eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ حِرزی چو دل خود به خدا بستن نیست. اعتماد و توکل به خداوند قوی ترین حرز و امان است. چراکه خداوند، دانا وتوانا به هر کاری است. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ✍ تفسیر 🔰محوریت نماز ⚠️هر عبادتی که خداوند آنرا محور کارها قرار داده معلوم می شود ان عبادت از اهمیت ویژه ای برخوردار است وقتی به ایات قران نگاه می کنیم می بینیم خداوند نماز را محور همه کارها قرار داده است که عبارتند از👇👇 1⃣ در مسائل اقتصادی در سوره جمعه آیه 9و10 می‌خونیم که یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذٰا نُودِیَ لِلصَّلاٰةِ مِنْ یَوْمِ اَلْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اَللّٰهِ وَ ذَرُوا اَلْبَیْعَ ذٰلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (9) وقتی‌که ندا برای نماز جمعه داده شد برید به‌طرف نماز و بیع را رها بکنیم. در آیه‌ی بعدش امده فَإِذٰا قُضِیَتِ اَلصَّلاٰةُ فَانْتَشِرُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ اِبْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اَللّٰهِ وَ اُذْكُرُوا اَللّٰهَ كَثِیراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (10) وقتی‌که نماز تمام شد باز برید دنبال کسب‌وکار معلوم می‌شه که باید کارها را بر محور نماز بسنجیم اگر می‌خواهیم اداره بریم اگر کسب‌وکار داریم اگه جلسه می‌خواهیم بریم کلاس می‌خواهیم بزاریم همه‌چیز بر محور نماز باید باشه 2⃣ مسافرت‌هایی که انسان انجام میده اگر من خواستم مهاجرت برم اگه خواستم مسافرت برم چه کار باید بکنم باید یکی از اهدافم اهداف نمازی باشه در سوره ابراهیم آیه ۳۷ حضرت ابراهیم بعد از این‌که ۱۲۰۰ کیلومتر از بیت‌المقدس به مکه می ایند یه جمله‌ای دارند که ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع ربنا لیقیم الصلاة خدایا من دست زن و بچه‌ ام رو گرفتم و اوردم تو این بیابان غیر ذی زرع است نه غیر مزروع نه این‌که کاشته نشده اصلا قابل کشت نیست خب برای چی من دست زن و بچه‌ام را گرفتم و آوردم این‌جا برای اینکه روزه بگیرد برای اینکه حج برن حضرت ابراهیم نماز را مطرح می‌کنند ربنا لیقیم الصلاة ما این همه مسافرت میریم به‌خاطر کسب و کارمون این‌همه مسافرت میریم به‌خاطر شغل به‌خاطر درآمد خداوند تبارک و تعالی دارد به ما خط دهی می‌کنه که گاهی اوقات هم باید برای نماز خودمون و بچه‌هامون باید هجرت بکنیم باید محله را عوض کرد باید مدرسه را عوض کرد گاهی اوقات باید شهر را عوض کرد ربنا لیقیم الصلاة https://eitaa.com/zandahlm1357
✍قبل از نماز چگونه آمادگی بیشتر پیداکنیم؟ 🌷حضرت ابراهیم علیه السلام قبل ازنماز این جملات رابه خدا میگفت؛ 🌷انِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (٧٩)انعام من روی خود را به سوی كسی كردم كه آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشركان نیستم!(۷۹)انعام 🌷قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (١٦٢)انعام بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.(۱۶۲)انعام 🌷لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ (١٦٣)انعام 🌷شریکی برای او نیست؛ و به همین مأمور شده‌ام؛ و من نخستین مسلمانم!»(۱۶۳)انعام https://eitaa.com/zandahlm1357
درباره نهم ربیع.mp3
9.99M
مگه تولی و تبری جزو فروع دین نیست؟ پس چرا می‌گویند به مقدسات اهل سنت توهین نکنید؟؟! 💬 حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم
می گویند کسی که صفاتی داره انتقال میده به بچش،، حالا خدا که ما رو خلق کرده بنابر این صفت (بخل،کینه،و...) را به مخلوقات خود داده، پس خود خدا هم این صفات را دارد؟؟ ✅ پاسخ انتقال صفات گفته شده از طریق ژنتیک و سلول‌هایی است که در نطفه نهفته است و تبدیل به جنین و سپس انسان می‌شود. در حالیکه خدای سبحان انسان را خلق کرده نه متولد؛ «لم یلد و لم یولد» ▫️مضافاً اینکه این صفات به خودی خود بد نیستند موارد نابجای آن خوب نیست مثلاً کینه ی دشمنان داشتن بد که نیست هیچ، بلکه لازم است. 👈 پاسخ‌به‌شبهات‌👇
62.6K
کسی با دخالت در زندگی باعث اذیت من است. می‌توانم کنم خدا مرگش را برساند؟
136.6K
مگه نه اینکه خیلی است و از مادر مهربانتره،پس چرا پر و رنجه؟ چرا اینهمه تو این دنیا درد میکشیم؟واین مشکلمون تمام میشه چندتامشکل دیگه درست میشه یعنی مرتب توامتحانیم؟
153.8K
کسی که به همه میکرده است و نداشته به چیزی ، آیا حالا که فوت کرده و به او میرسد .
