💠🌱💠🌱💠 ✨سلوک مهدوی 4⃣قسمت چهارم ☀️ نفر دوم که خدمت امام زمان (عج) مشرف شد و ایشان را دیدند کسی بود که همه ایشان رامی شناسند, این فرد شیخ مفیدبود. اسم او محمد بن محمد بن نعمان است . مفید لقب اوست ، لقب مفید را امام زمان(ع)به این فرد داد و به شیخ مفید معروف شد. 🌟بعضی بزرگان می گویند: اگر مقام عصمت برای غیر از پیغمبران و ائمه جایز بود، برای شیخ مفید می شد این مقام عصمت را به کار برد. این قدر مقام شیخ مفید بالاست. 💠شیخ مفید ۳۵سال ،ریاست و زعامت شیعیان و رهبری فقهی ، سیاسی شیعیان رابه عهده داشت . البته درآن زمان حکومت شیعی نبود و مثل الان که ولایت فقیه داریم آن زمان نبود ,چون حکومت دست شیعه ها نبود, ولی رهبری دینی مردم را شیخ مفید بر عهده داشت. 📃حدود سی نامه از سمت ناحیه ی مقدسه ی امام زمان (ع)برای ایشان نوشته شد،خیلی افتخار بزرگی است که یک انسان حدود سی نامه از محضر امام زمان (عج)دریافت کند. ✅جالب این است که شخص امام زمان (ع) در بعضی از این نامه ها به شیخ مفید این طور می گوید: نامه ای به برادر استوار و ثابت قدم ، و دوست رشید و نیرومند ما شیخ مفید . 🔹یعنی امام زمان (عج)به شیخ مفید برادر می گوید، ثابت قدم, بعد دوست می گوید. خیلی تعابیر بزرگی است که امام زمان (ع)به یک انسان چنین القابی بدهد. ✉️و درنامه ای دیگر می گوید :سلام خداوند بر تو ای ولایتمدار و ای دوست مخلص ما در دین, ای کسی که در یقین به ما دارای امتیاز مخصوصی هستی . 👈این ها القابی است که امام زمان (عج) برای شیخ مفید (ره)دادند. 🔆جالب این است بدانید شیخ مفید از جمله افرادی بود که در زمان غیبت کبری از مکان زندگی امام زمان (عج) مطلع بود. ☝️یکی از نامه هایی که امام زمان(ع) برای شیخ مفید می نویسد : درکتاب بحار علامه مجلسی -ج ۵۳,ص۱۷۷این نامه آمده است، امام زمان (عج) می گوید: ای شیخ دعا و مناجات تو را از جایگاهی که برای ما بر بلندای کوهی ناشناخته بر پا شده است شاهد بودیم. و حاجات تو را شفاعت کردیم و حاجات تو را مستجاب کردیم، حال به تازه گی از منطقه ی سرسبز و پردرخت به خاطر روی آوردن افرادی بی ایمان به آنجا،به منطقه ای کوهستانی آمدیم(یعنی امام زمان (ع)می گوید ما دریک منطقه ی سرسبزی بودیم ، اما یک سری افراد بی ایمان و دشمن ما، آنجا برای زندگی کردن آمدند ما به همین خاطر مجبور شدیم از آنجا نقل مکان کنیم و به این کوهستان ها بیایم ) می گوید از این جا هم به زودی می رویم و در دشتی هموار فرود می آییم که ازآبادانی دور نیست و دست ستمگران به ما نمی رسد ، ازما و تغییر مکان و احوال ما به تو خبر خواهد رسید. 🔆 یعنی اینکه یک انسان به مقامی می رسد که امام زمان (عج)به ایشان می گوید من کجا هستم و در کجا سکنی دارم. .... 🔹🔹ادامه دارد....🔹🔹 💽برگرفته از فایل شماره 1 سلوک مهدوی 🎤استاد عبادی #سلوک_مهدوی ۴ 💠⬇️💠⬇️💠⬇️💠⬇️💠 ================== https://eitaa.com/zandahlm1357

