eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
34.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: 💕💕 یک اصل مهم را فراموش نکنید! پدر و مادر قرار نيست بي نقص باشند، انسان بي نقص وجود ندارد. مسئوليت مانند ليوان كاغذي در دست انسان است. انرا شل نگه داريم رها ميشود و اگر سفت نگه داريم ليوان له ميشود. مانند درجه دماي بدن انسان كه بالاتر و پايينتر از حد براي انسان كشنده ست. پس تعليم و تربيت كودك را تبديل به وسواس نكنيم كه فرزندمان از پا در خواهد آمد. اهمیت داشتن کودکان 👌کودکی که اغلب نسبت به خود در درونش حال خوبی ندارد، درست رفتار نمی‌کند. ارزش ضعیفی که برای خود قائل است، حسی را در او پدید می‌آورد که دیگر توانایی‌اش را برای گرفتن نیازهایش از نزدیکان از دست می‌دهد. پس برای هیچ‌کس، حتی خودش ارزشی قائل نیست. 👌این حس او را به خشم، آشفتگی و مشکلات رفتاری می‌کشاند. چون این کودک بر این باور است که در هیچ کاری موفق نیست، به خودش اعتماد ندارد. پس برای بدست آوردن نیازهایش نق می‌زند و گریه می‌کند یا فریاد می‌زند و پرخاشگر است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اگر قرار بود یک بار دیگر فرزندم را بزرگ کنم، کمتر خودم را جدی می گرفتم، اما جدی تر با او بازی می کردم. دشت های بیشتری با او می پیمودم و ستارگان بیشتری را با او تماشا می کردم. کمتر او را می کشیدم که تندتر راه برود و بیشتر او را در آغوش می کشیدم. رفتار خشک و سخت گیرانه ام را کمتر به کار می بردم و در عوض بیشتر حمایتش می کردم. به جای فکر کردن به ساختن خانه، #اعتماد_به_نفس او را بهتر می ساختم. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ❌ اشتباهات! ❓ چگونه با اشتباه فرزندانمان برخورد کنیم که به سمت موفقیت سوق پیدا کند؟ .......: @zandahlm1357
🛑پرسش من از استرس وسواسی فکر ی و بودن مشکلات زیاد یک حس یی وخجالت درمن وجود داره که درکودکی خیلی زیاد بوده والان هم هنوز هست یکذره فرق کرده. 🔰 مشاوره خانواده 🛑 پاسخ پرسش معمولا در خانواده های ایرانی خصوصا در یه سری رفتارهاو گفتارها وحتی کارهایی رو برای دختر خانم میدونند که میشه گفت تا حدودی منطقی هست روی همین طرز فکر خب نوع رفتار به گونه ای هست که دختر با حجب وحیا بزرگ بشه تا مشکلی براش پیش نیاد که شاید عاملی برای بودن هم میشه البته در کنارش رفتارهای اشتباهی هم هست که باعث خجالتی شدن کودک میشه که اگه اصلاح نشه به سنین بالاتر هم انتقال پیدا میکنه بهتره که یه مقدار روی خودت کار کنی و خودت رو بیشتر قبول داشته باشی و کم کم این حس خجالتی رو از خودت دور کنی تا خودت نخواهی درست شدنی نیست در این مسیر میتونی از هم کمک بگیری تا انشاالله زودتر به نتیجه برسی علت ترس احتمالا یا همین طرز رفتارها ویا است که بهتون القا شده ویا تحت تاثیر دیگرانی که زودتر ازدواج کرده اند ودل نگرانی وترسهای خودشون رو به توانتقال داده اند اصلا خودت رو با به وحشت مینداز ازدواج هم یه است که در طی مسیر زندگی پیش میاد برای هر کسی و اصلا جای نگرانی نداره پس در همه احوالات به خدا توکل کن واز او مدد بگیر و نگران چیزی نباش چون او بهترین احوالات را برای بندگانش میخواد 🔰مشاوره خانواده https://eitaa.com/zandahlm1357
