مصعب بن عمیر
مُصعب بن عمیر یکی از جوانان برومند و چهرههای درخشان تاریخ اسلام به شمار میرود. او جوانی بسیار زیبا، عفیف، بلندهمت و جوانمرد بود. پدر و مادرش او را بسیار دوست میداشتند. وی در مکّه مورد احترام همگان بود و زیباترین لباسها را میپوشید و در بهترین شرایط و امکانات مادی زندگی میکرد. [۱۵۶]. او که شیفته سخنان رسول خداصلی الله علیه وآله شده بود، بر اثر رفت و آمد با رسول خداصلی الله علیه وآله و شنیدن آیات قرآن، اسلام را صمیمانه پذیرفت. در محیط مکّه پذیرفتن اسلام بزرگترین جرم به شمار میرفت. از این رو، اظهار آن بسیار مشکل بود و بسیاری از انسانها اسلام خود را پنهان میکردند. از جمله آن افراد، مصعب بن عمیر بود. تا این که پدر و مادرش متوجه شدند و او را زندانی کردند. اما وی گریخت و همراه دیگر مهاجران به حبشه رفت و پس از زمانی با همراهان خود بازگشت. در عقبه اُولی در یک شب مهتابی، تعداد دوازده تن از شخصیّتهای مهمّ مدینه با رسول خداصلی الله علیه وآله ملاقات کردند و مسلمان شدند. هنگامی که این گروه خواستند به مدینه بازگردند، دو نفر به نامهای اسعد بن زراره و زکوان بن عبدقیس از رسول خداصلی الله علیه وآله درخواست کردند، کسی را به نمایندگی خود با آنان به مدینه بفرستد که قرآن را به مردم بیاموزد و آنان را به اسلام دعوت کند. [۱۵۷]. پیامبرصلی الله علیه وآله که چنین فرصت گرانبهایی به دست آورده بود، میبایست نماینده ای بفرستد که بتواند با روش عالمانه و
درست خود مردم را به دین اسلام فراخواند، به گونه ای که آنان اسلام را بپذیرند و این فرستاده باید از هر جهت شایستگی و لیاقت داشته باشد. در آن روزگار، مدینه یکی از مهمترین شهرهای جزیرةالعرب بود و دو قبیله بزرگ و معروف اوس و خَزرج در آن زندگی میکردند که با یکدیگر سخت دشمنی و کینه داشتند و سالیان دراز با هم میجنگیدند. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از میان همه مسلمانان و از بین تمام اصحاب و یارانش، مصعب بن عمیر جوان را برای انجام این مأموریت مهم به مدینه فرستاد و فرمود: همراه اسعدبن زراره به سوی مدینه حرکت کند. مصعب که قرآن را خوب یاد گرفته بود، با شور و هیجان جوانی وارد مدینه شد و با خلوص نیت و تلاش، کار تبلیغ خود را آغاز کرد. وی در مدینه در خانه اسعد که از بزرگان قبیله خزرج بود ساکن شد و همراه میزبان خود به خانه سعدبن معاذ رهبر و رئیس قبیله اوس رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد که مسلمان شدند. همچنین اسیدبن حُضیر به دست مصعب مسلمان گردید. مصعب این نیروی جوان و برومند در سفر خود به مدینه مأموریت خویش را به بهترین وجه انجام داد. او نخستین کسی بود که در مدینه نماز جمعه و جماعت را برگزار کرد و افتخارات درخشانی را نصیب خود ساخت. [۱۵۸]. فعالیت مؤثّر و تبلیغات نافذ مصعب، زمینه را برای ورود رسول خداصلی الله علیه وآله به شهر مدینه آماده ساخته بود و مردم با آغوش باز آماده پذیرایی پیشوای اسلام و پیروان آن حضرت بودند. این کار نبود مگر با دوراندیشی، تقوا، فضیلت، دانش و
بصیرت مصعب؛ زیرا او بود که زنان، مردان، پیران، جوانان، رهبران قبایل و افراد عادی مدینه به وی متوجه شدند و قرآن را فراگرفتند و دین اسلام را پذیرفتند و دشمنیهای دیرینه را از دل خود زدودند، با یکدیگر برادر شدند و در کمال صفا و صمیمیّت در صفهای نماز جمعه و جماعت شرکت کردند. مصعب پس از ورود رسول خداصلی الله علیه وآله به مدینه، در جنگهای بدر و احد شرکت کرد. در جنگ اُحد بود که به عنوان پرچمدار پیامبرصلی الله علیه وآله انجام وظیفه کرد و سرانجام به شهادت رسید و در کنار حمزه عموی رسول خداصلی الله علیه وآله سردار نامی و گرانقدر اسلام به خاک سپرده شد. [۱۵۹].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
