eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: ۴-۴-۴-۱- از غرب در مسأله ی ظلم و تحقیر زن طلبکاریم ما از دنیای غرب که آمدند زن بشری را در طول دوره‌های گذشته تا امروز این قدر مورد تحقیر قرار دادند، طلبکاریم. شما ببینید در اروپا و در کشورهای غربی، تا اندکی پیش زنان حقوق مالی مستقلی نداشتند. من یک وقت بدقت آمارش را استخراج کردم و در صحبتی - ظاهرا در نماز جمعه ی چهار، پنج سال پیش از این بود- آن را مطرح کردم. [۲] مسئله ی زن. من بارها گفتم به شما خواهران عزیز، فرزندان خودم، دختران خودم، شما جوان‌های دانشجو، دخترهای دانشجو؛ الان هم با جدیت عرض می‌کنم که در قضیّه ی زن، آنی که باید جواب بدهد، آنی که گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهوری اسلامی. [۳] ۵-۴-۴-۱- خیانت غرب به بشریت عموماً و زن خصوصاً ما از دنیا طلبکاریم. دنیا که عرض می‌کنم، یعنی دنیای غرب. ما هستیم که به دنیا خطاب می‌کنیم و میگوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کرده اید؛ با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیاده روی‌های جنسیِ بی قانون و بی نظم در جامعه، با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان. [۱] ۵-۴-۱- راهکار مرتبط با جوامع ---------- [۲]: . بیانات در دیدار با اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی بانوان، جمعی از بانوان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگره ی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه ی زهرا (س) ۰۴-۱۰-۱۳۷۰. [۳]: . بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد ۱۳-۱۰-۱۳۸۶. [۱]: . بیانات در دیدار گروه کثیری از بانوان نخبه در آستانه ی سالروز میلاد حضرت زهرا (س) ۱۳-۰۴-۱۳۸۶. غربی ۱-۵-۴-۱- تصحیح نقطه نظرهای غلط و باطل غرب در مسأله ی زن و مواجه کردن آن با نظرات اسلامی چرا باید کسانی در زمینه ی زن، یا در زمینه ی حقوق بشر، طوری حرف بزنند که گویی ما باید بکوشیم خودمان را با نقطه نظرهای غربی‌ها نزدیک و آشنا کنیم؟ آن‌ها اشتباه می‌کنند. آن‌ها باید نقطه نظرهای خود را به ما نزدیک کنند. آن‌ها باید نسبت به مسأله ی زن و حقوق بشر و آزادی و دمکراسی، نقطه نظرهای غلط و باطل خودشان را تصحیح کنند و با نظرات اسلامی مواجه نمایند؛ نه این که عدّه ای از این طرف دچار انفعال شوند. [۲] ۲-۵-۴-۱- درک و ارائه ی دیدگاه‌های اسلام بدون افراط و تفریط وقتی که به صحنه ی تفکّرات عالم نگاه می‌کنم و بینش اسلام را مشاهده می‌نمایم، بروشنی درمی یابم که جامعه ی بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسأله ی زن و رابطه ی زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا بکند که دیدگاه‌های اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط و تفریط درک کند و کوشش نماید آن‌ها را ارایه کند. این، ادعای ما نسبت به مسأله ی زن در عالم است. ما آن چیزی را که در تمدّن‌های مادّیِ امروز نسبت به زن عمل می‌شود و وجود دارد، به هیچ وجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و کل جامعه نمی شماریم. [۱] ---------- [۲]: . بیانات در دیدار با خانواده‌های سرداران شهید استان تهران ۱۷-۰۲-۱۳۷۶. [۱]: . بیانات در دیدار با گروهی از بانوان پزشک سراسر کشور ۲۶-۱۰-۱۳۶۸. و باز یابی هویت حقیقی ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
❗️داستان «ارمنی بادمجان» 🔷 ‌اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح دینی حساسیت‌هایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیت‌ها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزه‌ها هم دینی بود کافی است که آن حساسیت‌ها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟ 🔷 جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. ‌گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد. ‌ولی درباره‌ بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آن چنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهم خدشه‌ای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. ‌گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه بوجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد. 🔷 ‌یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعا لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کم‌کم جوانی برومند شد. ‌جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کم‌کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی ‌مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. ‌تدریجا زنان هر جایی را می‌آورد، پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. ‌ 🔷 در آن اوقات تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. ‌عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجا مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. ‌در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد، ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. ‌ 🔷 روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. ‌پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. ‌دیگر من از تو پسر گذشتم باید از خانه من به هر گوری که میخواهی بروی! 📚 استاد شهید مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص153- 155
