eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 سند اول درباره که کاملا سرّی و محرمانه بوده است. ص 471
🔵 پیشرفت به سبک رژیم پهلوی ... 💠 در زمان ، کشور ما به حدی پیشرفته بوده که دکتر جان فوران آمریکایی در کتاب خودش نوشته: درسال 1350 نزدیک به 96 درصد روستاهای ایران فاقد بودند. این درحالیه که در دهه 50 بیش از 60 درصد مردم ایران نشین بودند. پ.ن:جالبه بدونید در حالی بیش از 60 درصد مردم ایران در دهه 50 فاقد برق و امکانات برقی بودند که هم زمان در اکثر خانه های مردم جهان تلویزیون و امکانات برقی وجود داشته. 📚 منبع:کتاب مقاومت شکننده/نوشته جان فوران(استاد جامعه شناسی دانشگاه کالیفرنیا) /ترجمه احمد تدین/صفحه477
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های قابل تامل شاه ما قیمت نفت را بالا نبردیم ما گرسنه بودیم و هستیم ما استثمار شدیم من هم مجبور شدم استثمار را قبول کنم من مجبور شدم قرارداد نفتی را قبول کنم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🚨 نبرد بدر .. 🔘عامر حضرمی نخستین حمله را به صفوف مسلمانان🗡 کرد و بدین ترتیب قریش آغازگر جنگ شد. بنا
⚔جنگ بدر در قرآن..✨ 🌀قرآن در مورد چند رخداد مهم، بطور ویژه به نقل وقایع و تحلیل آنها پرداخته است. واقعه بدر در شمار این چند رخداد و شاید از برجسته ترین آنهاست. بخش عمده آیات سوره انفال📖 درباره این غزوه و تحلیل آن و نیز جنبه های فقهی و تربیتی در آن نازل شده است. ⭕رخدادهای میان بدر و احد🔰 1⃣- برخورد با شاعران کافر و یهودی 🔸از رمضان سال دوم تا شوال سال سوم، رخدادهای فراوانی در مدینه و اطراف آن روی داد که به برخی از آنها اشاره می کنیم. نخستین رخدادی که سیره نویسان بدان 🖋پرداخته اند، واقعه کشتن زنی به نام "عصماء" است که به دست یکی از مسلمانان با نام "عمیر بن عدی" انجام شد. این زن در اشعاری، اوسیان و خزرجیان را بر ضد رسول خدا (ص) تحریض می کرد. همچنین کشتن👤 ابو عفک یهودی که از طایفه بنی عمروبن عوف بوده و بدون آن که اسلام آورد در اشعار خویش مردم مدینه را بر ضد رسول خدا (ص) تحریک می کرده است. یک شاعر دیگر نیز در این فاصله به قتل رسید🗡. او از برجستگان و چهرگان یهودی مدینه یعنی کعب بن اشرف بود. کعب بن اشرف از چهره های بارزی بود که به آزار رسول خدا (ص) می پرداخت. ابن اسحاق علاوه بر فعالیت های وی بر ضد اسلام از اشعاری که وی سروده و نام زنان مسلمان🧕🏻 را در آنها می آورده [تشبیب] یاد کرده است. 2⃣- برخورد با مشرکین 👈حساسیت رسول خدا (ص) در کشتن شعرایی که در 📑شعر خویش به هجو اسلام و مسلمانان و رسول خدا (ص) می‌پرداختند، وقتی بهتر درک می شود که ما تأثیر شعر را در عرب جاهلی بشناسیم. این تأثیر بی اندازه گسترده♻️ بوده و بلافاصله در همه جا انتشار می یافت. در فاصله بدر و احد، چند غزوه کوچک که در هیچ یک جنگی رخ نداد صورت گرفت. حوادثی که نشان🔔 می داد که یهودیان هنوز خطر مهمی هستند و قریش دل به آنها بسته اند. خطر خود قریش نیز کما بیش جدی بود و می بایست مراقب آنان بود. 