eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6046390165432185251.mp3
5.97M
"رویکرد هوش متعادل" «ارتباط با کودک ۲٧۶» محمود سلطانی - محور
AUD-20210113-WA0009.mp3
5.61M
"رویکرد هوش متعادل" «ارتباط با کودک ۲٧٧» محمود سلطانی - محور
شکل گیری شخصیت از یکسالگی است و باید از وقتی کودک شروع به چهاردست و پا رفتن می کند به اندازه ی توانش به او مسئولیت بدهیم. بگردید و ببینید کودک یک ساله که دیگر توانایی راه رفتن دارد را چه کاری می توانید به او محول کنید، مسئولیت پذیری از همین جا شروع می شود. دوستی می گفتند که ما شش تا بچه بودیم هر روز هفته وظیفه ی یکی از ما بود که دستشویی خانه را بشوید و امروز ایشان از افراد موفق جامعه هستند. کار خانه باید تقسیم شود. در مقابل غذایی که می خورم، امکاناتی که دارم و از نعمت ها بهره می برم، من چی در سفره ی خانواده می گذارم. عالم هستی یک سفره ی بزرگ است ما از آن چی برمی داریم و چی می گذاریم. جامعه ای خوشبخت است که بیشترین آورده را در سفره داشته باشد و کمترین برداشت، بلکه برداشت به اندازه ی نیاز باشد و گذاشتن در سفره به اندازه ی توان باشد. بچه ها این گونه زندگی و عقل معاش را از ما یاد می گیرند. بچه های امروز سر پدر و مادر منت دارند که ما فرزند شما هستیم و حتی ادعا دارند که شما باید به ما افتخار کنین که بچه دارین و باید دست به سینه باشید. بله ما همه به هم افتخار می کنیم اما هرکسی هم وظیفه ی خودش را دارد و باید انجام دهد. این آماده خریدن های همه چیز به خانواده ها و تربیت بچه ها آسیب وارد می کند چرا ما سزیجات و حبوبات را آماده و پاک کرده می خرید؟ در حالی که بچه ها هستند و می توانیم به آن ها محول کنیم. مشارکت، همکاری و احساس مسئولیت هرسه جزو ارزش های زندگی هستند. همه ی خانواده ها درگیر این تفکر هستیم که فرزندمان بزرگ شد چه کاره شود؟ به خصوص خانواده هایی که پسر دارند درگیر تفکر اشتغال هستند. به نظر من ما در ایران مشکلی به نام بیکاری نداریم و این فقط بازی های ذهن ما است که کار نیست. ما مشکلی به نام اشتغال نداریم بلکه ما تفکر اشتباه در مورد اشتغال داریم. در ایران اشتغال یعنی چی؟ یعنی ما شغل می خواهیم برای درآمد و در کل اشتغال را فقط در درآمد آن می بینیم؛ تحصیل می کنیم برای شغل بهتر و درآمد بیشتر. در حالی که در همه ی جای دنیا و کشورهای پیشرفته، اولین هدف اشتغال، خدمت است بعد درآمد. و از بچگی این تفکر را به وجود می آورند که « من چی کار می توانم کنم که در مقابلش دستمزد دریافت کنم» اما ما با این تفکر بزرگ می شویم که « چقدر می تونم بگیرم در مقابلش حالا یه کاری می کنم! چطوری می تونم بخرم یا بفروشم و پول به جیب بزنم» و اسم این تفکر را هم زرنگی گذاشتیم. در حالی که روش درست، اول القاء تفکر خدمت است. من به جامعه چه خدمتی می توانم کنم بعد در مقابل آن پول بگیرم. وقتی کودک در خانه کار می کند به مسئولیتش در مقابل خانواده عمل می کند و یاد می گیرد و الگو می گیرد و بعدها به مسئولیتش در مقابل جامعه عمل می کند و بزرگ تر که شد به مسئولیتش در مقابل کائنات و جهان هستی عمل می کند. حال وقتی ما نمی گذاریم که فرزندانمان دست به سیاه و سفید بزنند و خودمان را موظف می دانیم که بهترین و بیشترین سرویس را به بچه ها بدهیم در واقع داریم در موردشون خشونت اعمال می کنیم و بدین صورت بچه ها تلاش