https://eitaa.com/zandahlm1357

دکتر مرتضی شیخ در سال 1286 ه.ش در تهران به دنیا آمد. دوران کودکی و همچنین تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در آنجا ادامه داد و با درجه دکترای طب فارغ التحصیل شد. پدر ایشان به شغل زرگری مشغول بود .   دکتر علاوه بر کمک به پدر (بعلت مشکل مالی)همانند برادری دلسوز از سه خواهر و برادرش نیز نگهداری نمود تا هر یک با تحصیلات مناسب به مشاغل شریفی چون آموزگاری و خدمت در پرورشگاه ها و خدمات انسانی دیگر اشتغال یافتند. از آنجایی که معتقد بود که عاطفی ترین حرفه جهت یاری مردم، پزشکی است همین شغل را برگزید. وی پس از اخذ درجه دکترا به خدمت سربازی احضار شد؛ سپس به ماکو و مراغه رفت و در عزیمت در سیستان و بلوچستان به خدمت پرداخت و موفق به تأسیس بیمارستان دولتی گردید تا  مردم مستضعف آن دیار بتوانند از خدمات رایگان بهره مند گردند.   دکتر پس از ازدواج، از طریق بهداری به مشهد منتقل و در کارخانه قند مشغول به خدمت شد. محدودیت میزان خدمت رسانی، دکتر را بر آن داشت تا در نقاط محروم شهر چندین مطب، افتتاح کند. وی در مورد دلیل تأسیس مطب در نقاط محروم می گفت: چون مردم امکان آمدن به مطب من را ندارند و ایاب و ذهاب، ایجاد هزینه می کند، لذا من به میان آنها رفته ام؛ دکتر مرتضی شیخ، 69 سال در میان مردم زیست و با مردم خندید و با آنها بیشتر از آنها گریست. دکتر، روحی بزرگ و متواضع داشت. در مقابل مریض هایش، با فروتنی رفتار می کرد؛ گویی چون یکی از آنهاست. اعتقاد راسخ داشت که مفهوم زندگی واقعی، خدمت به مردم محروم است. برخورد ایشان با بیماران متناسب با سن و روحیه آنها، متفاوت بود.

. او با جوانان آن گونه برخورد می کرد که گویی همسن آنهاست و این گونه بود که به راحتی با اقشار مختلف رابطه برقرار می کرد و در یک کلام عاشق مردم بود. روزی مردی از دکتر سئوال می کند: شما چرا با این سن و خستگی کار از موتور سیکلت استفاده می کنید؟ دکتر در جواب گفت: منزل بیمارانی که من به عیادتشان می روم آن قدر پیچ در پیچ است و کوچه های تنگ دارد که هیچ ماشینی از آن نمی تواند عبور کند، بنابراین مجبورم با موتور به عیادشان بروم. در سال 1352 ه.ش دکتر شیخ به علت بیماری سخت، بستری گردید و مردم به طور خودجوش برای وی مراسم دعا برپا نمودند این پزشک متعهد، در سال 1355 ه.ش پس از چند سال بیماری به دیار حق شتافت. برای ایشان مراسم تشییع بسیار باشکوهی به عمل آوردند که تا آن زمان شهر مشهد چنین مراسمی به خود ندیده بود. با وجود اینکه دکتر سفارش کرده بود وی را در قبرستان عمومی شهر دفن کنند، استاندار وقت دستور داد که پیکر وی را در #حرم مطهر  در جلوی #پنجره فولاد صحن #انقلاب به خاک بسپارند. یادش گرامی و روحش شاد.  

📕برنامه هفتگی کانال مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓 #شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان #یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان #دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📂داستان #سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان #چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز 💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت 📂داستان #پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی تست هوش💠آیه درمانی📂داستان #جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان با ما همراه باشید👇👆 https://eitaa.com/zandahlm1357

.......: من نهج البلاغه میخوانم https://eitaa.com/zandahlm1357 💠💠💠💠💠💠💠

🌹 #کلمات_قصار_نهج_البلاغه 🌴 #شماره_51 وقال عليه السلام : عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ عيب تو پنهان است مادامى كه دنيا رو بسوى تو است.

