eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: 🌸🍃🌸🍃 چون حضرت سلیمان بعد از مرگ پدرش داود به رسالت و پادشاهی رسید از خداوند خواست که همه جهان و موجودات آن و همه زمین و زمان و عناصر چهارگانه و جن و پری را بدو بخشد. چون حکومت جهان بر سلیمان مسلم شد روزی از پیشگاه قادر مطلق خواست که اجازه دهد تمام جانداران را به صرف یک وعده غذا دعوت کند. حق تعالی او را از این کار بازداشت و فرمود: «رزق و روزی تمام جانداران عالم با اوست و سلیمان از عهده این کار بر نخواهد آمد. بهتر است زحمت خود زیاد نکند.» ولی سلیمان بر اصرار خود افزود و استدعای وی مورد قبول واقع شد و خداوند به همه موجودات زمین فرمان داد تا فلان روز به ضیافت بنده محبوبش بروند. سلیمان هم بیدرنگ به افراد خود دستور داد تا آماده تدارک طعام برای روز موعود شوند. وی در کنار دریا جایگاه وسیعی ساخت و دیوان هم انواع غذاهای گوناگون را در هفتصد هزار دیگ پختند. چون غذاها آماده شد سلیمان بر تخت زرینی نشست و علمای اسرائیل نیز دور تا دور او نشسته بودند از جمله آصف ابن برخیا وزیر کاردان وی . آنگاه سلیمان فرمان داد تا جمله موجودات جهان برای صرف غذا حاضر شوند. ساعتی نگذشت که ماهی عظیم‌الجثه از دریا سر بر آورد و گفت: «خدای تعالی امروز روزی مرا به تو حواله کرده است بفرمای تا سهم مرا بدهند.» سلیمان گفت: «این غذاها آماده است مانعی وجود ندارد و هر چه می‌خواهی بخور.» ماهی با یک حمله تمام غذاها و خوراکی‌های آماده شده را بلعید و گفت: یا سلیمان، سیر نشدم غذا می‌خواهم. سلیمان چشمانش سیاهی رفت و گفت: «مگر رزق روزانه تو چقدر است؟ این طعامی بود که برای تمام جانداران عالم مهیا کرده بودم؟» ماهی عظیم‌الجثه در حالی که از گرسنگی نای دم زدن نداشت به سلیمان گفت: «خداوند عالم روزی مرا روزی سه بار و هر دفعه سه قورت تعیین کرده است. الان من نیم قورت خورده‌ام و دو قورت و نیم دیگر باقی مانده که سفره تو برچیده شد.» سلیمان از این سخن مبهوت شده و به باری تعالی گفت: «پروردگارا، توبه کردم. به درستی که روزی دهنده خلق فقط توئی https://eitaa.com/zandahlm1357 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6️⃣2️⃣ وقتی سفارت آمریکا می خواهد در سال 1349 ، در یک سند محرمانه ، درباره وضع دینی مردم ایران و امام خمینی ، گزارش دهد ص 364
7️⃣2️⃣ اعتراف علنی سفارت آمریکا به نفرت مردم مذهبی ایران از حکومت پهلوی!!! 👈 وقتی پای حرم مبارک امام رضا (ع) هم در اسناد لانه جاسوسی باز می شود! ص 364
8️⃣2️⃣ اوج بی تحلیل بودن آمریکایی ها!! در سال 1349 می گویند اگر وضع در ایران بدتر شود، ممکن است روحانیون زمام کار را به دست بگیرند ، اما نه در حد قضایای تنباکو و مشروطیت !!! 👈 بیچاره ها نمی دانستند که نه تنها روحانیت نقش مهمی ایفا کرد، بلکه آن نقش به مراتب پررنگ تر از قضایای تحریم تنباکو و مشروطه بود ص 364
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شاه از وضعیت بد اقتصادی کشور در این ویدیو آرشیوی شاه در دیدار با اعضای هیئت دولت هویدا از وضعیت بد اقتصادی و همچنین نبود سرمایه لازم برای ایجاد اشتغال و سود بالای بانک ها گلایه میکند و در آخر از کارخانه هایی نام می برد که در آستانه ورشکستی قرار دارند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های قابل تامل شاه ما قیمت نفت را بالا نبردیم ما گرسنه بودیم و هستیم ما استثمار شدیم من هم مجبور شدم استثمار را قبول کنم من مجبور شدم قرارداد نفتی را قبول کنم