عتاب بن اسید فرماندار مکه
در سال هشتم هجری، مکه بدون خونریزی توسط سپاهیان اسلام سقوط کرد. پس از فتح مکّه زمانی نگذشت که جنگ حُنین پیش آمد. رسول خداصلی الله علیه وآله و یارانش ناچار بودند که مکه را ترک کنند و به جبهه نبرد بروند. از سوی دیگر میبایست برای اداره کردن شهر مکه که به تازگی از دست کفار و مشرکان خارج شده بود، فرمانداری لایق و شایسته، و مدیر باکفایتی برگزیده شود، تا بتواند به کارهای مردم رسیدگی کند و اگر از سوی دشمنان حرکاتی انجام شد، مانع شود. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از میان تمام مسلمانان، جوان بیست و یک ساله ای به نام عتاب ابن اسید را برای این کار مهم برگزید و به نام وی فرمانی صادر کرد و دستور داد با مردم نماز گزارد. وی نخستین امیری بود که پس از فتح مکه، در آن مکان نماز جماعت برپا کرد. [۱۶۰]. رسول خداصلی الله علیه وآله به عتاب فرماندار برگزیده خود فرمود: آیا میدانی تو را به چه مقامی برگزیدهام و بر چه قومی فرمانروا کرده ام؟ تو را به امیری اهل حرم خدا و ساکنان مکه معظمه برگزیدم. اگر میان مسلمانان کسی را از تو شایسته تر میدانستم، حتماً این مقام را به وی واگذار میکردم. عتاب روزی که از سوی رسول خداصلی الله علیه وآله به مقام فرمانداری مکه برگزیده شد حدود بیست ویک سال داشت. [۱۶۱]. انتخاب آن جوان از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله به چنین مقام بزرگی باعث رنجش خاطر و آزردگی شدید بزرگان عرب و سران
مکه شد. در نتیجه زبان به اعتراض و شکایت گشودند و گفتند: رسول خداصلی الله علیه وآله دوست دارد که ما همواره حقیر و پست باشیم. بدین جهت جوان نورسی را بر ما پیران عرب و بزرگان مکه، امیر و فرمانروا کرده است. این سخنان به گوش رسول خداصلی الله علیه وآله رسید. از این رو نامه مفصلی خطاب به مردم مکه نوشت و در آن مراتب شایستگی و لیاقت عتاب را یادآور شد و تأکید کرد مردم موظفند از دستورات وی پیروی کنند و فرمان او را به کار برند. در بخش پایانی نامه، با جمله کوتاهی اعتراض نابجای مردم را چنین پاسخ داد: هیچ یک از شما نباید جوانی عتاب را اساس اعتراض خود قرار دهد زیرا ملاک برتری و ارزش انسان، بزرگی سنّ نیست، بلکه برعکس، میزان ارزش انسان، فضیلت و کمال معنوی او میباشد. [۱۶۲]. عتاب پس از پیامبرصلی الله علیه وآله از سوی ابوبکر نیز فرماندار مکه بود تا این که در آغاز سال ۲۳ هجری درگذشت. [۱۶۳].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
بنابراین، تأکید و پافشاری رسول خداصلی الله علیه وآله برای تثبیت مقام عتاب بن اسید، و بی توجهی به آزردگی دیگران و سالخوردگان و پاسخگویی به اعتراض آنان، نشانگر برنامههای مکتب ارزشمند اسلام و پشتیبانی از جوانان لایق و شایسته است، زیرا رسول خداصلی الله علیه وآله با رفتار و حمایت شدید و آشکاری که از عتاب کرد نه تنها همه پیروان خود را متوجه این واقعیت ساخت که، باید نابخردیها و تعصّبهای جاهلانه را رها کرد، بلکه باید با آن اندیشههای غیراسلامی به مبارزه پرداخت و اگر جوانان شایسته و لایقی وجود داشته باشند باید در قسمتی از کارهای مهمّ مملکتی از آنان بهره جست و از نیروی ثمربخش نسل جوان به نفع کشور و ملت استفاده کرد.