امام(عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه اش اشاره به نکته مهمى کرده مى فرمايد: «عيب تو (از چشم ها) پنهان است تا وقتى دنيا به تو اقبال دارد» (عَيْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ). «جَدّ» در لغت معانى زيادى دارد از جمله: عظمت، که آيه شريفه (إنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبَّنا) به آن ناظر است و به معناى بهره، نصيب، نعمت و بخت. در جمله بالا اشاره به همان بهره و نصيب دنيوى است که گاهى از آن به بخت و شانس تعبير مى شود. امام در واقع در اين عبارت کوتاه به چند نکته اشاره فرموده است:

نخست هنگامى که دنيا به کسى اقبال کند تمام عيوب او را به فراموشى مى سپارند، بلکه گاهى عيب را حُسن معرفى مى کنند و به عکس، هنگامى که دنيا به کسى پشت کند صفات برجسته او را ناديده مى گيرند، بلکه گاهى عيب مى شمرند و اين اشتباه بزرگى است که بسيارى از مردم گرفتار آن اند.

ديگر اين که انسان بايد تنها نگاه به سخنان مردم نکند و بکوشند عيوب خويش را که از چشم آنها به سبب اقبال دنيا پنهان شده، دريابد و نيز محاسن و صفات نيک خود را که به دليل پشت کردن دنيا به او در نظر مردم ناچيز شمرده مى شود کم نشمرد.

ديگر اين که از زوال نعمت ها نگران نشود شايد خداوند مى خواهد بدين وسيله عيوب او را روشن سازد تا براى برطرف کردن آن بکوشد که اين خود نعمتى از سوى پروردگار محسوب مى شود. اين گفتار حکيمانه امام پيام ديگرى نيز دارد و آن اين که به هنگام اقبال دنيا به انسان، مغرور نشود و خود را برىء از عيوب نداند، چرا که مردم عيوب او را ناديده مى گيرند و اى بسا از وى چنان تمجيد کنند که سبب غرور او گردد.

در زبان عرب ـ و احتمالاً زبان هاى ديگر ـ نيز ضرب المثل هاى جالبى در اين زمينه آمده است از جمله در يک ضرب المثل عربى مى خوانيم: «إذا أقْبَلَ الْبَخْتُ لَباضَتِ الدُّجاجَةُ عَلَى الوَتَد، وَإذا أدْبَرَ الْبَخْتُ أسْعَرَ الْهاوَنُ فِي الشَّمْسِ; هنگامى که دنيا به انسان اقبال کند مرغ روى نوک ميخ تخم مى گذارد و هنگامى که دنيا به انسان پشت کند هاون در برابر آفتاب آتش مى گيرد

شبيه اين گفتار سخن حکيمانه اى است که در حکمت نهم آمده بود که امام فرموده بود: (إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَد أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ; هنگامى که دنيا به کسى روى آورد نيکى هاى ديگران را به او عاريت مى دهد و هنگامى که دنيا به کسى پشت کند نيکى هاى خودش را نيز از او سلب مى نمايد).

لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و انشالله با عمل به حکمت ها ، 🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه https://eitaa.com/zandahlm1357

صفحه گلدان من🌳🌳🌳🌳 با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357

اگه جزو افرادی هستید که وقت آب دادن و رسیدگی به گیاهان رو ندارید این کلیپ رو از دست ندید😉 گلدون گیاهی که نیاز به آبیاری نداره😍👌 https://eitaa.com/zandahlm1357

