eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
نوع برخورد با شوهر بی منطق.mp3
3.79M
◽️ ⭕️ 😔 🔻سلام میشه بگید با آدمای بی منطق چطور باید رفتار کرد ❗️ همسرم خیلی اخلاق عجیب و غریبی داره یک حرف کوچیکه میزنی بزرگش میکنه و رفتارهای خودشو کوچیک جلوه میده وقتی ناراحت و عصبانی میشه هیچ فرقی براش نداره کی باشه و کجا باشه هیچ حد و مرزی را هم رعایت نمیکنه حد وسط نداره یا خوبه یا عصبی و پرخاشگر از کارهاش پشیمون هم میشه ولی غرورش اجازه نمیده به رو بیاره و یا درس بگیره از کارهای زشتش دل صاف و بی کینه ای داره ولی با زبونش و رفتاراش دیگران رو میرنجونه و از حرف های معمولی بدترین برداشت می‌کند و عکس العمل نشون میده لطفا راهنماییم کنید🙏🏻
سلام اقای پوراحمد خواهر شوهرم این دفعه که رفتم خونه پدر شوهرم بهم گفت استادمون میگه زن داداش جزو فامیل حساب نمیشه و باید با فامیل خودش رفت و امد کنه شما میگید من چیکار کنم هر سری که میرم خونه پدر شوهرم یه تیکه بارم میکنه تا عصبانیم کنه تو رو خدا منو راهنمایی کنید ممنونم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت چهل و شش: چشمانم را بستم.. یک یکِ تصاویر از فیلتر خاطراتم گذشت..خودش بود.. شک نداشتم..اما اینجا..در ایران چه میکرد؟! وقتی چشمانم را باز کردم دیگر نبود.. به دنبالش از پله های آموزشگاه به بیرون دویدم.. رفت،‌سوار بر ماشین وبه سرعت...نمیدانستم باید چیکار کنم آن هم در کشوری ترسناک و غریب.. هراسان به داخل آموزشگاه رفتم و بدون صدور اجازه به اتاق مدیر داخل شدم. همان اتاقی که عطر دانیال را میداد.بدون گفتن سلام مقابل میز و مرد جوانی که با چشمانی متعجب پشتش نشسته بود ایستادم:(اون آقایی که الان اینجا بود..اسمش چیه؟ کجا رفت؟)‌ تمام جملاتم انگلیسی فریاد میشد و میترسیدم که زبانم را نفهمد. مرد به آرامش دعوتم کرد اما کار از این بازیها گذشته بود.دوباره با پرخاشگری،‌ سوالم را تکرار کردم. و او عصبی و حق به جانب جبهه گرفت:(دوستم حسام.. اینکه کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه..) خواستم شماره یا آدرسی از او به من بدهد که بی فایده بود و به هیچ عنوان قبول نکرد.گفتم با دوستت تماس بگیر و بگو تا به اینجا بیاید..تماس گرفت.. چندین بار..اما در دسترس نبود. نمیدانستم باید به کدام بیابان سربگذارم. شماره ی تماسم را روی میزش گذاشتم و با کله شقی خواهش کردم تا آن را به دوستش بدهد. بدونِ‌ آنکه یادم بیاید برای چه به آن آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم. دوباره همان درد لعنتی به سراغِ معده ام آمد با تهوعی به مراتب سنگین تر.. باز هم صدای اذان مسلمانان رویِ‌ جاده ی خاکی‌‌ِ‌ افکارم قدم میزد و سوهانی میشد بر روحِ ترک خورده ام. جلوی چشمان نگرانِ‌ پروین به اتاقم پناه بردم. مغزم فریاد میزد که خودش بود...خوده خودش..اما چرا اینجا..؟ چرا زندگیم را به بازی گرفت..؟ تمام شب،رختخواب عرصه ایی شد برای درد.. تهوع.. پیچیدن به خود.. جنگیدنِ افکار.. و باز صدای اذان بلند شد.. برای بستن و پنجره به رویِ‌ الله اکبر مسلمانان از جایم برخواستم. چشمانم سیاهی رفت.. پاهایم سست شد.. و برخورد با زمین تنها منبع حسیم را پتک باران کرد. صدای زمین خوردن آنقدر بلند بود که پروینِ‌ نمازِ صبح خوان را به اتاقم بکشاند..چیزی نمیدیدم اما یا فاطمه ی زهرایش را میشنیدم.. تکانم داد.. صدایم زد.. توانی برایِ چرخاندن زبان نبود..گوشی به دست، پتویی بر تنِ یخ زده ام کشید.. صدایش نگران بود و لرزان:(‌الو.. سلام آقا حسام..تو رو خدا پاشید بیاید اینجا.. سارا خانوم نقش زمین شده..) حسام‌؟؟ در مورد کدام حسام حرف میزد..؟؟ حسامی که من امروز دیدمش؟ تهوع به وجودم هجوم آورد.. و من بالا آوردم تمام نداشته های معده ام را... پیرزن با صدایی که سعی در کنترلش داشت فریاد زد:(آقا حسام.. تو رو خدا بدو بیا مادر.. این دختر اصلا حالش خوب نیست.. داره خون بالا میاره!من نمیدونم چه خاکی بر سرم بریزم..) خون؟؟؟ کاش تمام زندگیم را بالا میآوردم! ادامه دارد..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
اخلاق مهدوی 53.mp3
3.52M
💠 🎤 با توضیحات 🎬 جلسه 29 👈 آیا دعا داریم برای رسیدن به راحتی مطلق؟ ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - تصنیف : عاشق مشوید - استاد شهرام ناظری.mp3
3.1M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 آرام دل مرا بخوانید بر مردم چشم من نشانید آوازه عشق من شنیدید اندازه حسن او بدانید ای خوبان او چو آفتاب است در جمله شما به او چه مانید از دور در او نگاه کردن انصاف دهید کی توانید عشق انده و حسرت است و خواری عاشق مشوید اگر توانید 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۹. از علامات ظهور؛ اگر دیدی حکام را که رشوه خورند، و دیدی مال بسیار دهند که حاکم شوند، و دیدی که سوگند دروغ به خدا بسیار شود، و دیدی لهو و لعب آشکار شود. دارالسلام ۲۱۰. از علامات ظهور؛ اگر دیدی مرد را، که ریاست از برای دنیا طلبد، و دیدی نماز را که خفیف شمارند، و دیدی مرد را که مال بسیار دارد و زکات را نمی دهد. دارالسلام https://eitaa.com/zandahlm1357