(6) قوي ترين انسان
روزي پيامبر اسلام از محلي مي گذشت، مشاهده كرد گروهي از جوانان سرگرم مسابقه وزنه برداري هستند. آنجا سنگ بزرگي بود كه هر كدام آن را به قدري توانايي خود بلند مي كردند. رسول خدا صلي الله عليه و آله پرسيدند: چه مي كنيد؟ گفتند:
- زورآزمايي مي كنيم تا بدانيم كدام يك از ما نيرومندتر است؟ فرمود: مايليد من بگويم كدامتان از همه قويتر و زورمندتر است؟
عرض كردند: بلي! يا رسول الله صلي الله عليه و آله. چه بهتر كه پيامبر سلام بگويد چه كسي از همه قويتر است؟ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:
از همه نيرومندتر كسي است كه هرگاه از چيزي خوشش آمد علاقه به آن چيز او را به گناه و خلاف حق وادار نكند و هرگاه عصباني شد طوفان خشم او را از مدار حق خارج نكند. كلمه اي دروغ يا دشنام بر زبان نياورد و هرگاه قدرتمند گشت به زياده از اندازه حق خود دست درازي نكند.(6)
.......:
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌷 هویت اسلامی بانوی ورزشکار، بالاتر از قهرمانی!
رهبر انقلاب: ببینید چهکسی طاقت میآورد در مقابل چشمهای ملامتگر و پرسشگر دنیای مادّی که افتخار زن به این است که حتماً لخت بیاید این کار را بکند؟
🔹 مردها سرتاپایشان پوشیده است، زن حتماً بایستی لخت بیاید؛ یعنی کار غلط، کار عوضی، کارِ کاملاً موذیانه و سیاستبازیشده.
🌺 در یک چنین دنیایی یک خانمی با چادر یا با یک حجاب کامل اسلامی میرود روی آن سکّو میایستد و جایزهی قهرمانیاش را میگیرد؛ این خیلی مهم است؛ این از آن پرچم که میرود بالا مهمتر است!
📆 دیدار دستاندرکاران کنگره شهداى ورزش کشور ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
حجاب_و_عفاف
❣ https://eitaa.com/zandahlm1357
🔱 غارتگران حیا
🔆رهبر انقلاب: قدرتمندان و زرمندان و زورمندان، مردشان، زنشان و زیردستهایشان و کسانی که با آنها و برای آنها زندگی میکردهاند، مایل بودهاند که این حجاب بین زن و مرد، از بین برود، که این، البته برای زندگىِ جامعه مضرّ و برای اخلاق جامعه بد است. برای حفظ عفّت جامعه زیانبار و بخصوص برای خانواده از همه چیز بدتر است. این، بنیان خانواده را متزلزل می کند. اسلام به خانواده اهمیت می دهد.
٧٣/٠٧/٢٠
🗂 پرونده ویژه #کشف_حجاب رضاخانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔴حجاب در مسیحیت
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدّس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود؛ اما از دیدگاه مسیحیت که تجرّد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.
در این ارتباط، نگاهی به «انجیل» می اندازیم:
«... و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها* بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه * ...». ( انجیل، رساله پولس به تیموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15)
✍ع.محمدتبار
https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت چهل و نهم
رنگ مادر پریده بود و از درد، روی شکمش خم شده بود که با نگرانی به سمتش رفتم و گفتم: «مامان! دراز بکش تا برات نبات داغ بیارم.» چشمانش را که از درد بسته بود، به سختی گشود و با صدای ضعیفی پاسخ داد: «نمیخواد مادرجون! چیزی نیس!» وقتی تلخی درد را در چهرهاش میدیدم، غم عمیقی بر دلم مینشست و نمیدانستم چه کنم تا دردش قدری قرار بگیرد که دستم را گرفت و گفت: «الهه جان! دیشب که شوهرت نبوده، حالا هم که اومده، تو اینجایی، دلخور میشه! پاشو برو خونهات.» دستش را به گرمی فشردم و گفتم: «مامان! من چه جوری شما رو با این حال بذارم و برم؟» که لبخند بیرمقی زد و گفت: «من که چیزیم نیس! عصبی شدم دوباره دلم درد گرفته! خوب میشه!» و بلاخره با اصرارهایش مجبورم کرد تا تنهایش بگذارم و به طبقه بالا نزد مجید بروم.
