eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌴 و قال عليه‌السلام مَنْ‌ قَضَى‌ حَقَّ‌ مَنْ‌ لَا يَقْضِي حَقَّهُ‌ فَقَدْ عَبَّدَهُ‌. امام عليه السلام فرمود: هر كس حق كسى را ادا كند كه او حقش را ادا نمى‌كند وى را بردۀ خود ساخته است
شرح و تفسير راه تسخير دل‌ها امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه اشاره به تسخير دل‌ها كرده مى‌فرمايد:«هر كس حق كسى را ادا كند كه او حقش را ادا نمى‌كند وى را بردۀ خود ساخته است!»؛ (مَنْ‌ قَضَى حَقَّ‌ مَنْ‌ لَا يَقْضِي حَقَّهُ‌ فَقَدْ عَبَّدَهُ‌) . اين سخن در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است كه دستور مى‌دهد در برابر بدى‌ها نيكى كنيد تا دشمنان شما در برابر شما نرم شوند و دوست گردند. «اِدْفَعْ‌ بِالَّتِي هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ‌ وَ بَيْنَهُ‌ عَداوَةٌ‌ كَأَنَّهُ‌ وَلِيٌّ‌ حَمِيمٌ‌» ؛بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است». ١ شبيه اين معنا همان چيزى است كه در حكمت ١٥٨ نيز گذشت كه مى‌فرمايد: «وَ ارْدُدْ شَرَّهُ‌ بِالْإِنْعَامِ‌ عَلَيْهِ‌ ؛شر افراد را از طريق بخشش به آنان برطرف كن» و نيز شبيه حديث ديگرى كه از آن حضرت در غررالحكم نقل شده كه فرمود: «مَنْ‌ بَذَلَ‌ مالَهُ‌ اسْتَعْبَدَ ؛كسى كه مال خود را به ديگران ببخشد آنها را در حلقۀ بندگى خود درآورده است» و حديث ديگرى كه در غرر الحكم آمده و به صورت ضرب‌المثلى در ميان همۀ مردم مشهور است: «اَلْإِنْسانُ‌ عَبْدُ الْإحْسانِ‌ ؛انسان بندۀ احسان است». روايات فراوانى با تعبيرات مختلف از اميرمؤمنان على عليه السلام در غرر الحكم به همين مضمون ديده مى‌شود؛ از جمله: «الإحْسانُ‌ يَسْتَرِقُّ‌ الْإنْسانُ‌ ؛احسان، انسان‌ها را بنده مى‌سازد». و «بِالْإحْسانِ‌ تَمْلِكُ‌ الْقُلُوبُ‌ ؛به وسيلۀ احسان دل‌ها در تسخير انسان در مى‌آيند». و «مَا اسْتَعْبَدَ الْكِرامُ‌ مِثْلُ‌ الْإكْرامِ‌ ؛افراد با شخصيت را چيزى همانند اكرام و احترام، به بندگى و خضوع، نكشانده است». آنچه در بالا آمد در صورتى است كه جملۀ «عبّده» با تشديد خوانده شود همان گونه كه در نسخۀ ابن ابى‌الحديد و غرر الحكم آمده است و مرحوم كمره‌اى نيز در شرح نهج البلاغۀ خود آن را كاملاً تأييد كرده است؛ ولى در بسيارى از نسخ «عَبَدَهُ‌» بدون تشديد آمده و مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغۀ خود مى‌گويد:«چون خط‍‌ سيد رضى در اختيار مرحوم ابن ميثم بوده و آن بدون تشديد است اين نسخه را بايد ترجيح داد» ١ و معناى جمله مطابق آن اين مى‌شود كه «هر كس حق افرادى را ادا كند كه از اداى حق خوددارى مى‌كنند گويى او را پرستش كرده و بردۀ اوست». مطابق اين معنا گويا امام عليه السلام مى‌فرمايد: در برابر حق‌ناشناسان، حق شناس مباش و گرنه بنده و برده خواهى شد، در حالى كه آنچه با روايات فراوان بالا هماهنگ و با قرآن سازگار باشد همان معناى اول است و نبودن تشديد در نسخه سيد رضى دليل بر چيزى نمى‌تواند باشد، زيرا معمول نويسندگان در گذشته اين نبوده است كه تمام كلمات را اعراب بگذارند و به فرض سيد رضى معتقد به نداشتن