معاذ بن جبل
معاذبن جبل بن عمرو انصاری، از قبیله خزرج و کنیه اش ابوعبدالرّحمان است. او یکی از صحابه معروف رسول خداصلی الله علیه وآله به شمار میرفت که از عقل سرشار، صورتی زیبا، جود و سخاوت و نیز از حُسن اخلاق برخوردار بود. وی در هیجده سالگی مسلمان شد و در همه جنگهای زمان پیامبرصلی الله علیه وآله حضور داشت. [۱۶۴]. معاذ در مکتب آسمانی، با مدیریت پیامبرصلی الله علیه وآله به کسب دانش و فراگرفتن علوم اسلامی پرداخت و در پرتو استعداد فطری و کوشش و تلاش پیگیر خود در مدّت چند سال تحصیل، قسمت قابل ملاحظه ای از معارف اسلامی را دریافت و در شمار صحابه برجسته قرار گرفت. در فتح مکّه ۲۶ سال داشت و در آن هنگام، لازم بود شخص لایق و شایسته ای در آن شهر گمارده شود، تا دستورات و مقررات اسلام را در مورد عبادات و معاملات به مردم بیاموزد. [۱۶۵] ازاین رو، معاذ برای امور علمی مکه و تدریس احکام دینی برگزیده شد، و در واقع به سمت ریاست فرهنگ آن شهر انتخاب گشت. پس از جنگ تبوک، رسول خداصلی الله علیه وآله معاذ را به یمن فرستاد، تا در آن جا به قضاوت و حکومت بپردازد و در نامه ای که برای مردم یمن فرستاد چنین نوشت: «من یکی از بهترین افرادم را به سوی شما فرستادم! »پیامبرصلی الله علیه وآله به معاذ دستور داد که افراد لشکر را آموزش دهد، قرآن و احکام شرعی را به آنها بیاموزد، زکات بگیرد و به مدینه بفرستد تا به مصرف مسلمانان برسد. [۱۶۶].
هنگامی که رسول خداصلی الله علیه وآله خواست آن جوان را به یمن بفرستد، از وی پرسید. ای معاذ، اگر دعوایی رخ دهد چگونه قضاوت میکنی؟ عرض کرد: با آنچه در کتاب خداوند است قضاوت خواهم کرد. حضرت فرمود: چنانچه حکم آن در قرآن نبود چه میکنی؟ معاذ گفت: به آن گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله عمل میکند قضاوت میکنم! پیامبرصلی الله علیه وآله پرسید: اگر در روش من نیز حکمی نیافتی چه خواهی کرد؟ معاذ گفت: در آن صورت با نظر خود حکم میکنم. در این جا پیامبرصلی الله علیه وآله دست بر سینه او نهاد و فرمود: خدا را شکر که پیامبر را خشنود کردی به چیزی که پیامبران خشنود میشوند! [۱۶۷]. آنگاه که رسول خداصلی الله علیه وآله در سال یازدهم هجری چشم از جهان فروبست، معاذ در یمن بود. ابوبکر هم او را در مقامش ابقا کرد. سپس در زمان خلافت عمر به شام رفت و در سرزمین اردن در سال هیجدهم هجری در ۳۲، ۲۸ یا ۳۴ سالگی بر اثر بیماری طاعون در عِمواس [۱۶۸] درگذشت. [۱۶۹]. یکی از نکاتی که شایستگی معاذ را میرساند این است که وی در آن سن و سال و در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله به گونه مجتهدان بعدی فتوا میداد و احکام دینی را براساس قرآن، سنّت و عقل استنباط میکرد. و همین موضوع نیز برای نشان دادن نبوغ و لیاقت آن جوان برومند در صدر اسلام کفایت میکند. [۱۷۰]. ا
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
اسامة بن زید
ُسامة بن زید کودکی مسیحی و عرب نژاد از سوریه بود. کنیه اش ابومحمّد بود و یکی از یاران جلیل القدر رسول خداصلی الله علیه وآله به شمار میرفت. وی در مکّه هفت سال قبل از هجرت زاده شد. پیامبرصلی الله علیه وآله او را بسیار دوست میداشت. جوانی باهوش، شایسته و مستعدّ بود. [۱۷۱]. پدرش زید در جنگ با رومیان در سرزمین مؤته به عنوان دومین فرمانده پس از جعفربن ابی طالب کشته شد. از این رو، رسول خداصلی الله علیه وآله تصمیم گرفت اسامه را که هیجده سال بیش نداشت، برای جنگ با رومیان به فرماندهی سپاه اسلام برگزیند و روانه آن سرزمین کند. در حالی که تمام افسران بلندپایه و فرماندهان ارتش اسلام و تمام بزرگان مهاجر و انصار و افراد برجسته عرب در این سپاه عظیم حاضر بودند. رسول گرامی