#ببین_و_بکار 😉👌 https://eitaa.com/zandahlm1357

🎥 کلیپ تصویری آموزش کاشت #گوجه_فرنگی در گلدان😍 🔻https://eitaa.com/zandahlm1357

صفحه سبک زندگی https://eitaa.com/zandahlm1357

فصل چهارم : در فضيلت شستن سر وبدن و دفع بوهاى بد از خود كردن از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : كافى است آب از براى خوشبو كردن بدن فرمود هر كه جامه بپوشد بايد كه پاكيزه باشد. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : شستن سر چرك را ميبرد و آزار چشم را دفع ميكند و شستن جامه ، غم و اندوه را ميبرد و پاكيزگى است براى نماز و فرمود كه خود را پاكيزه كنيد بآب از بوى بدى كه مردم از آن متاءذى ميشوند ودر پى اصلاح بدن خود باشيد، بدرستيكه خدا دشمن مى دارد از بندگانش آن كثيف گنديده را كه پهلوى هر كه بنشيند از او متاءذى شود فرمود كه آب را بوى خوش خود گردانيد. از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : حق تعالى غضب نكرد بر بنى اسرائيل مگر وقتيكه ايشان را داخل مصر كدر و راضى نشد از ايشان مگر وقتيكه ايشان را از مصر بيرون كرد و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه : سر خود را بگل مصر مشوئيد، و از كوزه كه در مصر ميسازند آب مخوريد، كه خوارى و مذلت ميآورد و غيرت را ميبرد. از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : دوست نمى دارم كه سر خود را گل مصر بشويم ، از ترس آنكه مرا ذليل گرداند و غيرت مرا ببرد. از جابر جعفى منقول است كه شكايت كرد بحضرت امام محمد باقر عليه السلام از آنكه گرى در سرم هست و بسيار مى ريزد و جامه مرا چركين ميكند، فرمود كه : مورد را بكوب و آبش را بگير و با سركه كه از شراب بعمل آورده باشند و بسيار تند باشد بر هم بزن ، آنقدر كه كف كند، پس سر و ريش را بآن بقوت تمام بمال و بشوى ، پس بروغن شير تازه سر و ريش را چرب كن ، كه آن علت زايل ميشود. 📿↶【 #حِلْیَـةٌ_مُتَقَیـٖـن 】↷👇 https://eitaa.com/zandahlm1357

فصل پنجم : در فضيلت شستن سر با سدر و خطمى در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق منقول است كه : ناخن و شارب گرفتن و سر را باخطمى شستن ، فقر و درويشى را زايل ميكند و روزى را زياد ميكند. در حديث موثق ديگر فرمود كه : شستن سر با خطمى در هر جمعه ، امان مى دهد از پيسى و ديوانگى . در روايت ديگر فرمود كه : هر كه ناخن و شارب بگيرد و سر را با خطمى بشويد در روز جمعه ، ثواب كسى دارد كه يك بنده آزاد كرده باشد. در حديث ديگر فرمود كه : شستن سر با خطمى ، دل را مى گشايد وسودا و اندوه را بر طرف ميكند. در حديث موثق از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه شستن سر با سدر روزى را زياد مى كند. در حديث معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : چون حق تعالى حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را امر فرمود كه اسلام را ظاهر گرداند و آنحضرت كمى مسلمانان و بسيارى كافران را ديد بسيار غمگين شد، حق تعالى حضرت جبرئيل را با يك برگ سدر از درخت سدرة المنتهى فرستاد، كه سر را بآن بشويد، پس بآن شستن ، اندوه آنحضرت بر طرف شد. در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : شستن سر با خطمى امان مى دهد از درد سر و بيزار ميگرداند از پريشانى و سر را پاك مى كند از گرى . در حديث ديگر فرمود كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سر خود را با برگ سدر مى شستند و ميفرمودند كه : بشوئيد سر خود را با برگ سدر، كه هر ملك مقرب و هر پيغمبر مرسل ، آنرا بپاكى ياد كرده است و هر كه سرش را بآن بشويد، حق تعالى و سوسه شيطان را هفتاد روز از او دور گرداند و هر كه هفتاد روز وسوسه شيطان از او دور شود، معصيت خدانكند وهر كه معصيت خدا نكند، داخل بهشت شود. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : شستن سر با خطمى چرك و جانوران سر را بر طرف ميكند. 📿↶【 #حِلْیَـةٌ_مُتَقَیـٖـن 】↷👇 https://eitaa.com/zandahlm1357

