#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی)
رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و سی ام
با شنیدن نام خانه، اشک در چشمانم نشست و زیر لب نجوا کردم: «دیگه کدوم خونه؟» قطره اشکی که تا روی گونهام پایین آمده بود، با دستم پاک کردم و با لحنی غرق غم ناله زدم: «مجید... من طاقت ندارم ببینم اون دختره جای مامانم رو گرفته...» نگاهش به غم نشست و با چشمان عاشقش، قفل قلبم را شکست و زبان دردِ دلم را باز کرد: «مجید! دلم خیلی میسوزه! مامانم خیلی راحت از دستم رفت! مجید! دلم خیلی برای مامانم تنگ شده!» و چشمه چشمانم جوشید و دیگر نتوانستم ادامه دهم که گرمای دست مهربانش را روی دستم حس کردم و صدای دلنشینش را شنیدم: «لهه جان! تو رو خدا گریه نکن! آروم باش عزیزم!» و با دست دیگرش، جای پای اشک را از روی صورتم پاک میکرد و همچنان میگفت: «خدا بزرگه الهه جان! بخدا مامان دوست نداره تو اینجوری گریه کنی...» و صدایش از بغض به لرزه افتاد و زیباترین بیت غزل عاشقانهاش را برایم خواند: «الهه! به خدا من طاقت دیدن اشک تو رو ندارم! تو رو خدا گریه نکن!»
نمیدانم از وقتی خبر ازدواج پدر را شنیده بودم، بر دلم چه گذشته بود که دیگر نمیتوانستم به گوش شنوا و چشم صبورش دست رد بزنم و از اعماق قلب غمگینم برایش دردِ دل میکردم: «مجید! دلم خیلی گرفته! خیلی زود بود که مامانم بره! خیلی زود بود که بابام زن بگیره و یه دختر غریبه جای مامانم رو بگیره! مجید! دلم میخواد فقط یه بار دیگه مامانو ببینم! فقط یه بار دیگه بغلش کنم! یه بار دیگه باهاش حرف بزنم! مجید! بخدا دلم خیلی هواشو کرده!» مردمک چشمانش زیر بار غصههای دلم میلرزید و همچنان با نگاه عاشقش، صبورانه به پای گریههای بیامانم نشسته بود که نگاهش کردم و عاجزانه ناله زدم: «مجید! من از دیدن این دختره تو خونه مون زجر می کشم!» ردّ اشک را از زیر چشمان زیبایش پاک کرد و صادقانه پرسید: «میخوای از اون خونه بریم؟ میخوای بریم یه جای دیگه...» که دستپاچه میان حرفش آمدم و با گریه گفتم: «نه! من دلم نمیخواد هیچ وقت از خونهمون برم! من از بچگی تو اون خونه بزرگ شدم! مجید! همه جای اون خونه بوی مامانم رو میده!»
با نگاه مهربانش به چشمان خیسم لبخندی زد و پرسید: «خُب پس چی کار کنیم؟ هر کاری دوست داری بگو من انجام میدم!» نگاهم را به سقف سالن دوختم و با بغضی که مسیر صدایم را سد کرده بود، پاسخ دادم: «دعا کن من بمیرم! دعا کن منم مثل مامان سرطان گرفته باشم...» که انگشتانم را میان دستانش فشار داد و با خشمی عاشقانه تشر زد: «دیگه هیچ وقت این حرفو نزن! هیچ وقت!» نگاهش کردم و دیدم چشمانش از ناراحتی به صورتم خیره مانده و نفسهایش از اضطراب از دست دادنم، به شماره افتاده است. برای چند لحظه فقط نگاهم کرد و همچنانکه از روی صندلی بلند میشد، با صدایی گرفته زمزمه کرد: «اگه میدونستی با این حرفت با من چی کار میکنی، دیگه هیچ وقت تکرارش نمیکردی!» و به سرعت از تختم فاصله گرفت و از سالن بیرون رفت.