👥قبیله غطفان و سلیم از دشمنان سرسخت اسلام بودند. رسول خدا (ص) خبر یافت که آنان آماده جنگ شده اند. آن حضرت با دویست نفر بدان سوی شتافت اما کسی را نیافت. رسول خدا (ص) از این قوم که دشمنان متحد قریش بودند پانصد شتر🐪 به غنیمت گرفت. این غزوه را قرقره الکدر می نامند. در این مدت یکبار نیز رسول خدا (ص) تا صد و پنجاه کیلومتری⏱ جنوب مدینه تا منطقه "فرع" به قصد قریش آمد اما با کسی برخورد نکرد. این نشانگر آن بود که رسول خدا (ص)✨ اصرار داشت تا قریش را محدود کند. 3⃣-برخورد با یهود بنی قینقاع 🔸حادثه دیگر پس از بدر، جنگ با طایفه یهودی بنی قینقاع بود. این طایفه یهود در داخل مدینه و در حد فاصل حره شرقی و غربی زندگی می کردند و از طوایف قدرتمند 💪 یهود بودند. چند نفر از آنان نیز به ظاهر مسلمان شدند اما در سلک منافقان بودند. 📃به روایت واقدی، رسول خدا (ص) که پس از بدر احساس کرد آنان قصد فتنه گری دارند؛ فراهمشان آورده از ایشان خواست تا اسلام را بپذیرند چه بسا آنچه بر قریش رفته، بر سر آنان بیاید. بنی قینقاع گفتند که تو با 👥 عده ای جاهل به نبرد درگیر شده ای، ما "بنی الحرب" هستیم. یکبار نیز زنی که همسر یکی از انصار بود در بازار بنی قینقاع نشسته بود، فردی یهودی پایین پیراهن وی را به بالا سنجاق کرد. بر سر این ماجرا یک یهودی و یک مسلمان کشته شدند. این اقدام که نشانگر آغاز فتنه گری یهود بود، ترس از یک خیانت بزرگتر💥 را نوید می داد. آیه ای از سوره انفال که درست پس از بدر نازل شده مسأله ترس از خیانت را مطرح و تکلیف رسول خدا (ص) را درباره آن آشکار کرد [انفال58]. 💬واقدی می گوید: همین آیه سبب شد تا رسول خدا (ص) به سراغ این طایفه برود. قلعه بنی قینقاع پانزده روز در محاصره بود تا آن که پذیرفتند تا هر آنچه رسول خدا (ص) حکم کند بپذیرند. یهودیان تسلیم شدند و رسول خدا (ص) فرمود تا آنان را در بند کنند.⛓ طایفه بنی قینقاع در جاهلیت هم پیمان خزرج بود. در این لحظه مسلمانان مومن، به خاطر اسلام، از هر پیمانی که در جاهلیت داشتند دست کشیدند اما عبدالله بن ابی منافق خزرجی به رسول خدا (ص) اعتراض کرده و گفت که اینان چقدر در جاهلیت⚡️ به او و طایفه اش خدمت کرده اند. در واقع به بند کشیدن آنان به این معنی تلقی شده بود که رسول خدا (ص) قصد کشتن آنها را دارد. به هر روی آن حضرت حکم به اخراج بنی قینقاع کرد. طایفه بنی قینقاع بدون آن که میانشان با مسلمانان حتی یک تیر 🏹 انداخته شود از مدینه رفتند و مقدار فراوانی سلاح از خود بر جای نهادند. 🔹ادامه دارد ... ✍برگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص493-506"، رسول جعفریان ۳۷
ادامه پست قبل👆👆👆 🔯 یهودیان ضمن استقرار در ممالک اسلامی آسیا و شمال افریقا ، در بعضی شهرهای مهم اروپا هم مستقر شدند و بساط صرافی و رباخواریِ تاحد ممکن بیرحمانه خودشون رو گسترش دادند. اونها با هوش و آینده نگری و شم اقتصادی خاص خودشون به اهمیت تسلط بر بنادر مهم دریای مدیترانه پی بردند و بنادر دورتادور دریای مدیترانه اماکن مهم حضور و فعالیت یهود شد . از این زمانها به بعد یهود به ثروت نسبی رسید و تا وقتی جنگ های صلیبی رو بین مسیحیان و مسلمانان راه انداختند دیگه خیلی راحت بر اکثر کشورهای مهم حوزه مدیترانه ودر آسیا و اروپا مسلط شده بودند و به جایی رسیدند که به پادشاهان و دولت هاشون وام های کلان میدادند با سودهای کلان در جهت