برای دیدن سپاه به خارج شهر مدینه آمد، دید که تمام بزرگان مسلمان آماده جنگ شده اند. [۱۷۲]. انتخاب فرمانده هیجده ساله از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله بسیاری از افراد را دچار تحیّر و شگفتی کرد و این شیوه رهبر اسلام، باعث شد که آنها با نگاههای حیرت زده به یکدیگر بنگرند. در نتیجه برخی از یاران رسول خداصلی الله علیه وآله خیلی زود افکار و اندیشههای درونی خود را آشکار ساختند و آنچه در دل داشتند به زبان آوردند و اعتراض خود را بیان کردند و گفتند: چه شد که این جوان نورس به فرماندهی مهاجران سابقه دار و پیشگامان اسلام برگزیده شده است؟ رسول خداصلی الله علیه وآله از شنیدن سخنان طعن آمیز برخی از افسران بسختی ناراحت شد. از این رو، بر منبر رفت و پس از حمد و ستایش خداوند فرمود: مردم! این چه سخنی است که درباره فرماندهی اُسامه از برخی به من رسیده است؟ طعنههای امروز شما تازگی ندارد. چند سال پیش که زید پدر اُسامه را به فرماندهی سپاه در جنگ مؤته تعیین کردم، زبان به طعن و ملامت گشودید. به خدای بزرگ، سوگند یاد میکنم که دیروز زیدبن حارثه برای فرماندهی سپاه شایسته بود، امروز نیز فرزندش اسامه شایستگی دارد و باید همه شما از وی پیروی کنید [۱۷۳]. این پافشاری و اصرار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در پشتیبانی از جوانان لایق و شایسته اثری ژرف در افکار عموم مسلمانان گذارد و آنان که درباره نسل جوان به اشتباه فکر میکردند، رفته رفته به خطای خود پی بردند. انتخاب جوانی هیجده ساله از نظر تاریخ نظامی در جهان
کم نظیر است.
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پایان کار اسامه
آری، موضوع فرماندهی اسامه و پافشاری پیامبرصلی الله علیه وآله بر آن، که باید همگان زیر پرچم وی گرد آیند، از ماجراهای جالب و مشهور تاریخ اسلام است. در آن هنگام پیامبرصلی الله علیه وآله بیمار بود و لحظات آخر عمر خود را سپری میکرد، هنگامی که ابوبکر و عمر بر بالین پیامبرصلی الله علیه وآله آمدند، تا حضرت آنان را دید با ناراحتی فرمود: بروید به لشکرگاه اسامه، بروید، بروید. خدایا، لعنت کن کسی را که آمادگی جنگی دارد و از پیوستن به سپاهیان اسامه خودداری میکند. [۱۷۴]. پس از درگذشت پیامبرصلی الله علیه وآله، اسامه در بیرون مدینه در لشکرگاهی که ترتیب داده بود منتظر ماند، تا ببیند تکلیفش چیست؟ هنگامی که ابوبکر روی کار آمد، اسامه را با سپاهیان به همان سویی که پیامبرصلی الله علیه وآله فرموده بود فرستاد. اسامه آهنگ شام کرد، ولی هنگامی که به سوریه رسید، ابوبکر او را برکنار کرد و یزیدبن ابی سفیان را به جای وی به کار گماشت. هنگامی که فرمانده جوان برکنار گشت، به مدینه رفت و کنار درِ مسجد رسول خداصلی الله علیه وآله ایستاد و فریاد زد: ای مسلمانان! شگفت آور است، مردی که دیروز رسول خداصلی الله علیه وآله مرا فرمانده او ساخت، امروز بر من فرمان میراند و از فرماندهی سپاهیان برکنارم میسازد. [۱۷۵]. اسامه پس از آن در مدینه تا سال ۵۴ هجری زیست، تا این که در محلّی به
نام «جُرْف» در دوران حکومت معاویه درگذشت. [۱۷۶]. از این نمونههای تاریخی بخوبی استفاده میشود که ارزش جوانان در مکتب گرانقدر و آسمانی اسلام، سخت مورد توجه و عنایت بوده است.