تشديد بوده، استنباطى از ناحيۀ خود اوست وگرنه مستقيماً از اميرمؤمنان چيزى نشنيده است و ما اين استنباط‍‌ را مناسب آيات و روايات ديگر نمى‌دانيم و اصرار مرحوم شوشترى در شرح نهج‌البلاغۀ خود بر معناى دوم صحيح نيست. به خصوص اين‌كه او مى‌گويد: افراد رذل ممكن است از نيكى كردن سوء استفاده كنند كه اين سخن نيز قابل جواب است، زيرا معيار تودۀ مردم هستند نه افراد رذل، هرچند در بعضى از روايات به اين افراد رذل نيز اشاره شده است؛ تودۀ مردم چنينند كه اگر در مقابل بدى، خوبى ببينند، در برابر بى‌وفايى، وفا ببينند و در برابر بى‌مهرى به آنها مهر شود منقلب خواهند شد. سماحت و عفو و گذشت اسلامى و سيرۀ اولياء الله نيز همين بوده است كه حق‌ناشناسان را با حق‌شناسى ادب مى‌كردند و در حلقۀ عبوديت خود در مى‌آوردند.
نام:یاس رازقی این گیاه رونده است وگل های سفید معطری دارد.این گیاه از خانواده زیتون است.ای گیاه در تابستان به گل می نشیند.در فضای بازبه آسانی رشد می کند.در اوایل بهار میتوانید گلدان آن را عوض کنید . https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل پنجم : در قضاى حاجت مؤمنان و سعى نمودن در كارهاى ايشان و شاد گردانيدن ايشان در حديث صحيح از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است : هر كه مؤ منى را شاد گرداند، مرا شاد گردانيده است و هر كه مرا شاد گرداند خدا را خوشنود گردانيده است . در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : تبسم كردن در روى برادر مؤ من حسنه است و خاشاكى از او برداشتن حسنه است ، هيچ عبادتى را خدا دوست تر نميدارد از شاد گردانيدن مؤ من . در حديث ديگرفرمود كه : حق تعالى خطاب فرمود بحضرت موسى عليه السّلام بدرستيكه مرا بندگان هستند كه بهشت را براى ايشان مباح مى كنم ، ايشان را حاكم مى گردانم در بهشت ، حضرت موسى گفت پروردگارا كيستند ايشان فرمود كسى كه سرورى بر قلب مؤ منى داخل كند، پس حضرت موسى فرمود كه مؤ منى در مملكت پادشاه جبارى بود و آن پادشاه در مقام آزار او بود از او گريخت و بشهر كفار برفت و پناه بكافرى برد آن كافر او را جا داد و مهربانى وضيافت كرد چون وقت مرگ آن كافر شد حق تعالى باو وحى فرمود كه بعزت وجلال خود سوگند مى خورم كه اگر تو را در بهشت جاى ميبود هر آينه تو را ببهشت درمى آوردم وليكن بهشت حرام است بر كسى كه كافر بميرد پس ‍ خطاب نمود بآتش جهنم كه او را بترسان اما مسوزان و امر فرمود كه در اول و آخر روز براى او روزى ببرند. بسند حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : حق تعالى وحى نمود بحضرت داود عليه السّلام كه بنده از بندگان من حسنه بنزد من مى آورد، بهشت را بر او مباح مى گردانم ، حضرت داود پرسيد كه آن حسنه كدام است ، فرمود كه بر قلب بنده مؤ من خوشحالى داخل گرداند اگر چه بيكدانه خرما باشد، داود گفت پروردگارا سزاوار است كسيكه ترابشناسد قطع اميد خود از تو نكند. در حديث ديگر فرمود كسيكه مؤ منى راشاد گرداند نه او را شاد گردانيده است بلكه حضرت رسولخدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را شاد گردانيده است . در احاديث معتبره از آنحضرت منقول