👆👆👆👆👆 ادامه مباحث محوری قبل 📚 در چند پست جداگانه و به فراخور موضوع صحبت ، مقداری از تلمود صحبت کردیم . مثلا اینکه یهود متونی داره جدای از عهد عتیق که مجموع سنت شفاهی یهودیت هستش ؛ مثل کتاب زوهر که منبع اصلی کابالاست . یا تلمود که تفسیر تورات هستش به علاوه هلاخا یا احکام یهودیت و نیز داستان و تاریخ و غیره . 🕎 پایه تلمود ، کتاب میشنا و گمارا بوده که مدام به اون اضافه شده طی زمان های مختلف و اماکن متعدد . گفته شده تلمود حاصل تلاش 3 هزار عالم یهودی بوده . تلمود فعلی 37 جلد هستش . بخش های تلمود شامل : 🌾 سدر زراعیم ( یعنی بذرها ) شامل احکام زراعت و غیره . 🎁 سدر موعد ( اعیاد ) شامل احکام اعیاد و شبات یا همون شنبه . 🚺 سدر ناشیم ( زنان ) شامل احکام ازدواج و طلاق و زناشویی و زندگی . 📜 سدر نزیقین ( خسارات ) شامل احکام مدنی و جنایی و مالکیت و وام و خرید و فروش و سرقت و غصب و غیره . 🕍 سدر قُداشیم ( مقدسات ) شامل احکام عبادات و قربانی کردن و خوراک های حلال و حرام و ذبح شرعی و غیره . 🛁 سدر طهاروت ( طهارت ) شامل احکام پاکیزگی جسم و روح و میقوه ( غسل ) و غیره . گفتیم تلمود هم دو نوع بوده ؛ تلمود بابلی که مهمتره . و تلمود یِروشَلْمی که در فلسطین نوشته شده و معنی اون تفسیر و توضیح هستش . بعضی به اشتباه فکر میکنن بنام اورشلیم یعنی محل نگارش این تلمود نامگذاری شده . خیر ؛ یروشلمی از ریشه یروش یعنی تفسیر و توضیح اخذ شده. اونچه که مهمه بدونیم درباره تلمود اینه که یهود به تلمود بیشتر از عهد عتیق اهمیت میده و تلمود مملو از آموزه های نژادپرستانه و ضد دینی و ضد انسانی هستش که اساس تفکر انحرافی یهود رو شکل میده . روح یهود از کودکی با آموزه های تلمودی عجین شده . آموزه هایی که بر مبنای برتری یهود بر دیگران و واجب بودن بهره کشی از غیر یهود نهاده شده . آموزه هایی سراسر نفرت از غیر یهود و خودپرستی . 🔯 یهود بنا بر اقتضای زمان و شرایط و مصالح و منافعش فعلا مدارا میکنه با همگان. از اونجا که دچار نفرین الهی هستند ، عده شون هرگز زیاد نشده با وجودی که قدیمی ترین قوم فعلی جهانند به قول خودشون . بنابراین ناچار به سازش و اتحاد موقت با مسیحیان صلیبی و نو انجیل گرایان هستند در اشتراکات . از جمله دشمنی با مسلمین. در آموزه های تلمودی اصل بر اینه که تمام غیر یهود باید کشته بشوند . ✅ در همین راستاست که یهود مجری و بانی طرح کاهش جمعیت جهان هستش . اونها معتقدند که حداقل 2 سوم جمعیت جهان اضافی اند . یکی از علل جنگ افروزی های یهود در جهان طی قرن های متمادی همین اعتقاده . یهودیان و همپیمانانشان بنیانگذاران انواع تروریزم هستند . مثل سایبرتروریزم ، بیوتروریزم ، تروریزم هسته ای ، مدیا تروریزم ، تروریزم کشاورزی که یک شاخه اش تولید و ترویج و فروش محصولات تراریخت در قالب پروژه یوژنیکس هستش. همچنین تروریزم نظامی و غیره . در حدود 30 نوع تروریزم شناخته شده در جهان و سهم یهود از این ترورهای عملی و هولناک بسیار زیاد است ؛ هم در تولید علم ، هم در سرمایه گذاری و صرف هزینه و هم در اجرا و تلاش در راه اجرای آنها . در قاموس نظام سلطه ، تروریست خوب وجود داره و تروریست بد. تروریست بد رو اونهایی میدونند که علیه نظام سلطه فعالیت میکنند . مثل سپاه پاسداران یا حشد الشعبی عراق یا حزب الله لبنان . از نظر امریکا و اسرائیل و صهیونیست های جهان ، القاعده و داعش ، تروریست خوب هستند چون عامل و مجری طرحها و اهداف و مدافع منافع نظام سلطه هستند. ادامه دارد 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
Part08_علی از زبان علی.mp3
7.76M
*اتمام حجت با مردم در موضوع خلافت و امامت *احتجاجات امیرالمومنین (ع) به امامت و خلافت خود *" إنّي النَّبَأُ العَظِيمُ ، و الصِّدِّيقُ الأكبَرُ ..." *نهایت بی یاوری! *صبری همچون خار در چشم و استخوان در گلو!
