eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
3️⃣3️⃣ 🔰 توضیحاتی اولیه درباره این اسناد و توضیح اینکه چرا وقتی این اسناد قبل ریاست جمهوری بنی صدر به دست آمد، مانع انتخاب او نشدند؟؟؟؟ ص 464
🔰 ادامه توضیحات 👈👈👈 وقتی آقای موسوی خوئینی ها ، مانع از انتشار اسناد علیه بنی صدر شد !!!!!! 👈 واکنش امام وقتی از اسناد علیه آگاه شد ص 465
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرزگی محمدرضا شاه در غیاب فرح پهلوی🔞 این روایتی است مستند از کتاب خاطرات اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی ؛ که یکی از کارهایی که علم برای خوش خدمتی به شاه انجام می داد برقراری روابط با دختران مختلف بود که در کتاب خود گفته شده است . اگر نقدی به مطلب ارائه شده دارید به اصل سند مراجعه بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه یک و نیم میلیون دلاری شاه به ثریا 🎬 دوشنبه سوم آبان سال ۱۳۵۵ ثریا از شاه درخواست ماهانه ۶ تا ۷ هزاردلار مستمری ماهانه می کند ، شاه به علم می گوید همین چند وقت پیش برایش یک و نیم میلیون دلار پول فرستادیم ! به ثریا بگویید این شرایط ثابت نخواهد بود . پ.ن:یک و نیم میلیون دلار سال ۱۳۵۵ به پول الان چقدر میشه ؟
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🚨نبرد بدر ..⚔ 🌀نخستین برخورد جدی مسلمانان با قریش در روز جمعه، هفدهم رمضان سال دوم هجری در منطقه بد
🚨 نبرد بدر .. 🔘عامر حضرمی نخستین حمله را به صفوف مسلمانان🗡 کرد و بدین ترتیب قریش آغازگر جنگ شد. بنابراین تردیدی نیست که قریش بر این جنگ اصرار داشته و جنگ را شروع کرده است. مسبب و باعث آتش افروزی💥 نیز ابوجهل بوده، همانگونه که قبلا اشاره شد قریش در مجموع، تمایل چندانی به جنگ نداشته و اصولا قریشیان در سالهای اخیر حیاتشان، به دلیل اشتغال به تجارت و نقش و موقعیت برتر معنویشان، چندان اهل جنگ نبوده اند. 💢به هر روی دشمن به جلو آمد و عتبه بن ربیعه که گرفتار نیشهای تند قریش و در رأس آنان ابوجهل شده بود، به میدان آمده مبارز خواست. مسلمانان وظیفه داشتند تا زمانی که دشمن آنان را محاصره نکرده شمشیر نکشند و تنها با کمانهای خود آماده تیراندازی باشند.🏹 📖علاوه بر قرآن، اخبار بی شمار حکایت از همراهی ملائکه با مسلمانان در جنگ بر ضد مشرکان دارد. بعدها بسیاری از مسلمانان تأیید کردند👀 که در جریان نبرد شاهد نبرد ملائکه با مشرکان بوده اند. رسول خدا (ص)✨ خود نیز شرکت فعالی در جنگ بدر داشت. رسول خدا (ص) در انتظار خبر قتل ابوجهل بود. زمانی که خبر قتل وی را آوردند، فرمود: این خبر از داشتن شتران سرخ موی برای او نیکوتر است. کشته شدن ابوجهل که رسول خدا (ص) او را "فرعون امت" و 💥"راس ائمه الکفر" نامیده بود، آنقدر اهمیت داشت که رسول خدا (ص) گفت: خدایا وعده خود را محقق ساختی. کشته شدن ابوجهل در همان جنگ نیز بدان معنا بود که همه چیز تمام شده است. ☑️با کشته شدن سران قریش، و سر جمع هفتاد کشته و همین تعداد اسیر، سپاه مکه روی به شکست نهاده و متفرق گردید. به این ترتیب یکی از تاریخی ترین روزهای صدر اسلام با پیروزی 👌شگفت آور و تعیین کننده مسلمانان خاتمه یافت. این در حالی بود که چهارده تن از مسلمانان در این جنگ به شهادت رسیدند. 💭رسول خدا (ص) فرمود که شیطان آن اندازه که در این روز حقیر و کوچک و ذلیل شده -بجز غضب شیطان🔥 در روز عرفه در هنگام نزول رحمت و بخشش خداوند از گناهان بزرگ- هیچ چنین نشده بود. 🔸غنائم جنگ بدر بیش از یکصد و پنجاه شتر 🐫، ده اسب و مقداری چرم و پارچه و ابزارآلات جنگی بود. پس از پایان کارزار، رسول خدا (ص) دستور داد تا چاههای بدر را کور کرده و کشته های مشرکین❌ را در آنها بریزند. 👌حقیقت آن است که جنگ بدر برای مهاجران، یک جنگ داخلی خانوادگی تلقی می شد. چیزی که تا به این پایه در عرب سابقه نداشت. عمو زاده ها در برابر هم و نیز فرزندان با پدران خویش. یهود و منافقان می کوشیدند تا این شکست را باور نکنند و در قلوب🧡 سایر مردم دلهره اندازند. 👈مردم برای استقبال رسول خدا (ص) عازم شدند. پیروزی اسلام در بدر، مشرکین و منافقان مدینه را نیز گرفتار بهت کرد؛ واقدی می گوید: هیچ منافق و یهودی در مدینه نبود، جز آن که در برابر حادثه بدر سر فرود آورد.