است كه : چون مؤ من از قبر بيرون ميآيد با او شخصى بيرون ميآيد و ميگويد بشارت باد ترا بكرامت از جانب خدا و خوشحالى پس مؤ من باو ميگويد كه خدا تو را بشارت بنيكى بدهد، پس با او ميباشد و بهر هوليكه ميگذرد ميگويد كه اين از تو نيست و بهر نيكى كه ميگذرد ميگويد كه اين از تست و پيوسته او راچنين بشارت ميدهد تا آنكه بمقام حساب آيد پس چون امر كنند كه او را ببهشت برند باو ميگويد، كه بشارت باد ترا كه خدا امر فرمود تو را ببهشت برند مؤ من ميگويد كه تو كيستى كه از قبر تا اينجا مرا بشارت دادى و مونس من بودى و از جانب خدا بمن خبر رسانيدى گويد كه منم آن شادى كه در دل برادر مؤ من خود داخل كردى در دنيا خدا مرا از آن خلق كرده است كه بشارت دهنده تو و در تنهائى مونس تو باشم . در حديث ديگر فرمود كه : هر كه مؤ منى را شاد گرداند حقتعالى هزار هزار حسنه براى او بنويسد. در حديث معتبر ديگر فرمود هر كه يك حاجت براى برادر مؤ من خود برآورد حقتعالى در قيامت صد هزار حاجت او را برآورد، كه يكى از آنها بهشت باشد و ديگرى آنكه خويشان و آشنايان خود را داخل بهشت كند، اگر ناصبى نباشند. در حديث ديگر فرمود كه برآوردن حاجت مؤ من بهتر است از هزار بنده آزاد كردن و هزار اسب در راه خدا بجنگ فرستادن . در حديث ديگر فرمود، كه بهتر است از بيست حج كه در هر حجى صاحبش صد هزار درهم صرف كند. در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : يك حج بهتر است از هفتاد بنده آزاد كردن و خرج كشيدن و نفقه دادن اهل يك خانه از مسلمان كه ايشان را سير كند و بپوشاند و روى ايشانرا او سئوال كردن حفظ كند، بهتر است از هفتاد حج . در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه هفت شوط طواف در دور خانه كعبه بكند حقتعالى براى او شش هزار حسنه بنويسد، شش هزار گناه محو كند، شش هزار درجه براى او بلند كند، وشش هزار حاجت او را بر آورد، بر آوردن حاجت مؤ من بهتر است از ده طواف . در حديث ديگر فرمود كه هر مسلمانى كه حاجت مسلمانى را بر آورد، حق تعالى او را ندا كند كه ثواب تو بر من است و راضى نميشوم براى تو بغير از بهشت . در حديث ديگر فرمود كه چون كسى براى برآوردن حاجت مؤ من راه رود حق تعالى دوملك را موكل گرداند از جانب راست و چپش كه براى او استغفار كنند، دعا كنند كه حاجتش برآورده شود. در حديث معتبر از جناب موسى بن جعفر عليه السّلام منقول است كه : هر كه برادر مؤ من او بنزد او بيايد براى حاجتى آن رحمتى كه خدابسوى او فرستاده است ، اگر قبول كرد پس پيوند كرده است دوستى او را بدوستى ما و دوستى ما بدوستى حق تعالى موصول است ، اگر او را رد كرد و او قادر بود كه حاجتش را بر آورد حق تعالى بر او مسلط گرداند در قبر مارى از آتش كه او را بگزد تا روز قيامت خواه در قيامت خدا او را بيامرزد خواه عذاب كند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقو
ل است كه : مؤ منى كه برادر مؤ منش حاجتى بنزد او بياورد و او قادر نباشد بر برآوردن حاجت او دلش غمگين شود، بسبب اين خدا بهشت را بر او واجب گرداند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : مؤ منى كه در حاجت برادر مؤ من خود راه رود ده حسنه براى او نوشته شود، و ده گناه از او محو شود و ده درجه در بهشت براى اوبلند شود، برابر ده بنده آزاد كردن باشد و بهتر باشد از اعتكاف يك ماه در مسجدالحرام . از حضرت امام رضا عليه السّلام منقول است كه : خدا را بندگان هست كه سعى ميكنند درحاجت مردم ايشان ايمن هستند در روز قيامت و هر كه دل مؤ منى را شاد كند، حق تعالى روز قيامت دل اورا شاد كند، حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرمود كه هر كه راه رود براى بر آوردن حاجت برادر مسلمان ، خدا هفتاد و پنج هزار ملك را بفرستد كه او را سايه كند، بهر قدمى براى او حسنه بنويسند، و گناه او را محو كنند و درجه اورا بلند كنند، چون از كارسازى او فارغ شود ثواب حج و عمره درنامه عملش بنويسند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه : چون راه روم در حاجت برادر مسلمان دوستتر ميدارم از آزاد كردن هزار بنده ، هزار كس را بر اسبان زين ولجام كرده سوار كنم و بجهاد بفرستم . در حديث ديگر فرمود كه هر كه سعى كند، راه رود در حاجت برادر مسلمان خود از براى رضاى خدا حقتعالى براى او هزار هزار حسنه بنويسد، كه بسبب آنها خويشان و همسايگان و آشنايان اورا بيامرزد و بيامرزد هر كه را باو نيكى كرده باشد، در قيامت باو خطاب رسد كه داخل جهنم شو و هر كه در دنيا بتو نيكى كرده است ، او را از جهنم بيرون آور و داخل بهشت كن مگر آنكه دشمن اهل بيت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم باشد، فرمود كه حقتعالى فرموده است كه خلايق عيال منند، محبوب ترين ايشان نزد من كسى است كه بايشان مهربانتر باشد، سعى در برآوردن حاجت ايشان بيشتر كند، فرمود هر كه بفرياد رسد برادر مؤ من غمگين مضطر خود را در هنگام شدت و سختى پس غم او را بردارد، حاجت او را برآورد، حقتعالى واجب گرداند براى او هفتاد و دو رحمت كه يكى را در دنيا به او بدهد كه كارهاى دنياى او به آن ساخته شود، و هفتاد و يك رحمت ديگر را براى او ذخيره كند براى ترسها و شدت هاى روز قيامت ، فرمود كه هر كه غمى از مؤ منى بردارد حقتعالى غمهاى آخرت را از او بردارد، چون از قبر بيرون آيد دلش مطمئن و شاد باشد و هر كه مؤ منى را طعام دهد حقتعالى او را از ميوه هاى بهشت طعام دهد و هر كه مؤ منى را آب دهد حقتعالى از شراب سر بمهر بهشت او را آب دهد. در حديث ديگر فرمود كه هر كه غمى از مؤ منى بردارد حقتعالى حاجت دنيا و آخرت او را برآورد، هر كه عيب مؤ منى را بپوشاند حقتعالى هفتاد عيب از عيبهاى دنيا و آخرت او را بپوشاند، تا مؤ من در يارى برادر مؤ من است خدا ياور او است . در حديث معتبر از حضرت على بن الحسين عليه السّلام منقول است كه : هر كه حاجت برادر مؤ من خود را برآورد حق تعالى صد حاجت او را برآورد حق كه يكى بهشت باشد، و هر كه غمى از مؤ منى بردارد حق تعالى غمهاى آخرت او را بردارد، هر كه اعانت كند مؤ منى را بر ظالمى خدا او را يارى كند در گذشتن بر صراط در وقتيكه قدمها لغزد و هر كه حاجت مؤ منى را برآورد كه او شاد شود، چنان باشد كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را شاد كرده باشد، هر كه مؤ منى را آب دهد در وقت تشنگى حق