با چهار انگشت اشکم را از روی صورتم پاک کردم و همچنانکه به مسیر رفتنش نگاه میکردم، باورم شد که چه بیاندازه دوستش دارم! احساس آشنا و شیرینی که روزی ملکه تمام قلبم بود و حالا پس از روزها بار دیگر از مشرق جانم طلوع کرده و به سرزمین وجودم سرک میکشید. شاید مصیبت امشب آنقدر برایم سخت و سنگین بود و در عوض، مجید به قدری نجیب و مهربان دلداریام میداد که میتوانستم بار دیگر به جوانه زدن عشقش در جانم دل ببندم. پرستار به سینی غذای بیمارستان که هنوز دست نخورده روی میز کنار تختم مانده بود، اشارهای کرد و با تعجب پرسید: «پس چرا شام نخوردی؟» لبی پیچ دادم و گفتم: «اشتها ندارم!» همانطور که فشار بیماری را میگرفت، به رویم خندید و با شیطنت گفت: «با این شوهری که تو داری، بایدم ناز کنی و بگی اشتها ندارم!» سپس صدایش را آهسته کرد و با خنده ادامه داد: «داشت خودشو میکشت! هر چی میگفتیم آقا آروم باش، بذار ما کارمون رو بکنیم، فایده نداشت! مثل اسفند رو آتیش بالا پایین میرفت!»
سپس فشار خون بیمار را یادداشت کرد و به سمتم آمد تا جمله آخرش را زیر گوشم بگوید: «قدرشو بدون! خیلی دوستت داره!» و با لبخندی مهربان به صورتم چشمک زد و رفت و من چه خوب میتوانستم حال مجیدم را در آن لحظات تصور کنم که بارها بیقراریهای عاشقانهاش را به پای رنجهایم دیده بودم. غیبتش چندان به درازا نکشید که با رویی خندان و یک پاکت بزرگ در دستش بازگشت. کنارم نشست و همچنانکه ظرفهای غذا را از داخل پاکت بیرون میآورد، با مهربانی پرسید: «الهه جان! سردردت بهتر شده؟» به نشانه رضایت از حالم لبخندی زدم و پاسخ دادم: «بهترم!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهارتهای_کلامی ۱۷ ✘ بدترین انسانها کسانی هستند؛ تا یک اشتباه از کسی میبینند ؛ تمام محبتها و خوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_18.mp3
9.72M
#مهارتهای_کلامی ۱۸
✘به زبان آوردن و به رخ کشیدنِ محبتها و کمکهایی که در حقّ دیگران، روا داشتهایم؛
عملیست زشت و کفورانه!
بویژه مهربانیهایی که برای صاحبان حقمان در زندگی (والدین، معلّم، استاد و ...)، انجام میدهیم.
✓ اگر اینگونهایم؛ هنوز برای تعمیراتِ روحمان، فرصت هست!
@shervamosigiirani-1 - یاد یار-حسام الدین سراج.mp3
2.85M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
ای در زمین ما را قمر ای نیم شب ما را سحر
ای در خطر ما را سپر ای ابر شکربار من
خوش می روی در جان من خوش می کنی درمان من
ای دین و ای ایمان من ای بحر گوهردار من
ای شب روان را مشعله ای بیدلان را سلسله
ای قبله هر قافله ای قافله سالار من
چون یوسف پیغامبری آیی که خواهم مشتری
تا آتشی اندرزنی در مصر و در بازار من
هم موسیی بر طور من عیسی هر رنجور من
هم نور نور نور من هم احمد مختار من
#مولوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
✴️ حذف زمینه تسلط کفار با انتخاب اصلح
✅ عدم حضور در انتخابات و انتخاب فرد شایسته ممکن است زمینه تسلط کفار بر ما را فراهم کند در حالی که از دیدگاه قرآن مؤمنین نباید اجازه تسلط کفار را بدهند: ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا(نساء/141)
✳️ اصل نفی سبیل، سلطه کافران را بر تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی منع میکند.
مومنان باید کاری کنند که کفّار از سلطه بر آنها برای همیشه مأیوس شوند زیرا هر قراردادی که راه #نفوذ کفّار بر مسلمانان را باز کند حرام است پس مسلمانان باید در تمام جهات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی از استقلال کامل برخوردار باشند و این با #حضور_حداکثری در انتخابات میسر می شود.
