eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
35.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنا آشنا: بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامي خود را مي‌گويند يك نفر مسلمان از كشوري بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مي‌گفت: قبل از انقلاب اسلامي، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمي كرديم. طبق فرهنگ آن كشور، همه اسم محلي داشتند، و هرچند خانواده‌هاي مسلمان روي بچه‌هاي خود اسم اسلامي مي‌گذاشتند، اما جرأت نمي كردند آن اسم را اظهار كنند و از بيان آن خجالت مي‌كشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامي خود را مي‌گويند، و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسي هستيد، اول آن اسم اسلامي را با افتخار بر زبان مي‌آورند. خطبه‌هاي نماز جمعه ي تهران ۲۳/۴/۶۸ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇آیه44انعام وبهره‌هايش، هم مى‌تواند براى انسان باشد، هم . ❌در آيه مورد بحث، به حساب آمده است. 😊 امّا ايمان وتقوا، بركات آسمان وزمين را براى اهلش به دنبال دارد، چنانكه در آيه‌ى 96 سوره‌ى اعراف آمده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»، بنابراين ، را بر روى انسان مى‌بندد. ❌پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اگر مشاهده كردى كه دنيا به است ، زيرا اين و به تدريج هلاكت كردن اوست. «4» و آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند. 🔸استاد قرائتی
27.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ - حجر 49 (ای پیغمبر صلی الله علیه و سلم) بندگان مرا آگاه کن که من دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم (در حق کسانی که توبه بکنند و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند). 📺 تلاوت بسیار زیبا و ماندگار آیات 49 تا 75 سوره مبارکه حجر با صدای ملکوتی استاد عبدالباسط
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
هدف دوم شخصيت امام بايد تحت كنترل دقيق وى قرار گيرد، و از نزديك هم از داخل و هم از خارج اين كنترل بر او اعمال گردد، تا آنكه كم كم راه براى نابود ساختن وى به شيوه هاى مخصوصى هموار شود. مثلا همانگونه كه گفتيم يكى از انگيزه هاى مامون در تزويج دخترش اين بود كه در زندگى داخلى امام مراقبى را بگمارد كه هم مورد اطمينان او باشد و هم جلب اعتماد بنمايد. افزون بر اين، چشمهاى ديگرى نيز از سوى مامون براى مراقبت امام رضا گماشته شده بودند كه تمام حركات و اعمال وى را گزارش مى كردند. يكى از آنها « هشام بن ابراهيم راشدى » بود كه از نزديكان امام به شمار رفته، كارهايش همه به دست وى انجام مى گرفت. ولى هنگامى كه امام را به مرو بردند، هشام با ذوالرئاستين و مامون تماس گرفت و موقعيت ويژه خود را به آنان عرضه كرد. مامون نيز او را بعنوان دربان امام قرار داد. از آن پس تنها كسى مى توانست امام را ملاقات كند كه هشام مى خواست. در نتيجه، دوستان امام كمتر به او دسترسى پيدا مى كردند... » (۱) https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: شفاي سيد لال جناب صديق محترم و ثقه معظم حاج سيد اسماعيل معروف به حميري نجل مرحوم سيد محمد خراساني كه از اهل منبر ارض اقدس رضوي در كتاب آيات الرضويه نقل فرمود: حاج سيد جعفربن ميرزا محمد عنبراني گفت كه من در محل خود قريه عنبران كه تا شهر مشهد مقدس تقريبا چهار فرسخ است، در فصل زمستان بآب سرد غسل كردم و در اثر غسل بآب سرد حال جنون در من پيدا شد به نحوي كه چندي در كوهستان مي‌گرديدم تا لطف الهي شامل حالم شده و از ديوانگي بهبودي يافتم، لكن زبانم از حركت و گفتار افتاد و هيچ نمي توانستم