هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گردان تک نفره!
بازسازی صحنههایی از رشادت شهید عبدالرسول زرین در برابر تانکهای عراقی
تک تیراندازی که بیش از سه هزار بعثی رو به هلاکت رسوند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
#داستان
در پاریس، برای خرید به بازار رفتم و دیدم که آن روز پرتقال از همیشه ارزانتر است.
تصمیم گرفتم برای چند روز پرتقال ارزان تهیه کنم، هنگامی که فهرست را خدمت امام خمینی (ره) دادم،
پرسیدند: این همه پرتقال را برای چه خریدهاید؟
عرض کردم: ارزان بود. خواستم برای چند روزی داشته باشیم.
فرمودند: میروید و اضافه را پس میدهید، ما این قدر پرتقال نیاز نداریم.
شما با این کار دو گناه کردید، یکی اینکه چیزی را که نیاز نداشتیم خریدید، دیگر اینکه عدهای را از خریدن پرتقال ارزان محروم کردید.
عرض کردم: اینجا کارها با کامپیوتر انجام میشود و پس گرفتن جنس خیلی دشوار است...
فرمودند: پس پرتقالها را پوست میگیرید و پرپر میکنید و شب موقعی که مردم برای نماز میآیند، تعارف میکنید تا همه بخورند. شاید به این نحو خدا از سر تقصیرات شما بگذرد!
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
غلام عمرولیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_149
هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.
امام(عليه السلام) فرمود:
آن کس که قدر خود را نشناسد هلاک مى شود.
شرح و تفسير ج-۱۳
به حدّ خود قانع باش!
امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى کوتاه و پرمعنايش به افرادى که از حدّ خود تجاوز مى کنند هشدار مى دهد مى فرمايد: «آن کسى که قدر خود را نشناسد هلاک مى شود»; (هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ).
مى دانيم يکى از عميق ترين غرايز انسان، دوست داشتن خويشتن است و بسيار مى شود که بر اثر آن انسان قدر و منزلت خود را گم مى کند جنبه هاى مثبت خويش را بسيار بيش از آنچه هست مى پندارد و حتى گاهى جنبه هاى منفى خود را مثبت مى انگارد. به همين دليل بر جاى خود تکيه نمى کند، بلکه خود را در جايى قرار مى دهد که شايسته آن نيست و در آنجا گاه سخنانى مى گويد که دين و دنياى او را بر باد مى دهد، آبروى او را مى ريزد، سرچشمه مفاسدى در جامعه مى شود که نتيجه همه آنها هلاکت معنوى و مادّى است.
مثلاً کسى چند صباحى آموزش علوم دين را ديده و هنوز به مقام اجتهاد نرسيده خود را مجتهدى اعلم بداند و به استنباط احکام بنشيند و احکامى را آميخته با اشتباهات فراوان براى اين و آن بازگو کند و عبادات و معاملات آنها را ضايع سازد، چنين شخصى که قدر خود را نشناخته به يقين مسئوليت سنگينى را در قيامت خواهد داشت.
يا شخصى چند کتاب طبى را مطالعه کرده، ناگهان براثر خودبزرگ بينى خويش را طبيبى حاذق و لايق بپندارد و دستورات طبى صادر کند که باعث خطر جانى براى گروهى شود، او به يقين دنيا و آخرت خود را تباه ساخته است.
شاهد اين تفسير، جمله معروفى است که در افواه دانشمندان شهرت يافته «رَحِمَ اللهُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ يَتَجاوَزْ حَدَّهُ; خدا رحمت کند کسى را که قدر و منزلت خويش را بشناسد و از حدّ خود تجاوز نکند».
شاهد ديگر بر اين تفسير همان چيزى است که در خطبة 16 نهج البلاغه گذشت: «هَلَکَ مَنِ ادَّعَى، وَخابَ مَنِ افْتَرى، مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ وَکَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ يَعْرِفَ قَدْرَهُ; آن کس که به ناحق ادعايى کند هلاک مى شود و آن کس که با دروغ و افترا مقامى را طلب کند محروم مى گردد و به جايى نمى رسد و آن کس که (با ادّعاهاى باطل) به مبارزه با حق برخيزد و در برابر آن قد علم کند هلاک خواهد شد و در نادانى انسان همين بس که قدر خويش را نشناسد».