درِ اتاق را که باز کردم، دیدم مجید روی مبل نشسته و مثل اینکه منتظر بازگشت من باشد، چشم به در دوخته است. لبخندی زدم و گفتم: «فکر کردم خسته بودی، خوابیدی!» با دست اشاره کرد تا کنارش بنشینم و با مهربانی پاسخ داد: «حالا وقت برای خوابیدن زیاده!» کنارش که نشستم، دست در جیب پیراهن سورمهای رنگش کرد و بسته کوچکی که با زَر ورق بنفشی کادوپیچ شده بود، در آورد و مقابل نگاه مشتاقم گرفت که صورتم از خنده پُر شد و هیجان زده پرسیدم: «وای! این چیه؟» خندید و با لحن گرم و گیرایش پاسخ داد: «این یعنی این که دیشب تا صبح به فکرت بودم و دلم برات خیلی تنگ شده بود!» هدیه را از دستش گرفتم و با گفتن «خیلی ممنونم!» شروع به باز کردن کاغذ کادو کردم.
در میان زَر ورق، جعبه کوچکی قرار داشت که به نظر جعبه جواهرات میآمد و وقتی جعبه را گشودم با دیدن پلاک طلا حیرت زده شدم. پلاک طلایی که به زنجیر ظریفی آویخته شده و در میان حلقه باریکش، طرحی زیبا از نام "الهه" میدرخشید. برای لحظاتی محو زیبایی چشمنوازش شدم و سپس با صدایی که از شور و شعف به لکنت افتاده بود، گفتم: «مجید! دستت درد نکنه! من... من اصلاً فکرش هم نمیکردم! وای مجید! خیلی قشنگه!» کاغذ کادو را از دستم گرفت و در جواب هیجان پُر ذوقم، با متانت پاسخ داد: «این پیش قشنگیِ تو هیچی نیس!» نگاهش کردم و با لحنی که حالا پیوندی از قدردانی و نگرانی بود، پرسیدم: «مجید جان! این هدیه به این گرونی فقط برای یه شب تنهاییِ منه؟» چشمانش را به زیر انداخت، لحظاتی سکوت کرد و بعد با حیایی لبریز مهربانی پاسخ داد: «هم آره هم نه! راستش هدیه روز زن هم هست!» و در مقابل نگاه پرسشگرم، صادقانه اعتراف کرد: «خُب امروز تولد حضرت زهراست (سلام الله علیها) که هم روز مادره و هم روز زن!»
سپس چشمانش در غمی کهنه نشست و زمزمه کرد: «من هیچ وقت نتونستم همچین روزی برای مامانم چیزی بخرم! ولی همیشه برای عزیز یه هدیه کوچیک میگرفتم!» و بعد لبخندی شیرین در چشمانش درخشید: «حالا امسال اولین سالی بود که میتونستم برای همسر نازنینم هدیه بخرم!» میدانستم که بخاطر تسننِ من، از گفتن مناسبت امروز اینهمه طفره میرفت و نمیخواستم برای بیان احساسات مذهبیاش پیش من، احساس غریبی کند که لبخندی زدم و گفتم: «ما هم برای حضرت فاطمه (علیها السلام) احترام زیادی قائل هستیم.» سپس نگاهی به پلاک انداختم و با شیرین زبانی زنانهام ادامه دادم: «به هر مناسبتی که باشه، خیلی نازه! من خیلی ازش خوشم اومد!» و بعد با شیطنت پرسیدم: «راستی کِی وقت کردی اینو بخری؟» و او پاسخ داد: «دیروز قبل از اینکه برم پالایشگاه، رفتم بازار خریدم!» سپس زنجیر را از میان انگشتانم گرفت و با عشقی که بیش از سرانگشتانش از نگاهش میچکید، گردنبند را به گردنم بست.
سپس با شرمندگی عاشقانهای نگاهم کرد و گفت: «راستی صبح جایی باز نبود که شیرینی بخرم! شرمنده عزیزم!» که به آرامی خندیدم و گفتم: «عیب نداره مجید جان! حالا بشین تا من برات چایی بریزم!» ولی قبل از اینکه برخیزم، پیش دستی کرد و با گفتن «من میریزم!» با عجله به سمت آشپزخانه رفت و همچنان صدایش از آشپزخانه میآمد :«امروز روز زنه! یعنی خانمها باید استراحت کنن!» از اینهمه مهربانی بیریا و زیبایش، دلم لبریز شعف شد! او شبیه که نه، برتر از آن چیزی بود که بارها از خدا تمنا کرده و در آرزوی همسریاش، به سینه بسیاری از خواستگارانم دست رَد زده بودم!