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
اشاره
اگر کسی در جوانی زاهد و عابد شد در آینده دهها برابر درجات معنویش افزایش مییابد. حضرت علی علیه السلامحقیقت این است که بشر در تمام دوران زندگی خود نیازمند به هدایت، راهنمایی و نصیحت از سوی دیگران است. حتّی، بزرگسالان نیز که عقل آنان به رشد نهایی خود رسیده و در دوران زندگی تجربیاتی اندوخته اند، همواره در معرض گمراهی و انحرافند و به اندرز دیگران نیازمند، تا چه رسد به جوانانی که گرفتار نارسایی فکری و خامی عقل و اندیشه اند. به همین جهت آنها به مراتب نیاز بیشتری به راهنمایی و هدایت دیگران دارند. برای اثبات این ادعا به یک روایت توجه کنید. محمّد بن مسلم زهری یکی از مردان بزرگ، فهمیده و دانشمند زمان خویش بوده است که علاقه به ثروت و مقام، او را از مسیر پاکی و فضیلت منحرف ساخته و در پیری گرفتار بدبختی و تیره روزی شده بود. پزشک روحی در زمان وی، یعنی امام سجادعلیه السلام به منظور راهنمایی و هدایت و اندرز، به وی نامه ای نوشت و در ضمن یک جمله کوتاه خطراتی را که بر اثر نارسایی فکر متوجه جوانان میشود، یادآوری کرد: هنگامی که دنیاپرستی میتواند مانند تویی را، تا این اندازه به پستی و انحطاط بکشاند، با آن که عمر بسیاری کرده ای و از تحصیلات ژرف و عمیق علمی بهره مند شده ای و با مرگ فاصله زیادی نداری، پس یک نفر جوان چگونه در برابر تمایلات نفسانی خود سالم بماند؟ جوانی که از سویی نوخاسته و از دانش بی بهره میباشد، و از سوی دیگر،
رأی او ضعیف و عقلش نارسا و منحرف است. [۱۷۷]. علی علیه السلام میفرماید: عذرِ نادانی جوان قابل قبول است، زیرا علم و دانش او محدود و نارسا میباشد. [۱۷۸]. بنابراین، ناپختگی و نادانی، یکی از خصوصیّات جوانان است که در هنگام تربیت باید مورد نظر واقع شود. بدین جهت است که خداوند، راه توبه را برای همه بندگان خود باز گذارده و از همه بیشتر به جوانان برای توبه کردن سفارش کرده است، چرا که جهالت و جنون جوانی ممکن است علّت بسیاری از خطاها و اشتباهات در آنان باشد و تنها راه نجات، توبه و گرایش به سوی خداوند و پیروی از دستورات دینی است. جوانان در انتخاب مسائل گوناگون ثابت نیستند و نظرشان همیشه در حال تغییر است. گاهی گرایش به این سو و گاهی گرایش به سوی دیگر دارند، و هر لحظه خطرات گوناگونی آنان را تهدید میکند. از این رهگذر دشمنان نیز از این موقعیّت جوانان به نفع خویش بهرههای فراوانی میبرند. ویژگی دیگر جوانان، نیرومندی، توانایی، نشاط، تحرّک و فعّالیّت آنان است که اگر در راه درست از آن استفاده نشود، دچار اشتباهات فراوانی میشوند که قابل جبران نخواهد بود. بنابراین، باید این قدرت و توانایی را با تجربه، علم و اندیشه هماهنگ کرد، تا نتیجه مطلوب و قابل ارزش داشته باشد. علی علیه السلام میفرماید: اندیشه روشن پیرمردان، نزدِ من از قوّت و نیرومندی جوانان، دوست داشتنی تر و محبوبتر است. [۱۷۹].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
نشانههای جوانان با ایمان
اشاره
از مجموع بررسیهایی که در تاریخ و احادیث بزرگان دینی به دست آمد، این گونه استنباط میشود که جوانان با ایمان دارای ویژگیها و نشانههایی هستند که مختصراً به برخی از آنها میپردازیم.
آشنایی با احکام دینی
اساسی ترین و مهمترین دانشی که یک جوان باید بیاموزد، شناخت دین است، چرا که جوانان بیگانه با دین، جوانی خویش را تباه میسازند. درک و فهم احکام دینی، سعادت جوانان را تأمین میکند. امام باقرعلیه السلام میفرماید: اگر جوانی، از جوانان شیعه را ببینم که احکام دینی را نمی آموزد و در دین شناخت ندارد، او را مجازات میکنم. [۱۸۰]. موسی بن جعفرعلیه السلام میفرماید: اگر یکی از جوانان شیعه را بیابم که درصدد دین شناسی نیست او را بیست تازیانه خواهم زد! [۱۸۱].