ولى همان گونه که در ذيل خطبه 103 گذشت(1) اين جمله تفسير ديگرى نيز مى تواند داشته باشد که انسان به موهبت الهى قدر و مقام والايى دارد و جِرم صغيرى است که عالم کبير در آن خلاصه شده است حتى مى تواند از فرشتگان آسمان بالاتر رود. آرى چنين است مقام آدميت، بنابراين اگر مقام خود را درست نشناسد و شخصيت خويش را با درهم و دينار و مقامى معاوضه کند و در هوا و هوس ها و شهوات غوطه ور شود و از رسيدن به مقام قرب الهى باز ماند خود را هلاک کرده است، چرا که قدر خود را نشناخته است.
با توجه به آنچه گذشت و تبادر عمومى دانشمندان از اين حديث معناى اوّل مناسب تر به نظر مى رسد، هرچند در بعضى از روايات نيز تعبيراتى است که معناى دوم را تداعى مى کند; مانند آنچه در کلام ديگرى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام)آمده است که مى فرمايد: «مَنْ حَصَّنَ شَهْوَتَهُ فَقَدْ صَانَ قَدْرَه»(2) هرچند جمع ميان دو معنا نيز ممکن است که از يک سو نگاه به معناى اول کند و از سويى ديگر نگاه به معناى دوم.
(1). در عبارت: «العالِمُ مَنْ عَلِمَ قَدْرُهُ».
(2). کافى، ج 8، ص 22، خطبه وسيله.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
#موسی_در_گهواره 👇یا رهوئو
🌞نورملایم خورشیدرودوست داره ولی مستقیم رو نه(با فاصله ازپنجره جنوبی بزاریدش که نورزیادبرگاشونسوزونه)
💧❌آبیاریه زیاد خرابش میکنه پس تا خاکش خشک نشده آبش ندید
❌زمستون مراقب باشید بیرون نمونه,وتابستون تو گرما نمونه
🌱ازطریق پاجوش تکثیرمیشه
https://eitaa.com/zandahlm1357
یکی از گل های آپارتمانی زیبا و مقاوم #پنجه_غازی یا #سینگونیوم هست که مناسب برای خونه هاییه که نور ملایم دارند، دوستانیکه #جاکفشی داخل راهرو روشن دارند میتونند سینگونیوم رو کنار جاکفشی نگهدارند👌
✍این گیاه بدلیل #گرما، #افتاب، #خشکی_هوا و #ابیاری_نادرست برگهاش قهوه ای و شکننده میشه
🤓تا خاکش خشک نشده آبش ندید، دمای 15تا 20درجه بمونه، و کنار شوفاژ یا بخاری نمونه، زمستون چون بخاری روشنه و هوای خونه خشک میشه، براش #جزیره درست کنید یا دستگاه بخور سرد براش بزارید✅
https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل دوم : در فضيلت و آداب حجامت
بسند صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه كه دوا چهار چيز است ، حجامت و دوا در بينى چانيدن و حقنه كردن وقى كردن .
در حديث ديگر منقول است كه آنحضرت گذشتند بر جماعتى كه حجامت ميكردند، فرمودند كه چه ميشد شما را اگر تاءخير ميكرديد تا پسين روزيكشنبه كه درد را بيشتر از بدن ميكشد.
در حديث ديگر فرمود كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در روز دوشنبه بعد از عصر حجامت كردند، باجرت حجام گندم دادند.
در حديث ديگر فرمود كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم روز دوشنبه بعد از عصرحجامت ميكردند، و فرمود كه حجامت كردن در آخر روز دوشنبه درد را از بدن ميكشد كشيدنى .
در روايت ديگر منقول است كه : شخصى ديد كه حضرت امام موسى عليه السلام در روز جمعه حجامت ميكردند، گفت فداى تو شوم در روز جمعه حجامت ميكنى ؟ حضرت فرمود كه هرگاه خون زيادتى كند بر تو خواه در شب و خواه در روزآية الكرسى بخوان و حجامت بكن .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه حجامت كند در روز سه شنبه هفدهم يا چهاردهم يا بيست و يكم ماه او را شفا دهد از دردهاى همه سال ، شفا بخشد او را از دردسر و درد دندان و ديوانگى و خوره و پيسى .