🔸 پس کسانے کہ از فرارے اند❗️ 👠 و بہانہ کرده اند که بخاطر خودمان میخواهیم و دوست داریم اینطور بگردیم و کارے بہ کسے نداریم...   🔸 از این دست حرفہا، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودے است کہ ایجاد کرده.  🚫 اسلام ے آدمے را از این سرکشے مخرب، مہار میکند❗️ 🍃 حجاب، تنہا است کہ از هردو شخص مہاجم و ، حفاظت میکند... 📚 "حفظه‌الله" 📚 🌸
آشنا آشنا: : چرا در امام‌زمان؏ کسی با دستورات دین مانند حجاب ⁉️ ♨️ حکومت امام زمان؏ دارای شش ویژگی مهم است که این ویژگی‌ها در طول تاریخ، در هیچ حکومتی یکجا جمع نشده است؛ 1⃣ حاکمش معصوم است. 2⃣ حکومتش کل جهان را فرامی‌گیرد. 3⃣ قوانینش 💯درصد صحیح و دقیقا مطابق با خواست خداست. 4⃣ کارگزارانش همگی شایسته‌اند و هیچیک اهل فساد نیستند. 5⃣ تمام بشر به کاملترین رشد عقلی می‌رسند. 6⃣ و همه ۲۷ بخش علم برای انسان روشن می‌گردد؛ درحالی که تا قبل از ظهور تنها ۲ بخش از آن کشف شده!! بنابراین در دوران حکومت مهدوی هیچکس با حجاب مخالفت نخواهد کرد، زیرا نبوغ مردم و سطح عقلانیت آنان به حد بالایی از کمال رسیده و بر اساس دانشهای پیشرفته آن دوران، تمام مزایای پوشش کامل بر همگان روشن است. 🌸🍃 علاوه بر اینکه مومنین واقعی از غیرمومنین (که با بددینی خود، چهره اسلام را مخدوش کرده‌اند) جدا و مشخص می‌شوند و دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند که مومنین حقیقی آنها را از دین دلسرد کرده‌اند. 😒🍂 این نیز بهانه را از دست منحرفان گرفته و نمیتوانند بر علیه احکام اسلام حاشا و تبلیغات کنند. https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(31) برخورد پسنديده (33) يكي از خويشان امام زين العابدين عليه السلام در برابر آن حضرت ايستاد و زبان به ناسزاگويي گشود. حضرت در پاسخ او چيزي نگفت. هنگامي كه مرد از پيش حضرت رفت. امام به اصحاب خود فرمود: - آنچه را كه اين مرد گفت، شنيديد. اكنون دوست دارم، همراه من بياييد تا نزد او برويم و جواب مرا نيز به او بشنويد. عرض كردند: حاضريم، ما دوست داشتيم شما هم همانجا پاسخ ايشان را بگوييد و ما هم آنچه مي توانيم به او بگوييم. سپس امام نعلين خويش را پوشيده، به راه افتاد. در بين راه اين آيه را مي خواند: - (والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين.)(34) راوي مي گويد: ما از خواندن اين آيه دانستيم به او چيزي نخواهد گفت. وقتي رسيديم به خانه آن مرد، او را صدا زد و فرمود: - به او بگوييد علي بن الحسين با تو كار دارد. همين كه متوجه شد امام زين العابدين عليه السلام آمده است در حاليكه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بيرون آمد و يقين داشت آن جناب براي تلافي جسارتهايي كه از او سر زده آمده است. ولي چشم امام عليه السلام كه به او افتاد، فرمود: - برادر! چندي پيش نزد من آمدي و آنچه خواستي به من گفتي. اگر آن زشتيها كه به من گفتي در من هست، هم اكنون استغفار مي كنم و از خداوند مي خواهم مرا بيامرزد و اگر آن چه به من گفتي در من نيست، خداوند تو را بيامرزد. راوي مي گويد: آن شخص سخن حضرت را كه شنيد پيش آمد و پيشاني امام عليه السلام را بوسيد و عرض كرد: - آري! آن چه من گفتم در شما نيست و من به آن چه گفتم سزاوارترم. جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و سی و ششم از لحن عاشقانه‌ای که خرج امامش کردم، مردمک چشمانش به لرزه افتاد و شاید باور نمی‌کرد که همسر اهل سنتش اینچنین رابطه پُر احساسی با شخصی که قرن‌ها پیش از دنیا رفته، برقرار کند که در سکوتی آسمانی محو چشمانم شده بود و پلکی هم نمی‌زد. من هنوز هم به حقیقت این مناجات پیچیده شک داشتم، ولی می‌دانستم با هر کار خیری که انجام می‌دهم، در کنار رضایت خداوند متعال، دل سایر اولیای الهی را هم خشنود می‌کنم که با لبخندی ملیح ادامه دادم: «مگه نمیگی امام جواد (علیه‌السلام) گره‌های مالی رو باز می‌کنه، خُب تو هم امشب به خاطر امام جواد (علیه‌السلام) گره مالی یه بنده خدایی رو باز کن!» هنوز نگاهش در هاله‌ای از تعجب گرفتار شده بود که لبخندی زد و با حالتی متواضعانه پاسخ داد: «الهه جان! من کجا و امام جواد (علیه‌السلام) کجا؟» حالا بحث به نقطه حساسی رسیده بود که به سختی از حالت خوابیده بلند شدم و همچنانکه روی کاناپه می‌نشستم، باز تشویقش کردم: «خدا از هر کسی به اندازه خودش انتظار داره! تو هم به اندازه‌ای که توانایی داری می‌تونی گره مالی مردم رو باز کنی!» که بلاخره خندید و با نگاهی به اطراف خانه جواب داد: «الهه جان! یه نگاه به دور و برت بنداز! ما همین چند تا تیکه اثاث هم با کلی بدبختی خریدیم! طلاهای تو رو فروختیم تا تونستیم همین مبل و تلویزیون رو بخریم. من این مدت شرمنده تو هم هستم که نمی‌تونم اونجور که دلم می‌خواد برات خرج کنم، اونوقت چجوری می‌خوام به یکی دیگه کمک کنم؟» و من دلم را به دریا زدم که مستقیم نگاهش کردم و گفتم: «خُب شاید یکی به همین خونه نیاز داشته باشه! ما می‌تونیم بریم یه جای دیگه رو اجاره کنیم، ولی اون آینده و زندگی‌اش به این خونه وابسته اس!» به گمانم فهمید اینهمه مقدمه چینی می‌خواهد به کجا ختم شود که به صورتم خیره شد و با صدایی گرفته پرسید: «حاج صالح بهت زنگ زده؟» کمی خودم را جمع و جور کردم و در برابر نگاه منتظرش با لبخندی مهربان پاسخ دادم: «خودش که نه، زنش و دخترش اومده بودن اینجا.» که صورتش از ناراحتی گل انداخت و با عصبانیت اعتراض کرد: «عجب آدم‌هایی پیدا می‌شن! من بهش میگم حال خانمم خوب نیس، نمی‌تونیم جابجا شیم، اونوقت میان سراغ تو؟!!! من حتی به تو نگفتم به من زنگ زدن که نگران نشی، انوقت اینا بلند شدن اومدن اینجا؟!!!» به آرامی خندیدم بلکه از نسیم خنده‌ام آرام شود و با مهربانی بیشتری توضیح دادم: «مجید جان! خُب این بنده خدا هم گرفتاره! اومده از ما کمک بخواد! خدا رو خوش نمیاد وقتی می‌تونیم کمکش کنیم، این کارو نکنیم!» از روی تأسف سری تکان داد و جواب خیرخواهی‌ام را با لحنی رنجیده داد: «فکر می‌کنی من دوست ندارم کار مردم رو راه بندازم الهه جان؟ به خدا منم دوست دارم هر کاری از دستم بر میاد، برای بقیه انجام بدم. باور کن وقتی به من گفت، منم دلم خیلی براش سوخت، خیلی ناراحت شدم، دلم می‌خواست براشون یه کاری می‌کردم، ولی آخه اینا یه چیزی می‌خوان که واقعاً برام مقدور نیس!» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