👆👆👆👆👆
ادامه مباحث محوری قبل
#یهودیت
#تاریخی
#صهیونیزم
#فرقه
📚 در چند پست جداگانه و به فراخور موضوع صحبت ، مقداری از تلمود صحبت کردیم . مثلا اینکه یهود متونی داره جدای از عهد عتیق که مجموع سنت شفاهی یهودیت هستش ؛ مثل کتاب زوهر که منبع اصلی کابالاست . یا تلمود که تفسیر تورات هستش به علاوه هلاخا یا احکام یهودیت و نیز داستان و تاریخ و غیره .
🕎 پایه تلمود ، کتاب میشنا و گمارا بوده که مدام به اون اضافه شده طی زمان های مختلف و اماکن متعدد .
گفته شده تلمود حاصل تلاش 3 هزار عالم یهودی بوده . تلمود فعلی 37 جلد هستش .
بخش های تلمود شامل :
🌾 سدر زراعیم ( یعنی بذرها ) شامل احکام زراعت و غیره .
🎁 سدر موعد ( اعیاد ) شامل احکام اعیاد و شبات یا همون شنبه .
🚺 سدر ناشیم ( زنان ) شامل احکام ازدواج و طلاق و زناشویی و زندگی .
📜 سدر نزیقین ( خسارات ) شامل احکام مدنی و جنایی و مالکیت و وام و خرید و فروش و سرقت و غصب و غیره .
🕍 سدر قُداشیم ( مقدسات ) شامل احکام عبادات و قربانی کردن و خوراک های حلال و حرام و ذبح شرعی و غیره .
🛁 سدر طهاروت ( طهارت ) شامل احکام پاکیزگی جسم و روح و میقوه ( غسل ) و غیره .
گفتیم تلمود هم دو نوع بوده ؛ تلمود بابلی که مهمتره . و تلمود یِروشَلْمی که در فلسطین نوشته شده و معنی اون تفسیر و توضیح هستش . بعضی به اشتباه فکر میکنن بنام اورشلیم یعنی محل نگارش این تلمود نامگذاری شده . خیر ؛ یروشلمی از ریشه یروش یعنی تفسیر و توضیح اخذ شده.
اونچه که مهمه بدونیم درباره تلمود اینه که یهود به تلمود بیشتر از عهد عتیق اهمیت میده و تلمود مملو از آموزه های نژادپرستانه و ضد دینی و ضد انسانی هستش که اساس تفکر انحرافی یهود رو شکل میده . روح یهود از کودکی با آموزه های تلمودی عجین شده . آموزه هایی که بر مبنای برتری یهود بر دیگران و واجب بودن بهره کشی از غیر یهود نهاده شده . آموزه هایی سراسر نفرت از غیر یهود و خودپرستی .
🔯 یهود بنا بر اقتضای زمان و شرایط و مصالح و منافعش فعلا مدارا میکنه با همگان. از اونجا که دچار نفرین الهی هستند ، عده شون هرگز زیاد نشده با وجودی که قدیمی ترین قوم فعلی جهانند به قول خودشون . بنابراین ناچار به سازش و اتحاد موقت با مسیحیان صلیبی و نو انجیل گرایان هستند در اشتراکات . از جمله دشمنی با مسلمین.
در آموزه های تلمودی اصل بر اینه که تمام غیر یهود باید کشته بشوند .
✅ در همین راستاست که یهود مجری و بانی طرح کاهش جمعیت جهان هستش . اونها معتقدند که حداقل 2 سوم جمعیت جهان اضافی اند . یکی از علل جنگ افروزی های یهود در جهان طی قرن های متمادی همین اعتقاده .
یهودیان و همپیمانانشان بنیانگذاران انواع تروریزم هستند . مثل سایبرتروریزم ، بیوتروریزم ، تروریزم هسته ای ، مدیا تروریزم ، تروریزم کشاورزی که یک شاخه اش تولید و ترویج و فروش محصولات تراریخت در قالب پروژه یوژنیکس هستش.
