کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و بیست و ششم
درد عجیبی در سرم پیچید و برای چند لحظه احساس کردم گوشهایم هیچ صدایی نمیشنود که هنوز باورم نمیشد چه کلامی از دهان پدرم خارج شده و نمیفهمیدم چه میگوید و با زنی ناشناس به نام نوریه چه ارتباطی دارد که همانطور که سرش پایین بود، در برابر چشمان بُهتزده ما، توضیح داد: «خواهر یکی از همین چند تا تاجریه که باهاشون قرارداد دارم. اینا اصالتاً عربستانی هستن، ولی خیلی ساله که اینجا زندگی میکنن...» که ابراهیم به میان حرفش آمد و با صورتی که از عصبانیت کبود شده بود، اعتراض کرد: «لااقل میذاشتی کفن مامان خشک شه، بعد! هنوز سه ماه نشده که مامان مُرده...» و پدر با صدایی بلند جواب داد: «سه ماه نشده که نشده باشه! میخوای منم بمیرم تا خیالت راحت شه؟!!!»
چشمان عطیه و لعیا از حیرت گرد شده و محمد در سکوتی سرد و سنگین سر به زیر انداخته بود. ابراهیم همچنان میخروشید، صورت غمزده عبدالله در بغض فرو رفته بود و میدیدم که مجید با چشمانی که به غمخواری و دلداری من به غصه نشسته، تنها نگاهم میکند و سوزش قلبم را به خوبی حس کرده بود که با نگاه مهربانش التماسم میکرد تا آرام باشم، ولی با نمکی که پدر بر زخم دلم پاشیده بود، چطور میتوانستم آرام باشم که چه زود میخواست جای خالی مادرم را با حضور یک زن غریبه پُر کند و هنوز مات و مبهوت سخنان سرمستانهاش مانده بودم که با شعفی که زیر نگاه حق به جانبش پنهان شده بود، مشتلق داد: «من الان دارم میرم نوریه رو عقد کنم! البته قرارمون امروز نبود، ولی خُب قسمت اینطوری شد. خلاصه من امشب نوریه رو میارم خونه.»
پدر همچنان میگفت و من احساس میکردم که با هر کلمه سقف اتاق در سرم کوبیده میشود. از شدت سردرد و سرگیجه، حالت تهوع گرفته و آنچنان رنگ زندگی از چهرهام رفته بود که نگاه مجید لحظهای از چشمانم جدا نمیشد و با دلشورهای که برای حالم به جانش افتاده بود، نمی توانست سر جایش بنشیند که پدر نگاهی گذرا به صورت گرفته عبدالله کرد و ادامه داد: «من میخواستم زودتر بهتون بگم تا عبدالله برای خودش دنبال یه جایی باشه، ولی حالا که اینجوری شد و باید همین امشب یه فکری بکنه. من نظرم این بود که مجید و الهه از اینجا برن و عبدالله بره بالا بشینه، ولی حالا هر جور خودتون میخواید با هم توافق کنید.» از شنیدن جمله آخر پدر، چهارچوب جانم به لرزه افتاد که من تاب دوری از خانه و خاطرات مادرم را نداشتم و عبدالله اضطراب احساسم را فهمید که در برابر نگاه منتظر پدر، زیر لب پاسخ داد: «من میرم یه جایی رو اجاره میکنم.» و مثل اینکه دیگر نتواند فضا را تحمل کند، از جا بلند شد که پدر تشر زد: «هنوز حرفام تموم نشده!» و باز عبدالله را سرِ جایش نشاند و با لحنی گرفته ادامه داد: «اینا وهابی هستن! باید رعایت حالشون رو بکنین، با همه تون هستم!»
به مجید نگاه کردم و دیدم همانطور که به پدر خیره شده، خشمی غیرتمندانه در چشمانش شعله کشید و خواست حرفی بزند که پدر پیش دستی کرد و با صدایی سنگین جواب نگاه مجید را داد: «دلم نمیخواد بدونن که دامادم شیعه اس! اینا مثل ما نیستن، شیعه رو قبول ندارن. من بهشون تعهد دادم که با هیچ شیعهای ارتباط نداشته باشم، با هیچ شیعهای معامله نکنم، رفت و آمد نکنم، پس پیش نوریه و خونوادهاش، تو هم مثل الهه و بقیه سُنی هستی. حالا پیش خودت هر جوری میخوای باش، ولی نوریه نباید بفهمه تو شیعهای!» نگاه نجیب مجید از ناراحتی به لرزه افتاده و گونههایش از عصبانیت گل انداخته بود که پدر ابرو در هم کشید و با تندی تذکر داد: «الانم برو این پیرهن مشکی رو در آر! دوست ندارم نوریه که میاد این ریختی باشی!»
بیآنکه به چشمان مجید نگاه کنم، احساس کردم نگاهش از داغ غیرت آتش گرفته و دلش از زخم زبانهای پدر به خون نشسته است و شاید مراعات دستهای لرزان و رنگ پریده صورتم را میکرد که چیزی نگفت و پدر که خط و نشان کشیدنهایش تمام شده بود، با شور و شوق عجیبی که برای وصال همسر جدیدش به دلش افتاده بود، از خانه بیرون رفت. با رفتن پدر، اتاق نشیمن در سکوت تلخی فرو رفت و فقط صدای گریههای یوسف و شیطنتهای ساجده شنیده میشد که آن هم با تشر ابراهیم آرام گرفت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهارتهای_کلامی ۱۳ ♨️ اگر چشم دلمان باز بود و زشتیِ باطنی #غیبت را میدیدیم؛ آنوقت شرممان میآمد ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_14.mp3
13.88M
#مهارتهای_کلامی ۱۴
▪️به کودکان دقت کنید، برای جلب توجه، سعی میکنند در جمع، زیاد حرف بزنند.
اگر این رفتار از یک انسان بالغ صادر شود؛
این #پرحرفی ، نشانهی #حقارت_نفس اوست!
✓ آنان که روحِ وزین و گرانبهایی دارند؛
نیاز به توجه دیگران نداشته، و عموماً جز گزیدهگویی از آنان، تراوش نمیکند.
مداحی آنلاین - ملیکهی قم - سید رضا نریمانی.mp3
7.78M
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐ملیکهی قم ، کریمهی قم
💐حریم پاکت در مدینهی قم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#دهه_کرامت
آقا جانم یاعلی بن موسی الرضا (ع)
دهه کرامت است
دست به دامن شما و خواهر کریمهتون هستیم مثل همیشه ....
الهی بحق علی بن موسی الرضا علیهالسلام و اخت الرضا سلاماللهعلیها برسان امام ما را💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/zandahlm1357
پارسائیان:
❓مطالبهای قانونی یا جرقه فتنه؟
🔸بعد از تذکر رهبر معظم انقلاب پیرامون جبران ظلم به برخی نامزدها در ماجرای احراز صلاحیت که ناظر به برخی گزارشات خلاف و نشر آنها در فضای مجازی بود، علی لاریجانی به نام قدردانی از رهبری در قالب بیانیهای حقیقت را تحریف کرد و چنین جلوه داد که مخاطب فرمایش رهبری شورای نگهبان بوده است!
🔹شورای محترم نگهبان نیز با صدور بیانیهای ضمن تأکید بر حفظ حرمت اشخاص و محکوم نمودن هتک حرمت و حیثیت داوطلبان و خانوادههای ایشان، از کلیه رسانهها مؤکدا خواست با توجه به محرمانه بودن بررسی صلاحیتها در این شورا و با عنایت به اینکه در بررسیها مجموعهای از موضوعات، مستندات و مدارک مورد ارزیابی قرار گرفته و برخی گزارشهای نادرست در نظریه نهایی شورای نگهبان موثر نبوده است، از گمانهزنی و استناد به امور غیرواقعی و نادرست اجتناب نمایند.
🔸همین موضعگیری صریح شورای نگهبان کافی بود تا اگر شبههای در مؤثر بودن برخی گزارشها در احراز صلاحیت لاریجانی وجود داشت از بین برود اما اکنون وی با صدور بیانیهای دیگر، ضمن یادآوری کذب بودن این گزارشها، از شورای نگهبان درخواست نموده کلیه دلایل عدم احراز صلاحیتش را بطور عمومی اعلام نماید درحالیکه بصیرت و عقلانیت ایجاب میکرد چنانچه ایشان درخواستی دارد، از طرق دیگر به گوش شورای نگهبان برساند؛ یا لااقل رسانهای کردن این بیانیه را به بعد از انتخابات موکول کند تا در فاصله چند روز مانده به برگزاری این جشن ملی بهانه به دست بدخواهان و فرصتطلبان داده نشود.
🔹لازم به ذکر است این بیانیه در فاصله کمی به تیتر یک رسانه وابسته به آمریکا تبدیل شد و انتشار آن در روزهایی که معاندان «کنفرانس مجازی نه به جمهوری اسلامی» برگزار میکنند قابل تأمل است.
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
🆔
📌 #توئیت | نقشه دشمن برای انتخابات
❌ اگر دیدیم چند روز دیگر شعار " #مرگ بر رئیسی، درود بر جلیلی" و بلعکس مطرح شد، تعجب نکنیم! ❌
🔰 توئیت #حجت_الاسلام_راجی مدیر اندیشکده راهبردی سعداء در خصوص اختلاف افکنی دشمن بین انقلابیون در ایام انتخابات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ
✨✨✨✨✨✨✨
💠و از ميان مردم كسانى اند كه مى گويند به خدا ايمان آورده ايم
💠پس هنگامی که در راه خدا شکنجه و آزار شوند، شکنجه و آزار مردم را مانند عذاب خدا شمارند
💠و هر گاه ظفر و نصرتی از جانب خدایت رسید گویند: ما هم با شما (و هم آیین شما) بودیم.
💠آیا خدا بر آنچه در دلهای خلایق است داناتر نیست؟
✨✨✨✨✨✨
💠 سوره عنکبوت ✨ آیه 10 💠
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️فراز تصویری بسیار زیبا و جاویدان
🔹قاری: استاد مرحوم شعبان عبدالعزیز صیاد
🔹سوره: نحل آیه 126
🔹مدت فراز: 1دقیقه و 25ثانیه
🔹مکان اجرا: مسجد سیده زینب، قاهره
📣پیشنهاد می کنم حتما شنونده این فراز ماندگار باشید.
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۸ سليمان بن حفص مروزى گويد: خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدم و در انديشهام اين بود كه دربا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۱۱ محمد بن سنان گويد: پيش از آن كه حضرت امام كاظم عليه
السلام را به عراق تبعيد كنند، خدمت ايشان رسيدم. فرزندش على هم نزد وى بود.
فرمود: اى محمد! امسال حادثه اى رخ خواهد داد. از آن هراسان مباش و بى تابى مكن.. سپس سر مبارك خود را پايين افكند و انگشتان خود را به زمين زد. آن گاه سر را بلند كرد
. و فرمود: خداوند گمراهان را به
حال خود وامى نهد و آن چه را اراده كند به انجام مى رساند.
پرسيدم: مقصود از اين سخنان چيست؟
فرمود: هر كس به اين فرزندم ستم روا دارد و حقش را ناديده انگارد و امامتش را انكار كند، به سان كسى است كه حق على بن ابى طالب عليه السلام را پامال كرده و امامت وى را منكر شود.
. من از سخنان وى چنين دريافتم
كه از مرگ خود خبر مى دهد و فرزندش على را به عنوان امام پس از خود معرفى مى كند.
عرض كردم: به خدا سوگند، اگر پروردگار به من عمر دهد و روزگار او را دريابم، حقوق او را ادا كرده، به امامت و خلافت وى گردن خواهم نهاد و هم اينك گواهى مى دهم و تصديق مى كنم كه او پس از شما حجّت خدا در روى زمين و امام مردم است و جامعه را به آيين اسلام فرا مى خواند.
فرمود: اى محمد! خداوند عمر تو را دراز خواهد كرد و روزگار امامت او را درخواهى يافت و مردم را به سوى او
فرا خواهى خواند و حتّى به امام پس از او هم اعتراف و تصديق خواهى نمود.
پرسيدم: قربانت گردم! امام پس از او كيست؟
فرمود: فرزندش على.
گفتم: به فرمان شما تسليم هستم و به امامت فرزند او نيز گواهى مى دهم.
فرمود: آرى اى محمد! من نام تو را در كتاب اميرالمؤمنين عليه السلام ديدم و تو از شيعيان ما هستى و در ميان آنان به آذرخشى مى مانى كه در شب تاريك مى درخشد و نور مى افشاند. اى محمد! مفضّل مونس من است، هر گاه او را مى بينم، آرامشى مى يابم. تو نيز مونس دو امام پس از
من خواهى بود و آنان با ديدن تو آرامش مى يابند. آتش جهنم بر بدنت حرام است و هرگز بدنت را لمس نخواهد كرد.
https://eitaa.com/zandahlm1357