العنكبوت اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ‌ﻫﺎی ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ‌ﺩﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻠﻮی ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺯﺷﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻬﻢ‌ﺗﺮ ﻳﺎﺩﻛﺮﺩﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺧﺪﺍ ﺭﻳﺰﻩ‌ﻛﺎﺭی‌ﻫﺎی ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ. (٤٥) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَالضُّحَى ﴿۱﴾ سوگند به روشنايى روز وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾ سوگند به شب چون آرام گيرد مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾ [كه] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾ و قطعا آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود 📺 تلاوت بی نظیر و شاهکار ماندگار سوره های مبارکه ضحی و انشراح با صدای ملکوتی استاد عبدالباسط
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: حسن ظن به خدا متن حديث عن الرّضا عليه السلام: أحسن الظّن بالله فانّ مَن حسن ظنّه بالله كان عند ظنّه، وَ مَن رَضى باْلقَليل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه اليَسير مِن العمل، وَ مَن رَضى باليَسير مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله، وَ بصّره الله دار الدّنيا وَ دَواءها، وَ أخرَجه منها سالِماً إلى دارالسّلام امام رضا عليه السلام فرمود: به خداوند خوش بين باش، زيرا هر كه به خدا خوش بين باشد، خدا با گمان خوش او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد، و خداوند او را به دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت مي‌رساند امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱.جوان عاشق کاشمری شیخ محمد کفشدار روحانی،از موثقین اهل منبر مشهد از دوست خود نقل کرد که گفت: هنگام تحویل سال نو در حرم مطهر حضرت رضا (ع) بودم، با وجود تنگی جا، در پهلوی خود جوانی را دیدم که به زحمت نشسته است، به من گفت: هرچه میخواهی از این بزرگوار بخواه. من چون او را جوان متجددی دیدم، خیال کردم او از روی استهزا این حرف را میزند.سپس گفت خیال نکن که من از روی بی اعتقادی این حرف را زدم،حقیقت همین هست.از این بزرگوار معجزه بزرگی دیده ام.بعد شروع کرد به شرح ان معجزه. گفت من اهل کاشمر هستم و پدرم به من در انجا کم مرحمتی میکرد .لذا بی اجازه او پیاده به قصد زیارت این بزرگوار به مشهد مقدس آمدم و چون نمیدانستم کجا بروم و کسی را هم نمیشناختم ، یکسره به حرم مطهر مشرف شدم و زیارت کردم. ناگهان در بین زیارت چشمم به دختری افتاد که با مادر خود به زیارت آمده بود، عاشق و فریفته او شدم و سپس کنار ضریح آمدم و از حضرت ازدواج با آن دختر را طلب کردم. مدتی با حضرت درد و دل کردم و ناگهان صدا بلند شد که" ایها المسلمون فی امام الله " میخواستند در حرم را ببندند. من هم از حرم بیرون شدم و جلو کفشداری دیدم فقط کفش های من باقی مانده و یک نفرهم جلوی کفشداری ایستاده است.مرا که دید صدایم زد و گفت :نصرالله کاشمری تو هستی؟ گفتم : بله گفت:شما را خواسته اند، با من بیا. من گمان کردم از طرف پدرم به دنبالم آمده اند، اما وقتی وارد خانه شخص شدیم صاحبخانه با برادر همسرش صحبت میکرد و میگفت: امروز خواهر و خواهر زاده ات به حرم رفته بودند و من خوابیدم .خواب دیدم کسی به سراغم آمد و گفت:حضرت رضا (ع)شما را میطلبد.رفتم و دیدم حضرت در ایوان روی قالیچه ای نشسته است و فرمود: این میرزا نصرالله دختر تو را دیده و اورا از من میخواهد، حال دخترت را به او تزویج کن. من چون از خواب بیدار شدم فرستادم جلو کفشداری او را پیدا کنند و اکنون او را نزد من آورده اند. نظر شما در مورد این قضیه چیست؟ برادر همسرش گفت: وقتی حضرت رضا امر فرموده اند من چه بگویم ؟! چنین شد که آن مرد دخترش را به من تزویج کرد و شکر خدا من به وصالم رسیدم.این است که میگویم هرچه میخواهی از این بزرگوار بخواه. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: غوغای عجیبی است، بدنهایی که تا چند ساعت پیش صحیح و سالم بوده اند، حالا با زخم فراوان روی تختها افتاده اند. خون زیادی از بدن خارج شده، و استخوانها شکسته و مفاصل جدا شده اما چاره ای جز تحمل دردها نیست. باید تحمل کرد. برای خدا. این یک انتخاب است. این را هم باید از جانب [صفحه ۲۶۰] خدا دانست این تیرها و ترکشها مأموریت داشته اند. مجروح شدن هم لیاقت می‌خواهد. خون دادن برای رضای خدا، افتخار دارد. مجروحان راضی به رضای خدایند و آن را با جان پذیرفته اند و برای آن ارزش قایل اند. گاهی اوقات درد آن چنان، پنجه هایش را در جان فرو می‌کند که ناله‌ها غیر ارادی است. مجروح درد دارد و باید او را درک کرد. نمی توان او را به خاطر آه و ناله اش سرزنش کرد. زخم می‌سوزد، درد می‌کند، تیر می‌کشد. حالا تو هم مجروح شده ای. لیاقت یافته ای و خدا تو را برای خون دادن برگزیده. خدا تو را اینگونه امتحان کرده. این امتحان ادامه دارد. تا خوب شدن زخمها. آن که دست یا پایش قطع شده باید زندگی جدیدی را شروع کند. به گونه ای دیگر با خدا حرف بزند. ارزش خود را از بین نبرد. از بالا به وضعیت خود نگاه کند. خود را انتخاب شده بداند و برای این انتخاب خداوند متعال را شاکر باش. اتفاقی است که افتاده. اگر به همه چیز از دید خوبی بنگری، همه چیز برای تو زیبا و خوب می‌شود. باید از معادله‌های مادی خارج شوی و جهان بینی خود را عمیق تر نمایی. نگو بهتر بود که شهید می‌شد. به تو ربطی ندارد. خود را در اختیار خدا گذاشتی و او تو را این گونه خواست. شاید گناهان تو ذوب شود. شاید هم درجات تو بالا رود. در هر حال خدا با تو معامله کرده و حتما در مقابل این دردها و سختیها به تو پاداش خواهد داد. پس خود را آماده کن. اگر چه مجبوری مدتی از جنگ و دفاع مقدس جدا باشی ولی این نیز فصلی زیبا از حفظ ارزشها و آرمانهای زیبای انقلاب و اسلام و امام خواهد بود. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357