در روايت ديگر منقولست كه : شخصى ديد كه حضرت امام على نقى عليه السلام در روز چهار شنبه حجامت ميكردند، گفت كه اهل مكه و مدينه از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم روايت مى كنند كه هر كه در روز چهارشنبه حجامت كند، پيس شود ملامت نكند مگر خود را فرمود كه دروغ مى گويند، كسى پيس مى شود كه مادرش در حيض باو حامله شده باشد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : هر كه خواهد حجامت كند بايد كه در روز پنجشنبه حجامت كند، بدرستى كه در هر پسين جمعه خون از جاى خود حركت ميكند، از ترس قيامت و بجاى خود بر نمى گردد تا صبح روز پنجشنبه ، فرمود كه هر كه حجامت كند در روز پنجشنبه از آخر ماه در اول روز دردها را از بدنش مى كشد.
در حديث ديگر فرمود كه چون حجامت كنى و خون از محل حجامت بيرون آيد، پس بگو پيش از آنكه حجمه را بريزند بِسْمِاللّهِ اَعُوذُ بِاللّهِ الْكَريمِ فى حَجامَتى هذِهِ مِنَ الْعَيْنِ فى الدَّمِ وَمِنْ كُلّ سُوءٍ.
در حديث ديگر فرمود كه : حضرت رسول حجامت در سر و درميان هر دو كتف و در پشت گردن ميكردند، يكى از نافعه مى ناميدند، ديگرى را مغيثه يعنى بفرياد رسنده و سيم را منقذه يعنى خلاص كننده از بلاها.
در روايت ديگر فرمود كه : منقذه آنستكه از سر بينى شبر كنى بجانب بالا و بهر جاى سر كه برسد در آنجا حجامت كنى .
در روايت معتبر منقول است كه : حضرت امام موسى عليه السلام در روز چهارشنبه حجامت ميكردند، تب برطرف نشد، پس در روز جمعه حجامت كردند و تب بر طرف شد.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : هر كه در چهارشنبه آخر ماه حجامت بكند، براى رد بر اهل طيره عافيت يابد از هر بلائى و محفوظ ماند ازهر دردى و محل حجامتش سبز نشود.
در روايت ديگر منقول است كه : حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بعداز عصر حجامت كردند، از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : حجامت كردن بدن را صحيح ميكند، عقل را محكم ميكند، فرمود كه حجامت مكنيد در روز چهارشنبه كه روز جمعه ساعتى هست كه هر كه در آن ساعت حجامت كند، بميرد.
درحديث ديگر فرمود كه : روز سه شنبه روز خون گرفتن است .
در روايت ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى وارد شده است از حجامت كردن در روز چهارشنبه و از حضرت امام موسى منقول است كه : در روز پنجشنبه حجامت بكند.
بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه اگر در چيزى شفا هست در شيشه حجام و در خوردن عسل است ، فرمود كه نيكو عادتى است حجامت ديده را جلا ميدهد و دردها را ميبرد.
منقول است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه : جبرئيل براى حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم مسواك و حجامت را آورد. در فقه الرضا مذكور است ، كه چون اراده حجامت كنى چهار زانو در پيش حجام بنشين و بگو بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَعُوذُ بِاللّهِ الْكَريمِ فى حَجامَتى مِنَ الْعَيْنِ فى الدَّمِ وَمِنْ كُلّ سُوءٍ وَاَعْلالٍ وَ اَمْراضٍ وَ اَسْقامٍ وَ اَوُجاعٍ وَ اَسْاءَلُكَ الْعافِيَةَ وَ الْمُعافاةَ وَالشِّفاءَ مِنْ كُلِ داءٍ.
در حديث ديگر منقول است : بحضرت صادق عرض كردند، كه مردم بد ميدانند حجامت را در روز شنبه و چهارشنبه فرمود، كه حضرت رسول فرمود، كه هر گاه كسى زيادتى خون در خود يابد البته حجامت كند كه مبادا او را بكشد، فرمود هر كه اول سه شنبه ايكه آذرماه رومى است كه اول بهار است ، حجامت كند باعث صحت بدن او مى شود.
حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه : حضرت رسول را هيچ آزارى بهم نيمرسيد مگر آنكه پناه بحجامت ميبردند.
در حديث ديگر فرمود كه : حجامت سر شفاى همه دردهاست بغير از مرگ .
در حديث
ديگر فرمود كه : هر كه نظر كند باول حجمه كه از خون از بريزند امان مييابد از درد چشم تا حجامت ديگر.
