eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: در اين شيوه، تشخيص، اصل مهمي است زيرا تشخيص است كه كه ما بتوانيم به جا آوريم»، بحث را عوض مي‌كند. قرآني را امضا كرده به مادر شهيد هديه مي‌دهد. پس از گفت و گوي كوتاهي با خواهران شهيد و بازديد از كتابخانة او كه همسايگان از آن استفاده مي‌كنند، از خانوادة شهيد خان بابايي خداحافظي مي‌كنيم بيرون مي‌آييم. گويي هيچ يك از اهالي كوچه متوجه اين رفت و آمد نشده اند..... فصلنامه آيينة رشد، دفتر چهارم، زمستان ۸۴، ص ۳۸، وابسته به ستاد احياء امر به معروف و نهي از منكر. سيرة رهبري (۲) سيرة رهبري (۲) مقصد بعدي منزل شهيد مجيد مالكي در همان محله است. مدتي طول مي‌كشد تا هيجانات اعضاي خانواده فرو نشيند. علاوه بر شهيد مجيد، اين خانواده، داغ جوان ديگري را هم ديده است. او كه ناصر نام داشت مبتلا به بيماري سرطان بوده و در ايام موشك باران، به علت نرسيدن به بيمارستان، فوت شده است. آقا بعد از پرس و جويي از احوال خانواده و مخصوصاً وضعيت پدر كه بازنشستة وزارت بهداشت است، وصيتنامة شهيد را مي‌خواند و خطاب به همراهان مي‌فرمايد: «ببينيد چقدر لطيف و باحال است! » مخصوصاً روي اين نكته تأكيد مي‌كند كه: «خدايا مرا پاك كن؛ سپس خاك كن! » پدر پير، فرزندانش را معرفي مي‌كند؛ يك پسر و دو دختر كه همگي معلم هستند. او مي‌گويد: «حالا ديگر همين سه فرزند را دارم. » آقا حرف او را تصحيح مي‌كند: «اين شهيد را هم از دست نداده ايد؛ او را هم پيش خدا ذخيره داريد. شهيد، مثل يك امانت باارزشي است كه در بانكي و خزانة امني گذاشته باشيد. شايد انسان از دوري آن شئ گرانبها ناراحت باشد اما خيالش راحت است كه آن را از دست نداده بلكه هنگام لزوم، به كارش مي‌آيد.... شهيد هم همين طور است. » برادر شهيد معلم آموزش و پرورش منطقة دو تهران است. آقا از او راجع به آموزش و پرورش و مدارس مي‌پرسد. او دل خوشي از اوضاع ندارد؛ مي‌گويد: «بايد به فرهنگ اين مملكت رسيد... جسارت است؛ اگر در بطن باشيد متوجه مي‌شويد كه جوانان چقدر نياز به كار دارند». رهبر با تصديق حرف‌هاي او تأكيد مي‌كند: «البته مسئولان ادعايشان اين است كه كار مي‌كنند؛ نه اينكه منكر نواقص باشند... بهتر است اشخاصي مانند شما كه هم تجربه و خبرويت داريد و هم جوانيد و با نشاط، پيشنهادهايتان را به شكل درستي به افراد تصميم گير منتقل كنيد؛ ان شاء الله مؤثر است... ». شهيد بعدي كه ميهمان خانه اش هستيم شهيد محمدكاظم اعتماديان است. پدر شهيد اشك شوق مي‌ريزد و به همراهان آقا مي‌تازد كه «چرا نگفتيد آقا تشريف مي‌آورند؟ » آقا نيز به شوخي مي‌گويد: «اگر ناراحتيد، برويم» و توضيح مي‌دهد: «در اين ديدارها بنا نيست از پيش بگويند» و آنگاه پدر شهيد، فرزندانش را معرفي مي‌كند؛ برادر بزرگتر، طلبة حوزة علمية قم است اما دو برادر ديگر هر دو مهندس هستند. شهيد اعتماديان پيش از اعزام به جبهه در زندان اوين در دفتر شهيد لاجوردي كار مي‌كرده است. در سال ۶۵ با گروهي از نهاد رياست جمهوري عازم منطقه مي‌شود و بعد از يك ماه در اروند به شهادت مي‌رسد. در ديوار