پول جیبی هم به من بده، این یعنی استغفار. عفو یعنی بابا جان من را ببخش. همین تمام شد.
☝️در این جور موارد عفو جلوتر است مخصوصا در هنگامی که می خواهیم حاجت را از خدا بخواهیم. اول به خدا بگوییم ما را ببخش 🌸، چون همان اول کار بگوییم خدا هم بده، هم ببخش یک مقدار پررویی است.
اول طلب عفو بکنیم الهی العفو، الهی العفو..😔 بعد برویم استغفار خودمان را بکنیم، اشکالی ندارد. ابتدا ادب را رعایت بکنیم. این همان بحث آداب دعاست.
📚ایشان یک بحثی را اینجا باز می کنند آن هم اینکه از خدا در دعاهـایمان چه چیزی بخواهیم؟
👈خُب یکسری دعاها که از طرف اهل بیت است، از طرف خود اهل بیت دعاها به ما یاد داده شده🗞. اینجا مشخص است و همه چیز داخل آن دعاها هست.
👈اما یک موقع هست دعاها، ما خودمان می خواهیم با خدا حرف بزنیم هم حاجت مادی ممکن است داشته باشیم هم حاجات معنوی. حالا چطور این بحث را مطرح بکنیم و چطور با خدا صحبت بکنیم.. این مراقبت در دعا بسیار نیاز هست (نمونه هایش را در جلسات📑 قبلی گفتیم) در مسائل معنوی که می خواهیم از خودمان دعا اختراع کنیم اشکال ندارد، اما حواسمان جمع باشد چه چیزی می گوییم. این چی گفتن ها بسیار مهم است.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (58)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 216
💠☀️💠☀️💠☀️💠
_______________
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
⭕️️دفــاع از #قــرآن 📖✒️ 👈شبهه بیست وهشتم8⃣2⃣ (ادامه اشکال دوم) 📌اقتباس قرآن از تورات و انجیل 3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️️دفــاع از #قــرآن 📖✒️
👈شبهه بیست وهشتم8⃣2⃣
(ادامه اشکال سوم)
🌓خلقت جهان در شش روز یا هشت روز
📌اما حديثی كه سها، بیان كرده در منابع اهل سنت آمده و همانطور كه قبلا بیان شد، بنا نیست كه از رواياتی كه سها👤 از منابع اهل سنت می آورد، دفاع كنیم اما با اين حال لازم به ذكر است كه حديث از لحاظ سندی مشكل دارد و در سلسله سند اين روايت محمد بن قاسم
هست، كه هیچ يك از رجالیان اهل سنت او را ثقه ندانستهاند❌
نكته ديگر اين است كه سها، بین خلق آسمان و زمین و عمر آسمان و زمین🌍 خلط كرده است.
👈آنچه آيات بیان می كنند، در شش دوره آسمان و زمین است. اينكه دوره های ششگانه، به چه اعتبار بوده برای ما روشن نیست ❌
👈احتمال دارد به ترتیب ذيل
بوده است:
1⃣روزى كه همه جهان به صورت توده گازى شكلى بود، كه با گردش به دور خود از هم جدا گرديد و ستاره ها و كرات را تشكیل داد. توده های گازی در واقع ستاره ها و ساختارهای كهكشانی را تشكیل می دهند.
2⃣ اين كرات تدريجی به صورت توده مذاب و نورانى و يا سرد و قابل سكونت درآمدند.
3⃣روز ديگر منظومه شمسى، تشكیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
4⃣روز دیگر زمین سرد و آماده حیات شد.
5⃣سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.
6⃣سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر گشتند.
سها 👤 می گوید: امروزه می دانیم که فقط زمین حدود ۵ میلیارد سال عمر دارد و عمر کل جهان از "بیگ بنگ" تاکنون حدود ۱۳/۳تا۱۳/۹ میلیارد سال است.
با توضیح بالا، معلوم شد که عمر زمین ربطی به خلقت اولیه زمین ندارد.😌
📚منبع: کتاب دفاع از قرآن در رد کتاب نقد قرآن، ص ۲۱۱
🖇ادامه دارد ...
#دفاع_از_قرآن ۷۰
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حج فقرا
در وصف روی و موی تو خوانند قدسیان
هر صبح و شام سوره و «اللیل» و «الضحی»
#سلام_آقا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
1604597250277.mp3
1.36M
.......:
🎧🎧🎧
#صوت
#شهدا
#دفاع_مقدس
#داستان
📚 #ترکشهای_ولگرد 📚
✍ داوود امیریان 🔹
جاسم رمبو 🔸
🎙 به روایت محمدرضا سرشار ( رضا رهگذر ) ✨
🎧 داستان های کوتاه طنز با موضوع دفاع مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357