سخن بگويم تا پنج يا شش ماه گذشت كه به همراهي مادرم از قريه عنبران به شهر آمديم. پس براي معالجه به مريضخانه انگليسي رفته و حال خودم را به طبيب فهماندم او به من گفت بايستي با اسباب جراحي كاسه سر ترا برداشته و مغز سر ترا معاينه نمايم تا مرض تشخيص داده شود. از اين معني بسيار متوحش شدم و از علاج مأيوس گرديدم و برگشتم والده‌ام بي خبر من بحرم مطهر حضرت امام رضا (ع) پناهنده شده بود و منهم بي اطلاع او به حمام رفته و براي تشرف به حرم غسل زيارت نمودم و قصدم اين بود كه مشرف شوم و توسل به امام هشتم (ع) بجويم و عرض كنم يا شفا يا مرگ وگرنه من به محل خود برنمي گردم و سر به صحرا مي‌گذارم. سپس براه افتاده به كفشداري صحن كهنه كه پهلوي ايوان طلا بود رسيدم كفشدار مرا مي‌شناخت و از لالي چند ماهه من با خبر بود پس كفش از پايم بيرون آوردم و چون قدم به ايوان مبارك نهادم حالتي در خود يافتم كه نمي توانستم قدم از قدم بردارم يا اينكه خَم شوم يا اينكه بنشينم مثل اينكه مرا به ريسمان بسته و نگاه داشته اند متحير بودم. ناگهان صدائي شنيدم كه يكي مي‌گويد بلند بگو بسم الله الرحمن الرحيم والده‌ام كجاست خواستم بگويم نتوانستم بار ديگر همين ندا را شنيدم باز خواستم بگويم نتوانستم دفعه سوم فرياد بلند شد بگو بسم الله الرحمن الرحيم والده كجاست در اين مرتبه گويا آب سردي از فرق تا پايم ريخته شد و فرياد كشيدم بسم الله الرحمن الرحيم والده كجاست. تا اين فرياد را كشيدم ديدم والده‌ام ميان ايوان پيش من است تا مرا ديد و فهميد زبانم باز شده است از شوق به گريه درآمد و دست به گردنم در آورده و مرا بوسيد!! گفتم: مادر جان كجا بودي؟ فرمود: پشت پنجره فولاد بودم شفاي تو را از امام رضا ضامن غريبان (ع) مي‌خواستم كه ناگاه صداي تو را شنيدم كه مي‌گوئي بسم الله الرحمن الرحيم والده‌ام كجاست صداي تو را كه شنيدم دانستم كه حضرت امام رضا (ع) تو را شفا داده است لذا نزد تو آمدم. سيد مي‌گويد آنگاه مردم گرد من جمع شده جامه‌هاي مرا پاره پاره كردند پس مرا نزد متولي آستان قدس رضوي (ع) بردند و او پنج تومان بمن داد و نيز مرا نزد حكومت وقت شاهزاده نير الدوله بردند او هم پنج تومان به من داد. گر جان طلبي بكوي جانانه بيا از عقل برون شو و چو ديوانه بيا شمع رخ دوست در خراسان سوزد اي سوخته دل بسان پروانه بياhttps://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد فیلم ها یا بازی های با عنوان زامبی یا بازگشت زامبی ها یا بازی های با عنوان زامبی که در برنامه های مثل برنامه فارسی بازار یا گوگل پلی و.. میباشد که در آن افرادی از جاهای مختلف از زمین زنده میشوند در حالیکه خون آشام هستند و حالا فرد بازی کننده یا اگر انیمیشن باشد که خود شخصیت قهرمان فیلم میاد و اینها رو از بین می بره آیا بنظر شما این کار دشمن نیست، چون شما بارها گفتید که صبح ظهور افرادی بزرگواری زنده میشوند، حالا این بازی ها و این فیلم ها برای شستشوی مغز کودکان ما نیست، که اینطور بگن که افرادی که با امام زمان زنده میشوند زبانم لال افرادی خونخوار هستند تا مغز انها را شستشو بدهند؟ اگر ربطی دارد چرا این بازی ها اینقدر در کشور ما اوج گرفته؟ راهکار شما برای مقابله با این بازی ها چیست؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ♨️حالا من بحث زامبی ها و اینها.. خیلی راجع به آن تحقیق نکردم، ولی خُب کلیت کار را در نظر بگیرید قطعا اینها عاشق چشم و ابروی من و شما نیستند، نگهداری شبکه های ماهواره ای، دوبله فیلم ها به زبان فارسی اینها شدیدا خرج می برد هزینه سنگینی را می برد. پس اینها عاشق چشم و ابروی من و شما نیستند که فیلم دوبله فارسی و شبکه ماهواره ای فارسی و اینها برای من و شما می گذارند، قطعا پشتش برنامه دارند هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد. در بحث زامبی و این بازی هایی که می گویید بله، قطعا برنامه ای پشتش هست، اینها بدون برنامه کار نمی کنند. ☝️🏻قبلا تقریبا پانزده سال... قبل بود بازی آمده بود به نام جهنم خلیج فارس، در این بازی سرباز دشمن وقتی می گفت یامهدی شما باید این را می زدی، این دیگر خیلی تابلو بود که منظور چی هست. یعنی در ذهن بچه ها جا می انداختند دشمن می‌گوید یا مهدی، یعنی دشمن طرفدار حضرت مهدی است‌، این طوری است. الان دیگر خُب، قطعا رفتند در لاک منافق بازی در آوردن! دیگر صریحا نمی آیند مبارزه با امام زمان (عج) نمی کنند، غیر مستقیم! همین مثل اینی که شما گفتید. ☑️بله، ممکن است با این فیلم ها و برنامه ها و بازی ها بحث رجعت را اینها بخواهند زیر سوال ببرند، یا بحث رجعت را بخواهند ازش سوء استفاده کنند که ای مردم اگر زمانی شما در موقع ظهور منجی بودید و ظهور را دیدید و رجعت را هم دیدید بدانید اینها زامبی هستند و اینها دشمن هستند و فلان.. دقیقا چنین چیزی ممکن است باشد. اینها برای بازی ها و فیلم ها یشان برنامه دارند. هالیوود کلا هیچ فیلمی را بدون برنامه نمی سازد، پشت هر فیلم هالیوود یک هدفی هست. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️📝 بسیار زیبای محمدمهدی همت فرزند محمد ابراهیم همت در رسای بانوی شهید فاطمه اسدی 🌹 😭روضه مادر گمشده 🩸صد پدر در خون بغلتد گم نگردد مادری... یک: بعضی چیزها هستند در تاریخ که یکی‌شان هم زیاد است. بعضی چیزها که کمر قطورترین کتاب‌های تاریخ هم زیر بار آنها خم می‌شود؛ مثلا مادر مفقودالاثر برای تمام تاریخ، یکی هم زیاد بود. حالا دوباره یک نفر، یک عمر به دنبال مادرش، خاک را جست‌وجو کرده است. مگر ما یک فاطمه نداشتیم در تاریخ؟ مگر کم گریه کردیم برای آن زنی که بین آن همه نامحرم بود؟ مگر قرارمان صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری نبود؟ حالا چرا این قصه‌ها را برای ما تعریف می‌کنید؟ من که روضه‌خوان نیستم و خیلی حرف‌ها از دهان قلم من، بزرگ‌تر است اما این همه گفتند و شنیدیم و شنیدید، چرا دوباره یکی باید بیاید و دم دروازه فاطمیه برای‌مان روضه مادر بخواند؟ دو: بعضی چیزها هستند توی تاریخ که با همه چیز فرق دارند؛ مثلا ما در زندگی‌مان خیلی مادر دیده بودیم که چشم به راه فرزند بودند، ۴۶هزار جفت چشم مادرانه که یکی‌شان مادربزرگ مادری خودم بود. دیده بودیم به سمت سر کوچه باز و بسته می‌شدند و حالا یکی آمده و می‌گوید یک جفت چشم هست که با همه چشم‌ها فرق می‌کند. یک جفت چشم دخترانه که سی و چند سال به یک چارچوب فلزی‌ای دوخته شده بود که روزی مادر از آن بیرون زده و قرار بود زود برگردد. خودش که برنگشت هیچ، خبری هم از او نیامد. آنقدر که وقتی آمدند و گفتند این استخوان‌هایی که در این جعبه چوبی است مال مادرت است، آن چشم‌ها به گریه افتادند. برای این‌که از دیدن یک جنازه خوشحال شوی یا باید مثل سنگ شده باشی یا مثل باران. او معلوم بود باران است، از قطره‌های روی صورتش معلوم بود. سه: بعضی چیزها هستند در تاریخ که هیچ‌وقت اثرشان از بین نمی‌رود؛ مثلا اثر زخمی که روی چشم‌های دختری افتاده که گهواره‌ای خالی را سی و چند سال تکان داده هیچ‌وقت خوب نمی‌شود. می‌گویند خاک سرد است، اما نه آن خاکی که روی گهواره و پستانک و لباس‌های نوزاد را می‌پوشاند. آن خاکی سرد است که سینه داغ‌دیده را می‌پوشاند. بله، بعضی چیزها هستند که یکی‌شان هم برای یک عمر زیاد است، مثل داغ! آخ داغ، داغ، داغ... بله آقای قاضی، اگر سینه سوخته ما خوب شد، سینه سوخته آن زن هم خوب می‌شود. چهار: اینها را گفتیم اما بعضی چیزها هستند که هم کم اند و هم زیادند. مثلا