تعالى از شراب بهشت او را سيراب كند و هر كه مؤ منى را سيركند حق تعالى او را از ميوه هاى بهشت سيركند، هركه بر مؤ منى جامه بپوشاند در وقتيكه عريان باشد خدا او را ديبا و حرير بهشت بپوشاند، هر كه جامه بر او بپوشاند در غير عريانى پيوسته در ضمان خدا باشد از بلاها تا از آن جامه مؤ من تارى باقى باشد، هر كه خادمى باو بدهد خدا او را از پسران بهشت خادم بدهد، هر كه او را از پياده بودن سوار كند حق تعالى او را در قيامت بر ناقه از ناقه هاى بهشت سوار كند كه در قيامت با ملائكه مباهات كند و هر كه بعد از مردن كفن بپوشاند بر مؤ منى چنان باشد كه او را جامه داده باشد از هنگام ولادت تا وقت مردن ، هر كه زنى بمؤ منى بدهد كه باو انس گيرد حق تعالى ملكى را در قبر مونس او گرداند بصورت محبوب ترين اهل او نزد او، هر كه در بيمارى عيادت مؤ منى بكند ملائكه اورا از همه جهت فرو گيرند و گويند خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو واللّه كه قضاى حاجت مؤ من بهتر است نزد خدااز روزه داشتن و اعتكاف كردن دو ماه از ماه هاى حرام . از حضرت امام موسى كاظم عليه السّلام منقول است كه : حق تعالى در قيامت سايه مقرر ساخته است كه در زير آن سايه نيست مگر پيغمبرى يا وصى پيغمبرى يا مؤ منى كه بنده مؤ منى را آزاد كند، يا مؤ منى را كدخدا كند. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : مؤ منى در روز قيامت بگذرد بر شخصى كه حق تعالى امر فرموده باشد كه او را بجهنم برند ملك او را ميبرد به جهنم خطاب كند مؤ من را كه بفريادم برس كه در دني
ا من بتو نيكى ميكردم و حاجت ترا برميآوردم مؤ من بملك گويد كه دست از او بردار، حتقعالى گويد كه چون بنده مؤ من شفاعت او كرد او را بگذار. در حديث معتبر از حضرت على بن الحسين عليه السّلام منقول است كه : به گردان مسلمانان رانزد خود بمنزله اهل خود، پيران ايشان را بمنزله پدر خود بدان و خوردان ايشان را بمنزله فرزند خود بدان ، آنها كه هم سنّ تو باشند بمنزله برادر خود بدان ، بهر كدام يك از اينها ميخواهى ستم كنى يا نفرين كنى يا عيب ايشان را فاش كنى و اگر شيطان خواهد كه تو را فريب دهد كه خود را از ديگران بهتر دانى ، اگر كسى را ببينى كه از تو بزرگتر است بگو كه او در ايمان و اعمال شايسته بر من پيشى گرفته است ، پس از من بهتر است و اگر خوردتر از خود را ببينى بگو كه من بيشتر از او گناه كرده ام پس او از من بهتر است و اگر همسال خود راببينى بگو كه يقين بگناه خود دارم و در گناه او شك دارم پس چرا يقين خود را برشك بگذارم و اگر ببينى مردم ترا تكريم و تعظيم ميكنند بگو از نيكى ايشانست كه بمحاسن آداب عمل ميكنند، اگر ايشان از تو دورى كنند و تو را حرمت ندارند بگو اين گناهى است كه من كرده ام ، چون چنين كنى زندگانى بر تو آسان شود و دوستانت بسيار شوند و دشمنانت كم شوند و از نيكى ايشان شاد شوى و از بدى ايشان دلتنگ نشوى ، بدان كه گرامى ترين مردم بر مردم كسى است كه خيرش بايشان رسد و از ايشان مستغنى باشد، سئوال نكند از ايشان و بعد از آن گرامى تر كسى است كه محتاج باشد و سئوال نكند از ايشان زيرا كه اهل دنيا همگى از پى مال ميروند، هر كه