صفحه اتاق مشاور https://eitaa.com/zandahlm1357

با سلام خدمت مشاور گرامی. بنده خانمی ۲۲ ساله و همسرم ۲۶ ساله هستند به مدت دو سال عقد بودیم و الان یک سال که ازدواج کردیم. مدتیه که مطلع شدم همسرم بعضی از مسائل رو به من نمیگن البته این مسائل تا جایی که میدونم خیلی محدود و خب میدونم که جوانب رو سنجیدن و فکر کردن بهتره من ندونم در حالی که اگر من میدونستم ناراحت نمیشدم و یا عکس العمل بدی نداشتم. مثلا موردی بوده که ناراحتی بین همسر من و باجناقشون بوده و من با این که دوست ندارم مشکلاتمون رو دیگران بدونند ول خب ایشون به مادرشون گفته بودند وقتی من شک کردم و از ایشون سوال کردم ایشون گفتن نگفتم درحالی که گفته بودند ولی خب شاید فکر میکردند من ناراحت میشم که دروغ گفتند اما این دروغ از ناراحت شدنه خیلی برام بدتر بود البته وقتی گفتم میدونم به مادرشون گفتن ایشون خیلی دورش رو نگرفت که من حساس نشم و خب منم دیگه چیزی نگفتم. یا چند وقت پیش فهمیدم گوسفندی که پدر (دامدار هستند) ایشون به من هدیه دادند ایشون پولشو حساب کرده بوده ولی من خبر نداشتم این موضوع رو از مادر ایشون شنیدم ولی خودشون نمیدونن که من اطلاع دارم ولی بازم برا این موضوع فکر میکنم که نمیخواسته پدرشون از لحاظ مالی اذیت بشه . حالا از شما کمک میخوام این موضوع خیلی اذیتم میکنه که چرا همسرم منو با خودش غریبه میدونه گاهی فکر میکنم چنتا موضوع دیگه هست که من نمیدونم و بعدها برام روشن میشه😔 ایا به همسرم بگم که از مورد دومی که از پنهون کرده باخبرم؟ چطوری بهش بگم؟ چجوری دیدگاهش رو نسبت به خودم عوض کنم یا بهتره بگم اصلاح کنم؟ از لطفتون سپاسگزارم.

#پاسخ سرکارخانم #شمس مشاور محترم کانال با سلام خدمت شما تبریک میگم بابت ازدواجتون وامید وارم که با رفتارهای اشتباه دنبال از بین بردن خوشبختی خودت نباشی ببین عزیزم به این رفتارهایی که شما داری انجام میدی میگن تجسس در امور دیگران که از لحاظ شرعی واقعا گناه داره ودرست نیست و عامل تلخ کامی خودت و ایجاد تنش بین تو و همسرت میشه واقعا به تو چه مربوط که این پدر و پسر چه جوری با هم معامله کردن مهم اینه که این اقا برای خوشایند تو وبه عنوان صدقه برای شروع زندگی شما یه گوسفند قربانی کرده همین!بقیه ماجرا به شما واقعا مربوط نیست پس دخالت بیجا نداشته باش این بنده خدا اصلا به تو دروغ نگفته فقط فکر کرده این ربطی به زندگی مشترک ما نداره یا اگه این اقا برای مادرش درد دل داره خب رابطه مادر فرزندی هستش و شما نباید دخالت کنی !تو جایگاه همسری خودت رو داری پس مراقب این جایگاه باش که با تجسس و دخالت وزیر و رو کشی از همسر خرابش نکنی تصور کن این رفتار ها رو همسر شما انجام بده و دخالت کنه توی جزئیات رابطه شما با خانواده خودت آیا تو حالت بد نمیشه از این رفتار آیا نمی گی که دخالت کردی!؟ پس آنچه را برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم مپسند درضمن سعی کن اصلا خودت رو بین رابطه همسرت با مادرش و خانواده اش نیندازی و اون وقار و متانت خودت رو حفظ کنی با آرزوی خوشبختی شما https://eitaa.com/zandahlm1357