در روايتى از حضرت صادق منقول است كه : چون حضرت رسول حجامت ميكردند، بآب سرد غسل ميكردند تا حرارت خون را فرو نشاند.
در حديث ديگر فرمود كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم اول در پشت گردن حجامت ميكردند، پس جبرئيل آمد و امر كرد آنحضرت را بحجامت ميان دو كتف .
در حديث ديگر مرويست كه : حضرت صادق عليه السلام حجامت كردند و بعد از حجامت سه پارچه قند با نبات طلبيدند و تناول نمودند، فرمودند كه خون صافى را متولد مى كند، حرارت را قطع ميكند.
از حضرت امام على نقى عليه السلام منقول است كه : انار شيرين بعد از حجامت خون را ساكن ميكند، خون اندرون را صاف ميكند.
از حضرت صادق منقول است كه : حجامت روز شنبه باعث ضعف مى شود.
در روايت ديگر منقول است كه : بسيار بود حضرت امام رضا عليه السلام در ميان شب زيادتى خون مى يافتند، در آنوقت حجامت ميكردند.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : در ماه مبارك رمضان بهتر آنستكه حجامت را در شب بكنند، فرمود كه حجامت ما در روز يكشنبه است ، حجامت شيعيان ما در روز دوشنبه است ، فرمود كه زينهار كه ناشتا حجامت مكن تا اندك چيزى بخورى كه بيشتر باعث بيرون آمدن خون و قوت بدن مى شود، فرمود كه چون بعد از اكل حجامت كنند خون جمع مى شود و خون فاسد را بيرون ميكند، اگر پيش از اكل باشد خون صالح بيرون ميرود و خون فاسد در بدن ميماند. زياد شحام مى گويد كه بخدمت حضرت صادق عليه السلام بودم ، كه حجام را طلبيدند و فرمودند كه محجمه خود را بشو و بند كن پس انارى طلبيدند و تناول فرمودند، چون از حجامت فارغ شدند انار ديگر طلبيدند و تناول فرمودند، گفتند كه خوردن انار در اين وقت صفرا را فرو مى نشاند.
حضرت امام محمد باقر عليه السلام از ابوبصير پرسيدند، كه مردم بعد از حجامت چه چيز مى خورند؟ گفت برگ كاسنى و سركه ، فرمود كه باكى نيست .
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه : كسى خواهد حجامت كند در روز شنبه حجامت بكند، فرمود كه حجامت كردن در روز يكشنبه شفاى هر درد است .
در روايتى وارد شده كه نبايد حجامت كرد، در روز چهار شنبه هر گاه قمر در عقرب باشد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : روز پنجشنبه خون در موضع حجامت جمع مى شود. پس چون ظهر شد در بدن متفرق مى شود، پس حجامت را پيش از ظهر بكنيد.
در حديث ديگر نهى فرموده از حجامت كردن در وقت ظهر روز جمعه .
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه : در هفتم ماه حزيران رومى كه در اوايل تابستان است ، حجامت بكن ، اگر نشود درچهاردهم بكن .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه حجامت را در آخر روزبجا آوريد.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه حجامت در گودى پشت سر موجب غلبه فراموشى است .
حضرت صادق فرمود كه : حجامت سر بفرياد رسنده است و براى هر دردى نافع است ، غير از مرگ پس از هر دو طرف ابرو شبر كردند بجانب پشت و بآنجا كه انگشتها ميرسيد نشان داد، كه آنجا حجامت مى بايد كرد.
در روايت ديگر منقول است كه : در روز سه شنبه ساعتى هست كه اگر حجامت در آن ساعت اتفاق افتد، خون بند نمى شود تا بميرد، فرمود كه هر كه در وقت ظهر روز جمعه حجامت كند وبلائى باو برسد ملامت نكند مگر خود را.
در حديث ديگر فرمود كه آية الكرسى بخوان و در هر روز كه خواهى حجامت كن و فرمود كه حجامت سر نافع است ، براى ديوانگى و خوره وپيسى و درد دندان .
در حديث ديگر تاريكى چشم و دردسر و غلبه خواب ، و فرمود كه چون طفل چهار ماهه شود هر ماه يكمرتبه او را حجامت كنيد در گودى پشت سر كه لعابش را خشك مى كند، حرارت را از سر وبدنش مى كشد، منقول است كه حضرت امام محمد تقى عليه السلام طبيبى طلبيدند، فرمودند كه رگ كف دست را بگشايد.