با ايشان در مال مزاحمت نمى رساند عزيز است نزد ايشان و هر كه مزاحمت نميرساند و از مال خود هم پاره بايشان ميرساند عزيزتر گراميتر است . در حديث ديگر منقول است كه : حضرت عيسى عليه السّلام بيكى از اصحاب خود فرمودند، كه آنچه نميخواهى كه با تو بكنند با هيچكس ‍ مكن ، اگر كسى طپانچه بر جانب راست رويت بزند جانب چپ را پيش كن . در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر مسلمانى كه مسلمان ديگر بنزد او بيايد براى حاجتى و او قادر باشد ببرآوردن حاجت و برنياورد، حق تعالى او را در قيامت سرزنش و تغير نمايد و بگويد كه برادر تو براى حاجتى نزد تو آمد كه من تو را قادر گردانيده بودم ببرآوردن آن و برنياوردى براى آنكه ثواب آن را نخواستى بعزت خودم سوگند ميخورم كه در هيچ حاجت نظر رحمت بسوى تو نكنم خواه ترا بيامرزم و خواه عذاب كنم . در حديث ديگر فرمود كه هر مؤ منى كه منع كند از مؤ منى چيزى را كه او بآن محتاج باشد و او قادر باشد كه آن را نزد خود يا نزد ديگران باو برساند، حقتعالى او را با روى سياه و ديده هاى كبود و دستهاى در گردن غلكرده باز دارد، پس بگويد كه اينست خاينى كه با خدا ورسول خيانت كرده است پس بفرمايد كه او را بجهنم برند. از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه : در قيامت سه كس در سايه عرش الهى باشند، در روزيكه سايه بغير آن نباشد كسيكه برادر مسلمان خود را زنى بدهد، كسيكه خادمى باو بدهد و كسيكه راز او را پنهان دارد. حلیة_المتقین #https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وسواس شدیدی دارم به لباس حساسم کسی دست نزنه ُوسائل خونه هم اگه غیرازبجه هاوشوهرم نباید کسی دست بزنه جه کنم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
دوست‌واقعی‌خداست...: سلام خدا قوت استاد برای اینکه همسرم از بابت ناراحت بودن اینکه من مخالفت کردم که مادرشون بیان کنار خونه ما زندگی کنن و خدا رو شکر تصمیم شون به خرید خونه کنار ما کنسل شد ... به روال عادی زندگی برگرده راهکار میخواستم تا این حد نمیدونستم تو روحیه اش تاثیر میذاره ایشون خیلی اعتقادی به دوری دوستی ندارن اما من واقعا بنظرم این حرف درسته. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 سلام خدمت شما خواهر بزرگوار اصل کاری که انجام دادید، در شرایط عادی، درست هست اما این که به چه شکلی این کار را انجام دادید؟ چه صحبت هایی بین شما و همسر رد و بدل شده؟ شما علت این رفتار را چگونه برای همسر توضیح دادید؟ و ... ؛ بسیار اهمیت دارد که توضیحی در این باره نفرمودید. از طرفی نفرمودید که این اتفاق دقیقا چه تاثیری بر رفتار همسر شما داشته و ایشان به چه شکل واکنش نشان می دهند؟ برای پاسخ به سوال شما این موارد باید مشخص شود. به طور کلی نوع مواجهه شما با این مسئله بسیار اهمیت داشته، اینکه شما علت این رفتار را چه ذکر کردید؟ طبیعتا اگر از طرف شما طوری القا شده باشد که دوست ندارید نزدیک خانواده همسر باشید، یا انتقادات و ایراداتی را نسبت به خانواده همسر بیان کرده باشید و ... طبیعتا دلخوری همسر طبیعی است، چه بسا اگر شما هم به جای همسر بودید از طرف مقابل خودتون ناراحت می شدید، قطعا خانواده هر فرد برای او عزیز هستند، هر چقدر هم که مشکلات و مسائلی داشته باشند، به هر حال ریشه و اصل و خانواده فرد هستند و او نمیتواند آن را ها دور بیندازد یا طرد کند،کما اینکه مردی که مادر خود را که سال های سال برای او زحمت کشیده و او را بزرگ کرده،طرد کند، معلوم نیست که به همسر خود چقدر وفادار باشد!!! بنابراین همچین انتظاری هیچ وقت از همسر نداشته باشید، خودتون را حقیقتا جای او قرار بدهید و ببینید اگر جای ایشان بودید از چه مسائلی دلخور و ناراحت بودید و دوست داشتید طرف مقابل چه اقداماتی برای رفع این دلخوری انجام دهد؟ مسلما احترام و ابراز علاقه و محبت به مادر همسر، رسیدگی های گاه و بی گاه، احوالپرسی ها، هدیه های مناسبتی مثل تولد،روز مادر، سوغاتی و ...، دعوت کردن ایشان به منزل یا سر زدن به ایشان و ... جزو این رفتار هاست، اهمیت این رفتار ها از این جهت هست که حداقل هرازگاهی خود شما در آن پیشقدم بشوید و به همسر محترم پیشنهاد بدهید. مکمل این رفتار ها، توضیح درست و منطقی علت انجام این کار از طرف شماست، در این توضیح باید تاکید شود که شما هیچ مشکلی با خانواده همسر ندارید یا از آن ها بدتان نمی آید و ... بلکه کنار هم زندگی کردن چه چالش هایی را هم برای شما و هم برای خانواده همسر شما در پی داشته... چرایی دوری و دوستی را برای همسر با لحن و بیان خوب توضیح دهید و به دنبال این نباشید که حرف خود را به طرف مقابل اثبات کنید یا در کوتاه مدت بقبولانید، بلکه نظرات طرف مقابل را بشنوید، با بخشی از آن همراهی کنید و در ادامه نظرات خود را بیان کنید و تاکید کنید که جدا زندگی کردن اصلا به معنای دوست نداشتن خانواده همسر نیست بلکه این به نفع دو طرف هست و باعث بهبود شدن روابط خواد بود. اگر همسر به خصوص در دفعات اول نپذیرفت اصرار نکنید، بلکه ادامه بحث را به زمان بهتری موکول کنید. نکات صوت های هنر زن بودن را به طور کامل در ارتباط با همیر خود پیگیری کنید که روابط خود شما با هم سریع تر به شرایط عادی برگردد. ان شاالله موفق و موید باشید.
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و هشتم و چه خوب حال و روزم را فهمیده بود که در برابر حدس حکیمانه‌اش، خندیدم و او با عصبانیت ادامه داد: «الان که اومدم تو حیاط وایساده بود. یه سلام از دهنش در نمیاد...» و حرفش به آخر نرسیده بود که در خانه به ضرب باز شد و پدر با هیبت خشمگینش قدم به اتاق گذاشت. لعیا از جا پرید و دستپاچه سلام کرد و من که از ورود ناگهانی پدر خشکم زده بود، به سختی از روی مبل بلند شدم و پیش از آنکه چیزی بگویم، پدر به سمتم آمد و با فریادی که در گلو خفه کرده بود تا نوریه نشنود، به سمتم خروشید: «من به تو نگفته بودم حواست به این پسره الدنگ باشه؟!!! نگفته بودم افسارش کن که رَم نکنه؟!!! بهت نگفته بودم زنجیرش کن که هار نشه و پاچه نگیره؟!!! تو که نمی‌تونی جلوش رو بگیری، غلط می‌کنی پاتو بذاری تو خونه من!» و همچنان به سمتم می‌آمد و من که از ترس، دوباره تمام بدنم به لرزه افتاده و قلبم داشت از جا کنده می‌شد، با هر قدمی که پدر به سمتم بر می‌داشت، قدمی عقب می‌رفتم و لعیا بی‌خبر از همه جا، مات و متحیر مانده بود که پدر به یک قدمی‌ام رسید و پُتک خشمش را بر سرم کوبید که فریاد زد: «کجاس این سگ هار؟!!!» دیگر پشتم به دیوار رسیده و جایی برای فرار نداشتم که در برابر چشمان پدر که از آتش غضب به رنگ خون در آمده بود، به سختی زبانم را تکان دادم و گفتم: «رفته سرِ کار...» که دست سنگینش را بالای سرم بلند کرد تا به صورتِ زرد از ضعف و ترسم بکوبد که لعیا با ناله نگرانش به کمکم آمد: «بابا... تو رو خدا... الهه حامله اس... » دست پُر چین و چروکش بالای سرم خشک شد و من دیگر فکر خودم نبودم و دلواپس حال کودکم، تمام تن و بدنم از ترس می‌لرزید. همانطور که پشتم به دیوار چسبیده بود، به آرامی لیز خوردم و پای دیوار روی زمین نشستم. دیگر نمی‌فهمیدم لعیا با گریه از پدر چه می‌خواهد و پدر در جوابش چه می‌گوید که کاسه سرم از درد سر ریز شده و چشمانم دوباره سیاهی می‌رفت. از پسِ چشمان تیره و تارم می‌دیدم که از خبر بارداری‌ام، مِهر پدری‌اش قدری تکان خورده، ولی نه باز هم به قدری که بر آتش عشق نوریه سرپوش بگذارد که فقط از کتک زدنم صرف‌نظر کرد و همانطور که بالای سرم ایستاده بود، با خشمی خروشان، اتمامِ حجت کرد: «دیشب نیومدم سراغش، چون نمی‌خواستم نوریه شک کنه! الانم به بهانه اومدم اینجا که چیزی نفهمه! خدا رو شکر کن که خونه نیس، وگرنه بلایی سرش می‌اُوردم که تا عمر داره یادش نره! فقط اگه یه بار دیگه این سگ وحشی، پاچه من و نوریه رو بگیره، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی! شیر فهم؟!!!» و من فقط نگاهش می‌کردم و در دلم تنها خدا را می‌خواندم که این مهلکه هم به خیر بگذرد و کودکم آسیبی نبیند که بلاخره رهایم کرد و رفت. با رفتن پدر، بغضم ترکید و سیلاب اشکم جاری شد که روزی دختر نازدانه این خانه بودم و روی چشم مادر مهربانم جا خوش می‌کردم و حالا در این روزهای حساس بارداری، به خاطر حضور نامادری نامهربانم، پدرم اینطور تنم را می‌لرزاند. لعیا مقابلم زانو زده و با اینکه نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده، به غمخواری حال زارم نشسته بود و وقتی ماجرای دیشب را برایش گفتم، جگرش برای من و مجید بیشتر آتش گرفت که دستش را میان دستانم گرفتم و با پریشانی التماسش کردم: «لعیا، یه وقت به مجید چیزی نگی! اگه بفهمه بابا می‌خواسته به خاطر نوریه کتکم بزنه...» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
ارتباط موفق_18.mp3
11.18M
۱۸ - بسیاری از گره‌های زندگی شما، - بسیاری از تنگی‌ها و انقباضات روح شما، - بسیاری از کلافگی‌ها و حتی بیماری‌های جسم شما، 💥 محصول انرژی‌های منفی و پُردافعه‌ایست که از همنشینان دونِ شأن انسانی تان، دریافت می‌کنید؛ ← شاید حتی هرگز خودتان این مسئله را بوضوح درک نکنید! 🎤
🏴اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا باقرالعلوم🏴 دلم پر می‌زند امشب برای حضرت باقر که‌گویم‌شرحی‌از وصف‌وثنای‌حضرت باقر ندیده دیده گیتی به علم و دانش و تقوا کسی را برتر و اعلم به جای حضرت باقر شهادت مظلومانه پنجمین بحر کرامت، امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد۰