eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20201001-WA0016.mp3
6.19M
استاد محمود سلطانی "رویکرد هوش متعادل" عبور از نگرانی ها ۱٩۱
۲۵ نکته در برخورد با کودکان دچار " تاخیر در رشد گفتار و زبان " 1- هرگز به کودک برچسبهایی نظیر گنگ، خنگ، کم هوش، و … نزده و او را مورد تمسخر قرار ندهید. 2- از صحبت کودکانه و یا تقلید کردن از او بپرهیزید. 3- جلو دیگران در مورد اشکالات رفتاری و گفتاری کودک صحبت نکنید. 4- به اطرافیان اجازه ندهید که با فرزندتان برخوردی غیرصحیح داشته و نحوه گفتار نامطلوب او را به تمسخر بگیرند. یا تایید و تشویق نمایند. 5- هرگز کودکتان را با دیگران مقایسه نکنید و سعی کنید او را با وضع موجودش بپذیرید. 6- وقت بیشتری را صرف کودک نمائید. این کار باعث تشویق او به صحبت کردن می شود. به یاد داشته باشید که کیفیت ارتباط خود را افزایش دهید.یعنی بازیها، هدفدار و بامعنی باشند و هنگامیکه کودک تلاش می کند کلمه ای را بیان کند، از جایزه و تشویق استفاده نمائید. 7- الگوی خوبی برای کودک باشید، چرا که کودکان تقلیدکنندگان خوبی هستند. الگوی بد: تماس چشمی کم در برقراری ارتباط، خیلی سریع یا آرام صحبت کردن، با صدای بلند یا آهسته حرف زدن، صحبت کردن با دهان پر، گذاشتن پیپ یا سیگار بین لبها و حرف زدن ، یکنواخت و بدون آهنگ صحبت کردن. الگوی خوب: واضح و شمرده صحبت کردن، استفاده از جملات کوتاه و قابل فهم، برقراری تماس چشمی خوب و استفاده از ژستهای مناسب در حین تکلم. 8- کودک را نسبت به گوش دادن به صداها حساس کنید. مهمترین چیز در یادگیری زبان گوش دادن است. 9- مرتب کلمات مختلف را برای او بیان کنید. ازلغاتی استفاده شود که برای کودک معنی دار بوده و در روزمره مورد استفاده و نیاز او باشد. 10- سعی کنید با تقلید صداهای مختلف (صدای حیوانات، اشیاء و…) بازیهای جالبی که با کودک انجام دهید و همچنین او را تشویق کنید تا در ضمن بازی صدا سازی کند. 11- آموزش را برای کودک لذت بخش کنید. به یاد داشته باشید که بازی کردن با کودک، خیلی آسانتر از کارکردن با اوست. سعی کنید بفهمید که کودک از چه چیزی خوشش می‌آید و از آن به عنوان پاداش در برابر کارهایی که مایل به انجام آن هستید استفاده نمائید. 12- از کودکی که تازه شروع به حرف زدن کرده نباید انتظار داشت صداها را درست تلفظ کند، بلکه ابتدا باید تعداد کلمات او را افزایش داده و بعد طی روند مناسب، اشکالات گفتاری اش را تصحیح نمود. 13- صداهای درستی که تولید می کند را تقلید کنید و صداهایی که غلط تولید می کند، درستش را بگوئید. ۱۴- به کودک اجازه بدهید که بدون وقفه انداختن و تصحیح گفتارش، صحبت کردن را تجربه کند، حتی اگر ناشیانه و غیر روان باشد. اگر همیشه مراقب صحبت کردن او باشید او نمی تواند خودش حرف زدن را یاد بگیرد. 15- استفاده از گفتار نیاز به انگیزه دارد. بعضی از کودکان حرف نمی زنند، چون احتیاجی به صحبت کردن نمی بینند. مثلاً همه به جای آنها حرف می زنند. یا قبل از اینکه نیازشان را بیان کنند، برای آنها فراهم می شود. 16- هیچ وقت اشتباهات گفتاری کودک را با گفتن « نه» و «اشتباه کردی» تصحیح نکنید. بلکه بهتر است، خودتان صحیح آن را بگوئید. 17- در موقع حرف زدن با کودک، هم سطح با او قرار بگیرید. به طوریکه بتواند حرکات لبها و زبان شما را بطور واضح ببیند. 18- در موقع حرف زدن با کودک از انجام کارهای دیگر خودداری کرده و تمام وقت خود را روی او متمرکز کنید. 19- کارهایی که کودک به طور روزمره انجام می دهد درقالب کلمات و جملات ساده و کوتاه برایش بیان کنید. ۲۰- کتابهای داستان در حد سن او تهیه کرده و با جملات ساده و حالت آهنگین در مورد تصاویر و داستان برای او توضیح دهید. ۲۱- از فعالیتهایی مثل نقاشی کردن، خط خطی کردن و رنگ کردن برای صحبت کردن استفاده نمائید. 