❇️ امروزه یکی از مشکلات کشورهای اسلامی، سلطه قدرتهای غیرمسلمان بر آنهاست. اسلام، چاره این مشکل را اجرای قاعده #نفی_سبیل می داند که یکی از مصادیق آن شرکت حداکثری در انتخابات است.
✍ عبادی
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پینوکیویی که #زاکانی ازش حرف زد...
♨️ روحانی و تیمش بجای گرفتن مناصب مدیریتی تو کشور ایران، باید مشاور و استراتژیست هیتلــــر میشدن؛ مثل اون ژنرالی که معتقد بود، دروغ هرچی بزرگتر باشه باورپذیر تره!
#انتخابات #مشارکت_حداکثری
🔴علیرضا زاکانی نامزد سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری به نفع آقای رئیسی کناره گیری کرد
🔹علیرضا زاکانی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری پس از حضورش در امامزاده علی اکبر(ع) چیذر و در جوار مرقد فرمانده شهیدش حاج محمود (عبدالله) نوریان از حضور در عرصه انتخابات کنارهگیری کرد.
🔹زاکانی: با توجه به اقبال فراوانی که از آقای رئیسی شده است من ایشان را اصلح می دانم و خودم هم به ایشان رای میدهم و امیدوارم با انتخاب ایشان اصلاحات اساسی در کشور انجام شود.
🇮🇷
🔴علیرضا زاکانی نامزد سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری به نفع آقای رئیسی کناره گیری کرد
🔹علیرضا زاکانی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری پس از حضورش در امامزاده علی اکبر(ع) چیذر و در جوار مرقد فرمانده شهیدش حاج محمود (عبدالله) نوریان از حضور در عرصه انتخابات کنارهگیری کرد.
🔹زاکانی: با توجه به اقبال فراوانی که از آقای رئیسی شده است من ایشان را اصلح می دانم و خودم هم به ایشان رای میدهم و امیدوارم با انتخاب ایشان اصلاحات اساسی در کشور انجام شود.
🇮🇷 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯دلیل اصلی شایعه سازی ها علیه آیت الله رئیسی🤔
😱شایعه سازان چه کسانی هستند؟
🌱🌱
سلام لطفا دقت کنید ...امروز به همراه بقیه افراد ناظر شورای نگهبان در جلسه ستاد نظارت بر انتخابات شرکت کردم ،نماینده فرماندار تذکر داد در مورد آرای باطله ....اگر فردی نام و نام خانوادگی کاندیدای رییس جمهوری را درست بنویسد ولی کد منتخب را اشتباه بنویسد رای باطل است ...یکی از ناظران اعتراض کرد ....چرا اگر بنویسد سید ابراهیم رییسی ولی کد اشتباه باشه باطله?!!گفت بله
برنامه که تمام شد رفتم جلو گفتم این مورد در کتاب قانون انتخابات نیست..گفت هست..گفتم لطفا نشانم بدهید کتاب را باز کرد و خواند اگر نام یک نامزد و نام خانوادگی به نام دیگری باشد رای باطل است ...گفتم اگر بنویسد سید ابراهیم رییسی که درست است!!!!!گفت نه چون زمانی که این قانون نوشته میشد کد مطرح نبود حالا که کد مطرح است اگه اشتباه باشه انگار نام نامزد دیگه ای نوشته و باطله
❌لطفا به همه اطلاع دهید هم کد را و هم نام و نام خانوادگی را صحیح بنویسند❌
به هر بهانه ای بدنبال کاستن از رای آقای رییسی هستند
خداوند فتنه را به خودشان برگرداند به حق خون حاج قاسم عزیز
نشر حداکثری واجب
✨وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا
✅ قرآن را با دقت و تامل و بدون عجله بخوان.
