eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سیزدهم رفتم نشستم تو سنگرِ سقف‌دار دیدبانی و از تویِ سوراخیِ جلوی آن، زل زدم به جلو. همه جا ساکت و خلوت بود.😊 فقط صدای موج‌های کارون می‌آمد و دو سه بار ـ از سمت ساحل روبه‌رو ـ منور پرت کردند هوا. منورهای رنگارنگ💥 چند لحظه همه جا را روشن کردند و قوس برداشتند سمت آب و افتادند توی کارون. همان جا ایستاده بودم و جلو را نگاه می‌کردم که صدای پا آمد🚶‍♂ برگشتم و نگاه کردم. فرمانده چپید تو سنگر: ـ کسی این دور و بر نیست⁉️ گفتم نگهبان‌ها را مرخص کردم و برای اطمینانِ بیشتر، سری هم به دور و اطراف زده‌ام. برگشت سمت کانال و آذرخش را صدا زد. اولین بار بود که عبدل را آذرخش صدا می‌زد. عبدل آمد تو. کلاه نخی را تا روی گوش‌ها کشیده بود پایین و کوله‌اش را انداخته بود روی دوش. تفنگ توی دستش بود☺️ مدت درازی، از توی سوراخیِ سنگر، جلو را نگاه کرد. فرمانده پرسید: «حالا بهترین وقت است برای رفتن. آماده‌ای؟» عبدل، با صدایی که از ته گلو بالا می‌آمد، گفت: «آره.» فرمانده، کلاه را خوب روی گوش‌های او میزان کرد. بعد رو به من گفت: «همین جا مواظب باش من همراه آذرخش می‌روم تا ابتدای پل، راهی‌اش کنم. نگذار کسی این اطراف باشد. متوجه شدی⁉️ اگر کسی آمد، دست به سرش کن‼️از سنگر رفتند بیرون. دلم نیامد عبدل همین‌طوری برود. در آغوشش گرفتم و خواستم چیزی بگویم. هیچی یادم نیامد؛ حتا یک کلمه. اول فرمانده از کانال رفت بیرون و دست عبدل را گرفت و کشید بالا. این‌جا بود که فقط گفتم: «خداحافظ👋 جوابی نیامد. نفهمیدم جوابم را نداد یا چیزی گفت ـ و طبق معمول آن‌قدر آهسته گفت ـ که من نشنیدم😉 همان جا ایستادم تا توی تاریکی گم شدند. فقط یک لحظه صدای زمزمه‌وار و کوتاه آن‌ دو تا را از پایین شنیدم که بیشتر به پچ‌پچ شباهت داشت و بعدش هر چه گوش تیز کردم، هیچ صدایی نیامد. فقط موج‌های کوتاه کوتاه بود که به سر و کله‌ی هم می‌زدند یا مشت می‌کوبیدند به پایه‌های بتونی پل و... دیگر هیچ. از پشت سر، صدا آمد. تندی برگشتم و از درگاهیِ سنگر پرسیدم: «کیه؟» ـ منم، آشنا. نفهمیدم کیست؛ تا آمد جلوتر. غلام شوش بود. تندی پرسیدم: «تو... شماها که نگهبانی‌تان تمام شد، این‌جا چه‌کار می‌کنی⁉️ همه‌ی حواسم به جلو بود. ـ هیچ. گفتم یک سر بیایم این طرفی، تنها نباشی. غلام شوش، رییسِ گروه رزمندگان شرور بود؛ یعنی من و رسول سوتی و او. این غلام، گاهی عقاید خوشگلی داشت ولی تا بخواهید، موقع نقشه کشیدن، گند می‌زد🤭خودش این اسم را برای گروه سه نفره‌مان انتخاب کرده بود😅 توی سنگرِ نگهبانی، غلام افتاده بود رو دنده‌ی حرف زدن و ول‌کن نبود. مثل وروره‌جادو، مدام همه‌اش می‌خواست از زیرِ زبانم حرف بکشد🙄 فقط یک لحظه که خواست نفس بگیرد و دوباره شروع کند، پیش‌دستی کردم و گفتم: «فرمانده گفت شما دو تا امشب استراحت کنید ها!😉 گفت: «آره، شنیدم.» از روبه‌رو منور💥 پرت کردند هوا. نگاهم را کشیدم سمت پایه‌های پل. خبری نبود. منورِ سبزرنگ، یک کم توی هوا ماند و خاموش شد. دیدم همه‌ی حواس غلام به من است. ترسیدم حرفی بزنم یا حرکتی بکنم که بیشتر مشکوک شود و نرود. در حالی که مرتب این‌ور و آن‌ور را نگاه می‌کرد، توی کانال راه افتاد و رفت.😊 هنوز حواسم به رفتنِ غلام بود که از جلو صدا آمد. دست‌هایم را جلوی دهان لوله کردم و آرام پرسیدم: «کیه؟» فرمانده بود. چهار دست و پا، از کناره‌ی سنگر بالا آمد و پرید تو کانال: ـ کی بود باهاش حرف می‌زدی⁉️ تعریف کردم که غلام شوش آمده بود و با چه مکافاتی توانستم ردش کنم. زیر نورِ منورِ 💥بعدی، دیدم که دست و بال فرمانده گِلی شده. ـ چیزی بو نبرد که؟ ـ نه! https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: اعطای خبر توسط خداوند قوله علیه السلام: وَ لاَ مِنَ الْخَیْرِ إِلاَّ مَا أَعْطَیْتَه [۳] . یعنی نیست از برای ما عباد تو از امور خیریه الاّ آن چیزی که عطا فرموده، کما فی القرآن: « وَ إِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ [۱] »، و فی الدعاء: « أنت خالق الخیر و الشّر ». [۲] چه، از جمله اسماء اللّه یکی « یا قابض » است، أی یمسک الرزق عن عباده لمصلحة و یأخذ الأرواح عند الموت عن أبدان عباده، کما قال اللّه تعالی: « اللَّهُ یَتَوَفَّی الاْءَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا [۳] »، و دیگری « یا باسط » است، أی یوسع الرزق و الخیر لبعض عباده بالاستحقاق، و یبسط الارواح فی الأجساد عند الحیاة. ---------- [۳]: ۳ - صحیفه: اعطیت. [۱]: ۱ - سوره مبارکه یونس، آیه ۱۰۷. [۲]: ۲ - الکافی، ج ۲، ص ۵۱۶ ؛ مصباح الکفعمی، ص ۵۶۹ ؛ بحارالأنوار، ج ۸۳، ص ۳۷۰. [۳]: ۳ - سوره مبارکه زمر، آیه ۴۲. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: احول صفدی می‌گوید: علت اینکه احول یک چیز را دو چیز می‌بیند این است که اگر پیچشی در اثر سستی عضله در حدقه چشم بوجود آید، یا رطوبت جلیدی، جهت خود را تغییر دهد، همان جهت که تغییر وضع داده به آن سمت متوجه می‌شود. تغییر وضع حدقه نیز موجب انتقال موضع انطباع جلیدیه است و این موجب می‌شود که یک تصویر به دو تصویر تبدیل شود. شیخ شمس الدین محمد انصاری که کتابی در دیدنی‌ها دارد، می‌گوید: اینکه احول یک جسم را دو تا می‌بیند همیشگی نیست. بلکه در صورتی است که احولی او به خاطر اختلاف یکی از دو حدقه در ارتفاع و انخفاض باشد، بنابراین بایستی در مرور زمان چشم او عادت کند و صحیح ببیند. حجاج روزی حجاج با خدمتکارانش به تفریح رفته بود. در راه بازگشت به پیرمردی از قبیله عجل برخورد نمود. حجاج پرسید از کدام قبیله ای؟ گفت: از همین ده. پرسید حکومت با شما چگونه است؟ گفت: بدترین کارگزاران هستند، ظلم می‌کنند، اموال مردم را می‌برند و حلال می‌شمارند. گفت: در باره ی حجاج چه می‌گویی؟ گفت: استانداری بدتر از او گمارده نشده است، خدا روز وی و کسی که او را نصب کرده سیاه کند. پرسید مرا می‌شناسی؟ گفت: نه. گفت: من حجاجم! آن مرد گفت: آیا مرا می‌شناسی؟ حجاج گفت: نه، گفت: من دیوانه بنی عجل هستم که روزی دو بار دیوانه می‌شوم. حجاج خندید و به او صله داد. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر پـدرهامان همیــن که کـــم می‌اوردند یک سفره‌ی موسی بن جعفر نذر می‌کردند https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسی و تملّق است، و کمتر از آن، حسادت! (۳۳۰) ۲- درباره زیاده روی در سرزنش، می‌فرماید: زیاده روی و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمی افروزد. (۳۳۱) ۳- قرآن، درباره میزان انفاق، می‌فرماید: «وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً» (۳۳۲) بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف می‌کنند و نه بخل و کوتاهی، بلکه راهی معتدل در این میانه دارند. «صِرَ طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (ما را هدایت کن به) راه آنان که نعمتشان بخشیدی. چنین کسانی که راه آنان را از خداوند می‌طلبیم، در آیه دیگری مشخّص تر معرّفی کرده و می‌فرماید: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَِکَ رَفِیقاً» (۳۳۳) آنکه از پیامبر، پیروی کند، با کسانی است که خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیکو رفیقانی هستند! اینکه در شبانه روز، چند بار این آیه را می‌خوانیم، درخواست از خداوند است که مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد. در تفسیر «نمونه» می‌خوانیم: «مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترّقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلّغان صدّیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند. بدنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقّند، سر برمی دارند و جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدّه ای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد. در مرحله چهارم، محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت! » (۳۳۴) جالب این است که در بحارالانوار، در روایات متعدّدی مصداق کامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرّفی شده اند. (۳۳۵) چنین خواسته ای در نماز، پیروی از این چهار گروه را در فکر و عمل و اخلاق می‌طلبد. کسی که مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلّت می‌پذیرد و نه پشتیبان ستمگران می‌شود. که حضرت موسی علیه السلام چنین گفت: «رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ» (۳۳۶) خداوندا! به پاس آنکه به من نعمت دادی، هرگز یار ستمکاران نخواهم بود. از همین جا، جهت گیری فکری و عملی انسان نمازگزار، روشن می‌شود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسان‌های والا را می‌خواهد. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ» نه راه آنان که غضب شدگانند و نه راه گمراهان. نه راه فرعون‌ها و قدرتمندان مغضوب، که بخاطر بی تعهّدی و گردنکشی شان، غرق و هلاک شدند. [۱] نه راه قارون‌ها و سرمایه داران سنگدل، که بخاطر گردنکشی شان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهی شده و در خاک فرو رفتند. [۲] نه راه دانشمندان و علمای بی عمل و دنیاپرست، که مورد خشم خدایند. [۳] برای شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امّت‌هایی را مطالعه کرد که به قهر الهی دچار شدند و مورد عذاب و هلاکت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوت ها، منافقان و قاتلان... [۴] ---------- [۱]: ۳۳۷) فاخذنا و جنوده فنبذناهم فی الیم». قصص، آیه ۴۰. [۲]: ۳۳۸) فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه ۸۱. [۳]: ۳۳۹) کَبُر مَقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه ۳. [۴]: ۳۴۰) به آیات: حجر، ۷۴ ؛ هود، ۵۹ - ۶۰ ؛ فتح، ۶ و نساء، ۹۳ مراجعه کنید. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «سِرّ نماز اول وقت» 👤 استاد 🔸 نمازی که انبیاء به اون طمع دارند... 🤲 چرا میگن نمازتون رو اول وقت بخونید؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال نیک ما، مُهر نیاز داره💌 🔅 امام کاظم علیه السلام فرمود: مُهر قبولی عمل ما، برطرف کردن نیازهای مردم و نیکی کردن به دیگران در حد توانه. وگرنه، هیچی از ما پذیرفته نیست. 🔸یعنی عباداتمون هم وابسته به خوبی کردن به دیگران و کمک کردن به بقیه آدم ها هست. 📚 آدرس روایت رو هم اگر خواستید، در بحارالانوار، جلد ۷۲ صفحه ۳۷۹ اومده. https://eitaa.com/zandahlm1357