22- سعی کنید بازیهایی را ترتیب دهید که کودک از حواس مختلفش استفاده کند و با آنها آشنا شود. مثل حس بویایی، شنوایی، چشایی، بینایی، لامسه. 23- کودک را به پارک و مراکز تفریحی ببرید تا به نحو صحیح انرژی اش را تخلیه کند. 24- با کودک شعرهای کوتاه و قابل فهم بخوانید و سعی کنید محیطی شاد را برای او فراهم نمائید. 25- در مورد مشکلات گفتار و زبان کودک حتماً با یک آسیب شناس گفتار و زبان(متخصص گفتاردرمانی) صحبت کنید. چرا که اگر کودک شما احتیاج به مداخله گفتار درمانی داشته باشد و این کار به تعویق بیافتد با افزایش سن کودک، درمان مشکلتر، طولانی تر و مستلزم صرف وقت و هزینه ای بالاتر خواهد شد.https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ شماره ۱۸ شوره ابرو نیز همانند شوره سر به علت خشکی پوست اتفاق می افتد. پوست خشک باعث خارش ابرو و خاراندن آن سبب لایه لایه شدن ورقه های مرده پوست و به وجود آمدن شوره می شود استفاده از روغن بادام تلخ خالص نیز در درمان شوره تاثیر گذار است . شستن ابرو با سرکه رقیق شده به وسیله آب نیز موثر است . استفاده از محلول هرتونیک سینره در برطرف کردن شوره ابرو تاثیر گذار است . در هنگام حمام کردن ابرو خود را چند بار با زرده تخم مرغ محلی بشویید . یک درمان دیگر برای رفع شوره ابرو، مالش ابرو با آب سیب و یا سرکه رقیق شده سیب می باشد .https://eitaa.com/zandahlm1357
لاک پشت پوزه عقابی جزیره قشم روستای شیب دراز جزیره قشم سواحل وسیع و گسترده آن جایگاه حضور لاک پشت‌های پوزه عقابی است. لاک پشت‌ها هر سال در فصل تخمگذاری در بازه‌ی زمانی اسفند تا خرداد ماه به این سواحل می‌آیند در این فصل طی 3 مرحله در مدت زمان 20 روز حدود 300 تخم می‌گذارند و آن را در چاله ای که خودشان کنده‌اند، مخفی می‌کنند. این تخم‌ها پس از دو ماه سر از خاک بیرون می‌آورند و به طرف نور مهتاب که در دریا منعکس می‌شود حرکت می‌کنند. یک نکته‌ی جالب توجه این است که بچه لاک پشت‌هایی که در ساحل روستای شیب دراز سر از تخم بیرون آوردند بعد از 30 سال که بالغ شدند برای تخم گذاری به زادگاه خود برمی‌گردند. https://eitaa.com/zandahlm1357
Part04_خیاط شهر ما.mp3
5.11M
📗بخش هایی از کتاب داستانهایی از زندگی عارف سالک " " قسمت 4⃣ پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ ✅داستان زیبای جوانی که از خدا خواست را پیش پیامبر اکرم (ص) حفظ کند! ✨💖اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج💖✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آیت الله مولوی قندهاری (ره) از آخرین شاگردای آقای قاضی (ره) بود، یک کسی پیش ایشان آمده بود گفت: آقاجان، من دارم از این دنیا میروم نسل و اولاد ندارم ، بچه ام نمیشه این بنده خدا میگه رفتم پیش آشیخ حسنعلی نخودکی (ره) و از ایشون یک ختمی گرفتم برای بچه دارشدن. این ختم رو هم انجام میدهم ، هر کاری می کنم اثر نمی کند. آیت الله مولوی قندهاری به این آقا میگه که: خداوند برای تو یک چیزهایی در نظر گرفته تو عالم دیگر ، جبران می شود ان شالله وقتی این آقا از درب خانه بیرون رفت، آیت الله مولوی قندهاری به اطرافیانش گفت: پشت سرش هست ، اون ختم و چیزهای دیگه هیچ اثری ندارد ، نفرین پدر پشتش هست امام رضا علیه السلام در یک روایتی یکی از آثار عاق والدین و نفرین پدر و مادر را ، نسل آدم کم میشه تا قطع بشود. https://eitaa.com/zandahlm1357