جنگ افروزی و بخصوص جنگ های صلیبی. ادامه دارد 👇👇👇 ادامه پست قبل 👆👆👆 🔯 یهود با سازماندهی قوی و منسجم و متحدش ، همیشه نگاه رو به آینده همراه با دقت و پیش بینی های لازم داشته و میدونسته داره چه کار میکنه و میدونه باید برای دستیابی به اهداف مورد نظرش چه کار کنه. البته این یهود ، یهودی هستش که جز به آقایی بر دنیا و برگزیده بودن خودش به هیچ چیز اعتقاد نداره و دنیا رو متعلق بخودش میدونه . اینها دیگه اون قومی که با یوسف ع و موسی ع و سلیمان ع همراه بود نبود . از وقتی سبط یهودا به قدرت و رشد جمعیتی و سیاسی و اقتصادی رسید و بقیه اسباط رو در خودش حل کرد و با ساختن دین قوم خودش یهنی یهودیت و پیش گرفتن تفکر سامری ، دیگه از آیین توحید ابراهیم ع و موسی ع کاملا دور شد . بخصوص که در کتب مقدس دست بردند و انبیا رو به قتل رساندند و دین رو از حکومت تفکیک کردند و خاخامیسم یهودی همه کاره دین شد . قشری که بدون پیروی از اولیای خدا ، و به پیروی از هواهای نفسانی هر حکمی صادر میکردند یا به دلخواه تغییرش میدادند . این یهود در واقع وارث سامری بود و هست که عقبه عقیدتی و ریشه های فکریش فقط و فقط در مصر باستان و تفکرات پاگانیستی و کفر آمیز مصر قرار داره . یهودی که به کابالا و جن گیری و کهانت و جادو معتقده و به پرستش شیاطین. یهود رو در قرون وسطی رها میکنیم تا به عقاید و عرفان یهود هم گریزی بزنیم ان شاءالله . و اما عرفان جعلی کابالا .... ادامه دارد 👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
Part12_علی از زبان علی.mp3
3.5M
*زمینه های قتل عثمان در کلام امیرالمومنین(ع) *ماجرای قتل عثمان *شورش معترضان بر عثمان *جلوگیری امام علی(ع) از ریختن خون عثمان
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هرسال بیش از ۷۰۰ هزار تن «خاک»، درست می‌خونید «سنگ، ماسه، خاک و ضایعات» رو قاطی آرد تحویل نانوایی‌ها دادن و اونا هم به خورد مردم! بر اساس اسناد هرساله بخشی از گندم خریداری‌شده از کشاورزان مخلوط به ضایعاتی همچون سنگ، شن و خاک است که طبق برآورد انجام‌شده وزن این ضایعات حدود 700 هزار تن در سال است که رقمی بیش از 1200 میلیارد تومان می‌شود! به‌عبارتی به‌دلیل عدم رعایت برخی استانداردها دولت سالانه 1200 میلیارد تومان خرج خرید سنگ و خاک می‌کند که ظاهراً بخش عمده این پول هم به جیب دلالان فروش گندم و نه کشاورزان می‌رود./تسنیم https://eitaa.com/zandahlm1357
بتن و سیمان را یکی میدانید؟ بتن از سنگ خرد شده و ماسه و سیمان تشکیل شده اما سیمان ماده ی سرسختی است که در بتن بکار میرود و با بتن یکی نیست https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: 💢فسیل 20 هزار ساله از ردپای یک انسان در استرالیا کشف شده که پس از بازسازی نشان می دهد، که صاحب این ردپا در حال دویدن با سرعت یک قهرمان دو المپیک امروزی با پای برهنه بروی شن و ماسه بوده است! https://eitaa.com/zandahlm1357