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💢خانم فضانورد آمریکایی در خواست کرده که بتونه از فضا در انتخابات شرکت کنه! طبق نظر سنجی ها 100 میلیون آمریکایی از اوضاع ناامیدند و تمایلی به رای دادن ندارند. این خانم خطاب به اون صد میلیون گفته من میخواهم از فضا رای بدم مطمئنم شما هم از روی زمین میتوانید رای بدید!
بوفالوهای آفریقایی برای تعیین جهت حرکت گله رای گیری می کنند! به این ترتیب که می ایستند و به جهت مورد نظرشان نگاه میکنند. البته این تصمیم گیری فقط توسط ماده های بالغ انجام میشود.
💢در تصویر زیر، خانم سوزان بی آنتونی را مشاهده می کنید که در سال ۱۸۷۲ به خاطر تلاش برای رای دادن، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شده است، زیرا در آن زمان، زنان در آمریکا حق رای نداشتند. وی از فعالین حقوق زنان و عضو انجمن ضد برده داری بود و روزنامه ای به نام «انقلاب» را با کمک فعالین زن دیگر منتشر می کرد. گفته شده وی در عرض یک سال حدود ۱۰۰ سخنرانی برپا می کرد. بر اثر تلاش های او در سال ۱۸۷۸، لایحه حق رای زنان در کنگره مطرح شد و در سال ۱۹۲۰ این لایحه تصویب و به عنوان اصل نوزدهم قانون اساسی آمریکا شناخته شد. در سال ۱۹۷۹ تصویر سوزان بی. آنتونی بر روی سکه یک دلاری حک شد و تا سال ۱۹۸۱ بر روی آن بود.
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نوزدهم مقابل پایم بلند شد و همانطور که نگاه تشنه‌اش به صورت پژمرده‌ام مانده بود، با صدایی که نغمه غم‌انگیزش را به خوبی حس می‌کردم، با مهربانی سلام کرد. روی مبلی که در دیدش نبود، نشستم و جواب سلامش را آنقدر آهسته دادم که به گمانم نشنید. پدر با اخم سنگینی که ابروهایش را تا روی چشمانش پایین کشیده بود، سر به زیر انداخته و هیچ نمی‌گفت که عبدالله رو به مجید کرد: «خیلی خوش اومدی مجید جان!» مجید به لبخند بی‌رنگی جواب مهربانی عبدالله را داد و پدر مثل اینکه از خوش برخوردی عبدالله خوشش نیامده باشد، خودش با لحنی پُر غیظ و غضب آغاز کرد: «اون روزی که اومدی تو این خونه و الهه رو خواستگاری کردی، قول دادی دخترم رو راحت بذاری تا هر جوری می خواد اعمال مذهبی‌اش رو انجام بده، ولی به قولت وفا نکردی و الهه رو اذیت کردی!» نگاهم به مجید افتاد که ساکت سر به زیر انداخته و کلامی حرف نمی‌زد که انگار دیگر رمقی برایش نمانده بود و در عوض پدر مقتدرانه ادامه می‌داد: «خیال نکن این چهل روز در حَقِت ظلم کردم که نذاشتم الهه رو ببینی! نه، من ظلم نکردم! اولاً این خود الهه بود که نمی‌خواست تو رو ببینه، ثانیاً من به عنوان باباش صلاح می‌دونستم که یه مدت از تو دور باشه تا آروم بگیره! حالا هم اگه قول میدی که دیگه اذیتش نکنی، اجازه میدم برگرده سرِ خونه زندگی‌اش. البته نه مثل اوندفعه که امروز قول بدی و فردا بزنی زیرش!» مجید سرش را بالا آورد و پیش از آنکه چیزی بگوید، به چشمان غمزده‌ام نگاهی کرد تا اوج وفاداری‌اش را به قلبم اثبات کند و بعد با صدایی آهسته پاسخ پدر را داد: «قول میدم.» و دیگر چیزی نگفت. عبدالله زیر چشمی نگاهم کرد و با اشاره چشمش خواست تا آماده رفتن