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و دهم چشمم به آسمان بندر بود و دلم در هوای خاطرات مادرم پَر پَر می‌زد که صدای باز شدن در آهنی حیاط، نگاهم را به سمت خودش کشید. در با صدای کوتاهی باز شد و قامت خمیده مجید در چهارچوبش قرار گرفت. احساس کردم کسی قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید که اینچنین دردی در فضای قفسه سینه‌ام منتشر شد. با نگاه غمزده و غبار گرفته‌اش به پای صورت افسرده‌ام افتاد و زیر لب زمزمه کرد: «سلام الهه جان!» از شنیدن آهنگ صدایش که روزی زیباترین ترانه زندگی‌ام بود، گوش‌هایم آتش گرفت و خشمی لبریز از نفرت در چشمانم شعله کشید. از جا بلند شدم و با قدم‌هایی سریع به سمت ساختمان به راه افتادم و شاید هم می‌دویدم تا زودتر از حضورش فرار کنم که صدایم کرد: «الهه! تو رو خدا یه لحظه صبر کن...» و جمله‌اش به آخر نرسیده بود که خودم را به ساختمان رساندم و در شیشه‌ای را پشت سرم بر هم کوبیدم. طول راهروی ما بین دو طبقه را با عجله طی کردم تا پیش از آنکه به دنبالم بیاید، به اتاق رسیده باشم. وارد اتاق که شدم در را پشت سرم قفل کردم و سراسیمه همه پنجره‌ها را بستم تا حتی طنین گام‌هایش را نشنوم. بعد از آن شب نخستین بار بود که صورتش را می‌دیدم و در همین نگاه کوتاه دیدم که چقدر چهره‌اش پیر و پژمرده شده است. سابقه نداشت در این ساعت به خانه بیاید و حتماً خبر داشت که امروز کسی در خانه نیست و می‌خواست از فرصت پیش آمده استفاده کند که چند ساعت زودتر از روزهای دیگر به خانه بازگشته بود. لحظاتی هیچ صدایی به گوشم نرسید تا اینکه حضورش را پشت در خانه احساس کردم. با سر انگشت به در زد و آهسته صدایم کرد: «الهه جان! میشه در رو باز کنی؟» چقدر دلم برای صدای مردانه‌اش تنگ شده بود، هر چند مصیبت مرگ مادر و حس غریب تنفری که در دلم لانه کرده بود، مجالی برای ابراز دلتنگی نمی‌گذاشت که همه جانم از آتش نفرتش می‌سوخت و چون صدای سکوتم را از پشت در شنید، مظلومانه تمنا کرد: «الهه جان! می‌خوام باهات حرف بزنم، تو رو خدا درو باز کن!» حس عجیبی بود که عمق قلبم از گرمای عشقش به تپش افتاده و دیواره‌هایش از طوفان خشم و نفرت همچنان می‌لرزید. گوشه اتاق در خودم مچاله شده بودم تا صدایش را کمتر بشنوم که انگار او هم همانجا پشت در نشسته بود که صدا رساند: «الهه جان! من از همینجا باهات حرف می‌زنم، فقط تو رو خدا به حرفام گوش کن!» سپس صدایش در بغضی غریبانه شکست و با کلماتی که بوی غم می‌داد، آغاز کرد: «الهه جان! اگه تا حالا دَووم اُوردم و باهات حرف نزدم، به خاطر این بود که عبدالله قَسمم داده بود سراغت نیام. چون عبدالله گفت اگه دوستت دارم، یه مدت ازت دور باشم. ولی من بیشتر از این طاقت ندارم، بیشتر از این نمی‌تونم ازت دور باشم...» و شاید نفسش بند آمد که ساکت شد و پس از چند لحظه با نغمه نفس‌های نمناکش نجوا کرد: «الهه جان! این چند شبی که تو خونه نبودی، منو پیر کردی! صدای گریه‌هاتو از همونجا می‌شنیدم، می‌شنیدم چقدر تا صبح جیغ می‌زدی! الهه! بخدا این چند شب تا صبح نخوابیدم و پا به پات گریه کردم! الهه! من اشتباه کردم، من بهت خیلی بد کردم، ولی دیگه طاقت ندارم، بخدا دیگه صبرم تموم شده...» و لابد گریه‌های بی‌صدایم را نمی‌شنید که از سکوتی که در خانه سایه انداخته بود، به شک افتاد و با لحنی لبریز تردید پرسید: «الهه جان! صدامو می‌شنوی؟» https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5852812609262193104.mp3
5.94M
مَـــداری هست در گردش دنیا.... که اگر به آن برسی ؛ و گردش زندگی ات بدور آن مدار، تنظیم شود؛ طعم چند چیز را در دنیا نخواهی چشید؛ شکست، روزمرگی، افسردگی، بدبختی و .... بشرط آنکه، برسی ❌ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت کمتر شنیده شده از نخستین پیام بی‌سیم به ‎ قرارگاه فتح، هنگام ورود رزمندگان به #‎خرمشهر شهید احمد کاظمی 1361 بازگشت خرمشهر به آغوش ايران https://eitaa.com/zandahlm1357
‏صدام از فرماندهان عراقی پرسید: ﭼﺮﺍ نمیﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺷﻮﯾﺪ؟! ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺟﻮﺍﻥ 27ﺳﺎلهﺍﯼ ﺑﻨﺎﻡ ﻣﺎنع‌ میشود! https://eitaa.com/zandahlm1357