وارد موضوع می شویم که در حوزه ی مهارت ها است و توانایی ها را می شناسد. به یاد دارید که گفتیم خودپنداره ی واقعی چگونه شکل می گیرد. خودپنداره ی واقعی، اعتماد به نفس واقعی می آورد. اعتماد به نفس واقعی یعنی دیدن توانایی ها و تقویت حیطه ی اهمیت (مهارت ها) . اعتماد به این که من می توانم یاد بگیرم. من همیشه تأکید کرده ام که کار یا عمل را از وجود جدا کنید چه در مورد کودک و چه در مورد خودتان یا دیگران. اعتماد به نفس و عزت نفس مربوط به وجود است، توانایی است. کار را بلد هستم یا نیستم؛ می توانم یاد بگیریم. بنابراین کسی که اعتماد به نفس دارد قدرت این را دارد که کار را از وجود خودش جدا کند یعنی اگر مرتکب اشتباهی شد وجود و شخصیت خودش را زیر سوال نبرد با درک مسئول مسئله را بررسی کند بها پرداخت کند و جبران کند یا اگر کاری را بلد نیست باز وجود خودش را زیر سوال نبرد مثلاً خودش را بی عرضه یا ناتوان تلقی نکند بلکه زمان بگذارد و به دنبال یاد گیری آن برود. بچه ها کاملاً به صورت فطری این قدرت را دارند که کار را از وجود جدا کنند. مادری اذعان می کرد که دائم به کودکش می گوید نمی تونی!! ولی کودک پافشاری می کند که می تونم خوب هم می تونم، بلد نیستم اما می تونم!!!! کودک، کار را از وجود جدا می کند. گاهی که من با بچه ها درگیر می شوم اخم می کنم و محکم میگم برو کنار، قاطعیت را نشان می دهم؛ کودک یک کمی از من بدش می آید و اخم می کنه و میره اما یک کم بعد که حالش خوب میشه میاد و می بینه که من باهاش مشکلی ندارم. بچه ها دید عمیقی دارند در صورتی که بزرگترها دید سطحی دارند. کودک، درون من را می تواند ببیند و حس کند و وقتی به من نگاه می کند می داند که من از درون مشکلی با او ندارم یعنی با وجود او مشکلی ندارم بلکه با کارش مشکل دارم. می داند که این اخم ابروی من اصلاً از درون من نمی آید و بعد ها حتی برایم شیرینی هم می آورند و بوسم هم می کنند چون دقیقاً قدرت تفکیک دارند که من با وجودش مشکلی ندارم خیلی هم دوستش دارم و حتی برایشان این دوگانگی پیش می آید که این سلطانی که منو دوست داره و با من مسئله ای نداره پس چرا اخم می کنه! در حالیکه والدین به خاطر کارِ بچه، وجود او را زیر سوال می برند. (ادامه دارد...) {قسمت67} [مباحث کودک متعادل ]
.......: کسی که واقعی دارد کاملاً کار را جدا از وجود می بیند، قدرت نقدپذیری دارد و می تواند خودش را نقد و تأیید کند؛ یک لیوان شکستم، آخ آخ حواسم نبود؛ خودش را سرزنش نمی کند، مهارتم کم بود افتاد شکست.. تمرین می کنم تا این مهارت را به دست آورم. حاضرین: این توجیه اشتباه نمی شود؟ استاد؛ اصلاً شخص بااعتمادبه نفس واقعی توجیه نمی کند، نمی ترسد و عذرخواهی بیش ازحد و التماس نمی کند "مامان ببخشید غلط کردم" بلکه کارش را توصیف می کند مثل: مامان لیوان افتاد شکست اومدم برش دارم افتاد. این سوال شما من رو یاد یک خاطره انداخت، فرزند پسرم 4 سالش بود که من در یک سفر خارج از کشور در فرودگاه کشور مبدأ یک موتورسیکلت وسپای کوچک دیدم که فلاش می زد و آژیر می کشید، من خیلی پسندیدمش و آن را خریدم به عنوان دکور و چون در راه برگشت به ایران بودم توی یک کیسه دستم گرفته بودم، خونه که رسیدم اول موتور را دادم دست همسرم و گفتم این را یک جای خوب دکور بگذار؛ همسرم هم خیلی خوشش آمد و هردو شیفته ی آن شده بودیم بعد چمدان را باز کردم که سوغاتی ها را ببینیم یکدفعه متوجه شدم که پسرم نیست! بعد از 5 دقیقه دیدیم با موتور دو تیکه شده آمد گفتیم این چیه؟! گفت بابا سوارش شدم از دیوار بالا برم از وسط نصف شد این اتفاق درست زمانی بود که پسرم را می بردیم تماشای موتورهایی که از تپه بالا می رفتند و دیده بود که میشه با موتور از دیوار و تپه بالا رفت. این که پسرم آمد و گفت بابا سوارش شدم از دیوار بالا نرفت و از وسط نصف شد عین واقعیت و یک توصیف است. حاضرین: شما چه برخوردی کردید؟ پاسخ: خب نصف شد دیگه! گفتیم بذارش این جا. اصلاً لازم نیست که خیلی برخورد بدی با بچه کنیم؛ کودک خودش کار خودش را نقد می کند و تجربه می کند که روی موتور کوچک نمی شود سوار شد می شکند. وقتی کودک کارش را توصیف می کند اعتماد به نفس واقعی دارد که سازنده است و در امتداد عزت نفس است یعنی من توانا هستم، می توانم، یاد می گیرم، قدرت اجرائی دارم و احساس ارزشمند بودن می کنم. اعتماد به نفس احساس رضایتمندی می آورد و عزت نفس احساس ارزشمندی می آورد. (ادامه دارد...) {قسمت68} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: واقعی مخرب، زیربنای جرم است قبلاً نیز به درک مظلوم به عنوان زیربنای جرم اشاره کرده بودیم پس حالا می گوییم اول درک مظلوم و دوم اعتماد به نفس بالا به ترتیب زیربنای جرم و تخریب کننده هستند. افراد مجرم عزت نفس پایین دارند و یا اصلاً ندارند و خودشان را آدم درست و خوبی نمی دانند. کسی که اعتماد به نفس سازنده ی واقعی دارد خودش را نقد می کند، درک مسئول دارد و چون نقدپذیر است تعامل اجتماعی خوبی دارد که ما به این افراد می گوییم رشد اجتماعی خوبی دارند و در تعامل با انسان ها هستند. چرا ما این قدر از آدم های دیگر می رنجیم و دلخور می شویم؟ قبول دارید که یکی از مشکلات ما در ارتباطات بین فردی همین مورد است؟ از هم می رنجیم چون از نقد خوشمان نمی آید، از اتفاقات تفسیر می کنیم؛ ما دوست داریم عیب ها را ببینیم و به روی طرف بیاوریم، دیگران هم دوست ندارند که عیب هایشان را بگوییم و به رویشان بیاوریم. ولی کسی که اعتماد به نفس واقعی دارد با این مسئله مشکلی ندارد چون خودش پیشاپیش نقد می کند و تفکیک کار از وجود را کاملاً می شناسد، درک مسئول دارد و سپاسگزار و شاد است. حالت دیگر اعتماد به نفس، اعتماد به نفس غیرواقعی است. ظاهر این شخص نشان می دهد که خیلی اعتماد به نفس دارد یعنی اعتماد به نفس سطحی که عمق ندارد و غیرواقعی است  و همان خودپنداره ی کاذب است که قبلاً صحبت کردیم.  متأسفانه بچه هایمان را به سمت این اعتماد به نفس داریم سوق می دهیم. این افراد دو دسته اند: یک دسته خودپنداره ی کاذب مثبت دارند و دسته ی دیگر خودپنداره ی کاذب منفی دارند. نتیجه ی خودپنداره کاذب مثبت، خودشیفتگی است و نتیجه ی خودپنداره کاذب منفی، احساس حقارت است. در عمل هردو دسته رفتاری مشابه رفتار فردی با اعتماد به نفس واقعی از خودشان نشان می دهند. خودشیفته ها متکبر هستند، درک مظلوم از خود دارند، کسی را قبول ندارند؛ این مسئله در بچه ها درحال افزایش است. بچه ها وقتی کنار هم قرار می گیرند طبق قانون هستی اصلاً خودشان را نمی بینند و با هم قاطی می شوند، برایشان مهم نیست که این ها کی هستند. اگر در جمع بچه ها، بچه ای خودش را کنار می کشد دچار حالت خودشیفتگی است و در این کودک تکبر شکل گرفته؛ در حالی که یکی از اصول زندگی، فروتنی است. خودپنداره های کاذب منفی، احساس گناه دارند و درک مقصر از خود دارند. هردو حالت چه منفی و چه مثبت ادعای انجام کار دارند و نه نمی گویند. خودشیفته ها فکر می کنند که بلدند، دقت کنید بحث توانستن نیست بلکه بحث بلد بودن است.خودشیفته ها ادعا دارند که «من بلدم!». منفی ها احساس گناه دارند و می خواهند جلب رضایت دیگران به خصوص والدینشان را بکنند و از دیگران دائم شکایت دارند. (ادامه دارد) {قسمت70} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