آشنایی با قرآن
از آنجا که قرآن کلام خداوند و معجزه جاوید فرستاده پروردگار و کتاب گرانقدری است که در بردارنده پیام هدایت بشریّت و معارف الهی است؛ وظیفه هر مسلمانی است که با قرآن و علوم قرآنی آشنا بوده و با آن کتاب مقدس انس داشته باشد. چنان که روایتی بدین مضمون بیان شده است. هنگامی که فرزند در جوانی با قرآن آشنا شود و آن را پیاپی بخواند، معنویّت بیشتری از قرآن به دست میآورد و گویا قرآن با گوشت و خونِ او آمیخته میشود و در همه اجزای وجودش اثر میگذارد. [۱۸۲].
آشنایی با سخنان امامان
جوانان و نوجوانان باید با سخنان امامان شیعه و رهبران دینی آشنا باشند تا این که دل پاک خود را با این گوهرهای گرانبها و ارزنده بیارایند. در حدیثی بدین مضمون آمده است: جوانان باید قلبهای خود را با احادیث پیشوایان دین نورانی کنند، زبان و بیان خود را با آنها لطافت بخشند و گوش خود را با شنیدن آن گفتهها به شایستگی رسانند. [۱۸۳].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
آشنایی با سخنان امامان
جوانان و نوجوانان باید با سخنان امامان شیعه و رهبران دینی آشنا باشند تا این که دل پاک خود را با این گوهرهای گرانبها و ارزنده بیارایند. در حدیثی بدین مضمون آمده است: جوانان باید قلبهای خود را با احادیث پیشوایان دین نورانی کنند، زبان و بیان خود را با آنها لطافت بخشند و گوش خود را با شنیدن آن گفتهها به شایستگی رسانند. [۱۸۳].
آموختن دانش
علی علیه السلام در حدیثی میفرماید: علوم تجربی که نیازهای مادی آنان را تأمین میکند و در خدمت جامعه نیز کارآیی خواهد داشت و علوم ادبی و انسانی دیگری که هر یک به شکلی مورد نیاز فرد و جامعه خواهند بود، همه مناسب یادگیری جوانان میباشد. [۱۸۴].
انجام عبادات
دیگر از ویژگیهای جوان شایسته این است که به پرستش و عبادت خداوند توجه داشته باشد و با این وسیله زنگارهای روح خویش را شستشو دهد و در عبادت و پرستش خداوند پرورش یابد. از این رو، نقل شده که: اگر کسی در جوانی عابد و زاهد شد، در آینده دهها برابر درجات معنویش افزایش خواهد یافت. [۱۸۵].
توبه کننده
یکی دیگر از خصوصیات جوانان با ایمان این است که باید از خطاها و اشتباهات خود توبه کنند، زیرا جوانان در حال دگرگونی هستند، گاهی دارای روحیّات معنوی میباشند و گاهی نیز کارهای جاهلانه انجام میدهند. از این رو، اگر جوانی را دوران بی ثباتی زندگی بنامیم سخنی نابجا نگفته ایم. بنابراین، جوانِ معتقد، همیشه در حال توبه میباشد. این شیوه، او را از سقوط در بدبختیها نجات میدهد. پیامبرصلی الله علیه وآله میفرماید: محبوبتر از هر کس نزد خداوند آن جوانی است که از گناه خود توبه میکند و در پیشگاه پروردگار درخواست آمرزش مینماید. [۱۸۶].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
کار و تلاش
دوران جوانی که از حدود هیجده سالگی شروع میشود، هنگام کار و تلاش انسان است و از نشاط و تحرک خود برای انجام کارهایش استفاده میکند و اگر سستی و تنبلی نماید، بی ارادگی در وجودش ریشه خواهد یافت. در روایتی این گونه نقل گردیده است. اگر او در دوران جوانی (که دارای نیروی بی نهایت جسمی و روحی است) با نفسِ خود مبارزه نکرده باشد، چگونه میتواند در آینده و در دوران پیری به ساختن روحیات خود بپردازد؟ او نباید نیروی خود را بیهوده مصرف کند. زیرا، در غیر این صورت، در هنگام پیری خیلی مشکل است که بتواند در جهت اصلاح خود کاری انجام دهد. [۱۸۷].
آراستن خود
در اسلام به زیبایی و تجمل توجه خاصی شده است و پیشوایان دینی در مورد تجمل نیز مطالبی را یادآور شده اند که نشانه اهمیت این موضوع در زندگی انسانی میباشد. این ویژگی در جوانان بیشتر از دیگران وجود دارد و پیشوایان اسلام نیز نه تنها چنین گرایشی را مردود ندانسته اند، بلکه عملاً آن را تأیید کرده اند. امام صادق علیه السلام هنگام روغن زدن موهای خود میفرمود: خداوندا، از تو درخواست زیبایی و زینت میکنم! [۱۸۸]. از آن حضرت نیز نقل گردیده است که: مردی به خانه رسول خداصلی الله علیه وآله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگی از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد. عایشه از دیدن این کار تعجب کرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول اللَّه؛ چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادی و موها و سر و صورت خود را مرتب کردی؟ فرمود: ای عایشه، خداوند دوست دارد، هنگامی که مسلمانی برای دیدار برادرش میرود، خود را برای دیدار او بیاراید!! [۱۸۹]. به هر حال، اگر چه اسلام به زیبایی ظاهر و لباس توجه کرده، اما نباید ارزشهای معنوی و جمالهای روحی را تحت الشعاع خود قرار دهد، زیرا جمال معنوی که در واقع همان زیبایی حقیقی میباشد و زیباییهای ظاهری در صورتی نیکو میباشد که همراه با جمال باطنی و اخلاق نیکو باشد.
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
آفات جوانی
اشاره
اگر چه جوانی یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است، امّا در معرض برخی از آفات قرار دارد، که تعدادی از آنها قابل ذکر است:
بی توجهی به نیروی جوانی
یکی از آفتهایی که نیروی جوانی را تهدید میکند عدم استفاده درست از این نیرو و بیهوده مصرف کردن آن است چنان که در روایات اسلامی به این حقیقت اشاره شده است. آن جوانی که از فرصتهای خود به گونه مناسبی استفاده نکرده باشد، هنگامی که به میانسالی و پیری میرسد، دیگر توانایی اطاعت از دستورات خداوند را ندارد. [۱۹۰].
زودگذر بودن جوانی
یکی دیگر از آفتهای جوانی، امروز و فردا کردن و به تأخیر انداختن کارها و فرصتهاست. علی علیه السلام فرمود: جوان عاقل و فهمیده هر چه زودتر و بهتر از همین جوانی زودگذر بهره خود را میگیرد و بر حُسن اعمال و رفتار خود میافزاید و در فراگیری دانشها تلاش میکند. [۱۹۱].
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
شیوه برخورد با لغزشهای جوانان
همان گونه که یادآور شدیم، پیامبرصلی الله علیه وآله برای جوانان احترام خاصی قایل بودند و همواره بدانان علاقه مند بودند و احترام میکردند. اما با دقت و بررسی در رفتار رسول خداصلی الله علیه وآله به یک موضوع دیگر نیز برخورد میکنیم، که قابل توجه و اهمیت است، و آن روش برخورد با جوانان خلافکار و گناهکار است که چند نمونه را یادآور میشویم. امام باقرعلیه السلام فرمود: فضل بن عباس که جوانی خوش سیما بود، در روز عید قربان در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله سوار شده بود. در این هنگام زن زیبارویی از قبیله خَثعم همراه برادرش برای پرسیدن احکام شرعی نزد رسول خداصلی الله علیه وآله آمد. برادر آن زن مسائل دینی را میپرسید و فضل بن عباس به آن زن نگاه میکرد! رسول خداصلی الله علیه وآله چانه فضل را گرفت، صورت او را از سوی آن زن برگردانید تا به وی نگاه نکند. اما آن جوان
از سوی دیگر نگاه میکرد. تا این که پیامبرصلی الله علیه وآله نیز صورت او را برگردانید. هنگامی که رسول خداصلی الله علیه وآله از پاسخ دادن به مسائل آن مرد عرب فارغ گردید. شانه فضل بن عباس را گرفت و به او فرمود: آیا نمی دانی که روزگار میگذرد، اگر کسی چشم و زبان خود را حفظ کند، خداوند پاداش حج قبول شده را در نامه عمل او ثبت خواهد کرد!! [۱۹۲]. در روایت دیگری نقل شده که: عباس عموی پیامبرصلی الله علیه وآله گفت: صورت پسر عمویت را گردانیدی؟ رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: زن و مرد جوانی را دیدم و از این که گرفتار فتنه و گناه شوند، ایمن نبودند. [۱۹۳]. نقل شده که: روزی جوانی خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد ای رسول خداصلی الله علیه وآله به من اجازه دهید تا زنا کنم. مردم عصبانی شدند و با صدای بلند به او اعتراض کردند، ولی رسول خداصلی الله علیه وآله با ملایمت فرمود: نزدیک بیا. آن جوان نزدیک رفت و در برابر آن حضرت نشست. پیامبرصلی الله علیه وآله با محبّت از او پرسید: آیا دوست داری، با مادر تو چنین کنند؟ گفت: نه، فدایت شوم. حضرت فرمودند: مردم هم به همین گونه راضی نمی شوند. سپس همین سؤال را درباره خواهر و دختر او پرسید و جوان به همین گونه پاسخ گفت. سپس رسول خداصلی الله علیه وآله به آن جوان گفت: آیا دوست داری مردم با خواهرت چنین کنند؟ جواب داد: خیر! رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: مردم نیز بدین گونه اند. آنگاه پیامبرصلی الله علیه وآله پرسید: آیا دوست داری
کسی با دختر تو چنین کاری انجام دهد؟ گفت: خیر! پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: مردم نیز اگر کسی با دختر آنان چنین کاری را انجام دهد، ناراحت میشوند. پس از گفتگو بین رسول خداصلی الله علیه وآله و آن جوان، آن حضرت دست بر سینه او نهاد و فرمود: خداوندا، قلب او را از گناه پاک گردان و گناهانش را ببخش و او را از زنا نگهداری نما. در اثر این رفتار، از آن پس ناپسندترین کارها نزد آن جوان، زنا بود. [۱۹۴]. برخورد پیامبرصلی الله علیه وآله با جوانان گناهکار، خود بهترین الگو برای مسلمانان است. اما یک نکته در این رفتارها قابل دقت میباشد که باید جلوگیری از گناهان به شیوه صحیح امر به معروف و نهی از منکر باشد.
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
اندرزهای حکیمانه امام خمینی به جوانان
امام خمینی قدس سره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مناسبتهای گوناگون مطالبی را در مورد جوانان توصیه فرموده است از آن جمله: ما جوانهایمان را لازم داریم که تربیت بشوند به تربیت انسانی، یعنی تربیت اسلامی. این جوانهایی که در آتیه باید این مملکت را حفظ کنند، این مملکت را اداره بکنند. اینها باید درست تربیت بشوند و اصلاح گردند. اسلام آن قدر که به تهذیب این بچههای ما و جوانهای ما کوشش دارد، نسبت به هیچ چیز کوشش ندارد. از جوانان، دختران و پسران میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با تحمّل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بندوباریها، و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمّال بی وطن به شما عرضه میشود، نکنند. آنهایی که میخواستند ما را غارت کنند، در طول تاریخ و در طول این پنجاه وچند سال کوشش کردند که جوانهای ما را بی تفاوت بار بیاورند. شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام، در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و غیره اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا میسازد، فراموش نکنید. باید جوانان ما بدانند، تا معنویّت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امّت باشد. شما ای جوانان عزیز! یأس را به خود راه ندهید، حق پیروز است. به نیروی شما جوانها باید
این مملکت اصلاح بشود. چقدر موجب افتخار است که جوانهای برومندی در مملکت ما، در خدمت اسلامند. شما جوانها که امید من هستید، کوشش کنید، وحدت کلمه خود را حفظ کنید. شما نسل جوان موظّف هستید غربزدهها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومتهای ضد انسانی آنها را و اعمال آنها را، برملا نمایید. تمام حیثیّت ملّی خودشان را، بعضی از جوانهای ما فدای غرب کردند و این شکست روحی بود که برای ما از همه شکستهایی که داشتیم بالاتر بود. گمان نکنند جوانهای ما، که هر چه هست در غرب است و خودشان چیزی ندارند! از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است، جدیت کنید به این که هوای نفس را، از نفس خودتان خارج کنید. بهار توبه ایام جوانی است، که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است. [۱۹۵]. به امید روزی که نوجوانان و جوانان میهن عزیز اسلامی، این پند و اندرزهای پدرانه رهبر فقید انقلاب را آویزه گوش خود قرار دهند و بتوانند همواره راه آن بنیانگذار فرهیخته و گرانقدر را ادامه دهند و دشمنان اسلام و ایران را ناامید سازند.
پایان
#رفتا_پیامبر_با_کودکان_ونوجوانان
#محمد_علی_چنارانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357