را یاد نمی گیرند. (ادامه دارد...) {قسمت22} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: یکی از توصیه های همیشگی من این است که تولید خانگی داشته باشیم یک مورد همین سبزی پاک کردن، حبوبات پاک کردن است. کودک یا نوجوان داریم چه اشکالی دارد حبوبات بدهیم پاک کنند و بفروشند و یا هدیه بدهید. دوستی می گفتند که وقتی در سن نوجوانی بودند مادرشان مرتب سبزی و حبوبات می خریدند که دخترها پاک کنند و مرتب ترشی می گذاشتند و دائم کار می تراشیدند و دخترها مشغول بودند و همیشه هم برای فامیل و همسایه سبزی خشک و ترشی هدیه می دادند، ایشان گفتند بزرگ که شدیم منظور مادر را از این کارها فهمیدیم چون به سن بلوغ رسیده بودیم و برای این که به فکر شیطنت نیفتیم مادر این گونه سر ما را گرم می کردند. چه اشکالی داره که بچه های ما هم حبوبات پاک کنند و بفروشند؟ یا چه اشکالی داره که اسباب بازها یا کتاب های خوانده شده را بفروشند و کار کنند؟ در کشورهای غربی این موضوع اجرا میشه ولی در کشور ما غیرقابل تصوره! تمام بچگی خود من (سلطانی) به کار در مغازه ها گذشته البته قبول دارم که الآن جامعه ناامن تر است اما بچگی ما اول صبح باید پیاده رو را آب و جارو می کردیم و اگر هم تعلل می کردیم دوتا پس گردنی می خوردیم. ما کار می کردیم الآن می فهمم که برای پول نبوده بلکه برای درک زندگی و تلاش بوده. حالا روزگار عوض شده باید نوع این تلاش ها را عوض کرد مثل جشنواره ها و بازارچه ها که برگزار می شوند شما هم دنبال کنید و استفاده کنید از این فضاها. این اصلاً افتخار نیست که همه چیز را آماده می خریم. دوستی در امریکا تعریف می کنند که در آن جا بچه ها جلوی درب منزلشان میز می گذارند و لیموناد می فروشند. تفکر تولید باید در بچه ها به وجود آید. (ادامه دارد....) {قسمت23} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش درست کردن کیف های خوشکل کاغذی ها کانالی تربیتی و آموزشی برای شما 😍 مارا به دیگران معرفی کنید 👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
4_6010566685029827050.pdf
383.4K
🔹 ویژه ی اولیاء دانش آموزان ✅ محتوای مدارس ابتدایی https://eitaa.com/zandahlm1357
🚬 ❌ ترک سیگار ❌ 🚬 موارد زیر را به دقت ۴ ماه رعایت کنید:  الف) از ترکیب(۲ واحد عسل + ۲ واحد عرق نعنا + یک واحد سرکه طبیعی) "همان سرکه انگبین "یک سوم لیوان ریخته الباقی را عرق اسطوخودوس ریخته یکساعت بعد شام میل شود. ب) بادکش کتف یک شب در میان ۴۰مرحله ج) استشمام عطر گرم درحال خواب د) ارده با شیره ۴ وعده در هفته. مویز۲۱ عدد روزانه. بادام درختی ۱۴ عدد. انجیر شبی ۷ عدد در یک لیوان گلاب خیس دهید و صبح ناشتا میل کنید. ه) کاهش سودازاها مخصوصا چای و)حجامت عام دو مرحله هر ماه یکبار در ربع سوم ماه قمری. بعد هر حجامت مصرف سیگار را نصف کنید. دو هفته بعد حجامت دوم حجامت سر انجام دهید. و دو هفته بعد آن پشت هر گوش ۵ عدد زالو بیاندازید. پس از زالو انداختن سیگار را هر ۳ روز یکبار یک عدد کم کنید تا به یک عدد سیگار در روز برسید. سپس هر دو روز یکبار یک سیگار را بکشید تا دو هفته و بعد هر ۴ روز یکبار تا دو هفته و در نهایت سیگار را کامل ترک کنید. ز) انگور و انار شیرین زیاد بخورید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴یکی از مشکلات شایع بین کودکان 3 تا 6 سال درد ساق پا است 👈کمبود کلاژن و کلسیم و یا کمبود خونِ استخوان از علل این درد می‌باشد ♦️برای تامین این مواد غذایی بدن حتما روزانه سنجد و یا سویق سنجد را به فرزندانتان بدهید. 