فوری موتور برق به جهيزيه دختر ها اضافه شد. ____ صـــــُـــــبــــــ بـــخـــــیــــــر 😐 الکی مثلا من خارج زندگی میکنم با شما اختلاف ساعت دارم... 😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌__________ باز خوبه شما رو با بچه‌هاي فامیل مقایسه میکردن ما تو فامیلمون درسخون نداشتیم بابام منو مستقیم با خود بوعلي سینا مقایسه میکردن😜 ____ ‏دو میلیون و دویست هزار تومن به دوستم بدهکارم امروز رفتیم بیرون گفت چقدر تشنمه کاش دو میلیون و دویست هزار تومن داشتم یه آب معدنی میخریدم 😶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌___________ یه زمانی میرفتی خواستگاری دختره میگفت نباید اهل دود باشی⛔️ امـا الان میگه قلیون داری یا رو جهیزیم بيارم؟🤦‍♂ __ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شانس آوردیم زمان واکسن فلج اطفال، این مسئولین نبودن و الا الان هممون رو ویلچر نشسته بودیم 😁 _ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با قطعی های مکرر برق دیگه به جای جاروبرقی باید ازین جاروها استفاده کنیم :)))))))) https://eitaa.com/zandahlm1357 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اداره برق تو زمین طرف تیر برق گذاشته حالا صاحب ملک رفته گفته میخوام خونه بسازم بیاید برش دارید اونا گفتن هزینه جا به جایی اش با خودتونه!! اینم ساختمون رو با حضور تیر برق ساخته😄👌 https://eitaa.com/zandahlm1357 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و یکم نماز مغربم را خوانده و به انتظار آمدن مجید، لوبیا پلو را دم کرده بودم که اشتیاقم به سر رسید و باز نگاه گرم و صدای دلنشین همسر عزیزم در خانه پیچید. پاکت پسته و کیسه لیمو شیرین در یک دست و یک عدد نارگیل هوس‌انگیز در دست دیگرش بود و کنار کیسه لیمو شیرین، پاکت کوچک ذغال اخته هم به رویم چشمک می‌زد که ویار امروزم بود و از صبح سفارشش را داده بودم. لحظه‌های بودن در کنار وجود مهربانش، به قدری شیرین و دل‌انگیز بود که می توانستم ناخوشی‌های جسمی و دلخوری‌های روحی‌ام را از یاد برده و تنها از حضور دلنشینش لذت ببرم. کاپشن نازکش را در آورد و به سمت چوب لباسی رفت که تازه متوجه شدم شب شهادت امام رضا (علیه‌السلام) فرا رسیده و مجید پیراهن مشکی به تن دارد. به یاد نوریه افتادم و مراسم سختی که ناگزیرم کرده بود برای امشب تدارک ببینم و در قدم اول بایستی از مجید می‌خواستم لباس عزایش را دربیاورد و چطور می‌توانستم چنین چیزی بخواهم که چشمانش هنوز از عزا در نیامده و نگاهش همچنان رنگ ماتم داشت. سرِ میز غذا که نشستیم، نتوانستم پریشانی‌ام را بیش از این پنهان کنم که با صدایی گرفته آغاز کردم: «مجید! میشه ازت یه خواهشی کنم؟» از آهنگ غمگین صدایم فهمید خبری شده که نگاهش به نگرانی نشست و با اشاره سر پاسخ مثبت داد تا با لحنی معصومانه تمنا کنم: «میشه امشب بیای یه سر بریم پایین؟» از درخواستم تعجب کرد و پرسید: «خبریه؟» لبخندی زدم و پاسخ دادم: «نه، خبری نیس. فقط گفتم خُب ما این چند وقته که نوریه اومده، اصلاً نرفتیم به بابا سر بزنیم.» از چشمانش می‌خواندم که این رفتن خوشایندش نیست و باز دلش نیامد دلم را بشکند که سعی کرد ناراحتی‌های مانده در دلش را پنهان کند و با لبخندی لبریز محبت پاسخ داد: «باشه الهه جان! من که حرفی ندارم.» ولی همه چیز همین نبود و همانطور که سرم پایین بود و با سرانگشتم لبه رومیزی را به بازی گرفته بودم، گفتم: «آخه یه