همچنین تروریزم نظامی و غیره .
در حدود 30 نوع تروریزم شناخته شده در جهان و سهم یهود از این ترورهای عملی و هولناک بسیار زیاد است ؛ هم در تولید علم ، هم در سرمایه گذاری و صرف هزینه و هم در اجرا و تلاش در راه اجرای آنها .
در قاموس نظام سلطه ، تروریست خوب وجود داره و تروریست بد. تروریست بد رو اونهایی میدونند که علیه نظام سلطه فعالیت میکنند . مثل سپاه پاسداران یا حشد الشعبی عراق یا حزب الله لبنان .
از نظر امریکا و اسرائیل و صهیونیست های جهان ، القاعده و داعش ، تروریست خوب هستند چون عامل و مجری طرحها و اهداف و مدافع منافع نظام سلطه هستند.
ادامه دارد 👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*ارتحال پیامبر اکرم (ص) *تفسیر "خیرالبریه و شرالبریه" *غسل و کفن و خاکسپاری پیامبر بدست علی علیه الس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_علی از زبان علی.mp3
7.76M
*اتمام حجت با مردم در موضوع خلافت و امامت
*احتجاجات امیرالمومنین (ع) به امامت و خلافت خود
*" إنّي النَّبَأُ العَظِيمُ ، و الصِّدِّيقُ الأكبَرُ ..."
*نهایت بی یاوری!
*صبری همچون خار در چشم و استخوان در گلو!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش گیاهی که بطرز عجیبی به لمس کردن حساسه!
انتحاری گیاهاس😳
💢در تصویر زیر، خانم سوزان بی آنتونی را مشاهده می کنید که در سال ۱۸۷۲ به خاطر تلاش برای رای دادن، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شده است، زیرا در آن زمان، زنان در آمریکا حق رای نداشتند.
وی از فعالین حقوق زنان و عضو انجمن ضد برده داری بود و روزنامه ای به نام «انقلاب» را با کمک فعالین زن دیگر منتشر می کرد. گفته شده وی در عرض یک سال حدود ۱۰۰ سخنرانی برپا می کرد. بر اثر تلاش های او در سال ۱۸۷۸، لایحه حق رای زنان در کنگره مطرح شد و در سال ۱۹۲۰ این لایحه تصویب و به عنوان اصل نوزدهم قانون اساسی آمریکا شناخته شد.
در سال ۱۹۷۹ تصویر سوزان بی. آنتونی بر روی سکه یک دلاری حک شد و تا سال ۱۹۸۱ بر روی آن بود.
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و نوزدهم
مقابل پایم بلند شد و همانطور که نگاه تشنهاش به صورت پژمردهام مانده بود، با صدایی که نغمه غمانگیزش را به خوبی حس میکردم، با مهربانی سلام کرد. روی مبلی که در دیدش نبود، نشستم و جواب سلامش را آنقدر آهسته دادم که به گمانم نشنید. پدر با اخم سنگینی که ابروهایش را تا روی چشمانش پایین کشیده بود، سر به زیر انداخته و هیچ نمیگفت که عبدالله رو به مجید کرد: «خیلی خوش اومدی مجید جان!» مجید به لبخند بیرنگی جواب مهربانی عبدالله را داد و پدر مثل اینکه از خوش برخوردی عبدالله خوشش نیامده باشد، خودش با لحنی پُر غیظ و غضب آغاز کرد: «اون روزی که اومدی تو این خونه و الهه رو خواستگاری کردی، قول دادی دخترم رو راحت بذاری تا هر جوری می خواد اعمال مذهبیاش رو انجام بده، ولی به قولت وفا نکردی و الهه رو اذیت کردی!»