با خودم فکر می‌کنم برای چهارپاره استخوان زنی که سی و چند سال توی قبری که خودش برای خودش کنده بوده خوابیده، برای زنی که کلی شکنجه شده و روی آرامش ندیده، برای زنی که استخوان‌های گلوله خورده‌اش ترک برداشته یک مادر شهید رشیده کافی بود تا بیاید و کفن کند و تربت و گلاب بپاشد. لازم نبود همسر شهید همدانی و مادران شهیدان عسکری و حدادیان و قاسمی و میانلو بیایند. بعد حساب می‌کنم برای بلند کردن این همه داغ و زخم از توی کاور تفحص و چیدن یکی‌یکی استخوان‌ها لای کفن، آن هم زنی که صدای گریه‌های نوزادش در گوش‌اش پیچیده و هیچ کاری از دستش برنیامده و تمام مادرهای دنیا هم جمع شوند کم است. برداشتن این داغ کار یکی دو نفر نیست. برداشتن این داغ یک اربعین روضه است. پنج: بعضی چیزها هستند که هزارتایشان هم کم است؛ مثلا دلیل برای آدمی که نمی‌خواهد مظلومیت یکی دیگر را بپذیرد. چندتا از این گل‌ها باید در باغچه‌های باور کاشت تا ثمر بدهد؟ عکس‌اش را به مادرم نشان دادم. مادرم که معلمی بود در پاوه، مادرم که همان سال‌ها و در همان خاک با معلمی دیگر که بعدها فرمانده سپاه پاوه شد، یعنی پدرم آشنا شده بود، پرسیدم می‌شناسید؟ بغض کرد. گفت:«خاک ما از این گل‌ها کم دارد؟ از پدرت بپرس، ما از این آتش‌ها زیاد به خرمن‌مان افتاده است!» ✍محمد مهدی همت 📰 روزنامه جام‌جم ۲۲ آبان ۱۴۰۰
💕پادشاهی به همراه غلامش سوار کشتی شدند غلام هرگز دریا را ندیده بود شروع به گریه و زاری کرد و همچنان می ترسید و هر کاری می کردند آرام نمی شد و پادشاه نمی دانست که باید چکار کند حکیمی در کشتی بود به پادشاه گفت اگر اجازه بدهی من آرامش میکنم و پادشاه قبول کرد حکیم گفت غلام را در دریا بیاندازند پس چند بار دست و پا زدن گفت تا او را بیرون آوردند. رفت در گوشه ای ساکت و آرام نشست و دیگر هیچ نگفت پادشاه بسیار تعجب کرد و گفت حکمت کار چه بود؟ گفت او مزه غرق شدن را نچشیده بود و قدر در کشتی بودن و سلامتی را نمی دانست به راستی قدر عافیت کسی میداند که به مصیبتی گرفتار آید... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمل و زبان معاذ بن جبل می‌گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم: مرا به عملی خبر ده که با آن داخل بهشت شوم و مرا از جهنم دور نماید. پیامبر فرمود: سئوال مهمی پرسیدی و البته بر کسی که آن را انجام دهد آسان است. خدا را پرستش نما و چیزی را شریک او قرار نده، نماز را بپادار، زکات ده، رمضان روزه بگیر و حج برو. سپس فرمود: آیا تو را به راههای خیر راهنمایی نکنم؟ گفتم: آری؛ فرمود: روزه سپر است، صدقه خطا را خاموش می‌کند چون آب که آتش را خاموش می‌کند و نماز انسان در دل شب، شعار صالحان است. سپس پیامبر این آیه را تلاوت کرد. تَتَجٰافیٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضٰاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ یُنْفِقُونَ. [۱] پس فرمود: آیا تو را خبر دهم به اساس هر کار و ستون دین و فراز کوهان آن؟ گفتم: آری، فرمود: اساس هر کار اسلام و ستون آن نماز و فراز کوهان آن جهاد است. سپس فرمود: آیا تو را خبر دهم به معیار آن؟ گفتم: بلی، فرمود: زبانت را در اختیار بگیر. گفتم: ای پیامبر خدا آیا ما به آنچه می‌گوییم مؤاخذه می‌شویم. فرمود: مادرت بعزایت ای معاذ، آیا انسانها به خاطر آنچه از زبانشان عایدشان می‌شود، با صورت (بینی) در آتش نمی افتند. ---------- [۱]: ۱) - از بستر پهلو می‌گیرند و با بیم و امید پروردگارشان را می‌خوانند و از آنچه به آنها روزی داده ایم، انفاق می‌کنند. سجده، ۱۶. https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام اَلطَّمَعُ‌ رِقٌّ‌ مُؤَبَّدٌ. امام عليه السلام فرمود: طمع بردگى جاويدان است.