📖سوره مزمل،آیه ۴
🌹حضرت على عليه السلام فرمودند:
كلمات قرآن را به طور كامل آشكار كن و آن را مثل شعر نخوان و جدا جدا و پراكنده نكن.با تلاوت آن دلهاى خود را به فزع واداريد و هدفتان رسيدن به آخر سوره نباشد.
🌹امام صادق عليه السلام فرمودند:
ترتيل آن است كه در تلاوت قرآن هرگاه به آيات بهشت رسيديد از خداوند بهشت بخواهيد و هرگاه به آيات دوزخ رسيديد، به خداوند پناه ببريد.و در روايتى ديگر فرمود:ترتيل آن است كه قرآن با صوتى زيبا خوانده شود.
(كافى،ج۲،ص۶۱۴)
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
╔═🌎🌙══════╗
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
╚══════🌎🌙═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرازی زیبا از استاد احمد نعینع در وضعیتی عجیب
☘⚡️☘⚡️☘⚡️➖➖
🎵 مقام رست
📖 ضحی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيشنهاد خلافت تا چه حد جدى بود؟ اين پيشنهاد هرگز جدى نبود! در پيش برايتان گفتيم كه مامون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
اين توجيه هاى خام همه دليل بر عدم توجه مامون بود به پيشبينى هاى لازم جهت پاسخ به سؤالهاى انتقادآميز، و از اين روست كه آنها
را در تناقض و نا هماهنگى مى يابيم.
هر چند كتابهاى تاريخى به دو سؤالى كه ما عنوان كرديم نپرداخته اند، ولى ما شواهد بسيارى يافته ايم بر اين مطلب كه مردم نسبت به آنچه كه در دل مامون مى گذشت، بسيار شك روا مى داشتند. از باب مثال، صولى و قفطى و ديگران داستان « عبد الله بن ابى سهل نوبختى » ستاره شناس را چنين نقل كرده اند كه وى براى آزمايش مامون اظهار داشت كه زمان انتخاب شده براى بستن بيعت وليعهدى، از نظر ستاره شناسى، مناسب نمى باشد. اما مامون كه اصرار داشت بيعت حتما بايد در همان زمان بسته شود براى هر گونه تاخير يا تغيير در وقت، وى را به قتل تهديد مى كرد. (۱۳).
امام هدفهاى مامون را مى شناخت در فصل « پيشنهاد خلافت و امتناع امام
از پذيرفتن آن » موضع او را بيان كرديم. در آنجا در يافتيم كه امام به جاى موضع سازشگرانه يا موافق در برابر پيشنهاد خلافت، خيلى سر سختانه به مقاومت مى كرد.
چرا؟ زيرا كه او به خوبى در يافته بود كه در برابر يك بازى خطرناكى قرار گرفته كه در بطن خود مشكلات و خطرهاى بسيارى را هم براى خود او، هم براى علويان و
هم براى سراسر امت اسلامى، مى پرورد.
امام بخوبى مى دانست كه قصد مامون ارزيابى نيت درونى اوست يعنى مى خواست بداند آيا امام براستى شوق خلافت در سر مى پروراند، كه اگر اينگونه است هر چه زودتر به زندگيش خاتمه دهد. آرى، اين سرنوشت افراد بسيارى پيش ازين بود، مانند محمد بن محمد بن يحيى بن زيد (همراه ابو السرايا)، محمد بن جعفر، طاهر بن حسين، و ديگران... و ديگران..
از اين گذشته، مامون مى خواست پيشنهاد خلافت را زمينه ساز براى اجبار بر پذيرفتن وليعهدى بنمايد. چه همانگونه كه در فصل « شرايط بيعت » گفتيم چيزى كه هدفها و آرزوهاى وى را بر مى آورد قبول وليعهدى از سوى امام بود نه خلافت.
پس به اين نتيجه مى رسيم كه مامون هرگز در پيشنهاد مقام خلافت جدى نبود ولى در پيشنهاد
مقام وليعهدى چرا
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #نماهنگ
ای به فدای حرم و گنبد و گلدستههای تو
خیل ملک از دل و جان زائر صحن و سرای تو
🎤با صدای محمد جعفرنژاد
https://eitaa.com/zandahlm1357