خانه، عكس سه شهيد ديگر هم هست كه همگي از بستگان نزديك هستند. يكي از برادران شهيد يادآوري مي‌كند كه آقا در دوران رئيس جمهوريشان هم يك بار به خانه آنها آمده اند و البته آن زمان، خانه شان در خيابان بهبودي بوده است. عجيب اينكه آقا هم بياد مي‌آورد و خطاب به پدر شهيد مي‌گويد: «بله، مثل اينكه در آن جلسه، داماد اخوي شما هم بودند. » آقا حتي اسم او را هم مي‌گويد و آنها باحيرت و تعجب تأييد مي‌كنند. چند نفر از همسايگان هم كه خبردار شده اند، موفق مي‌شوند داخل بيايند و در كنار خانواده شهيد بنشينند. وقتي كه بعد از امضاي قرآن براي خانواده شهيد اعتماديان، آقا مي‌خواهد بلند شود، ناگهان عموي شهيد كه او نيز پدر شهيدي است با همسرش نيز سر مي‌رسند و بناي گريه را مي‌گذارند. آقا مجدداً مي‌نشيند و با آنان صحبت مي‌كند. از فرزندشان مي‌پرسد كه كي شهيد شده؟ و اينكه پدر خانواده چكاره است؟ و.... جماعت كه با چاي پذيرايي مي‌شوند، آقا براي آنان نيز قرآني امضا مي‌كند؛ اما مادر شهيد مي‌گويد: «اين قبول نيست؛ ما در منزل، چشم انتظارتان هستيم». لحظاتي بعد، باز ما در خيابان‌هاي تهران هستيم؛ البته حالا ديگر خلوتند و ماشين‌ها به سرعت از هم سبقت مي‌گيرند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ✨وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ﴿۱۹۶﴾ ✨بى‏ ترديد سرور من آن خدايى است ✨كه قرآن را فرو فرستاده و همو ✨دوستدار شايستگان است (۱۹۶) 📚سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۱۹۶ https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: سيد امير على نيز درباره ابومسلم چنين گفته است: « او تا اين زمان پيوسته نه تنها دوستدار، بلكه با سرى پرشور مخلص فرزندان على بود. » (۳۱) و صاحب قاموس الاعلام نيز چنين آورد: « ابومسلم نخست خلافت را تقديم امام صادق نمود. ولى او آن را نپذيرفت. » (۳۲) اما ابوسلمه نيز چون اوضاع را پس از درگذشت ابراهيم امام به زيان خود ديد، در حالى كه سفّاح در منزلش بود، كسى را از پى امام صادق عليه السلام فرستاد تا بيايد و بيعت او را بپذيرد و نهضت را به نام او تمام كند. در ضمن، نامه مشابهى نيز براى عبداللَّه بن حسن فرستاد. ولى امام صادق در نهايت هوشيارى و احتياط خواهش او را نپذيرفت و نامه اش را سوزاند و پيك را نيز از پيش خود براند. (۳۳) هنگامى كه پرچمهاى پيروزى به اهتزاز درآمد، ابوسلمه براى بار دوم به او نامه نوشت كه: « هفتاد هزار جنگجو در ركاب ما آماده هستند، اكنون موضع خود را روشن كن ». امام صادق باز هم جواب ردّ داد. (۳۴) اما سليمان خزاعى كه طرّاح اصلى انقلاب خراسان بود، سرنوشتش آن شد كه روزى در مواجهه با عبداللَّه بن حسين اعرجكه هر دو ابوجعفر منصور را در خراسان همراهى مى كردند ومنصور هم از سوى سفّاح به آن سامان آمده بودگفت: « اميدواريم كار شما (علويان) با موفقيّت تمام شود. به هر چه مى خواهيد ما را فرابخوانيد ». همين كه ابومسلم از اين ماجرا آگاه شد دستور قتل سليمان را صادر كرد. (۳۵) تمام اين جريانات دست كم دلالت بر آن دارند كه بيشتر رهبران نهضت نمى دانستند كه خليفه قرار است از عبّاسيان سربرآورد و بنابراين نام او را به طريق اولى نمى دانستند. ب: از مطالعات گذشته چنين برمى آيد كه عباسيان امر را بر مردم مشتبه كرده و آنان را فريب داده بودند، چه در آغاز كار به زعمشان چنين آورده بودند كه انقلاب به سود علويان تمام خواهد شد، اما ديرى نپاييد كه به فكر يافتن دفاع در برابر اعتراضهاى آينده مردم افتادند. از اين رو، سلسله مراتب را اين گونه جعل كردند كه گفتند: امام از على به ابن حنفيّه و سپس به ابوهاشم و از وى نيز به على بن عبداللَّه بن عباس مى رسد. اما اين سخن چيزى جز همان عقيده « كيسانيّه » نبود. مردم براستى فريب عباسيان را خوردند، چه همواره مى پنداشتند كه دارند در راه علويان گام برمى دارند. (۳۶) حتى عبداللَّه بن معاويه نيزچنان كه گذشتاز حقيقت امر ناآگاه بود. يكى از فريب خوردگان كه پس از مدّتها از خواب غفلت بيدار شد، سليمان خزاعى بود كه پيوسته اميد داشت نهضت به سود علويان تمام شود. ابومسلم خراسان نيز به نوبه خود فريب سفّاح را خورد و اين نكته را خود روزى نزد منصور برملا كرد. ابراهيم امام نيز پيش از اين فريب ابومسلم را خورده بود، چه هر دو امامت و وصايت را براى خويشتن ادّعا مى كردند و آيات مربوط به اهل بيت را طورى تحريف كرده بودند كه بر خودشان تطبيق كند. پى آمد اينها همه آنبود كه كار از دست اهلش خارج شد و در مكانى بس بيگانه حلول كرد. (۳۷) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: درخواست شفا حضرت آية الله العظمي شهيد محراب عالم جليل القدر و سيد نبيل و مجاهد سيد عبدالحسين دستغيب شيرازي رضوان الله تعالي عليه از جناب فاضل و محقق آقاي حاج ميرزا محمود مجتهد شيرازي نزيل سامرا نقل فرمود از جناب شيخ محمد حسين قمشه اي كه ايشان فرمود: ايشان بقصد تشرف به مشهد حضرت رضا (ع) از عراق مسافرت ميكند و پس از ورود به مشهد مقدس دانه در انگشت دستش آشكار ميشود و سخت او را ناراحت ميكند چند نفر از اهل علم او را به مريض خانه ميبرند جراح نصراني مي‌گويد بايد فوراً انگشتش بريده شود و گرنه ببالا سرايت ميكند. جناب شيخ قبول نميكند و حاضر نميشود انگشتش را ببرند طبيب مي‌گويد اگر فردا آمدي بايد از بند (مچ) دست بريده شود شيخ برميگردد و درد شدت ميكند شب تا صبح ناله مي‌كند فردا به بريدن انگشت راضي ميشود. چون او را مريض خانه ميبرند جراح دست را مي‌بيند مي‌گويد بايد از بند دست بريده شود قبول نمي كند و ميگويد من حاضرم فقط انگشتم بريده شود جراح ميگويد فايده ندارد و اگر الان از بند دست بريده نشود به بالاتر سرايت كرده و فردا بايد از كتف بريده شود. شيخ بر مي‌گردد و درد شدت ميكند بطوريكه صبح به بريدن دست راضي مي‌شود چون او را نزد جراح مي‌آورند دستش را مي‌بيند و ميگويد به بالا سرايت كرده و بايد از كتف بريده شود و از بند دست فايده ندارد و اگر امروز از كتف بريده نشود فردا به ساير اعضاء سرايت مي‌كند و بالاخره به قلب مي‌رسد و هلاك ميشود. شيخ به بريدن دست از كتف راضي نميشود و برميگردد و درد شديدتر شده تا صبح ناله مي‌كند و حاضر ميشود كه از كتف بريده شود و رفقايش او را براي مريض خانه حركت مي‌دهند تا دستش را از كتف ببرند در وسط راه شيخ گفت اي رفقا ممكن است در مريض خانه بميرم اول مرا بحرم مطهر ببريد پس ايشان را در گوشه اي از حرم جاي دادند شيخ گريه و زاري زيادي كرده و به حضرت شكايت مي‌كند. ميگويد آيا سزاوار است زائر شما به چنين بلائي مبتلا شود و شما به فريادش نرسيد (و انت امام الرؤوف) خصوصاً درباره زوار پس حالت غشوه اي عارضش ميشود در آن حال حضرت رضا (ع) را ملاقات مي‌كند. آن حضرت دست مبارك را بر كتف او تا انگشتانش كشيده و مي‌فرمايد شفا يافتي شيخ بخود مي‌آيد مي‌بيند دستش هيچ دردي ندارد رفقا مي‌آيند او را به مرض خانه ببرند جريان شفاي خود را بدست آن حضرت به آنها نمي گويد. چون او را نزد جراح نصراني ميبرند جراح دستش را نگاه مي‌كند اثري از آن دانه نمي بيند به احتمال آنكه شايد دست ديگرش باشد آن دست را هم نظر مي‌كنند مي‌بيند سالم است ميگويد اي شيخ آيا مسيح (ع) را ملاقات كردي؟ شيخ فرمود كسي را كه از مسيح (ع) بالاتر است ديدم و مرا شفا داد پس جريان شفا دادن امام (ع) را نقل ميكند. [۵۹]. بدرگاهت پناه آورده‌ام يا رضا يا رضا (ع) من زوار سر افتده‌ام يا رضا يا رضا (ع) افتاده‌ام دستم بگير يا رضا يا رضا (ع) آزرده‌ام دستم بگير يا رضا يا رضا (ع) اي ملجأ درماندگان يا رضا يا رضا (ع) اي چاره بيچارگان يا رضا يا رضا (ع) https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد بزرگوار حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در کعبه متولد شد، حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از کعبه ظهور میکند هر دو از کعبه، سوالی ندارم فقط میخواهم بدانم چه رازی، سخنی، سری درش پنهان است که البته با ظهور حضرت از کعبه فریاد میزند، چه رازی دارد؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ⬅️یکی از سرهایی که این قضیه دارد می خواهد بگوید ای کسی که رو به سمت کعبه می کنی و نماز می خوانی بدان که باید این نماز تو همراه با پذیرش ولایت کسی باشد که مولود کعبه هست. باید همراه با اعتقاد به ظهور کسی باشد که از کعبه قیام می کند. یکی از این نشانه ها شاید این مطلب باشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صوت۱ثامن۱۷.m4a
8.43M
صوت شماره ۱ نشست سیاسی مجازی تبیین مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی کارشناس حجه الاسلام حسن معینی آیدی پاسخ به سوالات: @Khatekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان کیست که او بدیده کار تو کند یا دیده و دل که او شکار تو کند گر از سر گور من برآید خاری آن خار به عشق خار خار توکند
دعا در عرفات نزد امام رضا علیه السلام از عرفه و مشعر صحبت شد. فرمودند: کسی بر این کوهها نایستد، مگر اینکه دعایش مستجاب است. آنها که مؤمن هستند دعای آخرتشان مستجاب می‌شود و آنها که کافرند دعای دنیایشان. تلاش به ابن مبارک گفته شد: تا کی می‌نویسی؟ گفت: ممکن است سخنی به حال من سود داشته باشد و تاکنون نوشته نباشم. کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357