آدم هایی که پایین دارند و خودشان را کوچک می بینند اتفاقاً کارهای خیلی بزرگی می کنند، ریسک های وحشتناکی می کنند،؛ بسیاری از کسانی که در ریسک ها نابود می شوند این افراد هستند چون می خواهند به خصوص به پدر و مادر و نزدیکان ثابت کنند که بلدم و می توانم. برای اثبات «من می توانم» همه کاری می کنند، گاهی هم خیلی موفق می شوند و جلو می روند ولی یک جایی وسط کار زمین می خورند. این حالت در کسی که ترس دارد هم صادق است. چون روی  دیگر سکه ی ترس، تهور است. تهور شجاعت نیست، ترس است و ترس وقتی از یک حدی بالا می رود تبدیل به تهور می شود. خودشیفته ها یا خودپنداره کاذب مثبت دائماً از دیگران شکایت دارند و درکشان از خودشان این است که من بلدم، می تونم، ولی نمی ذارن "مادرم، پدرم، همسرم و...." دائم مانع جلوی راه من هست برای همین من نمیتونم؛ درک مظلوم همیشه شکایت می کند. حاضرین: میشه که فردی از هردو حالت داشته باشد؟ پاسخ: بله همه ی این مسائل یک طیف هستند و میشه که مطلق از هردو حالت نباشد. خودپنداره های کاذب مثبت همیشه طلبکارند و خودپنداره های کاذب منفی همیشه بدهکارند. حال در خودتان پیدا کنید که طلبکار هستید یا بدهکار؟ فراموش نکنید با درک مسئول، خودمان را نگاه کنیم و مسئولانه نقد کنیم. بچه های ما همیشه طلبکار هستند به سنین بالاتر که رسیدند بدهکار می شوند و خودشان را وقف دیگران به خصوص پدر و مادر می کنند مثل پسر اولی ها و دختر اولی ها که این مسئله در آن ها بیشتر اتفاق می افتد. مواظب باشید بچه هایتان با اعتماد به نفس واقعی بزرگ شوند نه با اعتماد به نفس غیرواقعی و کاذب چه ازنوع مثبت و چه از نوع منفی، چون هردو حالت به یکجا می رسند و قربانی ایجاد می کنند. افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند هیچ وقت به احساس رضایت و رضایتمندی نمی رسند چون رضایتمندی را از حوزه ی عزت نفس و اصل و اصول  نمی خواهند بلکه از حوزه ی اهمیت ها و مهارت ها می خواهند به دست آورند. در صورتی که اهمیت حوزه ی موفقیت است و موفقیت هیچ وقت به ما عزت نفس نمی دهد امکان ندارد. رضایت را باید از حوزه ی اصل بگیریم فردی که نمی تواند از اصل بگیرد در حوزه ی اهمیت ها ریسک می کند. (ادامه دارد...) {قسمت71} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
❤️✨❤️✨❤️ کودک تحت هيچ شرايط نبايد از دهان شما يا كسی بشنود كه مظلومه یا دست پاچلختی وگرنه واقعا مظلوم و حتی مظلومتر خواهد شد. شما بايد شديدا روی ارتقا و بالا رفتن فرزندتان كار كنيد. نزد مهمان و يا ديگران نگوید بچه‌مون كمروه، عادی باشید و عادی با او برخورد کنید. پول مغازه يا تاكسی را بدهید فرزندتان بدهد. رويش زوم نكنید و با نگاه او را شرمنده نکنید. ❤️✨❤️✨❤️
4_5792009315598469626.mp3
12.73M