⚠️ 👥قریش تا آن لحظه که یک ماه از واقعه بدر گذشته بود، به دستور ابوسفیان مرثیه سرایی نکرده بود تا عقده خویش را نگاه داشته و خشم خود را نگاه دارد. علاوه بر غنائم بدر مسلمانان در قبال آزادی⛓ اسرای بدر، از چهار هزار درهم تا هزار درهم گرفتند. اسیرانی نیز که قادر به نوشتن بودند برای آزادی خویش، به انصار نوشتن می‌آموختند. اهل مکه قادر به نوشتن بودند اما اهل مدینه 📝چنین نبودند. لذا هر اسیری که ده نفر از کودکان مسلمان را نوشتن می ‌آموخت، پس از مهارت کافی آن کودکان آزاد می شد. 🔹ادامه دارد... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص473-493"، رسول جعفریان ۳۶
ادامه پست قبل 👆👆👆👆 🔯 یهود همیشه در رویای تشکیل دولت تمام یهودی بوده . گاهی در سایه لوای ابرقدرت های جهان مثل روم غربی و روم شرقی و ایران و اعراب مسلمان ، حکومت های محلی یا فراتر داشتند اما در واقع دست نشانده اونها بودند . یهود همیشه در حسرت شکوه و عظمت دوران داوود ع و سلیمان ع بوده و هست اما هیچ گاه عِدّه و عُدّه لازم رو نداشته . همیشه دچار آوارگی و ضعف و کمیت بودند . هر چند پراکندگی یهود با نقشه و منظور بوده چون پراکنده بودن در جهان و آمیختگی فرهنگی با ملل مختلف واین مزیت رو داره که از وضعیت سیاسی و اقتصادی و تمام اطلاعات ملل دنیا آگاه باشن . این موضوع خیلی مهمه . در واقع یهود از قرون وسطی تا به حالا ، قوی ترین و گسترده ترین شبکه جاسوسی رو داره . یهودیان در اروپا به دلیل داشتن چشم و گوش های فراوان در تمام کشورهای مهم جهان ، بانیان سیستم اطلاعاتی و جاسوسی بودند . مردمانی که به ظاهر با مردم هر کشور همرنگ و همزبانند و در دل جوامع سالها و نسل در نسل زندگی کرده اند اما وابستگی و تبعیت عقیدتی شان به سران کانون های قدرت و ثروت و سیستم اُلیگارشی و زرسالار یهود هستش . در اروپای قرن 17 یهودیان حتی از شاهان و دستگاههای خبررسان و اطلاعاتی کشورها از همه امور باخبرتر و مطلع تر بودند بطوری که تعجب دیگران رو بر می انگیخت . یهود که قبلا دین محور بود تبدیل به قومی حرف شنو و تحت فرمان و رئیس محور شد. ادامه دارد 👇👇👇👇👇 لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
Part11_علی از زبان علی.mp3
9.46M
*دوران خلافت *امتناع از پذیرش خلافت *شور و هیجان مردم برای بیعت *شرایط پذیرش خلافت *طلحه و زبیر اولین بیعت کنندگان! *انگیزه های پذیرش خلافت *بیعت طلحه و زبیر *سهم خواهی طلحه و زبیر *علامت شیعیان *نفرینی که امیرالمومنین(ع) بر انس بن مالک کرد
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💢نوعی عنکبوت کمیاب در برخی نقاط جهان مانند هاوایی وجود دارد که به واسطه ظاهر خندانش به "عنکبوت خندان "معروف است . لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
بعضی از عنکبوت های آب زیر کاه ، خودشونو شبیه مورچه می کنن! اونا دوتا پای جلویی شون رو به حالت شاخک های مورچه بالا نگه می دارن .بیشتر از 300 گونه از عنکبوت ها در حال تقلید شکل ظاهری مورچه دیده شدن . به این پدیده ی عجیب و مرضی که عنکبوت ها دارن Myrmecomorphy گفته می شه! لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش جالب و دیدنی عنکبوت در مقابل آینه لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
💢 انسان به زودی با عنکبوت‌ها صحبت خواهد کرد محققان آمریکایی ساختار تار عنکبوت را به موسیقی برگرداندند. کارشناسان می‌گویند تار عنکبوت می‌تواند شکلی از ارتباط متقابل گونه‌ها را فراهم سازد./دیلی میل لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
تاحالا قیافه عنکبوت گرگی رو از نزدیک دیده بودین شبیه شخصیت های انیمه های ژاپنیه:))) +راستی اونایی که زیر چشم هستن اونا هم چشم هستن نه منافذ بینی! لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
سالیانه حدود 900 گزیدگی توسط عنکبوت دکمه‌ای گزارش میشود که در 740 مورد باعث مرگ میشود! (یعنی 82%) تنها دلیلشم اینه که هرکسی در طبیعت میبینه فکر میکنه عتیقه پیدا کرده و برش میداره 😐 لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
‏فقط انقدر دیگه مونده از شر من راحت بشید.
‏واکنش کسانی که به رئیسی رای دادن، بعد از پیروزی رئیسی✌🏻😁😃
مگه ناصرالدین شاه این منو رو نبینه و گرنه تیکه بزرگتون گوشتونه😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و چهل و پنجم در بلندترین شب سال، حال و هوایی دیگر داشتم که پس از ماه‌ها باز همه خانواده به شادی دور هم جمع شده و بار دیگر خانه روی خنده به خود می‌دید. هر چند پدر آنچنان بنده مطیع نوریه و برده‌ی رام قهر و آشتی‌هایش شده بود که امشب هم مثل اکثر شب‌ها به خانه اقوام نوریه رفته و جای مادر نازنینم بی‌نهایت خالی بود، ولی همین شب نشینی پُر مِهر و صمیمی به میزبانی من و مجید و میهمانی برادرانم هم غنیمت بود. مادر هر سال در چنین شبی، سفره زیبایی از انواع آجیل و شیرینی و میوه‌های رنگارنگ و نوبرانه می‌چید و همه را به بهانه شب یلدا دور هم جمع می‌کرد. حالا امسال اولین شب یلدایی بود که دیگر مادرم کنارم نبود و من عزم کرده بودم جای خالی‌اش را پُر کنم که تنها دخترش بودم و دلم می‌خواست یادگار همه میهمان‌نوازی‌های مادرانه‌اش باشم که هر سه برادرم را برای گذران شب بلند چله، به خانه زیبای خودم دعوت کرده بودم. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی، ظرف کریستال پایه‌داری را از میوه‌های رنگارنگ پاییزی پُر کرده و با ظروف بلورین انار و هندوانه، میز شب یلدا را کامل کرده بودم تا در کنار ردیف کاسه‌های آجیل و دیس شیرینی، همه چیز مهیای پذیرایی از میهمانان عزیزم باشد. لعیا خیلی اصرار کرده بود تا مراسم امشب را در خانه آنها برگزار کنیم، ولی من می‌خواستم در این شب یلدا هم چون هر شب یلدای گذشته، چراغ این خانه روشن باشد، هرچند امشب طبقه پایین و اتاق و آشپزخانه مادر سوت و کور بود و غم بی‌مادری را پیش چشمان یتیم‌مان، بَد به رخ می‌کشید. ابراهیم و محمد طبق معمول از وضعیت کاسبی و بازار رطب می‌گفتند و عبدالله و مجید حسابی با هم گرم گرفته بودند. ابراهیم گرچه هنوز با مجید سنگین بود و انگار هنوز اوقات تلخی‌های ایام بیماری و فوت مادر را از یاد نبرده بود، ولی امشب به اصرار من و لعیا پذیرفته بود به خانه ما بیاید. عطیه سرش به یوسف شش ماهه‌اش گرم بود و لعیا بیشتر برای کمک به من به آشپزخانه می‌آمد و من چقدر مقاومت می‌کردم تا متوجه کمر درد ممتد و سردردهای گاه و بی‌گاهم نشود که از راز مادر شدنم تنها عبدالله با خبر بود و هنوز فرصتی پیدا نکرده بودم که به لعیا یا عطیه حرفی بزنم. شیرینی خامه‌داری به دست ساجده دادم که طبق عادت کودکانه‌اش، دو دست کوچکش را به سمتم باز کرد تا در آغوشش بکشم. با هر دو دست، کمر باریکش را گرفتم و خواستم بلندش کنم که درد عجیبی در دل و کمرم پیچید و گرچه توانستم ناله‌ام را در گلو پنهان کنم، اما صورتم آنچنان از درد در هم کشیده شد که لعیا متوجه حالم شد و با نگرانی پرسید: «چی شد الهه؟» ساجده را رها کردم و همچنان که با دست کمرم را فشار می‌دادم، لبخندی زدم و با چشمانی که می‌خواست شادی‌اش را از این حال شیرین، پنهان کند، سر به زیر انداختم که لعیا مقابلم ایستاد و دوباره پرسید: «چیه الهه؟ حالت خوب نیس؟» از هوش ساجده چهار ساله و زبان پُر شیطنتش خبر داشتم و منتظر ماندم از آشپزخانه خارج شود که می‌ترسیدم حرف‌های درِگوشی من و لعیا را بیرون از آشپزخانه جیغ بکشد که لعیا مستقیم به چشمانم نگاه کرد و با حالتی خواهرانه پرسید: «خبریه الهه جان؟» .......: لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌ با ما همراه باشید🌹