منقول است كه : شخصى بحضرت صادق عليه السلام شكايت كرد از درد جگر حضرت او را فصد پا فرمود، شخصى ديگر شكايت كرد از خارش بدن فرمود كه سه مرتبه هر دو پا را حجامت كن در پشت پا يا در ميان كعب و بند پا، شخصى بحضرت موسى شكايت كرد از جرب فرمود كه فصد پاى راست بكن و بقدر دو درهم روغن بادام شيرين بر روى آب كشك بريز و بخور و ماهى و سركه مخور، شخصى ديگر بحضرت صادق شكايت كرد از جرب فرمود كه رگ اكحل را بگشا.
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#فرزندآوری
سلام
ما یه سال و نیمه عقد کردیم و یک ساله عروسی کردیم و من دوست دارم زودتر بچه دار شیم اما همسرم میگه دو سه سال دیگه
من ۲۴ سالمه همسرم ۳۱ سال من اصلا دوست ندارم تایم طلایی بارداری رو از دست بدم مشکل هم وضعیت مالی نیست رابطمون هم الحمدلله خوبه اما مدام میگه من باید آماده شم من باید رو خودم کار کنم ما باید رو خودمون کار کنیم (رشد روحی) که بتونیم بچه ها رو خوب تربیت کنیم چون بچه ها اونی نمیشن که ما میخوایم اونی میشن که ما هستیم
و من هرچی میگم راضی نمیشه زمان رو کم کنه و این منو خیلی ناراحت میکنه چون خیلی برام مهمه این موضوع .چه کنم؟
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
https://eitaa.com/zandahlm1357
249.mp3
9.77M
#فرزندآوری
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
https://eitaa.com/zandahlm1357
#ترسیدن
سلام پسر من 15 سالشه و از بچگی ترسهایی رو داشت مثلا ترس از تاریکی سوسک و عنکبوت که هنوز هم این ترسها رو داره اما به نسبت قبل کمتر شده ولی الان با توجه به صحبتهای دوستانش در مدرسه ویا معلمها و دیدن بعضی از کلیپها در مدرسه به شدت از جن شیطان و... می ترسه طوری که دیگه حاضر نیست تنهایی حتی توی اتاقش باشه و سعی میکنه همش جایی باشه که ما اونجا باشیم و شب اگه برادر کوچیکش پیشش نباشه توی اتاقش نمی خوابه ممنون می شم برای حل این مشکل من رو راهنمایی کنین
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت چهل و ششم
عقربه ثانیه شمار ساعت دیواری، مقابل چشمانم بیرحمانه رژه میرفت و گذر لحظات تنهایی را برایم سختتر میکرد. یک ماهی از ازدواجمان میگذشت و اولین شبی بود که مجید به خاطر کار در شیفت شب به خانه نمیآمد. مادر خیلی اصرار کرد که امشب را نزد آنها بگذرانم، ولی نپذیرفتم، نه اینکه نخواهم که وقتی مجید در خانه نبود، نمیتوانستم جای دیگری آرام و قرار بگیرم. بیحوصله دور اتاق میچرخیدم و سرم را به گردگیری وسایل خانه گرم میکردم. گاهی به بالکن میرفتم و به سایه تاریک و با ابهت دریا که در آن انتها پیدا بود، نگاه میکردم. اما این تنهایی و دلتنگی آنقدر آزردهام کرده بود که حتی به سایه خلیج فارس، این آشنای قدیمی هم احساس خوبی نداشتم. باز به اتاق برمیگشتم و به بهانه گذراندن وقت هم که شده تلویزیون را روشن میکردم، هر چند تلویزیون هم هیچ برنامه سرگرم کنندهای نداشت و شاید من بیش از اندازه کلافه بودم.
هر چه فکر کردم، حتی حوصله پختن شام هم نداشتم و به خوردن چند عدد خرما و مقداری نان اکتفا کردم که صدای زنگ موبایلم بلند شد. همین که عکس مجید روی صفحه بزرگش افتاد، با عجله به سمت میز دویدم و جواب دادم: «سلام مجید!» و صدای مهربانش در گوشم نشست: «سلام الهه جان! خوبی؟» ناراحتیام را فروخوردم و پاسخ دادم: «ممنونم! خوبم!» و او آهسته زمزمه کرد: «الهه جان! شرمندم که امشب اینجوری شد!» نمیتوانستم غم دوریاش را پنهان کنم که در جواب عذرخواهیاش، نفس عمیقی کشیدم و او با لحن دلنشین کلامش شروع کرد. از شرح دلتنگی و بیقراریاش گرفته تا گله از این شب تنهایی که برایش سخت تاریک و طولانی شده بود و من تنها گوش میکردم. شنیدن نغمهای که انعکاس حرفهای دل خودم بود، آرامم میکرد، گرچه همین پیوند قلبهایمان هم طولی نکشید و بخاطر شرایط ویژهای که در پالایشگاه برقرار بود، تماسش را کوتاه کرد و باز من در تنهاییِ خانهی بدون مجید فرو رفتم.
برای چندمین بار به ساعت نگاه کردم، ساعتی که امشب هر ثانیهاش برای چشمان بیخوابم به اندازه یک عمر میگذشت. چراغها را خاموش کردم و روی تخت دراز کشیدم. چند بار سوره حمد را خواندم تا چشمانم به خواب گرم شود، ولی انگار وقتی مجید در خانه نبود، هیچ چیز سرِ جایش نبود که حتی خواب هم سراغی از چشمان بیقرارم نمیگرفت. نمیدانم تا چه ساعتی بیدار بودم و بیقراریام چقدر به درازا کشید، اما شاید برای دقایقی خواب چشمانم را ربوده بود که صدای اذان مسجد محله، پلکهایم را از هم گشود و برایم خبر آورد که سرانجام این شب طولانی به پایان رسیده و به زودی مجید به خانه برمیگردد. برخاستم و وضو گرفتم و حالا نماز صبح چه مونس خوبی بود تا سنگینی یک شب تنهایی و دلتنگی را با خدای خودم تقسیم کنم. نمازم که تمام شد، به سراغ میز آیینه و شمعدان اتاقم رفتم، قرآن را از مقابل آیینه برداشتم و دوباره به سرِ سجادهام بازگشتم. همانجا روی سجاده نشستم و آنقدر قرآن خواندم تا سرانجام قلبم قرار گرفت.
سیاهی آسمان دامن خود را آهسته جمع میکرد که چادرم را سر کردم و به تماشای طلوع آفتاب به بالکن رفتم. باد خنکی از سمت دریا به میهمانی شهر آمده و با حس گرمایی که در دل داشت، خبر از سپری شدن اردیبهشت ماه میداد. آفتاب مثل اینکه از خواب بیدار شده باشد، صورت نورانیاش را با ناز از بستر دریا بلند میکرد و درخشش گیسوان طلاییاش از لابلای شاخههای نخلها به خانه سرک میکشید. هر چه دیشب بر قلبم سخت گذشته بود، در عوض این صبحگاهِ انتظار آمدنِ مجید، بهجت آفرین بود. هیچ گاه گمان نمیکردم نبودش در خانه اینهمه عذابم دهد و شاید تحمل یک شب دوری، ارزش این قدردانی حضور گرم و پُر شورش را داشت!
ساعت هفت صبح بود و من همچنان به امید بازگشتش پشت نردههای بالکن به انتظار ایستاده بودم که صدای پای کسی را در حیاط شنیدم. کمی خم شدم و دیدم عبدالله است که آهسته صدایش کردم. سرش را به سمت بالا برگرداند و از دیدن من خندهاش گرفت. زیر بالکن آمد و طوری که مادر و پدر بیدار نشوند، پرسید: «مگه تو خواب نداری؟!!!» و خودش پاسخ داد: «آهان! منتظر مجیدی!» لبم را گزیدم و گفتم: «یواش! مامان اینا بیدار میشن!» با شیطنت خندید و گفت: «دیشب تنهایی خوش گذشت؟» سری تکان دادم و با گفتن «خدا رو شکر!»، تنهاییام را پنهان کردم که از جواب صبورانهام سوءاستفاده کرد و به شوخی گفت: «پس به مجید بگم از این به بعد کلاً شیفت شب باشه! خوبه؟» و در حالی که سعی میکرد صدای خندهاش بلند نشود، با دست خداحافظی کرد و رفت. دیگر به آمدن مجیدم چیزی نمانده بود که به آشپزخانه رفتم، چای دم کردم و دوباره به بالکن برگشتم.
https://eitaa.com/zandahlm1357