#پرسش_پاسخ #مشاور_خانواده سلام خسته نباشید،من مشکلی که دارم اینه که خیلی در مورد همسرم حساسم،دلم میخواد این حس واین وسواسی رو از بین ببرم لطفا کمکم کنید... من٣٧وهمسرم ٣٦ساله،همسرم فوق دیپلم ومن سوم دبیرستان،‌دوتافرزند دختر،‌. همش نگران اینم که چشمش به خانمی نیفته،یا بعضی از افراد فامیل رو اصلا دلم نمیخوادببینه...دوستدارم بتونم این رفتارامو تغییر بدم دلم میخواد اصلا احساسی بهش نداشته باشم،تو اپارتمان کوچیک زندگی میکنیم،‌وقتی از خونه میره بیرون نگران اینم که زنای همسایه که معمولا لباس نامناسب میپوشن ومیان داخل حیاط رو نبینه،یا باهاشون حرف نزنه خلاصه همش نگرانم،‌زیاد باهم پارک ومهمونی وجایی نمیرم عاشق بیرون رفتن ومسافرت رفتن هستم ولی به خاطر همین حس هایی که دارم اصلا دوست ندارم جایی برم،خیلی خسته ام،‌احساس میکنم روز به روز هم هی بدتر میشم. والا تقریبا از اوایل عروسیمون،تو دوران نامزدیمون باهم یا بافامیل اینور انور تو مراسمات عروسیو....وقتی خودم درکنار شوهرم بودم بعضی از دخترای فامیلمون می اودن مینشستن پیشمون وباهمدیگه شوخی میکردیم میخندیدیم،اونموقع اصلا برام مهم نبودولی بعد از عروسی دیگه خیلی برام سخت شد که با دختر یا زنی هم صحبت بشه حتی خواهر خودم،‌نمیدونم اتفاق خاصی هم نیفتاد فقط همون اوایل ازدواجمون که تقریبا ١١سالی میشه،یکی دونفر بهش پیام دادن،که یکیشون رو خودم برا اولین بار دیدم وبهش گفتم که فلانی بهت پیام داده،که یه زن شوهر دار از فامیلای نزدیک هردوتامون بود‌.و یکی دیگه که باهم یه جایی به مدت کوتاهی کار کردن که یه دختر مجرد بود وخودش به شوهرم ابراز علاقه کرد،دیگه شوهرم هرچه قسم میخوره میگه اصلا به هیچکس جز خودت فکر نمیکنم ولی نمیدونم چرا همش این ترس ونگرانی همرامه...ترو خدا از مشاوره تون بخواید که کمکم کنه تا بتونم این ترس ودلهره رو از خودم دور کنم،یعنی غیر از ممکنه تو یه جشنی باهم باشیم وبحثمون نشه یا استرس واضطراب نداشته باشم،خیلی دوست دارم شاد باشم ولی نمیتونم،‌و قبلا هم پیام فرستادم براتون،‌ولی مشاورتون راه درمان رو نگفتن فقط گفتن باید برخورد جدی میکردی با کسانی که پیام دادن،دیگه نگفتن که چیکار کنم که نگران نباشم،دوست دارم این عادت رو ترک کنم،من به شوهرم اعتماد کامل دارم،ولی واقعا از بعضی خانما میترسم یعنی تو خیابون که باهم راه میریم خیلی راحت به شوهرم نگاه میکنن،خیلی برام عجیبه که چقد راحت میتونن تو صورت یه مرد نگاه کنن..اگه میشه خصوصی جواب بدین.ممنون از لطفتون که وقت میذارید خدا اجرتون بده.🙏🙏🙏 بله کاملا.اینقد گیر میدم بهش،جلو خودم خیلی چیزا رو رعایت میکنه مثلا سعی میکنه نگاش به کسی نخوره،من همیشه بهش میگم اگه اونقد که از من میترسی برا نگاه نکردن به نامحرم از خدا میترسیدی صددرصد بهشتی میشدی،مثلا وقتی چیزی بهش میگم هزارتا قسم میخوره میگه اصلا اینجور نبود که تو فکر میکنی،یا بعضی وقتها میگه حالا مثلا زن همسایه روهم ببینم سرش لخته مگه چی میشه؟؟از اینجور حرفا میزنه،‌ولی خودش اینقد گیر میده به دخترم که لباس درست ومناسب بپوشه حجابشو رعایت کنه،بعد بهش میگم تو که میگی اشکالی نداره که زنهای همسایه رو لختی ببینم،پ چرا اینقد گیر میدی به دختر خودمون که بچه است؟#پاسخ #مشاور_خانواده سرکار خانم شمس با سلام خدمت شما خانم محترم و سپاس از همراهی شما با کانال خودتون طبق احادیث و روایت که بهترین و بدترین خصلتها رو برای زنان و مردان معرفی میکنند یکی از بهترین خصوصیات آقایون داشتن غیرت نسبت به همسرش هست که بدترین صفت برای خانم محسوب میشه یعنی همین کاری که شما داری انجام میدی و نسبت به همسرت غیرت ورزی میکنی و دچار وسواس فکری شدی که ای وای الان همسرم بیرون رفته کسی نگاهش نکنه کسی هم کلامش نشه ویا نکنه ایشون با کسی حرف بزنه یا حالا اگه حرف زد حتما یه خبری هست و دیگه قراره که بگیردش و دیگه از دستم در اومد که همه این افکار اشتباه وغیر نرمال هست یه مرد که نمیتونه بشینه توی خونه که نکنه یکی نگاهش کنه زن که نیست که ترس از نگاه نامحرم داشته باشه!ایشون وظیفه داره که توی اجتماع بره فعالیت شغلی داشته باشه تا بتونه کسب درآمد کنه و خرج زندگی رو بده و اصلا درست نیست که زیر ذره بین شما قرار بگیره اتفاقا با این رفتارهایی که تو داری باعث میشه که طرف احساس خفگی بهش دست بده چون فکر میکنه تو دست گذاشتی روی گلوش وهی داری فشار میدی و دیگه چیزی نموده که خفه اش کنی مرد نیازمند آزادی عمل هستش به مرد باید پرو بال داد باید آرامش داد باید اطمینان خاطر داد تا با فراق بال بتونه به انجام وظیفه خودش بپردازه و واقعا بزرگی و مدیریت داشته باشه مرد برخلاف ظاهر خشن اناناسی خودش روحیه ای بسیار حساس داره و اصلا نمیتونه نامهربانی زن رو تحمل کنه به همین دلیل هم هست که می ره دنبال دیگری تا به اون محبت وارامشی که لازم داره برسه پس حواست باشه با این رفتارها جو زندگی

رو متشنج نکنی و خودت عامل از دست دادن همسر نشی البته بگم که اینگونه وسواسها و رفتارهای وسواس گونه منشاءروانی داره ودر اصطلاح علمی بهش پارانویا گفته میشه ونیاز مند در مان هست تا شدت نگیره وخدای ناکرده خطر ناک نشه لطفا حتما به مشاور کاردان و متعهد مراجعه کنید و حتما به دنبال درمان باش تا انشاالله این وضعیت اصلاح بشه وبتوانی از کنار همسر بودن لذت ببری اصلا نگران چیزی نباش این اقا اگه بخواست با دیگری باشه که اصلا به خواستگاری تو نمی اومد پس بدون که قسمت خودت بوده ودر کنار تو می مونه به شرط اینکه مایه آرامشش باشی نه ملکه عذاب وسوهان روحش اگه آدم از لحاظ روحی روانی اشباع بشه وبه سیری لازم برسه اصلا دیگری رو نمی بینه پس همسر خوب ،پاسخگو،مهربان ،ورامشگری باش و اصلا نگران نگاه اضافه دیگران نباش حتما حتما حتما به مشاور وروانپزشک مراجعه کن ‌ونگو که من چیزیم نیست ونیاز ندارم واقعا برای حفظ زندگی و حفظ سلامتی خودت باید بری لطفا این شکنجه روحی مداوم رو تموم کن ودیگه به همسرت گیر نده تا باعث بریدن همسرت نشوی ....! نکته دیگه اینکه از لحاظ طب سنتی شما بر اثر مصرف سردی زیاد سودای مغزت بالا گرفته و باعث شده که دچار وسواس فکری بشی و زندگی رو به خودت و همسرت زهر کنی لطفا رعایت کن و اصلا سردیجات مصرف نکن بیشترغذاهای گرم وتر بخور حتما در منزل اسفند وکندر دود کنید چون سریع به مغز می شینه وعامل گرمی مغز میشه میتونی در این زمینه هم به متخصص طب اسلامی و سنتی مراجعه کنی مطمئن باش که اگه تغذیه خو ت رو اصلاح کنی دیگه وسواس نداری ممنون که اعتماد کردی موفق باشی https://eitaa.com/zandahlm1357