۵۵ ❗️چرا هنوز محبت خدا به خودمان را به اندازه‎‌ی محبت والدین‌مان، باور نکرده‌ایم؟ ❗️چرا ما تصور میکنیم، ما باید طاهر و نورانی باشیم تا مورد توجه اهل بیت علیهم‌السلام باشیم؟ ❗️چرا ما هنوز توانایی رساندن خودمان را به یک ارتباط خصوصی با خداوند و یا معصومین نداریم؟ ❗️چه عاملی قلب ما را از دریافت چنین حقایقی، و لذت بردن از این روابط، محروم کرده است؟
وارد موضوع می شویم که در حوزه ی مهارت ها است و توانایی ها را می شناسد. به یاد دارید که گفتیم خودپنداره ی واقعی چگونه شکل می گیرد. خودپنداره ی واقعی، اعتماد به نفس واقعی می آورد. اعتماد به نفس واقعی یعنی دیدن توانایی ها و تقویت حیطه ی اهمیت (مهارت ها) . اعتماد به این که من می توانم یاد بگیرم. من همیشه تأکید کرده ام که کار یا عمل را از وجود جدا کنید چه در مورد کودک و چه در مورد خودتان یا دیگران. اعتماد به نفس و عزت نفس مربوط به وجود است، توانایی است. کار را بلد هستم یا نیستم؛ می توانم یاد بگیریم. بنابراین کسی که اعتماد به نفس دارد قدرت این را دارد که کار را از وجود خودش جدا کند یعنی اگر مرتکب اشتباهی شد وجود و شخصیت خودش را زیر سوال نبرد با درک مسئول مسئله را بررسی کند بها پرداخت کند و جبران کند یا اگر کاری را بلد نیست باز وجود خودش را زیر سوال نبرد مثلاً خودش را بی عرضه یا ناتوان تلقی نکند بلکه زمان بگذارد و به دنبال یاد گیری آن برود. بچه ها کاملاً به صورت فطری این قدرت را دارند که کار را از وجود جدا کنند. مادری اذعان می کرد که دائم به کودکش می گوید نمی تونی!! ولی کودک پافشاری می کند که می تونم خوب هم می تونم، بلد نیستم اما می تونم!!!! کودک، کار را از وجود جدا می کند. گاهی که من با بچه ها درگیر می شوم اخم می کنم و محکم میگم برو کنار، قاطعیت را نشان می دهم؛ کودک یک کمی از من بدش می آید و اخم می کنه و میره اما یک کم بعد که حالش خوب میشه میاد و می بینه که من باهاش مشکلی ندارم. بچه ها دید عمیقی دارند در صورتی که بزرگترها دید سطحی دارند. کودک، درون من را می تواند ببیند و حس کند و وقتی به من نگاه می کند می داند که من از درون مشکلی با او ندارم یعنی با وجود او مشکلی ندارم بلکه با کارش مشکل دارم. می داند که این اخم ابروی من اصلاً از درون من نمی آید و بعد ها حتی برایم شیرینی هم می آورند و بوسم هم می کنند چون دقیقاً قدرت تفکیک دارند که من با وجودش مشکلی ندارم خیلی هم دوستش دارم و حتی برایشان این دوگانگی پیش می آید که این سلطانی که منو دوست داره و با من مسئله ای نداره پس چرا اخم می کنه! در حالیکه والدین به خاطر کارِ بچه، وجود او را زیر سوال می برند. (ادامه دارد...) {قسمت67} [مباحث کودک متعادل ] کسی که واقعی دارد کاملاً کار را جدا از وجود می بیند، قدرت نقدپذیری دارد و می تواند خودش را نقد و تأیید کند؛ یک لیوان شکستم، آخ آخ حواسم نبود؛ خودش را سرزنش نمی کند، مهارتم کم بود افتاد شکست.. تمرین می کنم تا این مهارت را به دست آورم. حاضرین: این توجیه اشتباه نمی شود؟ استاد؛ اصلاً شخص بااعتمادبه نفس واقعی توجیه نمی کند، نمی ترسد و عذرخواهی بیش ازحد و التماس نمی کند "مامان ببخشید غلط کردم" بلکه کارش را توصیف می کند مثل: مامان لیوان افتاد شکست اومدم برش دارم افتاد. این سوال شما من رو یاد یک خاطره انداخت، فرزند پسرم 4 سالش بود که من در یک سفر خارج از کشور در فرودگاه کشور مبدأ یک موتورسیکلت وسپای کوچک دیدم که فلاش می زد و آژیر می کشید، من خیلی پسندیدمش و آن را خریدم به عنوان دکور و چون در راه برگشت به ایران بودم توی یک کیسه دستم گرفته بودم، خونه که رسیدم اول موتور را دادم دست همسرم و گفتم این را یک جای خوب دکور بگذار؛ همسرم هم خیلی خوشش آمد و هردو شیفته ی آن شده بودیم بعد چمدان را باز کردم که سوغاتی ها را ببینیم یکدفعه متوجه شدم که پسرم نیست! بعد از 5 دقیقه دیدیم با موتور دو تیکه شده آمد گفتیم این چیه؟! گفت بابا سوارش شدم از دیوار بالا برم از وسط نصف شد این اتفاق درست زمانی بود که پسرم را می بردیم تماشای موتورهایی که از تپه بالا می رفتند و دیده بود که میشه با موتور از دیوار و تپه بالا رفت. این که پسرم آمد و گفت بابا سوارش شدم از دیوار بالا نرفت و از وسط نصف شد عین واقعیت و یک توصیف است. حاضرین: شما چه برخوردی کردید؟ پاسخ: خب نصف شد دیگه! گفتیم بذارش این جا. اصلاً لازم نیست که خیلی برخورد بدی با بچه کنیم؛ کودک خودش کار خودش را نقد می کند و تجربه می کند که روی موتور کوچک نمی شود سوار شد می شکند. وقتی کودک کارش را توصیف می کند اعتماد به نفس واقعی دارد که سازنده است و در امتداد عزت نفس است یعنی من توانا هستم، می توانم، یاد می گیرم، قدرت اجرائی دارم و احساس ارزشمند بودن می کنم. اعتماد به نفس احساس رضایتمندی می آورد و عزت نفس احساس ارزشمندی می آورد. (ادامه دارد...) {قسمت68} [مباحث کودک متعادل ] @zandahlm1357
واقعی مخرب، زیربنای جرم است قبلاً نیز به درک مظلوم به عنوان زیربنای جرم اشاره کرده بودیم پس حالا می گوییم اول درک مظلوم و دوم اعتماد به نفس بالا به ترتیب زیربنای جرم و تخریب کننده هستند. افراد مجرم عزت نفس پایین دارند و یا اصلاً ندارند و خودشان را آدم درست و خوبی نمی دانند. کسی که اعتماد به نفس سازنده ی واقعی دارد خودش را نقد می کند، درک مسئول دارد و چون نقدپذیر است تعامل اجتماعی خوبی دارد که ما به این افراد می گوییم رشد اجتماعی خوبی دارند و در تعامل با انسان ها هستند. چرا ما این قدر از آدم های دیگر می رنجیم و دلخور می شویم؟ قبول دارید که یکی از مشکلات ما در ارتباطات بین فردی همین مورد است؟ از هم می رنجیم چون از نقد خوشمان نمی آید، از اتفاقات تفسیر می کنیم؛ ما دوست داریم عیب ها را ببینیم و به روی طرف بیاوریم، دیگران هم دوست ندارند که عیب هایشان را بگوییم و به رویشان بیاوریم. ولی کسی که اعتماد به نفس واقعی دارد با این مسئله مشکلی ندارد چون خودش پیشاپیش نقد می کند و تفکیک کار از وجود را کاملاً می شناسد، درک مسئول دارد و سپاسگزار و شاد است. حالت دیگر اعتماد به نفس، اعتماد به نفس غیرواقعی است. ظاهر این شخص نشان می دهد که خیلی اعتماد به نفس دارد یعنی اعتماد به نفس سطحی که عمق ندارد و غیرواقعی است  و همان خودپنداره ی کاذب است که قبلاً صحبت کردیم.  متأسفانه بچه هایمان را به سمت این اعتماد به نفس داریم سوق می دهیم. این افراد دو دسته اند: یک دسته خودپنداره ی کاذب مثبت دارند و دسته ی دیگر خودپنداره ی کاذب منفی دارند. نتیجه ی خودپنداره کاذب مثبت، خودشیفتگی است و نتیجه ی خودپنداره کاذب منفی، احساس حقارت است. در عمل هردو دسته رفتاری مشابه رفتار فردی با اعتماد به نفس واقعی از خودشان نشان می دهند. خودشیفته ها متکبر هستند، درک مظلوم از خود دارند، کسی را قبول ندارند؛ این مسئله در بچه ها درحال افزایش است. بچه ها وقتی کنار هم قرار می گیرند طبق قانون هستی اصلاً خودشان را نمی بینند و با هم قاطی می شوند، برایشان مهم نیست که این ها کی هستند. اگر در جمع بچه ها، بچه ای خودش را کنار می کشد دچار حالت خودشیفتگی است و در این کودک تکبر شکل گرفته؛ در حالی که یکی از اصول زندگی، فروتنی است. خودپنداره های کاذب منفی، احساس گناه دارند و درک مقصر از خود دارند. هردو حالت چه منفی و چه مثبت ادعای انجام کار دارند و نه نمی گویند. خودشیفته ها فکر می کنند که بلدند، دقت کنید بحث توانستن نیست بلکه بحث بلد بودن است.خودشیفته ها ادعا دارند که «من بلدم!». منفی ها احساس گناه دارند و می خواهند جلب رضایت دیگران به خصوص والدینشان را بکنند و از دیگران دائم شکایت دارند. (ادامه دارد) {قسمت70} [مباحث کودک متعادل ] @zandahlm1357
آدم هایی که پایین دارند و خودشان را کوچک می بینند اتفاقاً کارهای خیلی بزرگی می کنند، ریسک های وحشتناکی می کنند،؛ بسیاری از کسانی که در ریسک ها نابود می شوند این افراد هستند چون می خواهند به خصوص به پدر و مادر و نزدیکان ثابت کنند که بلدم و می توانم. برای اثبات «من می توانم» همه کاری می کنند، گاهی هم خیلی موفق می شوند و جلو می روند ولی یک جایی وسط کار زمین می خورند. این حالت در کسی که ترس دارد هم صادق است. چون روی  دیگر سکه ی ترس، تهور است. تهور شجاعت نیست، ترس است و ترس وقتی از یک حدی بالا می رود تبدیل به تهور می شود. خودشیفته ها یا خودپنداره کاذب مثبت دائماً از دیگران شکایت دارند و درکشان از خودشان این است که من بلدم، می تونم، ولی نمی ذارن "مادرم، پدرم، همسرم و...." دائم مانع جلوی راه من هست برای همین من نمیتونم؛ درک مظلوم همیشه شکایت می کند. حاضرین: میشه که فردی از هردو حالت داشته باشد؟ پاسخ: بله همه ی این مسائل یک طیف هستند و میشه که مطلق از هردو حالت نباشد. خودپنداره های کاذب مثبت همیشه طلبکارند و خودپنداره های کاذب منفی همیشه بدهکارند. حال در خودتان پیدا کنید که طلبکار هستید یا بدهکار؟ فراموش نکنید با درک مسئول، خودمان را نگاه کنیم و مسئولانه نقد کنیم. بچه های ما همیشه طلبکار هستند به سنین بالاتر که رسیدند بدهکار می شوند و خودشان را وقف دیگران به خصوص پدر و مادر می کنند مثل پسر اولی ها و دختر اولی ها که این مسئله در آن ها بیشتر اتفاق می افتد. مواظب باشید بچه هایتان با اعتماد به نفس واقعی بزرگ شوند نه با اعتماد به نفس غیرواقعی و کاذب چه ازنوع مثبت و چه از نوع منفی، چون هردو حالت به یکجا می رسند و قربانی ایجاد می کنند. افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند هیچ وقت به احساس رضایت و رضایتمندی نمی رسند چون رضایتمندی را از حوزه ی عزت نفس و اصل و اصول  نمی خواهند بلکه از حوزه ی اهمیت ها و مهارت ها می خواهند به دست آورند. در صورتی که اهمیت حوزه ی موفقیت است و موفقیت هیچ وقت به ما عزت نفس نمی دهد امکان ندارد. رضایت را باید از حوزه ی اصل بگیریم فردی که نمی تواند از اصل بگیرد در حوزه ی اهمیت ها ریسک می کند. (ادامه دارد...) {قسمت71} [مباحث کودک متعادل ] @zandahlm1357
اون دسته از والدینی که از عملکرد بچه ها زیاد ایراد میگیرن باعث میشن بچه نسبت به 👍 توانمندی های خودش شک کنه و چون خودش رو ناتوان و بی ارزش میبینه اعتماد به نفسش پایین میاد و در محیط اجتماعی ابراز وجود نمیکنه و حتی خودش رو لایق دوستی دیگران نمیدونه . کارشناس خــ🌱 ـــانواده و استاد دانشگاه