eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶 آیه 17 سوره غاشیه 💠 أ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ کَيْفَ خُلِقَتْ 📎 ترجمه آیه: آیا آنان به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَـٰئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَـٰأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا 📺 تلاوت زیبا و دلنشین آیه 56 سوره مبارکه احزاب با صدای احمد العجمی 🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
حجت الاسلام سید جعفر طباطبایی خانمی مسیحی ، نزد حضرت آیه الله میلانی ، به مذهب شیعه گرویده بود . نام او درانیک اصلانیان » بود و حضرت آیه الله میلانی او را فاطمه نامیده بودند . آن خانم علت شیعه شدن خود را ، عنایت امام رضا علیه السلام بیان کرده بود . من گرفتار درد شدیدی شدم و مدت ها در یکی از بیمارستان های تهران ، بستری شدم . توان هر کاری از من سلب شده بود ، بالاخره به من اعلام کردند که سه مهره کمر شما سیاه شده است و کم کم به من فهماندند که این بیماری هیچ درمانی ندارد معلوم است که چه حال و روزی داشتم ، یکی از بانوان پرستار که از پرونده ام آگاه بود ، گفت : شما به زیارت امام رضا عليه السلام بروید ، خوب می شوید . گفتم : من مسیحی هستم و ایشان امام شیعیان ، چگونه نزد ایشان بروم و چه بگویم ، بعد هم بیماری من که علاج ندارد . او گفت : ایشان طبیب هر دردی هستند و قدرت ایشان مافوق انسان هاست ، به علاوه ایشان امام رئوف هستند و کسی را نا امید نمی کنند ، حال هر که میخواهد باشد . بالاخره چاره نداشتم و از خانواده خواستم ، هر طور شده مرا به مشهد ببرند . آنان کوپه قطاری برایم گرفتند و مرا روی صندلی ها خواباندند و در مشهد نیز به همان صورت مرا به داخل حرم بردند و دخیل بستند روز دوم ، در عالم رویا آقایی را دیدم که از درون ضریح به بیرون تشریف آوردند و به مهره های کمرم اشاره کردند . من نمی توانستم تکان بخورم ، بلافاصله از جا بلند شدم و نشستم سپس ایستادم و بعد از آن به راه افتادم همه متحیر مانده بودند و به ناگاه فریادهای خانواده ، اطرافیان و سایر زائران در فضای حرم طنین انداز شد و سیل جمعیت برای تبرک لباس ها ، به سمت من هجوم آوردند .............. به هر تقدیر به تهران برگشتم و به همان بیمارستان رفتم . آنان مجددا تمام آزمایشات و عکس برداری ها را انجام دادند و این بار به صراحت اعلام کردند که شما هیچ علاجی از نظر پزشکی نداشتید ، الان هم هیچ مشکلی ندارید . من که اکنون عظمت و ولایت این خاندان را درک کرده ام زندگی خود را مدیون عنایت ایشان می دانم وسعی خواهم کرد از این پس شیعه ایشان باشم .......: https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✏️📘✏️📕✏️ #متن_شرح_زیارت_جامعه_کبیره ⬅️قسمت چهل و هشتم 🔆«آخِذٌ بِقَولِكُمْ، عامِلٌ بِأمْرِكُم، مُ
✏️📘✏️📕✏️ ⬅️قسمت چهل و نهم 🔆«لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُم ..» 💭می گوید به قبر شما می آورم. اینجا وهابیت کثیف❌ همیشه شبهه وارد می کند چرا به قبرها پناه می برند و.. بماند از اینکه خودشان هم برای بعضی از صحابه می سازند، این تناقض شان به کنار. ⚠️نکته مهم که ما باید بررسی بکنیم این است مگر قرآن نمی گوید در [169] سوره آل عمران؛ 📖 «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِی سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ ..» آنهایی که در راه کشته شدند مرده مپندارید آنها زنده هستند. درست است 🕊روح آنها از بدنشان رفته اما آن روح زنده است و در این هست، می تواند تصرفاتی بکند. 👥بسیاری از علمای ما در طول دوران حیاتشان وقتی مشکلی ایجاد می شد از روح خودشان کمک می گرفتند. کما اینکه بعضی از شاگردان سید علی آقای قاضی 👌اعتقاد داشتند که روح ایشان حتی بعد از مرگ به شاگردانش کمک می‌کرد. وقتی علمای ما چنین چیزی دارند، آیا ما نمی توانند چنین تصرفاتی داشته باشند⁉️ 👥 ما وقتی به سمت قبر اهل بیت می‌رویم نمی خواهیم آن آهن و سنگ و چوب را ، ما اهل بیت را دوست داریم، به خاطر ❣اهل بیت می رویم چون اعتقاد داریم آنها زنده هستند. ما در اذن دخول به اهل بیت چه می گوییم؟ شهادت می دهیم که تو ‌زنده هستی و می‌شنویی کلام من را و ✋سلام من را و جواب می ‌دهی. پس با این سر قبر امام رضا (ع)✨ می رویم. ✅اما نکاتی را هم باید توجه بکنیم در سوره [2] حجرات می گوید؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی ..»☝️ ای کسانی که آوردید صدای خودتان را فراتر از صدای پیغمبر نکنید و در حضور او بلند سخن نگویید. ❓آیا این آیه راجع به اهل بیت هم جاری می شود؟ بله جاری می شود آنها اهل بیت هستند. سوال، برای چی کنار قبر امام رضا (ع) داد میزنی برای سلامتی امام زمان بفرست؟ چرا صدایت را بالا می بری‼️ این آیه را وهابی ها خوب به آن عمل می کنند ولی ما شیعیان .. 🗣ما در اذن دخول می گوییم؛ «اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامی» تو‌ مقام من را می بینی ای امام «وَ تَسْمَعُ كَلامِی» کلام من را می ‌شنویی «وَ تَرُّدُ سَلامی» و جواب سلام من را هم می دهی. ما وقتی چنین اعتقادی به امام✨ داریم پس باید در حضورش باشیم. 🕌 برای زیارت اهل بیت ابتدا باید تحصیل طهارت بکنیم به همین خاطر است که از مهمترین مستحبات زیارت؛ غسل زیارت است، انسان 🌿 بشود، وضو بگیرد، قبل از اینکه وارد حرم اهل بیت بشود از خدا بخواهد گناهانش را ببخشد، از خدا بخواهد آنهایی که در حقشان ظلم کرده.. خدایا من در حق 👥 بندگان تو ظلم کردم آنها را از من راضی کن، هر کسی در حق من ظلم کرد من از او راضی هستم.‌ 🤲اینها را از خدای متعال بخواهیم و بعد پاک وارد حرم اهل بیت 🌸 بشویم و کنیم. با دلی چرکین و گناه می‌خواهیم حرم اهل بیت برویم که چی؟ بله می بخشند ولی ادب رعایت نمی شود. 🎤استاد احسان عبادی
معارف مهدویت ٢( ادامه ضرورت طرح مباحث مهدویت).ogg
16.51M
فایل آشنایی با معارف مهدویت شماره (۲) ادامه ضرورت طرح مباحث مهدویت
✨﷽✨ ✅نجات شهيد ثانى توسّط امام زمان ✍شهيد ثانى به همراه كاروانى در حال سفر بود. در بين راه به جايى به نام رمله رسيدند. شهيد خواست به مسجدى كه معروف است به جامع ابيض برود، بخاطر زيارت كردن انبيايى كه در آنجا مدفون هستند. پس ديد كه در، قفل است ودر مسجد هيچ كسى نيست. پس دستش را بر روى قفل گذاشت و كشيد. به اعجاز الهى در باز شد. او داخل شد و در آنجا مشغول به نماز و دعا گرديد و بخاطر توجّه وى بسوى خداوند متعال، متوجّه حركت كاروان نشد و از قافله جا ماند. پس متوجّه شد كه كاروان رفته وهيچ كسى از آنها نمانده است. نمى دانست چه كار بايد بكند و در مورد رسيدن به آنها فكر میكرد، با توجّه به اينكه وسايل او نيز بار شتر بوده و همراه كاروان رفته است، بنابراين شروع كرد پياده به دنبال كاروان راه رفتن تا اينكه از پياده راه رفتن خسته شد و به آنها نرسيد و از دور هم آنها را نديد. وقتى در آن وضعيّت سخت و دشوار گرفتار شده بود ناگهان مردى را ديد كه به طرف او مى آمد، وآن مرد بر سوار استرى بود. وقتى آن سوار به او رسيد گفت: پُشت سر من سوار شو. پس شهيد ثانى را پشت خود سوار كرد و مثل برق در مدّت كوتاهى او را به كاروان رساند و او را از استر پياده كرد و فرمود: پيش دوستانت برو. و او وارد كاروان شد. 💥شهيد مى گويد: در جستجوى آن بودم كه در بين راه او را ببينم ولى اصلاً او را نديدم و قبل از آن هم نديده بودم. 📚 نجم الثّاقب باب۸، حکایت۶۵؛ ص۴۵۶ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🚫 خودتان را به بهای کم نفروشید: (وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ.) 💖 قدر خودتان را بدانید؛ خودتان را به ، به ، به بفروشید. چهارمی دیگر در بین نیست؛ مطلب در خدا و امام زمان و قرآن منحصر است. ▫️مزاج عشق بس مشکل پسندست ▫️قبول عشق بر طاق بلندست ✅ «نبود» را شریک «بود» نکنید، «عدم» را با «وجود» مخلوط نکنید، «ظلمات» را در «نور» داخل نکنید، خودتان را بر امام زمان وقف کنید؛ آن وقت اگر عنایتی کند کار تمام است. 🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی 📆 ۲/ آذر/ ۱۳۷۸
☪☪ 📚 لوح حضرت فاطمه س 📖 در بين رواياتي که از معصومین ع درباره حضرت مهدي‏ عج نقل شده، «حديث لوح حضرت زهرا ع» از اهميت والايي برخوردار است. اين حديث را بزرگان فراواني در کتاب‏هاي روايي خود، نقل کرده‏اند که در اينجا تنها به بخشي از آن اشاره مي‏شود. ☪ شيخ صدوق‏رحمه الله با ذکر سند از جابر جعفي از امام باقر العلوم ع از جابربن عبداللّه انصاري چنين نقل کرده است: «جابربن عبداللّه انصاري گفت: بر مولاي خود فاطمه زهرا ع وارد شدم و در مقابل ايشان لوحي بود که پرتو آن چشم را خيره مي‏کرد و در آن دوازده نام بود...». [1] . 🔖 او روايتي ديگر نقل کرده بسيار مفصل که بخشي از آن چنين است: «ابوبصير از ابوعبداللّه‏ ع ( اباعبدالله در احادیث منظور امام صادق ع است ؛ خادم ) روايت کند که فرمود: پدرم به جابربن عبداللّه انصاري گفت: نيازي به تو دارم، چه وقت بر تو آسان است تا با تو خلوت کنم و آن را از تو درخواست نمايم؟ جابر به او گفت: هر وقت که شما بخواهيد. امام باقرع با او خلوت کرد و گفت: اي جابر! آن لوحي که در دست مادرم فاطمه زهرا ع دختر رسول خدا ديدي، چه بود و مادرم درباره آنچه در آن نوشته بود، چه فرمود؟ 📗 جابر گفت: خدا را گواه مي‏گيرم که در زمان رسول خداص براي تهنيت ولادت حسين‏ع بر مادرتان فاطمه‏ع وارد شدم و در دست ايشان لوح سبز رنگي را ديدم که پنداشتم از زمرد است و در آن نوشته‏اي سپيد و نوراني - مانند نور آفتاب - ديدم و گفتم: اي دختر رسول خدا! پدر و مادرم فداي شما باد! اين لوح چيست؟ 🌸 فرمود: اين لوح را خداي تعالي به رسولش هديه کرده است و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و اسامي اوصياي از فرزندانم ثبت است. رسول خدا آن را به من عطا فرموده است تا بدان مسرور گردم. 📖 جابر گويد: مادر شما آن را به من عطا فرمود و آن را خواندم و از روي آن استنساخ نمودم. پدرم امام محمدباقر ع فرمود: آيا مي‏تواني آن را به من نشان بدهي؟ گفت: آري . و پدرم با او رفت تا به منزل جابر رسيدند. او صحيفه‏اي از پوستي نازک نزد پدرم آورد. پدرم فرمود: اي جابر! تو در کتابت بنگر تا من آن را برايت بخوانم. جابر در کتابش نگريست و پدرم آن را برايش خواند و به خدا سوگند که حرفي اختلاف نداشت. گفت: به خدا سوگند! گواهي مي‏دهم که در لوح چنين مکتوب بود: 📜 بسم اللّه الرحمن الرحيم. اين کتابي است از جانب خداي عزيز حکيم، براي محمد نور و سفيرو حجاب و دليل او، آن را روح‏الامين از جانب رب‏العالمين فرو فرستاده است. اي محمد! اسم‏هاي مرا بزرگ شمار و نعمت‏هاي مرا شکر گزار و آلاي مرا انکار مکن، من خداي يکتا هستم که هيچ معبودي جز من نيست... 📒 در پايان روايت آمده است: و از صلب او [امام هادي] داعي به سبيل و خازن علمم حسن را بيرون مي‏آورم؛ سپس به خاطر رحمتي بر عالميان سلسله اوصيا را به وجود فرزندش تکميل خواهم کرد؛ کسي که کمال موسي، و بهاء عيسي و صبر ايوب را دارا است و دوستانم در زمان [غيبت] او خوار شده و سرهاي آنان را هديه مي‏دهند؛ همچنان که سرهاي ترک و ديلم را اهدا مي‏کنند. آنان را مي‏کشند و آتش مي‏زنند و آنان خائف و مرعوب و ترسان مي‏باشند. زمين از خونشان رنگين شود و صداي فرياد و شيون از زنانشان برخيزد. آنان دوستان حقيقي من باشند و به واسطه آنها هر فتنه کور ظلماني را بر طرف سازم و شدايد و اهوال را زايل نمايم و بارهاي گران و زنجيرها را از آنان بردارم. ايشان کساني‏اند که صلوات و رحمت پروردگار بر آنان است و ايشان مهتدي واقعي هستند». [2] . 📘 اين روايت با تفاوت‏هايي در منابع روايي ذکر شده است. [3] . [ جابر بن عبدالله انصاری ، صحابی والا مرتبه پیامبر ص بود و محضر 5 امام و 7 معصوم را درک کرده است و جزو معمرین محسوب میشود و سلام پیامبر ص را به امام محمد باقر العلوم ع رسانده است. همچنین در دوران ظهور جزو رجعت کنندگان است : خادم کانال ] 📝 پی نوشت ها: [1] کمال‏الدين‏وتمام‏النعمه، ج1، باب28،ح2. [2] کمال الدين و تمام النعمة، ج1، باب28، ح1. [3] الکافي، ج 1، ص 527، ح 3؛ الغيبة، ص 62، ح 5؛ عيون اخبارالرضاعليه السلام، ج 1، ص 41، ح 2، ص 46، ح 5؛ قرطبي انصاري، القاب الرسول و عترته، ص 13؛ الاحتجاج، ج 1، ص 162؛ کتاب الغيبة، ص 143، ح 108. ادامه دارد.... https://eitaa.com/zandahlm1357 🆔
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
@Ganjitaa.tarkesh30.mp3
1.34M
🎙🎙🎙 📚 📚 ✍ داوود امیریان انتقام پر دردسر 🎗 🎙 به روایت محمدرضا سرشار ( رضا رهگذر ) ✨ 📚 داستان های کوتاه طنز با موضوع دفاع مقدس 🎧 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_1.mp3
12.29M
۱ ▪️ زبان هر انسان، آیینه‌ی درون اوست! آنچه در لابلای حرکات زبان او، به نمایش گذاشته می‌شود؛ میزانِ عقلانیّت، شعور، سلامت و تقوایِ درونی هر انسان است . 🎤
📚 🏷روزی شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند. شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد. شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است‌‌روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته. قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟چه گفت؟ او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت. شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: 《جواب ابلهان خاموشی ست.》 📚 امثال و حکم علی اکبر دهخدا ─┅═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═┅─ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