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#صوت 🌺 #آرامش ( 12 ) 🌺 🎤 استاد #شجاعی ✨ آسایش برای اهل بهشت در بهشت خلق شده 🌷 نعمت های بیش از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنجیتاآرامش13.mp3
7.85M
#صوت
🌺 #آرامش ( 13 ) 🌺
🎤 استاد #شجاعی
🌷 محشور شدن در قیامت با افراد الگو یا علاقه ها 🌹 انتخاب الگوی کوچک یا بزرگ 🌸 مدیریت بخش های حیوانی برای آخرت 🥀 کسب آمادگی برای حیات آخرتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ویژه استفاده در #اینستاگرام
🌸 #میلاد_حضرت_ابوالفضل(ع)
💐محضر آب دم از پاکی دریا نزنید
💐محضر خاک دم از وسعت صحرا نزنید
🎤حاج #منصور_ارضی
👏 #مدیحه_سرایی
https://eitaa.com/zandahlm1357
ابوفاضل - @Maddahionlin.mp3
6.74M
🌸 #میلاد_حضرت_ابوالفضل(ع)
💐ابوفاضل
💐هله شایل الرایه
🎤 #محمد_فصولی
👏 #سرود #عربی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#دخیلک_یا_باب_الحوائج💚
ارمنی یک بار رو زد، حاجت خود را گرفت
خوش به حال ما که عمری در پی ات آواره ایم
#میلاد_حضرت_ابوالفضل(ع)🍃🌺
#مبارڪـ_باد🍃🌺
❣❣❣❣❣❣❣❣❣
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مهدویتدرقرآن
🔅«آیه ای از سوره بقره»
💠الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ [بقره/3]
(پرهيزكاران) كسانی هستند كه به غيب ايمان میآورندو نماز را برپا ميدارند و از تمام نعمتها و مواهبی كه به آنان روزی دادهايم، انفاق میکنند.
💢داوود رقی میگويد كه امام صادق علیه السلام در تفسير اين آيه فرمودند:
🔸«متَّقين كسانی هستند كه به قيام حضرت قائم(مهدی) ، كه البته حق است، اقرار و ايمان داشته باشند.»
📚اثبات الهداة ج5 ص72
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت جدید الانتشار از استاد مرحوم شیخ علی حجاج السویسی
سوره مبارکه آل عمران
اجرا *استودیوهات مصر
عام *1982
منتشر کننده *قناه ماسیبیروزمان
کارگردان *عبدالعزیز عمران
انتشار* حسین محمد محمد اسماعیل
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
🌸🍃🌸🍃
یکی از دین هایی که اسمش در قرآن آمده صابئین است.
پیامبر صابئی ها حضرت یحیی هستش، صابئین
در زمان امام رضا علیه السلام یک رهبری داشتند که خیلی با سواد بود.
دانشمندی بود، اسمش بود عمران صابی.
عمران صابی مدام با مسلمان ها مناظره میکرد،
میگفت یا شما منو مسلمان کنید یا من شما رو صائبی می کنم!
نوبت میرسه به مناظره امام رضا با عمران صابی.
مناظره شروع میشه..
امام میگفتن...عمران میگفت..
امام میگفتن..عمران میگفت..
عمران زیر بار نمی رفت.. امام رضا مطلبی فرمودند، عمران گفت این جمله ی شما به دلم نشست، بذارید اعتراف کنم، دلمو نرم کردین، احساس می کنم آماده ی پذیرش دین اسلام شدم، میشه ادامه بدین؟
در این لحظه صدای اذان بلند شد، امام رضا بلند شدند و برای نماز رفتند!
همه اطرافیان امام رفتن دور امام جمع شدن و گفتن شما که میدونید،
این عمران صابی هستش! کلی پیرو داره، این که خودش گفت دلم نرم شد!
بهتر نبود یکم دیگه ادامه میدادین و چندتا جمله میگفتین،
عمران مسلمان میشد و بعدش نماز می خوندید؟
امام رضا(ع) فرمودند:(میخواد مسلمان بشه، میخواد نشه)! هیچ چیزی واجب تر از نماز اول وقت نیست؛
کلام نورانی امام رضا(ع) هستا!
هیچ چیزی واجب تر از نماز اول وقت نیست!
امام اینو فرمودن و رفتن.
نماز رو خوندن و اومدن، دیدن که عمران نشسته، امام فرمودن: چی شد عمران؟
چرا هنوز اینجایی؟
عمران گفت: راستش از کارتون خوشم اومد، فهمیدم که شعار نمیدین! فهمیدم مرد عمل هستین! فهمیدم همون چیزی رو که اصرار دارید من بپذیرم خودتون پاش ایستادین!
عمران اونجا دوتا سوال دیگه کرد و مسلمان شد.
امام علی علیه السلام: هیچ عملی نزد خداوند متعال محبوبتر از نماز نیست. پس هیچ امر دنیوی مانع خواندن نماز شما در وقت آن نشود. زیرا خداوند متعال در مذمت گروهی میفرماید: الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (کسانی که در نمازشان غفلت ورزیدهاند. یعنی زمان خواندن آن را سبک شمردهاند.
وسائل الشیعه، ج4
https://eitaa.com/zandahlm1357
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•