نگاهم به مجید افتاد که ساکت سر به زیر انداخته و کلامی حرف نمیزد که انگار دیگر رمقی برایش نمانده بود و در عوض پدر مقتدرانه ادامه میداد: «خیال نکن این چهل روز در حَقِت ظلم کردم که نذاشتم الهه رو ببینی! نه، من ظلم نکردم! اولاً این خود الهه بود که نمیخواست تو رو ببینه، ثانیاً من به عنوان باباش صلاح میدونستم که یه مدت از تو دور باشه تا آروم بگیره! حالا هم اگه قول میدی که دیگه اذیتش نکنی، اجازه میدم برگرده سرِ خونه زندگیاش. البته نه مثل اوندفعه که امروز قول بدی و فردا بزنی زیرش!» مجید سرش را بالا آورد و پیش از آنکه چیزی بگوید، به چشمان غمزدهام نگاهی کرد تا اوج وفاداریاش را به قلبم اثبات کند و بعد با صدایی آهسته پاسخ پدر را داد: «قول میدم.» و دیگر چیزی نگفت. عبدالله زیر چشمی نگاهم کرد و با اشاره چشمش خواست تا آماده رفتن شوم.
سنگین از جا بلند شده و برای برداشتن ساک کوچک وسایلم به اتاق رفتم. حال عجیبی بود که دلم برایش دلتنگی میکرد و پایم برای رفتن پیش نمیرفت که هنوز خورشید عشقش که چهل روز میشد در دلم غروب کرده بود، سر بر نیاورده و به سرزمین قلبم نتابیده بود. وسایل شخصیام را جمع کردم و از اتاق بیرون آمدم که دیدم پدر و عبدالله در اتاق نیستند و مجید در پاشنه در به انتظارم ایستاده است. همانطور که به سمتش میرفتم با چشمانی که جز سایه غم رنگ دیگری نداشت، نگاهم میکرد و پلکی هم نمیزد. نزدیکش که رسیدم، با مهربانی ساکم را از دستم گرفت و زیر لب زمزمه کرد: «باورم نمیشه داری دوباره باهام میای!» و تازه در آن لحظه بود که به صورتش نگاه کردم و باورم شد در این مدت چه کشیده که در صفحه پیشانیاش خط افتاده و میان موهای مشکیاش، تارهای سفید پیدا شده بود. خطوط صورتش همه در هم شکسته و چشمانش همچون گذشته نمیدرخشید. در را باز کرد و با دست تعارفم کرد تا پیش از او از در خارج شوم.
چهل روز بود که از این پلهها بالا نرفته و چقدر مشتاق دیدن کلبه عاشقانهمان بودم. هر دو با قدمهایی خسته پلهها را بالا میرفتیم و هیچ نمیگفتیم که انگار بار دردهای دلمان آنچنان سنگین بود که به کلامی سبک نمیشد. وارد خانه که شدیم، از سردی در و دیوارش دلم گرفت. با اینکه مجید بخاطر آمدن من، همه جا را مرتب کرده و اتاق را جارو زده بود، ولی احساس میکردم مدتهاست روح زندگی در این خانه مرده است. تن خستهام را روی مبل اتاق پذیرایی رها کردم و نگاه سردم را به گلهای فرش دوختم که مجید پیش آمد و مقابل پایم روی زمین نشست. نمیتوانستم سرم را بالا بیاورم و به چشمانش نگاه کنم که نه خاطرم از آزردگی پاک شده و نه دلم تاب دیدن صورت غمزدهاش را داشت که آهنگ محزون صدایش در گوشم نشست: «الهه جان! شرمندم!» و همین یک کلمه کافی بود تا مردمک چشمم به لرزه افتاده و اشکم جاری شود و چقدر چشمش به چشم من وابسته بود که گرمای اشکش را روی پایم حس کردم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهارتهای_کلامی ۶ #سکوت؛، بالاترین "هنر" آدمی است ... و #پرحرفی کلیدی ترین "ضعف" او ! پرحرفی، حتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا