eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 با این اوضاع داغون، با این همه فقــر، با این همه فساد ... چجوری شماها روتون میشه حرف از "تمدن‌ الهی جهانی" می‌زنید؟ حتماً با این وضع، ماجرای ظهور به تأخیر میفته ❗️ 🌐 آپارات | یوتیوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: ادامه راه او جلوی توست. کانال عراقی‌ها به دست بچه ها می افتد. جنازه ی عراقی‌ها روی هم افتاده، گاهی اوقات ممکن است اشتباهی به طرف افراد خودی شلیک کنی. مواظب باش. باید یکدیگر را صدا بزنید. حرف بزنید. ذکر بگویید. هماهنگ باشید. تپه چندان بزرگ نیست، ولی تو مجبوری قدم به قدم آن را طی کنی و نیروها را بچینی. سر جای خودشان. در محلهای مناسب. صبح نزدیک است. شاید عراقی‌ها بخواهند همین امشب پاتک کنند. هنوز به طور کامل از تپه خارج نشده اند. در دامنه ی تپه حضور دارند و بلند بلند یکدیگر را صدا می‌زنند. هلهله می‌کنند. همین داد و بیدادها بچه‌ها را ترسانده. از تاریکی می‌ترسند. هر لحظه منتظرند، از دل تاریکی یک عراقی گلوی آنها را بگیرد. به خاطر همین سعی می‌کنند در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا بتوانند همدیگر را ببینند. این کار باعث می‌شود در بعضی نقاط فاصله بیفتد. حالا آدم می‌فهمد عراقی‌های بیچاره هر شب چه می‌کشند. چه کابوسهایی را تا صبح می‌گذرانند. خیلی بیچاره اند، چون در اکثر شبها منتظر هجوم بسیجیانی هستند که هم با تکبیرشان و هم با رگبارشان جان را از تنشان بیرون می‌کشند. اتفاق بدی می‌افتد. ناگهان عراقی‌ها از بالای کانال وارد شده و شروع به پاکسازی و درگیری می‌کنند. همه چیز به هم ریخته. درگیری خیلی شدید است. همه یکدیگر را می‌زنند. دیگر نمی توان اطمینان کرد که این سیاهی، ایرانی است [صفحه ۱۹۴] یا عراقی. معلوم می‌شود عراقی‌ها منتظر حمله ما بوده اند. دقیقا مشخص نیست آنها از چه طریق متوجه این عملیات شده اند. شاید از طریق شنود بی سیم و یا محاسبات نظامی خودشان متوجه شده اند به هر حال ما احتیاج به تصرف این تپه داریم. در این گیر و دار باید فکری اندیشید. از همه طرف تیر می‌آید. از خمپاره خبری نیست، هر چه هست تیر کلاش و تیربارهای گرینوف است. نارنجک هم منفجر می‌شود. ولی معلوم نیست از کجا و از کدام طرف. امن ترین محل داخل کانال است و همه سعی می‌کنند خود را در کانال مخفی کنند. گاهی اوقات همین طور که می‌روی، ناگهان پاهایت به یک چیز نرم و گرم برخورد می‌کند، شاید پیکر پاک یک شهید و یا جنازه ی متعفن یک عراقی باشد. صدای تیرها، دل را می‌خراشد. هر سه گروهان غافلگیر شده ایم. حاجی هم عصبانی شده و از پشت بی سیم فریاد می‌زند. خودش هم همان حوالی است. شاید ۳۰ متر عقبتر. شاید هم ۳۰ متر جلو. معلوم نیست. ولی هر کجا هست، کاملا به جریان مسلط است و اوضاع را از نزدیک پیگیری می‌کند، دستور می‌دهد، هدایت می‌کند و روحیه می‌دهد. پشت بی سیم مسائلی را مطرح می‌کند که باعث انحراف شنود دشمن شود. حدود ۳۰ دقیقه است که این درگیریها ادامه یافته و از هر طرف که می‌روی نیروهای خودی را می‌بینی، ولی صدای عراقی‌ها نزدیکتر است. واقعا وحشتناک شده. صداهای خشن و عصبانی. فریاد می‌زنند. نعره می‌کشند. از این سو به آن سو می‌دوند. جثه شان بزرگتر از بچه‌های خودمان است. گویی مست کرده اند. نمی ترسند. حمله می‌کنند. تپه را رها نمی کنند. باید فکر اساسی کرد. اگر همین طوری ادامه یابد، مشکل پیدا خواهیم کرد. تمام جزئیات با احساسات تمام و گاه با عصبانیت و تندی و به سلسله مراتب از طریق بی سیم گزارش می‌شود. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
حجله حجله عاشقی در جزایر عطش فتح سنگر جنون خیبر و محرم و کربلای چهار و پنج یادمان نرفته است حک شده است بر دل و یادمان نمی رود جای جای شهرمان مانده خون هر شهید همچو نقش یادگار! یادمان نرفته است!
کتاب صوتی "آه (دو جلد کامل)" اثر یاسین حجازی بر اساس ترجمه مقتل اثر با صدای
.......: خمول کسی به عابدی که از مردم انزوا جسته بود نوشت: خبر یافتم گوشه گیری اختیار کرده ای و به عبادت مشغول شده ای. پس از کجا خرج زندگی را بدست می‌آوری؟ زاهد نوشت: ای احمق به تو خبر رسیده که از خلق جدا و بسوی خدا متوجه شده ام، باز از معاش سؤال می‌کنی. وعده و وعید عارفی می‌گوید: وعده ی پاداش مردم از سوی خدا سزاوارتر به وفا است. و وعید آتش حق خدا بر مردم است و او سزاوارتر بر عفو و بخشش است. چه اینکه عرب به وفای عهد و خلف وعید افتخار می‌کرد. به همین خاطر است که شاعر عرب می‌گوید: اگر وعید شر و وعده خیری بدهم به وعیدم عمل نمی کنم و وعده‌ام را عملی می‌سازم. و انی اذا اوعدته او وعدته لمخلف میعادی (ایعادی) و منجز موعدی شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
تاریخ انقلاب 11.MP3
5.98M
🔰 سلسله جلسات و با موضوع 11 🌀 بررسی دولت ها و وقایع بعد انقلاب جهت روشنگری سیاسی 🎬 جلسه 1️⃣1️⃣ ✳️ ، ( جلسه 2) 🎤 از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ معاصر و انقلاب
🔵 سطح سواد و تحصیلات مردم ایران در زمان پهلوی مجله اینترنتی OWID(our world in date) به عنوان یکی از مجلات معتبر اینترنتی جهان که زیر نظر دانشگاه آکسفورد اداره میشود از نرخ تحصیلات دوره متوسطه ایران در سال (1356)1977 آمارهایی را منتشر کرده که بر طبق آنها کشور ایران یکی از پایین ترین نرخ تحصیلات دوره متوسطه را در منطقه دارا می باشد. ژاپن:93/4 مغولستان:76/4 کویت:70/1 اردن:69 کره جنوبی:62/9 بحرین:61/6 فیلیپین:60/2 لبنان:59/4 قطر:55/1 ایران:48/7 سوریه:45/6 📚 منبع: https://ourworldindata.org/grapher/gross-enrollment-ratio-in-secondary-education?tab=chart&time=earliest..2010®ion=Asia&country=IRN~OWID_WRL~BHR~QAT~JOR~KWT~JPN~CHN~KOR~MNG~PHL~SYR~LB
🔵 ارزش زن از زبان محمدرضا شاه! 💠 شما یادتون نمیاد ولی آنچنان ارزشی برای قائل بوده که در مصاحبه خودش با خانم اوریانا فلاچی خبرنگار معروف ایتالیایی، میگه:در زندگی یک مرد،زن به حساب نمی آید مگر وقتی که زیبا و دلربا باشد وخصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد،شما زنان هرگز یک میکل آنژ یا یک باخ نداشته اید یا حتی یک آشپز بزرگ،شما هیچ چیز بزرگی نداشه اید! 📚 منبع:کتاب مصاحبه با تاریخ /نوشته اوریانا فلاچی/ترجمه پیروز ملکی/صفحه 10 📸 تصویر صفحه کتاب به عنوان کامنت اول بارگذاری شده. 🌐
46.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سلسله جلسات کارگاه 12 💠 جلسه 2️⃣1️⃣ ( ادامه بحث مهم مبانی حکومت لیبرال و مقایسه آن با حکومت اسلامی ) 👉👉 بسیار مهم برای پاسخ به جریانات شبه روشنفکری 👉👉👉 💠 این جلسه مبانی انسان محوری و تساهل و تسامح بحث شد 🎤 🔸انتشار فایلها آزاد و بلامانع است 👌 مبانی ولایت فقیه خود را قوی کنید تا در فتنه های آتی در امان باشید
.......: جلسۀ اوّل: حوادث آخرين روزهاى عمر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و تحليل توطئۀ سقيفه اشاره آخرين تدابير پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) براى تثبيت جانشينى على (عليه السّلام) پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) پس از بازگشت از حجة الوداع و مقارن با شروع بيمارى خود، فرمان داد تا سپاهى براى اعزام به سرزمين «بَلْقاء» (تابع امپراطورى روم) بسيج شود. در فرمان حضرت، حضور تمام مهاجران و انصار و كسانى كه توان جنگيدن دارند، الزامى شده بود. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله)، اسامة بن زيد جوان ۱۷ تا ۲۰ ساله را به فرماندهى كل تعيين كرد و على (عليه السّلام) و چند تن از بنى هاشم را استثنا نمود. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به اسامه فرمود: به سرزمينى كه پدرت در آن جا به شهادت رسيده، حركت كن و بر آن‌ها بتاز. جمعى از مسلمانان اعتراض كردند و گفتند: چرا اين نوجوان را فرماندۀ سپاهى مى كنند كه از مهاجران اوليه تشكيل شده است؟ چون پيغمبر اين سخن را شنيد، برآشفت و با همان حال بيمارى به مسجد رفت و بر فراز منبر فرمود: «اين چه سخنى است كه در بارۀ اسامه مى گوييد؟ مگر شما نبوديد كه پيش از اين هم به فرماندهى پدرش (زيد بن حارثه) اعتراض داشتيد؟ به خدا قسم پدرش لايق فرماندهى بود و پسر نيز همان شايستگى را دارد». رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) پرچمى براى سپاه بست و به دست اسامه داد و «جُرْف» را به عنوان اردوگاه سپاه او تعيين فرمود. [۱] همزمان با استقرار سپاه در اردوگاه، بيمارى پيغمبر شدت گرفت. اسامه از طريق مادرش»‌ام ايمن» خدمتكار حضرت، از حال آن جناب با خبر شد و خود را به مدينه رساند. بسيارى از بزرگان مهاجر و انصار پس از اطلاع، به بهانۀ تأمين تداركات سپاه و احوال پرسى از پيغمبر، بين جرف و مدينه در رفت و آمد بودند. اسامه پس از ديدار با پيغمبر و دريافت فرمان حركت، در انتظار ساير بزرگان اصحاب بود تا با آن‌ها حركت كند، زيرا حضرت به آن‌ها كه بر بالينش حاضر بودند فرمود: سپاه اسامه را حركت دهيد. خدا متخلّفان از فرمان او را لعنت كند. پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) كه به خاطر ضعف، نمى توانست اقامۀ نماز جماعت كند، و به اعتبار اين كه همۀ سرشناسان با اسامه در جُرف و در آستانۀ حركت بودند، فرمود بگوييد تا يك نفر با مردم نماز بخواند. عايشه با آگاهى از تمرّد پدرش و حضور او در شهر، گفت پيغمبر مى فرمايد ابوبكر با مردم نماز بخواند. «حفصه» همسر ديگر رسول خدا كه او نيز از تمرّد پدرش مطلع بود، گفت پيغمبر مى فرمايد عمر با مردم نماز را اقامه كند. با هماهنگى ابوبكر و عمر، ابوبكر به نماز ايستاد. رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) پس از به حال آمدن، از برگزارى نماز جماعت و امام آن سؤال كرد. وقتى شنيد ابوبكر با مردم نماز مى خواند، سخت برآشفت و به على (عليه السّلام) و فضل بن عباس (پسر عمويش) فرمود مرا به مسجد ببريد. على و فضل در حالى كه زير بغل پيغمبر را گرفته بودند، آن جناب را كه از شدت ضعف پاهاى مباركش بر زمين كشيده مى شد، به مسجد بردند. پيغمبر جلوتر از ابوبكر ايستاد، او را عقب زده و با اقامۀ نماز خود، نماز ابوبكر را به هم زد. مردم نيز نماز خود را شكسته و به پيغمبر اقتدا كردند. رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) پس از بازگشت به خانه، ابوبكر و عمر را احضار فرمود و آنان را مورد عتاب قرار داد كه مگر نگفته بودم با اسامه حركت كنيد؟ چرا تخلّف كرده ايد؟ ابوبكر گفت من بيرون رفتم و برگشتم براى آن كه عهد خود را با شما تجديد كنم. عمر نيز گفت: من از اين رو بيرون نرفتم كه نخواستم خبر بيمارى شما را از ديگران بپرسم. ---------- [۱]: . در مورد اعتراض اصحاب به تعيين اسامه نگاه كنيد به: اجتهاد در مقابل نص، علامه سيد عبد الحسين شرف الدين، ترجمۀ على دوانى، ص ۶۰. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) فرمود: «لشكر اسامه را روانه كنيد و با آن بيرون رويد. خدا لعنت كند كسى را كه از لشكر او تخلّف كند». اين كلام را سه بار تكرار كرد. آن گاه از هوش رفت. همسران حضرت و حاضران به گريه و شيون پرداختند. پس از مدتى پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) چشمان مباركش را گشود و با مشاهدۀ آن‌ها كه هنوز نرفته و به اسامه ملحق نشده بودند، برآشفت و احساس خطر كرد و فرمود: براى من كتف گوسفند (به عنوان كاغذ) و دواتى بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم تا پس از آن هرگز گمراه نشويد. عبد الرحمن بن ابى بكر برخاست تا دوات و كتف بياورد، عمر مانع شد و گفت: «اين مرد هذيان مى گويد و بيمارى بر او غالب شده است. كتاب خدا، ما را بس است». بين حاضران با اين سخن عمر اختلاف افتاد. بعضى موافق و برخى مخالف بودند. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) چشم گشود، حاضران سؤال كردند كه آيا كتف و دوات بياوريم؟ پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) كه از سخنان جسارت آميز آن‌ها سخت آزرده خاطر شده بود، فرمود: «پس از آن حرف‌ها كه گفتيد...؟ نه؛ اما شما را سفارش مى كنم كه با اهل بيت من به خوبى ر
فتار كنيد». آن گاه از آنان رو برگرداند و همه را از نزد خود راند و فقط على (عليه السّلام) و عباس را نگاه داشت و به على (عليه السّلام) وصيّت كرد. روز بعد حال آن حضرت وخيم تر شد. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به زنان حاضر فرمود برادرم را صدا كنيد. عايشه ابوبكر را خواند. چون چشم رسول خدا به او افتاد، روى برگردانيد. ابوبكر گفت اگر نيازى به من داشت، اظهار مى كرد. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) مجدداً برادرش را خواند. حفصه، عمر را آورد. حضرت از او نيز روى برگردانيد. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) فرمود: برادر و ياورم را بخوانيد.‌ام سلمه همسر ديگر پيغمبر گفت: به خدا قسم او على را مى خواهد و به جز وى كسى را قصد نكرده است. هنگامى كه على (عليه السّلام) حاضر شد، رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) به او اشاره كرد نزديك بيايد. على (عليه السّلام) خود را به آن حضرت چسبانيد و مدت درازى رسول خدا سخنانى به راز به او فرمود. چون رحلت خود را نزديك ديد، به على (عليه السّلام) فرمود: «سر من را به دامن خود بگذار كه امر خدا فرا رسيده است و زمانى كه جان من بيرون آيد، آن را به روى خود بكش و به امر غسل و كفن و نماز و دفن من مشغول شو و تا هنگامى كه مرا به قبر نسپارى از من جدا مشو». سپس مدهوش گرديد تا با شيون حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ديدگان را گشود و او را نزد خود خواست و پس از سخنانى كه غم فاطمه (سلام الله عليها) را زدود، در آغوش على (عليه السّلام) جان به جان آفرين تسليم كرد. (صلّى الله عليه وآله وسلّم). [۱] ى. ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: تاريخ طبرى، ج ۳، ص ۱۸۴ تا ۱۹۹ هر چند روايات مجعول و بى پايه در اين صفحات زياد است، ولى بخشى از آنچه ذكر گرديد در آن آمده است. نيز نگاه كنيد به: مغازى واقدى، ج ۳، ص ۸۵۳ و ارشاد مفيد، ج ۱، ص ۱۷۰ تا ۱۷۷، كامل بهايى، عماد الدين طبرى، ج ۲، ص ۶۸ و سيرۀ علوى، محمدباقر بهبودى، ص ۵ تا ۱۰، زندگانى اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، ص ۱۷۱ تا ۱۷۵ و اجتهاد در مقابل نص، ص ۱۶۷ تا ۱۸۱. همچنين در مورد وصى پيغمبر بودن على (عليه السّلام)، به اعتراف و روايت عمر بن خطاب نگاه كنيد به: امام اميرالمؤمنين از ديدگاه خلفا، ص ۱۰۶ به نقل از منابع معتبر سنى. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
آیا میدانید؟ @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌍 این پل در خیابانی در تایوان که با سیل عظیم موتورسیکلتها پر میشه " آبشار موتوسيكلتها " لقب گرفته و هر روز صبح تعداد زیادی توریست و عکاس رو جذب خودش میکنه.
🌍 در آریزونا قانونی به نام "قانون راننده نادان" وجود دارد که طبق آن اگر راننده ای خود را در مسیرهای سیل خیز که با علامتهای هشدار مشخص شده اند گرفتار کند، پلیس پس از نجات، او را جریمه میکند!
🌍 فناوری ماشین فورد برای عبور از سیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 هیچوقت جاهایی که سیل اومده به تیرهای آهنی برق دست نزنید بخصوص پایه ی چراغ ها چون خطر برق گرفتگی وجود داره!😰
33.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 26