📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۹۵)
حرف مامان تموم نشده بود که زینب با یه تاکسی اومد جلوی در ...
پیاده شد، منو با مامان سوار ماشین کردن از یه طرف زینب دستم و گرفته بود از طرف دیگه هم مامانم
منم درد میکشیدمو بی قراری میکردم
اوناهم سعی میکردن ارومم کنن وارد بیمارستان که شدیم سریع منو بردن اتاق عمل مامان و زینبم با ترس و دلشوره بیرون منتظرم بودن و برای سلامتی منو و بچه ها دعا میکردن زینب به معصومه خانم هم خبر داد
تقریبا بعده یه ساعت و نیم پرستار بچه هارو از اتاق عمل بیرون اورد
مامان اینا با عجله رفتن کنارش
خانم پرستار قربونت بشم دخترم و نوه هام چطورن ؟؟
پرستار با لبخندی گفت حاج خانم چشمتون روشن هر سه
سالمن اینا هم نوه های شما هستن یه دختر یه پسر خدا براتون حفظشون کنه واقعا بخیر گذشت خوب شد سریع رسوندیدش...
مامان و زینب و معصومه خانم هر سه زدن زیر گریه با خوشحالی بچه هارو نگاه میکردن و میبوسیدن ...
پرستارـ اگه اجازه بدین بچه هارو برای معاینه ببرم
مامان ـ خدایا شکرت که بخیر گذشت خیلی ترسیده بودم
زینبـ وااای خدا جونم یعنی من عمه شدم شماهم مادر بزرگ باورم نمیشه 😍😍
تقریبا یه سه روزی تو بیمارستان بودم بعد از مرخص شدن منو بردن خونه مامان
همه برای استقبال اومده بودن
اما محسن دیده نمیشد با خودم گفتم لابد برای انجام کاری رفته ...
احمد اقا و عمو جلوی پای منو بچه ها دوتا گوسفند قربونی کردن ، معصومه خانم انگشتشو زد به خون و مالید به پیشونیه بچه ها ان شاالله که خدا از هرچی چشم بده حفظشون کنه
من بخاطر شرایطی که داشتم برای استراحت به اتاقم رفتم احمد اقا تو گوش بچه ها اذان و اقامه گفت
بعد اوردنشون تو اتاق کنارمن..
زینب کنارم نشست هردو به
بچه ها خیره شده بودیم اروم گفتم
زینب ایناهم یه یادگاری از طرف عباس
برای من هستن
اره درسته
فرزانه دقت کردی چقدر پسرت شبیه داداشمه با بغض گفتم اره خیلی شبیه
ابجی براشون اسم انتخاب کردی ؟؟
اره میخوام اسم پسرمو به یاد باباش بزارم عباس ..
که یادش همیشه برامون زنده بمونه
اسم دخترمم میزارم فاطمه تا
تو زندگیش الگوش حضرت فاطمه س باشه...
راستی زینب یه سوال من اقا محسن و ندیدم مگه از سوریه برنگشته؟؟!!
نه هنوز ،مامانتم از زن عموت پرسید ولی ازش بیخبر بودن ...
یه خرده ناراحت شدم
فرزانه ناراحت نباش ان شاالله که صحیح و سالم بر میگرده
ان شاالله😔😔😔
فرزانه میخوام ازت یه چیزی بپرسم
جانم بگوو؟؟
تو شناسنامه میخوای اسم کیو به عنوان پدرشون ثبت کنی؟؟.
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
📗📘📙📔📕📓📒📘
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۳ ✨ ریزترین وقایع تاریخ شیعه ؛ در فاصلهی میان حذف متخصص معصوم (شهادت پ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام عرشی حضرتزهرا_14.mp3
14.24M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س ۱۴
✨ در اخباری که جبرئیل بر "حضرت زهرا" سلاماللهعلیها از اتفاقات آیندهی جهان، وحی نمودند، و امروز در کتاب "مصحف فاطمه س" جمعآوری شده؛
مسئلهی انقلابی در شرق، که مقدمهساز انقلاب جهانی حضرت مهدی "عج" است، آمده است!
✦ این مسئله را چگونه ثابت میکنید؟
b2n.ir/773911
#استاد_شجاعی 🎤
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
طرح ختم خطابه فدک #شرح_خطابه_فدک قسمت 17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5949548733195618498.mp3
7.96M
طرح ختم خطابه فدک
#شرح_خطابه_فدک قسمت 18
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
✨إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ
✨مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ
✨وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿۱۸﴾
✨به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان
✨زير آن درخت با تو بيعت میکردند
✨از آنان خشنود شد و آنچه در دلهايشان بود
✨بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد
✨و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد (۱۸)
📚سوره مبارکه الفتح
✍آیه ۱۸
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيب - هود 88
توفیق من هم (در رسیدن به حق و نیکی و زدودن ناحق و بدی) جز با (یاری و پشتیبانی) خدا (انجام پذیرفتنی) نیست. تنها بر او توکّل میکنم و (کار و بارم را بدو واگذار میسازم و با توبه و انابت) فقط به سوی او برمیگردم.
📺 تلاوت بسیار زیبا و دلنشین آیات 88 تا 90 سوره مبارکه هود با صدای یاسر الدوسری
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357