شوم. سنگین از جا بلند شده و برای برداشتن ساک کوچک وسایلم به اتاق رفتم. حال عجیبی بود که دلم برایش دلتنگی می‌کرد و پایم برای رفتن پیش نمی‌رفت که هنوز خورشید عشقش که چهل روز می‌شد در دلم غروب کرده بود، سر بر نیاورده و به سرزمین قلبم نتابیده بود. وسایل شخصی‌ام را جمع کردم و از اتاق بیرون آمدم که دیدم پدر و عبدالله در اتاق نیستند و مجید در پاشنه در به انتظارم ایستاده است. همانطور که به سمتش می‌رفتم با چشمانی که جز سایه غم رنگ دیگری نداشت، نگاهم می‌کرد و پلکی هم نمی‌زد. نزدیکش که رسیدم، با مهربانی ساکم را از دستم گرفت و زیر لب زمزمه کرد: «باورم نمیشه داری دوباره باهام میای!» و تازه در آن لحظه بود که به صورتش نگاه کردم و باورم شد در این مدت چه کشیده که در صفحه پیشانی‌اش خط افتاده و میان موهای مشکی‌اش، تارهای سفید پیدا شده بود. خطوط صورتش همه در هم شکسته و چشمانش همچون گذشته نمی‌درخشید. در را باز کرد و با دست تعارفم کرد تا پیش از او از در خارج شوم. چهل روز بود که از این پله‌ها بالا نرفته و چقدر مشتاق دیدن کلبه عاشقانه‌مان بودم. هر دو با قدم‌هایی خسته پله‌ها را بالا می‌رفتیم و هیچ نمی‌گفتیم که انگار بار دردهای دلمان آنچنان سنگین بود که به کلامی سبک نمی‌شد. وارد خانه که شدیم، از سردی در و دیوارش دلم گرفت. با اینکه مجید بخاطر آمدن من، همه جا را مرتب کرده و اتاق را جارو زده بود، ولی احساس می‌کردم مدت‌هاست روح زندگی در این خانه مرده است. تن خسته‌ام را روی مبل اتاق پذیرایی رها کردم و نگاه سردم را به گل‌های فرش دوختم که مجید پیش آمد و مقابل پایم روی زمین نشست. نمی‌توانستم سرم را بالا بیاورم و به چشمانش نگاه کنم که نه خاطرم از آزردگی پاک شده و نه دلم تاب دیدن صورت غمزده‌اش را داشت که آهنگ محزون صدایش در گوشم نشست: «الهه جان! شرمندم!» و همین یک کلمه کافی بود تا مردمک چشمم به لرزه افتاده و اشکم جاری شود و چقدر چشمش به چشم من وابسته بود که گرمای اشکش را روی پایم حس کردم. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
مهارتهای کلامی_7.mp3
12.95M
۷ صمت و جوع و سحر و خلوت و ذکری به دوام ... ناتمامانِ جهان را، کند این پنج، تمام 😊 تمام شدنِ مراتب انسانی و دَرنَوردیدن پله‌های تکامل، مستلزم رعایت این پنج قانون است ... ▫️و سکوت، یکی از این قوانین رساننده‌ی این مسیر .... 🎤 @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - شِکوه - محمد اصفهانی.mp3
1M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 از غم دوست در این میکده فریاد کشم‏ ‌‏دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم‏ ‌‏داد و بیداد که در محفل مارندی نیست‏ ‌‏که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم‏ ‌‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری‏ ‌‏بار هجران و وصالت بدل شاد کشم‏ ‌‏ در غمت ای گل شاداب من، ای خسرو من جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم ‌‏سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید‏ ‌‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357