#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#خانواده_آسمانی ۲۸ 🪐 خداوند جهان را مانند دانشگاهی آفریده؛ شاگردان این دانشگاه انسان ها هستند که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۲۹.mp3
13.02M
#خانواده_آسمانی ۲۹
♥خداوند، عشق به خود را در ذات همه انسانها قرار داده است.
و برای درک بهتر این عشق،
جلوه هایی از خود را در وجود چهارده معصوم علیهمالسلام قرار داده است.
- هدف خداوند از این کار چه بوده؟
- مگر نمیتوان بی واسطه عاشق خداوند بود؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رفیعی
#استاد_عالی
💑 دعوا را کش ندهید و در اولین فرصت آشتی کنید!
🔸شاید وسوسه شوید که این شمـا هستید که باید حرف آخر را بزنید یا حتی عذرخواهی شوهرتان را قبول نکنید و سرش فریادبزنید که مگـــر خوابش را ببیند که روزی او را ببخشید یا از آن بالاتر از او معذرت بخواهید.
🔸اما باید بدانید که این سماجت باعث می شود که هر دو نفرتان آن لحظه و بعداً درمانده و کلافه شوید. لطف بزرگی که می توانید در حق خودتان و همسرتان بکنید، این است که در اولین فرصت آشتی کنید و دعوا را کش ندهید.
🔸زمانی که اختلافات را حل نشده میگذاریم و جو را متشنج رها میکنیم، دیگر از رابطه مان لذت نمی بریم. بنابراین قبل از این که دعوا بالا بگیرد و این جرقه ی کوچک زندگیتان را به آتش بکشد، آشتی کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_شخصی
#درخواستی
♦️با شناخت آناتومی بدن و #نقاط_حساس می توانید بهتر و با انرژی کمتری نسبت به حریف برتری داشته باشید.
نکته ای این تکنیک 👇
داشتن مقداری ناخن در هنگام فشار آوردن روی دست مهاجم بسیار مورد تاکید هست.
توجه داشته باشید عرض شد داشتن مقداری ناخن، طوری که از نظر بهداشتی هم مشکل ساز نباشد.😊
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔖🔖🔖 #بابیت #بهائیت #فرقه_شناسی #تاریخی 📝 گزینه های جانشینی علیمحمد باب ؛ 🔺 3 _ ميرزا حسين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖🔖🔖
#بابیت #بهائیت
#فرقه_شناسی
#تاریخی
📒 من یظهره الله ؛ موعود باب
📙 باب، ظهور كسي را بشارت داده است كه از وي به «من يظهره الله» تعبير ميكرد و او را اشرف و اعظم از خود شمرده و تصريح كرده است كه كمالدين «بيان» در ظهور اوست. اكنون جای این پرسش باقی است که کدام یک از جانشينان باب، من يظهره الله موعود باب بود؟
📝 اسناد تأييد شده و موجود باقي مانده از عليمحمد باب، روشنکننده اين موضوع است که وي براي من يظهره الله، خصوصياتي را ذكر ميكند كه نه ميرزا حسينعلی و نه دو تن دیگر، هيچكدام واجد آنها نيستند؛ زیرا:
🔺 اولاً: موعد ظهور من يظهره الله، به صراحت در باب هفدهم از واحد دوم کتاب بيان فارسي، چنين تعيين شده است:
«اگر در عدد غياث ظاهر گردد و کل داخل شوند، احدي در نار نميماند و اگر اليمستغاث رسد و کل داخل شوند، احدي در نار نميماند؛ الا آنکه کل مبدل ميگردد به نور.»
بنا بر آنچه به نقل از بیان گفته شد، من یظهره الله باید 2001 سال پس از باب به عدد مستغاث یا 1511 سال به عدد غیاث ظهور کند و آيين بيان تا زمان ظهور من یظهره الله تداوم خواهد داشت. بنابراين، باب، مبشّر کسی نبوده است که به این زودی ظهور کند و بابيان هرگز منتظر کسی نبودهاند كه آيين جديدشان را در يك دوره كوتاه ، تمام شده تلقی کند و آن را مقدمه ادعاي خود قراردهد.
🔺 ثانیاً: جانشین باب، باید کسی باشد که کتاب ناتمام باب، یعنی بیان را به اتمام رساند.
بر همين اساس با قاطعيت ميتوان اعلام کرد که هيچ رابطهاي بين باب و ميرزا حسينعلي نوري بهاءالله وجود نداشته است؛ بلكه مهمترين آورده باب «بيان» است كه به دست او منسوخ شد و از گردونه عمل خارج گردید.
باب و بهاءالله حتي با هم ديداري نداشتهاند. در «کواکبالدريه» که متن آن به تأييد عبدالبهاء نيز رسيد، آمده است که حضرت بهاء الله با حضرت نقطه اولي ( = باب ) به طور قطع ملاقات نفرمودهاند.
آن زمان يحيي، بيش از نوزده سال نداشت. برادر ميرزا حسینعلی که 14 سال از او بزرگتر بود، به نمايندگي وي زمام کارها را در دست گرفت و رفته رفته، فضا را به نفع خود تغيير داد تا در نهايت توانست ازل را کنار بزند و خود، رهبري فرقه را برعهده بگيرد. عزیه، خواهر مشترک میرزا یحیی و میرزا حسینعلی درباره کلاهی که میرزا حسینعلی بر سر میرزا یحیی گذاشت، چنین مینگارد:
«سالها آن حضرت را در حبس محترم نگهداشته تا وقتی که به معاونت جنود جور و فساد، کارش نضجی گرفته و از بذل مال ميرزا موسي پسر حاجي ميرزا هادي جواهري ، مرامش قوامی يافته، جهراً لواي مخالفت افراشته و بذر فتنه و فساد و شقاق و نفاق در اراضي نفوس عالی و دانی ( = فرومایه ) کاشته تا آنقدري که دستش میرسيد از قوه به فعل آورده، از قدح و ذم و شتم و طعن و لعن و تهمت و افتراهاي گوناگون و قطع نان وآب و منع آمد و شد اصحاب به جا آورد و در نهايت درجه شدتی که براي محبوسين معمول است، ايشان در حق حضرت ثمره به منصه ظهور رسانيدند....»
📝 تصميم بهاءالله براي رهبري فرقه، تصميمي بود که از مدتها پيش در ذهن او جولان ميکرد. از همان ايام که به اتهام مشارکت در ترور شاه در زندان به سر ميبرد، قصد رياست بر گروهک بابي را درسر ميپرورانيد. او در لوح ابن ذئب مینويسد:
«در ايام و ليالي در سجن ( = زندان ) مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابي تفکر مينموديم و بعد، اين مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن به تمام همت در تهذيب آن نفوس قيام نمايد.»
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#شیاطین_در #لباس_بیگانه_های_فضایی قسمت 🔟 🔷 این دروازه به اعتقاد آنان در عهد باستان بسته شده بوده و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شیاطین_در #لباس_بیگانه_های_فضایی
قسمت 1️⃣1️⃣
🔷 بسیاری از ربوده شدگان،و کسانی که قدرتهای روانی خاصی داشته اند (و تجربه های جدایی روح از بدن داشته اند) و بسیاری از کارکنان مجتمع Dulce گزارش داده اند که خمره ها و ظروف بزرگی را که پر از خون و تکه پاره های بدن انسانها بوده است،دیده اند.
🔶 همانند یک ظرف بزرگ که ملغمه ای از خون و گوشت انسانها در آن غوطه ور است.آنها متوجه شدند که گونه های خاصی از این بیگانگان Aliens (مخصوصا آنهایی که به خاکستری ها Greysمعروف شده اند) در این ظروف و خمره ها شنا می کردند و از طریق پوستشان مواد مغذی درون آنها را جذب می کرده اند.
🔷 یکی از ترشحات و موادی که این موجودات شیطانی طالب و مشتاق آن هستند،آدرنالین است.این هورمون وقتیکه قربانی قبل از کشته شدن در معرض وحشت و ترس شدید قرار می گیرد به وفور و میزان زیادی در خون قربانی ترشح می شود.
🔶 به همین دلیل اکثر این شیطان پرستان در لحظات قبل از مرگ قربانی،آنها را شدیدا شکنجه کرده و می ترساندند.این هورمون ویژه در کودکان (مخصوصا پسران کم سن و سال) قویتر بوده و به میزان بیشتری تولید می شود.
🔘 ادامه دارد ...
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است
♻️ هویت ملی نیازمند زیربنای فکری است
🔻 رهبر انقلاب: آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت میدهد و قدرت میدهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است... دشمن اصلی برای سلطهگران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده... بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکّران انقلابی ما در اختیار ما است، از شهید مطهّری و شهید بهشتی و دیگران تا زمان حاضر که اینها از قرآن و متون اسلامی این زیربنا را گرفتهاند و تأمین میکنند. ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
🌷 بازخوانی روزانهی توصیهها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | #هویت_ملی
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
| صورت و مخرج نامشترک!
🔻 رهبر انقلاب: در مطالبهگریها مراقبت کنید دشمن نتواند از مطالبهی بحقّ شما سوء استفاده کند؛ هم در صورتبندی مسئله، هم در راه حلّی که ارائه میدهید، مخرج مشترک پیدا نکنید با دشمن. ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
🔺 رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «صورت و مخرج نامشترک!» را منتشر میکند.
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
🔻 حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان و هیئت همراه، تأکید کردند: ظرفیتهای گسترش همکاریهای دو کشور در زمینههای مختلف بسیار فراتر از سطح کنونی است و باید با توجه به سیاست دولت ایران مبنی بر تقویت روابط با همسایگان، روابط دو کشور دچار تحول اساسی شود.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اشتراکات عمیق تاریخی، دینی، فرهنگی و زبانیِ ایران و تاجیکستان، دو کشور را همچون خویشاوند و برادر خواندند.
🔹 حضرت آیت الله خامنهای از اقدامات رئیس جمهور تاجیکستان در گسترش زبان فارسی تقدیر و با اشاره به اولین سفر خارجی آقای رئیسی به تاجیکستان تأکید کردند: انجام این سفر نشاندهنده اهتمام دولت برای گسترش روابط با تاجیکستان است و در یکسال گذشته نیز سطح روابط افزایش یافته است اما با نقطه مطلوب بسیار فاصله دارد.
🔹 ایشان، ظرفیتهای فنی و مهندسی، صنعتی و علمی ایران را برای کمک به تاجیکستان بسیار مستعد و مهم ارزیابی کردند و افزودند: برای استفاده از این ظرفیتها و گسترش جدی همکاریها باید کمیسیون مشترک بهصورت جدی برای همه اسناد امضاء شده برنامهریزی و زمانبندی کند تا به مرحله عملیاتی برسند.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی اقلیم متنوع ایران و زمینها و دشتهای پهناور و پیشرفتهای علمی و فناوری و صنعتی و شرکتهای دانش بنیان در ایران و همچنین آب فراوان و معادن گسترده در تاجیکستان را زمینههای ارتقاء همکاریهای مشترک برشمردند و خاطرنشان کردند: با وجود تحریمها جمهوری اسلامی ایران پیشرفتهای خوبی در زمینههای مختلف داشته است و اگر تحریمها نبود، این پیشرفتها به دست نمیآمد زیرا تحریمها باعث شد تا به نیرو و ظرفیتهای داخلی خود اتکا کنیم.
🔹 حضرت آیت الله خامنهای تحریم را اسلحه قدرتها در مقابل کشورها خواندند و تأکید کردند: آن چیزی که این اسلحه را از کار میاندازد، توجه به نیروها و ظرفیتهای درونی است.
🔹 ایشان با تأکید بر اینکه یکی از عرصههای همکاری و همفکری میان ایران و تاجیکستان، مسائل منطقه و بویژه وضعیت افغانستان است، گفتند: نگرانیهای ایران و تاجیکستان درباره افغانستان مشترک است و هر دو کشور از گسترش تروریسم و رشد گروههای تکفیری در این کشور نگران هستند و ما معتقدیم که آقایانی که اکنون در افغانستان برسر کار هستند باید بتوانند با یک حکومت جامع و فراگیر از همه گروهها استفاده کنند.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به سفر اخیر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان به تاجیکستان و افتتاح کارخانه تولید پهپاد، اینگونه همکاریها را بسیار مهم ارزیابی و خاطرنشان کردند: پهپاد امروز عامل مهمی در امنیت کشورها است.
🔸 در این دیدار که آقای رئیسی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای امامعلی رحمان با ابراز خرسندی فراوان از حضور در تهران و دیدار با رهبر انقلاب اسلامی به گفتگوهای خود با رئیس جمهور ایران اشاره کرد و گفت: مذاکرات خوبی در زمینههای مختلف از جمله روابط تجاری و اقتصادی و صنعتی انجام شد و با توجه به اسناد امضاء شده امید است با هدایتهای جنابعالی، روابط دو کشور بیش از پیش گسترش یابد.
🔸وی نگرانیهای امنیتی بویژه درباره افغانستان و گسترش تروریسم را از موضوعات مهم میان دو کشور برشمرد و افزود: ما خواستار صلح و آرامش و حکومتی با حضور همه قومیتها، در افغانستان هستیم و امیدواریم با افزایش همکاریهای امنیتی ایران و تاجیکستان، بتوان بر نگرانیها غلبه کرد.
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت شصت وهشت: نمیدانم چقدر گذشت.. چند ساعت؟؟ یا چند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت شصت ونه:
روز بعد به محضِ دیدنِ دنیا، چشم به در دوخته منتظرِ حسام ماندم. امروز گره از تمامِ معماهایِ روزهایِ بی دانیالیم باز میشد. دلشوره ی عجیبی داشتم. میترسیدم حرفهایِ حسام در موردِ سلامتیِ برادرم، دروغی به اصطلاح مصلحتی باشد مِن بابِ مراعاتِ حالِ بیمارم..
هر ثانیه که میگذشت توفیری با گذرِ یکسال نداشت و ترسی که آوار میشد بر سرِ ذهنیاتم.
من با خدایِ حسام در آن نفسهایِ همدم با مرگ حرف زدم و او خیلی زود جوابم را داد. پس رسم معرفت نبود گذاشتن و گذشتن. و من باز صدایش کردم. تا باز شود سرِ این غده ی چرکین و رها شوم از نبودنِ برادر و خدایی که حالا میخواستمش..
یالله گویی حسام هواسم را به در جمع کرد. آن مرد آمد. با ریشی بلند و موهایی مشکی و نامرتب که خبر میداد که ماندگاریش رویِ تخت بیمارستان. آرام و خمیده راه میرفت و یکی از پاهایش را تقریبا روی زمین میکشید. با هر گام کمی ابروهایش را جمع میکرد و مقداری می ایستاد.
عثمانِ چه کرده بود با جسمِ این جوانِ مهربان و چه خیالی برایِ من داشت؟؟ ترسیدم. آن شب او گریخت. پس باید هر لحظه انتظارِ آمدنش را میکشیدم. و اگر میآمد..
حسام روی صندلی کنار تخت نشست. هنوز هم لبخند به لب داشت، با همان، سربه زیریِ همیشگی اش. راستی چرا هیچ وقت به صورتم چشم نمیدوخت؟؟
با متانت خاصی سلام کرد و حالم را جویا شد. بی مقدمه نام دانیال را بر زبان چرخاندم. با لبخندی محسوس، سرش را تکان داد ( چشم.. الان همه ی ماجرا رو خط به خط تعریف میکنم. اما قبلش.. چون میدونم نگرانید و اینکه زیاد به بنده اعتماد ندارین، قرار شد اول با دانیال صحبت کنید..)
حسی خنک و شیرین در تمامِ وجودم سرازیر شد. دانیال.. دانیال من.. شنیدن صدایش تنها آرزویِ آن روزهایم بود. از فرط خوشحالی لشکری از بی قراری به قلبم هجوم آورد. نمیدانستم باید بدودم؟ پرواز کنم؟ یا جیغ بکشم؟ به سختی رویِ تخت نشستم. ( کو.. کجاست..)
لبخندش عمیق تر شد ( عجب خواهری داره این عتیقه.. اجازه بدین..) یک گوشی از جیب پیراهنش درآورد و دکمه ایی را فشار داد و آن را رویِ گوشش قرار داد ( الو، آقایِ بادمجون بم.. تشریف دارین پشت خط؟؟ .. بعله.. بعله.. الحمدالله حالشون خوبه.. به کوریِ چشم بعضی از دشمنان، بنده هم خیلی خیلی خوبم. بعدا حالتو رو هم به طور ویژه میگیرم.. )
با چه کسی حرف میزد؟ یعنی دانیال، برادر من، پشتِ همین خط بود؟؟
گوشی را به سمتم گرفت. دستانم یخ زد. به کندی گوشی را نزدیک صورتم گرفتم. نفسهایم تند بود و نوایی از حنجره ام، یارایِ خروج نداشت.
صدایش بلند شد. پر شور و هیجان ( الو.. الو.. ساراجان.. خواهر گلم..) نمیتوانستم جوابش را بدهم. خودش بود. همان دانیالِ خندان و پرحرف. اما حالا گریه میکرد. در اوج خنده، گریه میکرد. (سارایی.. بابا دق کردم.. یه چیزی بگو صداتو بشنوم.. ). اشک ریختم. برایِ اولین بار اشک ریختم. هق هق گریه هایم آنقدر بلند بود که دانیال را از حالم با خبر کند. و او با تمامِ شیرین زبانی ، برادرانه هایش را خرجِ آرامشم میکرد. صدایش زدم نه یکبار که چندین مرتبه. و او هربار مثله خودش پاسخم را داد. هر چه بیشتر میشنیدم،حریصتر میشدم و این اشتها پایان نداشت.
بعد از مدتی عقده گشایی؛ در آخر از من خواست تا به حسام اعتماد کنم.
ونمیداست که من نخواسته به این جوانِ محجوب اعتماد کرده بودم، قبل از آنکه خود بخواهم.
دوست نداشتم تماس تمام شود، اما شد و چاره ایی جز این نبود.
ادامه دارد..
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 51 👈اهمیت بین الطلوعین ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا