eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
من نهج البلاغه میخوانم: 🌴 🌹 وَ قالَ‌ عليه السلام: لِأَنَسِ‌ بْنِ‌ مالِكٍ‌، وَ قَدْ كانَ‌ بَعَثَهُ‌ إِلى‌ طَلْحَةَ‌ وَ الزُّبَيْرِ لَمّا جاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ‌ يُذَكِّرُهُما شَيْئاً مِمّا سَمِعَهُ‌ مِنْ‌ رَسُولِ‌ اللّهِ‌ صلى الله عليه و آله في مَعناهُما، فَلَوى‌ عَنْ‌ ذلِكَ‌، فَرَجَعَ‌ إِلَيْهِ‌، فَقَالَ‌: إِنِّي أُنْسِيتُ‌ ذلِكَ‌ الْأَمْرَ، فَقَالَ‌ عليه‌السلام إِنْ‌ كُنْتَ‌ كَاذِباً فَضَرَبَكَ‌ اللّهُ‌ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً‌ لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ‌. هنگامى كه امام عليه السلام وارد بصره شد انس بن مالك را خواست تا نزد طلحه و زبير برود و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله دربارۀ آن‌ها شنيده بود (منظور پيشگويى پيغمبر صلى الله عليه و آله دربارۀ ظلم آن‌ها نسبت به على عليه السلام است) به آن‌ها يادآورى كند (تا از مخالفت خود با على عليه السلام خوددارى كنند). انس از اين مأموريت سرپيچى كرد و به نزد امام عليه السلام برگشت و گفت: من آن را فراموش كرده‌ام. امام عليه السلام فرمود: اگر دروغ مى‌گويى خدا تو را به سفيدى آشكارى (پيسى) مبتلا كند آن‌گونه كه حتى عمامه نتواند آن را بپوشاند. ١سيّد رضى مى‌گويد: منظور امام عليه السلام بيمارى برص است و چيزى نگذشت كه لكه‌هاى سفيد برص در سر و صورت او نمايان گشت و از آن پس هيچ‌كس او را بى‌نقاب نمى‌ديد. (قالَ‌ الرَّضِيُ‌: يَعْنِى الْبَرَصَ‌، فَأَصابَ‌ أَنَساً هذَا الدّاءَ فيما بَعْدُ في وَجْهِهِ‌، فَكانَ‌ لا يُرى‌ إلّا مُبَرْقَعاً) شرح و تفسير كيفر كتمان حقيقت! امام عليه السلام اين سخن را زمانى بيان كرد كه به بصره آمده بود و «انس بن مالك» را فرا خواند و او را مأموريت داد كه به سوى طلحه و زبير برود و چيزى را كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دربارۀ آن‌ها شنيده بود بيان كند.(اشاره به جمله‌اى است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله دربارۀ آن دو فرموده بود كه «شما به زودى با على جنگ خواهيد كرد در حالى كه ظالميد؛ إِنَّكُما سَتُقاتِلانِ‌ عَلِيّاً وَ أنْتُما لَهُ‌ ظالِمانِ‌» ) انس از اين كار خوددارى كرد و نزد حضرت آمد و عرض كرد: من اين سخن را فراموش كرده‌ام؛ (وَ قالَ‌ عليه السلام: لِأَنَسِ‌ بْنِ‌ مالِكٍ‌، وَ قَدْ كانَ‌ بَعَثَهُ‌ إِلى‌ طَلْحَةَ‌ وَ الزُّبَيْرِ لَمّا جاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ‌ يُذَكِّرُهُما شَيْئاً مِمّا سَمِعَهُ‌ مِنْ‌ رَسُولِ‌ اللّهِ‌ صلى الله عليه و آله في مَعناهُما، فَلَوى‌ عَنْ‌ ذلِكَ‌، فَرَجَعَ‌ إِلَيْهِ‌ فقال: إِنِّي أُنْسِيتُ‌ ذلِكَ‌ الْأَمْرَ) . امام عليه السلام فرمود:«اگر دروغ مى‌گويى، خدا تو را به سفيدى آشكارى (بيمارى برص) مبتلا كند آن‌گونه كه عمامه نتواند آن را بپوشاند»؛ (فقال عليه السلام: إِنْ‌ كُنْتَ‌ كَاذِباً فَضَرَبَكَ‌ اللّهُ‌ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً‌ لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ‌) . «لَوى‌» از مادۀ «لىّ‌» به معناى تاخير انداختن است. «لامِعَةً‌» به معناى روشن و آشكار است. «لا تُوارِيها» يعنى آن را نمى‌پوشانيد. سيّد رضى رحمه الله در تفسير واژۀ «بَيْضاءَ لامِعَةً‌» مى‌گويد:«منظور امام بيمارى برص و پيسى است و چيزى نگذشت كه انس گرفتار اين بيمارى در صورتش شد به‌گونه‌اى كه همواره (از خجالت و شرمندگى) نقاب مى‌زد»؛ (قالَ‌ الرَّضِيُ‌: يَعْنِى الْبَرَصَ‌، فَأَصابَ‌ أَنَساً هذَا الدّاءَ فيما بَعْدُ في وَجْهِهِ‌، فَكانَ‌ لا يُرى‌ إلّا مُبَرْقَعاً) . مورّخان و محدثان در شرح كلام فوق، داستان را متفاوت نقل كرده‌اند. بعضى ماجرا را همانند مرحوم سيّد رضى نقل كرده و آن را مربوط‍‌ به مأموريتى مى‌دانند كه على عليه السلام به انس بن مالك براى بازگويى گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله دربارۀ طلحه و زبير داد؛ ولى از آن مشهورتر چيزى است كه ابن ابى‌الحديد نقل كرده و بسيارى از مورخان و محدثان با او موافقند و آن اين‌كه امام عليه السلام در سرزمين «وحبه» در كوفه جمعى از مردم را مخاطب قرار داد و فرمود: شما را به خدا سوگند مى‌دهم، چه كسى اين سخن را از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به هنگام بازگشت از حجة‌الوداع شنيده است كه فرمود: «مَنْ‌ كُنْتُ‌ مَوْلاهُ‌ فَعِلَىٌّ‌ مَوْلاهُ‌ اللّهُمَّ‌ والِ‌ مَنْ‌ والاهُ‌ وَ عادِ مَنْ‌ عاداهُ‌؟» (اشاره به داستان غدير و خطبۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله در آن روز است) جمعى برخاستند وگواهى دادند كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود. امام رو به انس‌بن‌مالك (خادم مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله) كرد و فرمود: تو كه در آن‌جا حاضر بودى چرا گواهى نمى‌دهى‌؟ انس عرض كرد: اى اميرمؤمنان! سن من زياد شده و آنچه فراموش كرده‌ام بيش از آن است كه در خاطر دارم. امام عليه السلام فرمود: اگر دروغ مى‌گويى خداوند تو را به بيمارى پيسى مبتلا سازد آن‌گونه كه عمامه نيز آن را نپوشاند.