چیز دیگه هم هست...» و در برابر نگاه پرسشگرش، با صدای ضعیفی ادامه دادم: «آخه اگه نوریه ببینه تو مشکی پوشیدی، شک می‌کنه. بابا بهش گفته تو از اهل سنت تهرانی، ولی انگار نوریه شک داره...» از سکوت سنگینش که حتی صدای نفس‌هایش هم شنیده نمی‌شد، ترسیدم ادامه دهم و سرم را بالا آوردم تا در مقابل آیینه چشمان بی‌ریایش که از غم غربت و داغ غیرت به خون نشسته بود، مظلومانه خواهش کنم: «مجید جان! نمیشه لباست رو عوض کنی؟» سرش را پایین انداخت تا خشم جوشیده در چشمانش را نبینم و با سکوت صبورانه‌اش، اجازه داد تا ادامه دهم: «خودت می‌دونی اگه نوریه بفهمه، بابا چی کار می‌کنه! کار سختی که ازت نمی‌خوام، فقط می‌خوام یه لباس دیگه بپوشی!» و دیگر نتوانست ساکت بماند که سرش را بالا آورد و با قاطعیت جواب داد: «الهه جان! بحث یه لباس نیس، بحث یه اعتقاده که من باید پنهانش کنم و نمی‌فهمم چرا باید این کارو بکنم!» نمی‌خواستم در این وضعیت از نظر اعتقادی بحثی را شروع کنم و فقط می‌خواستم معرکه امشب به خیر بگذرد که با نگاه درمانده‌ام به چشمان مهربانش پناه برده و التماسش کردم: «تو حق داری هر لباسی که دوست داری و اعتقاد داری بپوشی، ولی فکر من باش! اگه نوریه بفهمه که تو شیعه‌ای، بابا زندگی‌مون رو به آتیش می‌کشه!» و مردمک چشمم زیر فشار غصه به لرزه افتاد و پرده اشکم پاره شد که جگرش را آتش زد و عاشقانه پاسخ داد: «باشه الهه جان! یه لباس دیگه می پوشم.» و با مهربانی بی‌نظیرش به رویم خندید تا قلب پریشانم آرام بگیرد و باز دلداری‌ام داد: «تو غصه نخور عزیزم! بخدا من طاقت دیدن اشک تو رو ندارم الهه جان!» و باز حرمت عزای امامش را نشکست که یک بلوز سورمه‌ای پوشید تا دل الهه‌اش را راضی کند و با همه نارضایتی، تا خانه پدر همراهی‌ام کرد. پدر با چهره‌ای گرفته در را برایمان باز کرد. از چشمان گود رفته و نشسته زیر ابروهای پرپشت و خاکستری‌اش می‌خواندم که از آمدن ما به هیچ وجه خوشحال نشد که هیچ چیز را به خلوت با نوریه ترجیح نمی‌داد. در برابر استقبال سرد صاحبخانه، روی مبل پایین اتاق کِز کردم که حالا به چشم خودم می‌دیدم نوریه، زندگی مادرم را زیر و رو کرده و دیگر اثری از خاطرات مادرم به جا نمانده بود. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
ارتباط موفق_11.mp3
10.6M
۱۱ ☆ میزان ارزشمندی شما در نَفسِ دیگران ؛ با میزانِ ارزشمندی الگوهای زندگی‌تان رابطه‌ی مستقیم و تنگاتنگ دارد. حتی اگر ؛ هرگز از این الگو حرفی نزنی، و یا زبان به معرفی‌اَش باز نکنی! نفوس انسانها هوشمندند... نیازی به حرف زدن نیست! 👑 ارزش شما در درون شما، ثبت شده و قابل فهم است. 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - قانون و آواز -استاد رضوی سروستانی.mp3
1.67M
‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ای ساقیا مستانه رو آن یار را آواز ده گر او نمی آیدبگو آن دل که بردی بازده افتاده ام درکوی تو پیچیده ام برموی تو مست رخ نیکوی تو آن دل که بردی بازده 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
khotbe ghadir part3.mp3
3.21M
خوانش پیامبر اکرم 3️⃣🔶بخش سوم خطبه : اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام