eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: مقام دوم در پارهاى از آداب لباس مصلّى است و در آن دو باب اس ت باب اول در سرّ طهارت لباس است بدان که نماز مقام عروج به مقام قرب و حضور در محضر انس اسـت؛ و سـالک را مراعـات آداب حضور در محضر مقدس ملک الملوك لازم است . و چون از ادنى مراتب و مراحـل ظهـور نفـس، که قشر قشر و بدن صورى ملکى آن است، تا اعلى مقامات و حقایق آن ، که لـب لبـاب و مقـام سرّ قلب است، در محضر مقدس حق چنانچه حاضر اسـت، سـالک نیـز بایـد استحـضار کنـد و جمیع جنود باطنه و ظاهره ممالک سرّ و علن را به محضر حق جـلّ و عـلا بایـد ارائـه دهـد؛ و اماناتى را که ذات مقدسش با کمال طهارت و صفا و بدون تـصرّف احـدى از موجـودات بـه یـ د قدرت جمال و جلال به او مرحمـت فرمـوده بایـد تقـدیم محـضر مقـدس کنـد و رد امانـات را چنانچه به او لطف شده بنماید . پس، در ادب حضور بسى خطرات است که سالک نباید از آن لحظـه اى غفلـت کنـد . و طهـارت لباس را، که ساتر قشر بلکه قشر قشر است، باید وسیله طهارت لباسـهاى بـاطنى قـرار دهـد؛ و بداند که چنانچه این لباس صورى ساتر و لباسِ بدنِ ملکى است، خود بدن سـاترِ بـدن برزخـى [است و بدن برزخى الآن موجود است ولى در ستر و حجاب بدن دنیائى است و این بـدن سـاتر او است؛ و بدن برزخى ساتر و لباس و حجاب نفس است؛ و آن ساترِ قلـب اسـت؛ و قلـب سـاترِ روح است؛ و روح ساترِ سرّ است؛ و آن ساترِ لطیفه خفیه اسـت، الـى غیـر ذلـک از مراتـب . هـر مرتبه نازله ساتر مرتبه عالیه است . و جمیع ایـن مراتـب گرچـه در خلّـص اهـل اللَّـه موجـود و دیگران از آنها محرومند، ولى بعضى از آن مراتـب را چـون همـه دارنـد لهـذا اشـاره بـه همـان مىشود . پس، باید دانست که چنانچه صورت نماز به طهارت لباس و بدن محقق نشود و قذارت که رجـز شیطان و مبعد محضر رحمان است از موانع ورود در محضر است و مـصلّى را بـا لبـاس و بـدن آلوده به رجز شیطان از محضر قدس تبعید و به مقام انس بار ندهند، قذارات معاصى و نافرمانى حق که از تصرّفات شیطان و از رجز و قاذورات آن پلید است از موانع ورود در محضر است . پس متلبس به معاصى، تنجیس ساتر بدن برزخى نموده و با این قذارت نتواند بـه محـضر حـق وارد شود؛ و تطهیر این لباس از شرایط تحقّق و صحت نماز باطنى اسـت و انـسان تـا در در حجـاب دنیا است، از آن بدن غیبى و طهارت و قذارت لباس آن و شرطیت طهارت و مانعیت قـذارت در آن اطّلاعى ندارد؛ روزى که از این حجاب بیرون آمد و سلطنت باطن و یوم الجمع بساط تفرقـه ظاهر را در هم پیچید و شمس حقیقت از وراء حجب مظلمه دنیائى طالع گردید و چشم بـاطن ملکوتى باز و چشم حیوانى ملکى بسته شد، با عین بصیرت دریابد که تا آخر امر نماز او طهارت نداشته و مبتلاى به هزاران موانع بوده که هر یک از آنها بـراى تبعیـد از محـضر مقـدس حـق، سببى مستقلّ بودند . و هزاران افسوس که در آن روز راهى براى جبران و حیله اى بـراى انـسان نیست و فقط چیزى که مى ماند حسرت ها و ندامتها است - ندامتهایى که آخر نـدارد، حـسرتهایى که پایانش نیست: و انْذرهم یوم الْحسرَةِ اذْ قُضى الْامر(142 .( و چون لباس بدن باطنى را طهارت حاصل شد، طهارت خود بدن ملکوتى از رجـز شـیطان نیـز لازم است . و آن تطهیر از ارجاس اخلاق ذمیمه است، که ه ر یک تلویث باطن کند و انسان را از محضر دور و از بساط قرب حق مهجور نماید؛ و آنها نیز از رجس شیطان بعید از رحمـت اسـت . و اصول و مبادى همه ذمائم خـودبینى و خودخـواهى و خودفروشـى و خودنمـایى و خـودرأیى است که هر یک از آنها مبدأ بسیارى از ذمائم اخلاقیه و رأس کثیرى از خطیئات است . و چون که سالک از این طهارت فارغ شد و لباس تقوى را به آب توبه نـصوح و ریاضـت شـرعى تطهیر کرد، لازم است که اشتغال پیدا کند به تطهیر قلـب کـه سـاتر حقیقـى اسـت و تـصرّف شیطان در آن بیشتر است و قذارت آن سارى به سایر لباسها و سـاترها اسـت، و تـا تطهیـر آن نشود طهارات دیگر میسور نگردد . و از براى تطهیـر آن مراتبـى اسـت کـه بـه بعـضى از آن بـه مناسبت این اوراق اشاره مىشود . یکى، تطهیر از حب دنیا است، که رأس کلّ خطیئات و منشأ تمام مفاسد اسـت؛ و تـا انـسان را این محبت در قلب اسـت، ورود در محـضر حـق بـرایش میـسر نـشود و محبت الهیـه، کـه ام الطّهارات است، با این قذارت صورت نگیرد . و شاید در کتـاب خـدا و وصـیتهاى انبیـاء و اولیـاء علیهم السلام، و خصوصاً حضرت امیر المؤمنین سلام اللَّه علیه به کمتر چیزى مثل ترك دنیا و زهد در آن و پرهیز از آن، که از حقایق تقوى است، اهمیت داده باشند و. این مرتبـه از تطهیـر حاصل نشود جز به علم نافع و ریاضات قویه قلبیه و صـرف همـت در تفکّـر در مبـدأ و معـاد و مشغول نمودن قلب به اعتبار در افول و خراب دنیا و کرامت و سعادت عوالم غیبیـه : رحم اللَّـه امرَأً علم منْ اینَ و ف
ى اینَ و الى ( اینَ 143 دیگر تطهیر از اعتماد به خلق است که آن شرك خفى ،بلکه نـزد اهـل معرفـت شـرك جلـى است. و آن تطهیر حاصل شود به توحید فعلى حق جلّ و عـلا کـه سرچـشمه جمیـع طهـارات قلبیه است . و باید دانست که مجرد علم برهـانى و قـدم تفکّـرى در بـاب توحیـد فعلـى نتیجـه مطلوبه ندارد، بلکه گاه شود که کثرت اشتغال به علوم برهانیه سبب ظلمت و کدورت قلب شود و انسان را از مقصد اعلى از دارد؛ و در این مقام گفته انـد : العلْـم هـو الحجـاب الْـاکْبر (144 .(بـه عقیده نویسنده جمیع علوم عملى است حتى علم توحید . شاید از کلمه توحید که تفعیل اسـت عملى بودن آن نی ز استفاده شود؛ چه که به حـسب مناسـبت اشـتقاق، توحیـد از کثـرت رو بـه وحدت رفتن و جهات کثرت را در عینِ جمع مستهلک و مضمحلّ نمودن است؛ و این معنى بـا برهان حاصل نیاید، بلکه به ریاضات قلبیه و توجه غریزى به مالک القلوب باید قلـب را از آنچـه برهان افاده نموده آگاه ن مود تا حقیقت توحید حاصل شود . بلى، برهان به ما مى گویـد : لا مـؤَثِّرَ ( فى الوجود الَّا اللَّه 145 ) .(و این یکى از مهانى لا اله الّا اللَّه 146 (است، و به برکـت ایـن برهـان دست تصرّف موجودات را از ساحت کبریاى وجود کوتاه مى کنیم و ملکوت و ملک عـوالم را بـه صاحبش رد مـى ( کنـیم و حقیقـت لَـه مـا فـىِ الـسموات و الْـارضِ 147 (و بیـده ملَکُـوت کُـلِّ (ءشَى 148 ) (و هو الَّذى فى السماء اله و فى الْارضِ اله 149 (را اظهـار مـى کنـیم، ولـى تـا ایـن مطلب برهانى به قلب نرسیده و صورت باطنى قلب نشده، ما از حد علم به ح د ایمـان نرسـیدیم و از نور ایمان که مملکت باطن و ظاهر را نورانى کند بهره و نصیبى نداریم . و از این جهت است که با داشتن برهان بر این مطلب شامخ الهى، باز در تکثیر واقعیم و از توحیـد، کـه قـرّة العـین اهل اللَّه است، بى خبریم؛ کوس لا مؤثِّرَ فى الوجود الّا اللَّه مىزنیم و چشم طمع و دسـت طلـب پیش هر کس و ناکس داریم : پاى استدلالیان چوبین بود پاى چوبین سخت بىتمکین بود(150( و این تطهیرْ از مقامات بزرگ سالکین است . و پس از این مقام مقامات دیگرى است کـه از حـد ما خارج است؛ و شاید در خلال این اوراق به مناسبت ان شاء اللَّه ذکرى از آن پیش آید . باب دوم در اعتبارات قلبیه ستر عورت است چون سالک الى اللَّه خود را حاضر در محضر مقدس حق جلّ و علا دید، بلکـه بـاطن و ظـاهر و سرّ و علن خود را عین حضور یافت، چنانچه از کافى و توحید روایت شـده کـه حـضرت صـادق علیه السلام فرمود : إِنَّ روحالْمؤْمنِ لَاشَد اتّصالًا بِرُوحِ اللَّه منْ اتّصالِ شُـعاعِ الـشَّمسِ بِهـا (151 .( بلکه به برهان قوى متین در علوم عالیه پیوسته است که جمیع دائره وجود از اعلى مراتب غیب تا ادنى منازل شهود عین تعلق و ربط و محض تدلّى و فقر است به قیوم مطلق جلّت عظمتـ ه، و شاید اشاره به این معنى باشد آیه مبارکه یا ایها النّاس انْتُم الْفُقَـراء الَـى اللَّـه و اللَّـه هـو الْغَنـى الْحمید(152 .(چه اگر موجودى از موجودات در حـالى از حـالات و آنـى از آنـات و حیثیتـى از حیثیات تعلّق به عزّ قدس ربوبى نداشته باشـد از بقعـه ام کـان ذاتـى و فقـر خـارج و در حـریم وجوب ذاتى و غنا داخل گردد . و عارف باللَّه و سالک إلى اللَّه باید این مطلب حقّ برهانى و ایـن لطیفه الهیه عرفانیه را به واسطه ریاضات قلبیه از حد عقـل و برهـان در لـوح قلـب نگاشـته بـه سرحد عرفان رساند تا آن که حقیقت ایمان و نور آن در دلش جلوه کند . و اصحاب قلوب و اهل اللَّه از حدایمان به منزل کشف و شهود قدم گذارند . و آن با شدت مجاهده و خلوت مـع اللَّـه و عشق باللَّه حاصل شود؛ چنانچه در مصباح الشریعۀ گوید که حضرت صادق علیه السلام فرمود : الْعارِف شَخْصه مع الْخَلْقِ و قَلْبه مع اللَّه . لَو سهى قَلْبه عنِ اللَّه طَرْفَۀَ عـینٍ، لَمـات شَـوقاً الَیـه و . الْعارِف امینُ ودائعِ اللَّه وکَنْزُ اسرارِه ،و معدنُ نُورِه ،ودلیلُ رحمته على خَلْقه ،و مطیۀُ علومـه،و میزانُ فَضْله قَد غَنى عنِ الخَلْقِ و المراد و الدنْیا؛ و لا مونس لَه سوى اللَّه؛ و لا نُطْقَ و لا اشـارةَ و ( لا نَفس الّا باللَّه و للَّه و منَ اللَّه و مع اللَّه 153 .( بالجمله، سالک چون خود را به جمیع شئون عین حضور دید، سـتر جمیـع عـورات . ظاهریـه و باطنیه کند براى حفظ محضر و ادب حضور . و چون دریافت که کشف عورات باطنـه در محـضر حق قباحت و فضاحتش بیشتر از کشف عورات ظاهره است به مقتضاى حدیث انَّ اللَّـه لا ینْظُـرُ ( الى صورِکُم ،و لکنْ ینْظُرُ الى قُلوبِکُم 154 .(و عورات باطنـه ذمـایم اخـلاق و خبائـث عـادات و احوال ردیه خلقیه است که انسان را از لیاقت محضر و ادب حضور سـاقط مـى کنـد . و ایـن اول مرتبه از هتک ستور و کشف عورات است . و باید دانست که اگر با پرده ستّاریت و
غفّاریت حق جلّ و علا انسان خود را مـستوا نکنـد و در تحت اسم ستّار و غفّار با طلب غفّاریت و ستّاریت وا قع نشود، چه بسا شود که پـرده ملـک کـه برچیده شد و حجاب دنیا که برافکنده شد هتـک سـتور او در محـضر ملائکـه مقـرّبین و انبیـاء مرسلین علیهم السلام گردد؛ و خدا مى داند که آن عورات باطنیه که مکـشوف شـود قباحـت و فضاحت و گند و رسوائیش چقدر است . اى عزیز، اوضاع عالم آخرت را با این عالم قیاس مکن که این عـالم را گنجـایش ظهـور یکـى از نعمتها و نقمتهاى آن عالم نیست . این عالم با همه پهناورى آسمانها و عوالمش گنجایش ظهـور پردهاى از پرده هاى ملکوت سفلى، که عالم قبر هم از همان است، ندارد، چـه رسـد بـه ملکـوت اعلى که عالم قیامت نمونه آن است . و در حدیث مفصلى که شیخ شهید ثانى رضوان اللَّـه علیـه در منیۀ المرید از حضرت صدیقه کبرى سلام اللَّه علیها نقل مى فرمایـد وارد اسـت کـه فرمـود : رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود : همانا علماى شیعیان مـا محـشور مـى شـوند؛ و بـر آنهـا خلعت مى پوشند از خلعتهاى کرامت به قدر کثـرت علومـشان و جـدیت کـردن آنهـا در ارشـاد بندگان خدا؛ حتّى آنکه به بعضى آنها هزار هزار خلعت از نور داده شود - تا آنکه مى فرماید- یک رشته از آن خلعتها افضل است از آنچه شمس بر آن طلوع مى ( کند هزار هزار مرتبـه 155 .(ایـن راجع به نعیمش . و اما راجع به عذاب ش، جناب فیض رحمه اللَّه در علم الیقین از مرحوم صـدوق حدیث کند که به اسناد خود از حضرت صادق سلام اللَّه علیه روایت کند در ضمن حدیثى کـه جبرئیل به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد که اگـر یـک حلقـه از آن سلـسله اى کـه طولش هفتاد ذراع است بر دنیا نهاده شود، ه مانا دنیا ذوب شود از حرارت آن . و اگر قطـره اى از زقّوم و ضریع آن بچکد در آبهاى اهل دنیا، مى ( میرند اهل آن از گند آن 156 .(نعـوذ باللَّـه مـن غضب الرّحمن . پس، سالک الى اللَّه را لازم است که اوصاف خبیثه و اخـلاق سـیئه خـود را تبـدیل بـه اوصـاف کامله و فانى در بحر متلا طم بى پایان اوصاف کمالیه حـق، و ارض مظلمـه طبیعیـه شـیطانیه را تبدیل به ارض بیضاء مشرقه نماید، و اشْرَقَت اْلَارض بِنُورِ ربِها (157 (را در خـود دریابـد، و مقـام اسماء جمال و جلال ذات مقدس را در مملکت وجود خود متحقّق نماید؛ و در این مقام در ستر جمال و جلال واقع شود و تخلّق به اخلاق اللَّـه پیـدا کنـد و مقـابح تعینـات نفـسیه و ظلمـات وهمیه بکلى مستور گردد . و اگر بدین مقام متحقّق شد، مورد عنایات خاصـه حـق جـلّ جلالـه واقع گردد و بالطف خفى خاص خود از او دستگیرى فرماید و در تحت پرده کبریـاى خـود او را به طورى مستور گرد اند که جز خودش او را کسى نشناسد و او نیز جز حـق کـسى را نـشناسد : ( انَّ اولیائى تَحت قبابى لا یعرِفُهم غَیرى 158 .(و در کتاب مقـدس الهـى بـراى اهلـش اشـارات بسیار در این خصوص دارد؛ چنانچه فرماید : اللَّه ولى الَّذینَ آمنـوا یخْـرِجهم مـنَ الظُّلُمـات الـى النُّور(159 .(اهل معرفت و اصحاب سابقه حسنى مى دانند که جمیـع تعینـات خلقیـه و کثـرات عینیه ظلمات و نور مطلق حاصل نشود مگر به اسـقاط اضـافات و شکـستن تعینهـا کـه بتهـاى طریق سالک است . و چون ظلمات کثرات فعلیه و وصفیه مـضمحل و مـنطمس در عـین جمـع شد، ستر جمیع ع ورات گردیده و حضور مطلق و وصول تام تحقّق یافته، و مصلّى در ایـن مقـام چنانچه مستور به حق است، مصلّى به صلاة حق است . و شاید صلاة معراج ختم رسل صلّى اللَّه علیه و آله بدین طریق بوده در بعض مقامات و مدارج. و اللَّه العالم ...... الصلاة امام خمینى رضوان االله تعالی علیه https://eitaa.com/zandahlm1357
👈 چطور تاریخ بخوانیم که خسته کننده نباشد؟؟!! 💠 همیشه این سوال را عزیزان در کلاس های درس حضوری یا مجازی تاریخ ما ، می پرسند که شیوه لذت بخش مطالعه تاریخ چگونه است که باعث خستگی نشود و اشتیاق به ادامه کار داشته باشیم. 💠 آن چیزی که در جواب باید گفت : 🔰 اول اینکه هیچ وقت انتظار نداشته باشید با یک بار خواندن یک کتاب، همه آن را از بر بشوید و کامل یاد بگیرید. اصلا. همینکه 30 الی 40 درصد کتاب را برای بار اول یاد بگیرید، این نشانه خوبی است برای آینده روشن کتاب خوانی شما. به مرور که بیشتر کتاب بخوانید، این درصد ها بالاتر هم می رود. به شرط استمرار کتاب خوانی 🔰 دوم اینکه برای بار اول خواندن یک کتاب تاریخی ، اصلا سعی نکنید همه اسامی و تاریخ ها و وقایع و رخدادن در کدام سال و.... را به خاطر بسپارید، خیر. اصلا. هرگز 😊 بلکه فقط سیر کلی کتاب و وقایع را بدانید کافیست. چند مثال عرض می کنم برای روشن تر شدن این مورد: 👈 مثلا در بحث جنبش تنباکو و فتوای میرزای شیرازی، برای بار اول خواندن کتاب تاریخ، اصلا نیاز نیست بدانید کدام عامل خارجی با نفوذ و دخالت های کدام عامل داخلی و در کدام سال ، این قرارداد ننگین معروف به قرارداد رژی را ثبت کرد یا اینکه آیا نامه سیدجمال الدین اسدآبادی تاثیری در فتوای میرزا داشت یا نه، بلکه همین قدر بدانید چنین قرار دادی به ثبت رسید و میرزا هم چنین فتوایی داد و تاثیر فروانی داشت و بعد آن ، دشمن پی به قدرت مرجعیت برد، کافیست. 👈 یا مثلا در بحث کودتای 28 مرداد ، اصلا نیازی به اسامی افراد ایرانی یا آمریکایی دخیل در کودتا نیست برای بار اول خواندن، کلیت مسیر که از کجا شروع شد و عکس العمل شاه و دکتر مصدق و ایت الله کاشانی چه بود ، کافیست. 🔰 سوم اینکه برای بار اول حتما زیر نکات مهم خط بکشید و خلاصه هر صفحه را به صورت یک خط در بالای آن صفحه بنویسید. ارزش و اثر این کار را در بار دوم خواندن کتاب عملا حس می کنید. این کار این فایده را هم برای شما دارد که بدانید همه جای یک کتاب مهم نیست و می شود در برخی موارد خیلی سریع تر برخی صفحات را خواند. 🔰 برای خواندن تحلیلی تاریخ ، حتما بعد از هر واقعه و رویدادی، سعی کنید در ذهن خودتان چند سوال مطرح کنید: چرا چنین شد؟ اگر فلان شخص این طور عمل می کرد، آیا این واقعه رخ می داد؟ این واقعه چه مورد مشابهی در مباحث سیاسی روز ما دارد؟ چه مورد مشابهی در زمان های گذشته داشته است؟ و... این گونه سوالات و یافتن جواب برای آن، ذهن شما را تحلیلی بار می آورد و بعد از مدتی خواندن تاریخ برای شما لذت بخش می شود و خیلی راحت می توانید مباحث سیاسی روز را هم تحلیل کنید . یکی از الزامات تحلیل سیاسی خوب، داشتن اطلاعات تاریخی خوب است. 💠 این ها کلیاتی بود از شیوه خواندن تاریخ که بنده خودم تجربه کرده ام و از جایی نگرفتم. شیوه ای است که خودم با آزمایش کردن شیوه های دیگر به آن رسیدم. اگر عزیزی از شما ، نظری دیگر دارد در مورد خواندن تاریخ ، حتما به ادمین کانال بفرستد تا استفاده کنیم. ✅ تا می توانید کتاب بخوانید، کسیکه می خواهد برای امام زمان موثر باشد، باید اهل مطالعه باشد چون مهمترین خطر ها در زمان ظهور حضرت، شبهات اعتقادی و فرهنگی است که بدون مطالعه نمی توان جواب داد. حتی در مهمانی ها هم همراهتان کتاب باشد. با کتاب شدیدا انس بگیرید. ✍️ احسان عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حتما | چند سوال جنجالی از یک آخوند! ⁉️ فرق عمامه با تاج چیه؟! ⁉️ تفاوت و چیه؟! ⁉️ دو کلمه «مقام عظمای » و « آریامهر» را تعریف کنید! ⁉️ معنای «جانم فدای » و «جان‌ نثار» را شرح دهید! ⁉️ دو کلمه « » و « » چه تفاوت‌هایی دارند؟! ⁉️ تفاوت دو گروه «عاشق ولایت» و «فدوی» را در چه می‌بینید؟! ⁉️ « » و «بنیاد علوی» چه تفاو‌ت‌هایی دارند؟! ⁉️ تفاوت «رای ملوکانه» و «حکم حکومتی» در چیست؟! ⁉️ فرق « » و «اما‌م‌رود» را بیان کنید! ⁉️ «بندرشاه» با «بندر امام» چه تفاوت‌هایی دارند؟! ✅ این سوالات را تو منبر یک روحانی پرسیدن ببینید چه جوابی دادن!! ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
❌ شبهه ۱۰۲۵ قبر خلیفه، شهر خلیفه، قبر خمینی، شهر خمینی ✅ پاسخ 🔹یکی از مغالطات رایج، مغالطه معروف به پهلوان پنبه است. یعنی به جای مقابله با پهلوان واقعی با پهلوان دروغین مبارزه کنی و خود را قهرمان معرفی کنی. معرفی کردن بدترین صحنه کشور در مقابل شیک ترین برج امارات استفاده از همین مغالطه است. 🔻 در امارات هم فقرای زیادی زندگی می کنند که تصویری از آن در عکس فوق موجود است. در مقابل در ایران نیز مناطق و ساختمان‌های مدرن زیادی وجود دارد. 🔻زندگی امام خمینی همواره در کمال سادگی بوده ولی مرقد معظم له، بر خلاف تفکر ایشان ساخته شده و شکل و شمایل آن همواره مورد مخالفت صریح و غیرصریح دلسوزان از جمله مقام معظم رهبری قرار گرفته است. اما هنوز زمان زیادی از مرگ خلیفه بن زاید نگذشته تا درباره قبر او قضاوت کنیم و لذا عکسی که از قبر او منتشر شده اگر دروغ نباشد، ملاک قضاوت نیست. ملاک قضاوت، قبر مجلل پدر او و زندگی تجملاتی آنها با وجود ده‌ها هزار فقیر در این کشور ثروتمند است. 🔻اگر امام خمینی هم برجی مانند برج خلیفه داشت، خود این شبهه پردازان اولین کسانی بودند که ملامت و سرزنش را به خاطر عدم رعایت ساده زیستی آغاز می کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روشِ کار کالابرگ الکترونیکی چگونه خواهد بود؟ 🙏 لطفا نگاه کنید برای بقیه توضیح بدید. ⚜ ═•☆✦𑁍❧🌹❧𑁍✦☆•═
ج 20 هنر زن بودن23-1-94.mp3
45.58M
🦋هنر زن بودن (قسمت 20) ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن: 🚫_جایگاه خود را نداند. 🚫_به زن بودنش افتخار نکند. 🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند. ✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود 🎵استاد محمدجعفرغفرانی
مقام‌معظم‌رهبری: ✔️داشتن حجاب ، یکی از مهمترین ارزش ها در دین مبین اسلام است !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 در خیلی چیزها چون دلیلش رو نمی دونیم برامون سخته انجام دادنش ... ولی وقتی فهمیدیم آسون میشه برامون! 🔻 میگی داشته باش، میگه من که خوشگلم ❗️ ⬅️ به این خاطر انقلاب فرمودند ! استادحسن ازغدی
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای تحول پریناز خانم صفریان🌷🌺🌷🌺❤️🌹❤️🌹🥰🥰
.......: رؤیای سرنوشت ساز من نیز به اتاق خود برگشتم شب فرا رسید. به خواب رفتم در آن شب خوابی دیدم که سرنوشت آینده‌ام را رقم زد. در خواب دیدم؛ حضرت عیسی علیه السلام و شمعون صفا و گروهی از حواریون در قصر پدربزرگم گرد آمده اند و در جای تخت منبری بسیار بلند که نور از آن می‌درخشید قرار دارد. در این وقت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و داماد و جانشین آن حضرت علی علیه السلام و جمعی از فرزندانش وارد قصر شدند حضرت عیسی علیه السلام از آنان استقبال نمود و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به آغوش گرفت و معانقه کرد. در آن حال حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: ای روح الله! من آمده‌ام ملیکه دختر وصی تو شمعون را برای این پسرم (امام حسن عسکری علیه السلام) خواستگاری کنم. حضرت عیسی علیه السلام نگاهی به شمعون کرده و گفت: ای شمعون سعادت به تو روی آورده با این ازدواج مبارک موافقت کن و نسل خودت را با نسل آل محمد صلی الله علیه و آله پیوند بزن! شمعون اظهار داشت: اطاعت می‌کنم. سپس حضرت محمد صلی الله علیه و آله در بالای منبر قرار گرفت و خطبه خواند و مرا به فرزندش (امام حسن عسکری علیه السلام) تزویج نمود. حضرت عیسی علیه السلام حواریون و فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله همگی گواهان این ازدواج بودند. هنگامی که از خواب بیدار شدم از ترس جان خوابم را به پدر و پدربزرگم نگفتم زیرا ترسیدم از خوابم آگاه شوند مرا بکشند. بدین جهت ماجرای خوابم را در سینه‌ام پنهان کردم به دنبال آن آتش محبت امام حسن عسکری علیه السلام چنان در کانون دلم شعله ور گشت که از خوردن و آشامیدن بازماندم کم کم رنجور و ضعیف گشتم عاقبت بیمار شدم دکتری در کشور روم نماند مگر آن که پدربزرگم برای معالجه من آورد ولی هیچ کدام سودی نبخشید چون از معالجه‌ها مأیوس شد از روی محبت گفت: نور چشمم! آیا در دلت آرزویی هست تا بر آورده سازم؟ گفتم: - پدر مهربانم! درهای نجات را به رویم بسته می‌بینم. اما اگر از شکنجه و آزار اسیران مسلمان که در زندان تواند دست برداری و آنان را از قید و بند زندان آزاد سازی امیدوارم حضرت عیسی علیه السلام و مادرش مرا شفا دهند. پدرم خواهش مرا قبول کرد و من نیز به ظاهر اظهار بهبودی کردم و کم کم غذا خوردم پدرم خوشحال شد و بیشتر از پیش با اسیران مسلمان مدارا نمود. جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد وهفت: آن شب در هم آغوشیِ درد و آیاتِ وصل شده به حنجره ی حسام به خواب رفتم با بلند شدنِ زمزمه ی اذان از جایی دور و بیرون از پنجره ی اتاقم، چشم به دوباره دیدن گشودم. آسمانِ صبح، هنوز هم تاریک بود.. و که حسامی با قرآنی در آغوش و سری تکیه زده به صندلی در اوج خواب زده گی، آرامشش را دست و دلبازانه، فخرفرشی میکرد. به صورتِ خفته در متانت اش خیره شدم. تمام شب را رویِ همان صندلی به خواب رفته بود؟ حالا بزرگ ترین تنفر زندگیم در لباس حسام، دلبری میکرد محضه خجالت دادنم. اسلامی که یک عمر آن را کثیف و ترسو و وحشی شناختم، در کالبد این جوان لبخند میزد بر حماقت سارا.. زمزمه ی اذان صبح در گوشم، طلوعی جدید را متذکر میشد، طلوعی که دهن کجی میکرد کم شدنِ یک روزِ دیگر ازفرصتِ نفس کشیدن ، و چند در قدمی بودنم با مرگ را.. و من چقدر ته دلم خالی میشد وقتی که ترس مثله آبی یخ زده، سیل وار آوار میکرد ته مانده زندگیم را.. آستین لباسش را به دست گرفتم و چند تکان کوچک به آن دادم.. سراسیمه در جایش نشست. نگاهش کردم.. این جوان مسلمان، چرا انقدر خوب بود؟ (نماز صبحه..) دستی به صورت کشید و نفسی راحت حواله ی دنیا کرد (الان خوبین؟) سوالش بی جواب ماند، سالهاست که مزه ی حال خوب را فراموش کردم ( دیشب اینجا خوابیدین؟) قرآن را روی میز گذاشت (دیشب حالتون خیلی بد بود، نگرانتون شدیم.. منم اینجا انقدر قرآن خووندم، نفهمیدم کی خوابم برد.. ممنون که بیدارم کردین. من برم واسه نماز. شما استراحت کنید، قبل ناهار میام بقیه داستانو براتون تعریف میکنم… البته اگه حالتون خوب بود..) دوست نداشتم فرصتهایِ مانده را از دست بدهم.. فرصتی برایِ خلاء. سری تکان دادم ( من خوبم.. همینجا نماز بخوونید، بعد هم ادامه ماجرا رو بگین..) بعد از کمی مکث، پیشنهادم را قبول کرد. بعد از وضو و پهن کردنِ سجاده به نماز ایستاد. طنین تلفظِ آیات، آنقدر زیبا بود که میل به لحظه ایی چشم پوشی نداشتم.. زمانی، نماز احمقانه ترین واکنش فرد در برابر خدایی بود که نیستی اش را ملکه ی روحم کرده بودم. و حالا حریصانه در آن، پیِ جرعه ایی رهایی، کنکاش میکردم. بعد از اتمام نماز، نشسته بر سجاده کتابی کوچک به دست گرفت و چیزی را زیر لب زمزمه کرد. با دست به سینه گیِ خاص و حالتی ارادتمندانه.انگار که در مقابلِ پادشاهی عظیم کرنش کرده باشد. و من باز فقط نگاهش کردم. عبادتش عطرِ عبادتهایِ روزهایِ تازه مسلمانیِ دانیال را میداد. سر به زیر محجوب رویِ صندلی اش نشست و حالم را جویا شد.. اما من سوال داشتم ( چی تو اون کتاب نوشته بود که اونجوری میخوندینش؟؟). در یک کلمه پاسخ داد (زیارت عاشورا.. ). اسمش را قبلا هم شنیده بودم. زیارتی مخصوصِ شیعیان. زیارتی که حتی نامش هم، پدرم را به رنگ لبو درمیآورد.. نوبت به سوال دوم رسید ( چرا به مهر سجده میکنی؟ یعنی شما یه تیکه خاک وگلِ خشک شده رو به خدایی قبول دارین؟؟) با کف دست، محاسنش را مرتب کرد ( ما “به ” مهر سجده نمیکنیم.. ما “روی” سجده میکنیم..) منظورش را متوجه نشدم ( یعنی چی؟؟ مگه فرقی داره؟؟) ادامه دارد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
اخلاق مهدوی 84.MP3
3.15M
💠 🎤 با توضیحات 🎬 جلسه 60 👈ایثار در دعا ❇️ 90 جلسه