شرح و تفسير بردگى جاويدان! امام عليه السلام در اين كلام نورانى به آثار زيان‌بار طمع اشاره كرده مى‌فرمايد:«طمع بردگى جاويدان است»؛ (الطَّمَعُ‌ رِقٌّ‌ مُؤَبَّدٌ) . حقيقت طمع، علاقۀ شديد به امور مادى است كه در دست ديگران است و شخص طماع براى رسيدن به آن هر گونه خضوع و ذلت را مى‌پذيرد و به همين دليل همچون برده‌اى است در برابر كسى كه طمع از او دارد و طماع غالباً اين صفت رذيله را با خود حفظ‍‌ مى‌كند از همين رو امام عليه السلام آن را نوعى بردگى ابدى شمرده است. افراد طمع‌كار انسان‌هاى ضعيف، زبون، دون‌همت و فاقد شخصيت‌اند و چون اعتماد به نفس ندارند سعى مى‌كنند از طريق وابستگى به ديگران به مقصود خود برسند. در مقابل اين صفت رذيله فضيلتى است كه از آن به عنوان «يأس عَمّا في أيدِى النّاسِ‌ ؛قطع اميد از آنچه در دست ديگران است» تعبير شده و به بيان ديگر قناعت به آنچه خود دارد. در احاديث اسلامى به اين موضوع اشاره شده است. در مورد اصل طمع مرحوم كلينى بابى در جلد دوم كافى عنوان كرده و احاديث نابى در ذيل آن آورده است؛ از جمله از امام باقر عليه السلام نقل مى‌كند كه فرمود: «بِئْسَ‌ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ‌ طَمَعٌ‌ يَقُودُهُ‌ وَ بِئْسَ‌ الْعَبْدُ عَبْدُ لَهُ‌ رَغْبَةٌ‌ تُذِلُّهُ‌ ؛چه بد انسانى است آن كس كه طمعى دارد كه وى را به هر سو مى‌كشاند و چه بد انسانى است كسى كه علاقه به چيزى دارد كه سبب ذلت او مى‌شود». ١ در مورد قطع اميد از آنچه در دست مردم است امام على بن الحسين عليهما السلام مى‌فرمايد: «رَأَيْتُ‌ الْخَيْرَ كُلَّهُ‌ قَدِ اجْتَمَعَ‌ في قَطْعِ‌ الطَّمَعِ‌ عَمّا في أيْدِى النَّاسِ‌ ؛تمام خوبى‌ها را در قطع اميد از آنچه در دست مردم است ديدم». ٢ حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم در جواب اين سؤال كه چه چيز ايمان را در قلب راسخ و ثابت مى‌دارد مى‌فرمايد: «الْوَرَعُ‌» (تقوا و پرهيزگارى) و در پاسخ اين پرسش كه چه چيز ايمان را از قلب انسان خارج مى‌كند مى‌فرمايد: «الطَّمَعُ‌» . ٣ شخص طماع در واقع نه اعتمادى به خدا دارد و نه ايمان درستى به رزاقيت او به همين دليل دست نياز به سوى اين و آن دراز مى‌كند. از اين فراتر حديثى است كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده و مى‌فرمايد: «الطَّمَعُ‌ يُذْهِبُ‌ الْحِكْمَةَ‌ مِنْ‌ قُلُوبِ‌ الْعُلَماءِ ؛طمع علم و دانش را از دل‌هاى دانشمندان دور مى‌سازد». ٤ دليل آن اين است كه علم و دانش نياز به حريت فكر و آزادمنشى دارد در حالى كه شخص طماع چون اسير خواسته‌هاى خويش است نمى‌تواند درست بينديشد و چه بسا براى رسيدن به مقصود خود كارهاى خلاف ارباب قدرت و مقام را توجيه كند و به بيان ديگر، طمع نوعى مستى و تخدير فكر مى‌آورد و به طمّاع اجازه نمى‌دهد درست بينديشد. براى اين‌كه بدانيم «طمع» كار انسان را به چه جايى مى‌رساند كافى است تاريخ طمع‌كاران را مطالعه و بررسى كنيم.«اشعب» يكى از طمع‌كاران معروف عرب است كه در ميان آنها به صورت ضرب المثل در آمده است. در حالات او نوشته‌اند:«روزى شخصى را ديد كه مشغول بافتن زنبيلى است به او گفت خواهش مى‌كنم آن را بزرگ‌تر بباف گفت به تو چه مربوط‍‌ است‌؟ گفت شايد روزى صاحب آن بخواهد براى من هديه‌اى بفرستد و بيشتر در اين زنبيل جاى بگيرد. نيز دربارۀ او گفته‌اند: از اشعب طمع‌كارتر سگ او بود، زيرا روزى عكس ماه را در وسط‍‌ چاهى ديد خيال كرد گردۀ نانى است براى به چنگ آوردن آن خود را در چاه پرت كرد و مرد. ابن ابى الحديد قبل از نقل اين دو داستان در شرح نهج البلاغه اين شعر پرمعنا را نقل كرده است: تَعَفَّفْ‌ وَ عِشْ‌ حُرّاً و لا تَكُ‌ طامِعاً فَما قَطَعَ‌ الْأعْناقُ‌ إلَّا المَطامِعُ‌ خويشتن‌دارى پيشه كن و آزادمنش زندگى نما و طمع كار مباش چرا كه چيزى جز طمع‌ها گردن انسان‌ها را قطع نكرده است. ١ دربارۀ آثار سوء اين صفت رذيله ذيل حكمت دوم، و همچنين در ذيل بخش بيست و سوم عهدنامۀ مالك اشتر شرح بيشترى آورده‌ايم و به خواست خدا در ذيل حكمت ٢١٩ (أكْثَرُ مَصارِعِ‌ الْعُقُولِ‌ تَحْتَ‌ بُرُوقِ‌ الْمَطامِعِ‌» و ٢٢٦ (الطّامِعُ‌ فِي وِثاقِ‌ الذُّلِّ‌) نيز بحث‌هايى خواهد آمد. اين سخن را با حديثى از پيغمبر اكرم پايان مى‌دهيم: يكى از ياران آن حضرت به نام «ابو ايوب خالد بن زيد» خدمتش رسيده عرض كرد: اى رسول خدا! اندرزى به من ده؛ اندرزى كوتاه تا بتوانم آن را حفظ‍‌ كنم (و به آن عمل نمايم) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «أُوصيكَ‌ بِخَمْسٍ‌ بِالْيَأسِ‌ عَمّا في أيْدِى النّاسِ‌ فَإِنَّهُ‌ الْغِنى‌ وَ إيّاكَ‌ وَ الطَّمَعَ‌ فَإِنَّهُ‌ الْفَقْرُ الْحاضِرُ وَ صَلِّ‌ صَلاةَ‌ مُوَدِّعٍ‌ وَ إيّاكَ‌ وَ ما يُعْتَذَرُ مِنْهُ‌ وَأحِبَّ‌ لِأخيكَ‌ ما تُحِبُّ‌ لِنَفْسِكَ‌ ؛پنج چيز را به تو سفارش مى‌كنم: از آنچه در دست مردم است مأيوس باش و صرف نظر كن كه اين همان بى‌نيازى حقيقى است و از طمع بپرهيز كه فقر و تنگدستى ح
اضر است و نمازى را كه مى‌خوانى آنچنان بخوان كه گويى آخرين نماز توست و مى‌خواهى با دنيا وداع كنى و از كارهايى كه ناچار مى‌شوى از آن عذرخواهى كنى بپرهيز و آنچه براى خود دوست دارى براى برادر مسلمانت نيز دوست بدار».