👈سویق سنجد باید تفت داده شده و رنگ تیره داشته باشد. سویق سنجد رنگ روشن یا تقلبی است و یا تفت داده نشده و خام است که این باعث نفخ و دل درد خواهد شد 🍽1قاشق غذاخوری آن را به صورت خشک مصرف کند یعنی در یک کاسه یا کف دست او بریزید که کم‌کم آن را مصرف کند، اما اگر نشد همراه با آب کم و مقداری عسل میل کند. 👈همچنین می‌توانید با این سویق سنجد ، حلوا درست کنید یا به ازای 1 کیلو آرد 100 گرم سویق سنجد را با آرد مخلوط کنید و نان و کیک و... بپزید ♦️ماساژ ساقِ پا بسیار خوب است و در خون‌سازی (برای هر سنی) و رشد قدی کمک کننده می باشد
تو این پست ۸ نمونه از جنگل‌های زیبای ایران را معرفی می‌کنیم. انشالله در آینده هم بقیه جنگل‌های زیبای کشورمون را معرفی خواهیم کرد. ۱- جنگل‌ ارسباران آذربایجان شرقی، ۴۶ کیلومتری کلیبر، منطقه حفاظت شده ارسباران ۲- جنگل گیسوم گیلان، ۱۸ کیلومتری جاده‌ی تالش به انزلی ۳- جنگل دالخانی مازندران، رامسر، جاده‌ی ییلاق جنت رودبار ۴- جنگل النگدره گلستان، گرگان، بلوار ناهارخوران ۵- جنگل راش مازندران، ساری، بخش دودانگه، روستای سنگده ۶- جنگل دوهزار مازندران، تنکابن، بخش خرم‌آباد، منطقه دوهزار ۷- جنگل جهان نما گلستان، ۱۷ کیلومتری جنوب شهر کردکوی ۸- جنگل سیاهکل گیلان، شهرستان سیاهکل https://eitaa.com/zandahlm1357
 🌹 خانه‌ی تاریخی همدم السلطنه همدم‌ السلطنه یا همدم‌ الملوک دختر امیرکبیر و همسر ظل السلطان، پسر ناصر‌الدین‌شاه قاجار است. خانه‌ی او که در محله‌های اطراف میدان نقش جهان در خیابان حافظ قرار دارد، دارای قدمتی ۱۶۰ ساله است. این خانه تا چند سال پیش متروکه‌ای بیش نبود که با سرمایه گذاری کلاهدوزان، خیّر اصفهانی در مدت سه سال با هزینه‌ی پنج میلیارد تومان بازسازی و مرمت شد. این بنا با تغییر کاربری، به یک رستوران سنتی تبدیل شده و همه روزه پذیرای گردشگران داخلی و خارجی است. خانه‌ همدم‌ السلطنه اصفهان در واقع خانه‌ای بازسازی شده از زمان قاجار است که در مرمت آن از مصالح قدیمی و باقیمانده‌ی بنا استفاده شده است. ورودی خانه دالان کوتاهی است که به حیاطی نه چندان بزرگ ختم می‌شود. همانند تمامی خانه‌های سنتی ایرانی، معماری خانه به صورت حیاط‌ مرکزی است. حیاط در وسط قرار داشته و اتاق‌ها گرداگرد آن. خانه دارای اتاق های شاه نشین، پنج‌دری، دو‌دری، سه‌دری و دو گوشواره است. فضای اتاق‌ها آینه‌کاری شده و درب‌های اوروسی با شیشه‌های رنگی تزئین شده‌اند. https://eitaa.com/zandahlm1357
نماز اول وقت حضرت ( (حاج آقاى انصارى اصفهانى) ) فرمود: يك روز يكى از رفقاى بازارى گفت: كه مى آيى جايى برويم؟ گفتم: من در اختيار شما هستم. مرا در بيرون شهر مشهد مقدس برد و بعد وارد كوچه باريكى شديم. ديدم عده زيادى در كوچه نشسته و ايستاده اند ما هم جلوى در خانه قدرى صبر كرديم تا اينكه يكى از رفقا را ديديم كه از خانه بيرون آمد و ما وارد منزل شديم. ديدم شيخ جليل القدر و نورانى توى اطاق نشسته، سلام و احوالپرسى با ما كرد و به گرمى از ما پذيرايى نمود. بنده سؤ الاتى داشتم كه از ايشان پرسيدم، تا رسيدم به اينجا كه آقا چيزى به من تعليم دهيد كه براى قلبم مفيد باشد چون قلبم درد مى كرد. مرحوم ( (آشيخ حسن على) ) فرمودند: نمازت را اول وقت بخوان و بعد از هر نماز دستت را روى مُهرَت بگذار و سه مرتبه سوره توحيد را بخوان و سه صلوات بفرست و بعد دستت را روى قلبت بگذار. بنده وقتى اين نسخه را عمل كردم به نتيجه رسيدم. https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و بیست و هشتم نفس عمیقی کشید و تا خواست جوابی بدهد، بیشتر به اضطراب افتادم و با همه عذابی که از دست پدر کشیده بودم، نگران حالش پرسیدم: «بابا طوریش شده؟» که از شنیدن نام پدر، پوزخندی زد و پاسخ داد: «بابا از همیشه بهتره! فقط تو اون خونه تو و مجید مزاحمش بودین که شما هم رفتین و الان داره با عروسش کیف دنیا رو می‌کنه!» سپس به چشمانم دقیق شد و با کینه‌ای که از نوریه به دلش مانده بود، سؤال کرد: «خبر داری بابا سند خونه رو به اسم نوریه زده؟» از شنیدن این خبر سرم از درد تیر کشید و تا خواستم حرفی بزنم، مجید با سینی چای قدم به اتاق گذاشت و می‌خواست بحث را عوض کند که از عبدالله پرسید: «چی کار می‌کنی؟ ما رو نمی‌بینی، خوش میگذره؟» ولی ذهن من از حماقتی که پدرم مرتکب شده بود، تا مرز جنون پیش رفته بود که با عصبانیت به میان حرف مجید آمدم: «یعنی چی عبدالله؟!!! یعنی اون خونه رو دو دستی تقدیم نوریه کرد؟!!!» که مجید به سمتم چرخید و با مهربانی تذکر داد: «الهه جان! مگه قرار نشد دیگه به هیچی فکر نکنی؟ دوباره که داری حرص می‌خوری!» و در برابر نگاه بی‌تابم که به خاطر سرمایه خانوادگی‌مان به تپش افتاده بود، با حالتی منطقی ادامه داد: «مگه قبلاً غیر از این بود؟ قبلش هم همه زندگی بابا مال اون دختره بود. حالا فقط رسمی شد.» و عبدالله هم پشتش را گرفت: «راست میگه الهه جان! از روزی که بابا با این جماعت شریک شد، همه زندگی‌اش رو باخت! تو این یکسال در عوض بار خرمای اون همه نخلستون بهش چی دادن؟ فقط یه وعده سر خرمن که مثلاً دارن براش تو دوحه برج می‌سازن! حتی همون ماشینی هم که بهش دادن، هیچ سند و مدرکی نداره که واقعاً به اسم بابا باشه! فقط یه ماشین خفن دادن دستش که دلش خوش باشه!» ولی دل من قرار نمی‌گرفت که انگار وارث همه غمخواری‌های مادرم برای پدر شده بودم که دوباره سؤال کردم: «یعنی شماها هیچ مخالفتی نکردین؟ ابراهیم و محمد هیچ کاری نکردن؟» مجید از اینکه دست بردار نبودم، نگاه ناراحتش را به زمین دوخته و هیچ نمی‌گفت که عبدالله با حالتی عصبی خندید و پاسخ خوش‌خیالی‌ام را به جمله تلخی داد: «دلت خوشه الهه! یه جوری از بابا ترسیدن که جرأت ندارن نفس بکشن! به خصوص بعد از اینکه بابا تو رو از خونه بیرون کرد، شدن غلام حلقه به گوش بابا. چون می‌دونن اگه یک کلمه اعتراض کنن، از کار بیکار میشن. محمد می‌گفت الان فقط از سهم خونه محروم شدیم، ولی اگه حرفی بزنیم، از سهم نخلستون‌ها هم محروم میشیم. آخه بابا تهدید کرده که اگه حرفی بزنن، از ارث محرومشون می‌کنه! ابراهیم فقط دعا می‌کنه که بابا سند نخلستون‌ها رو به اسم نوریه نزنه!» باورم نمی‌شد که خانه بزرگ و قدیمی‌مان به همین سادگی به تاراج این جماعت نامسلمان رفته و خواستم باز اعتراض کنم که مجید مستقیم نگاهم کرد و با لحنی مردانه توبیخم کرد: «الهه! یادت رفت دکتر بهت چی گفت؟!!! چرا به خودت رحم نمی‌کنی؟!!! به من و تو چه ربطی داره که بابا داره چی کار می‌کنه؟ بذار هر کاری دلش می‌خواد بکنه! تو چرا حرص می‌خوری؟» و نگذاشت جوابی بدهم و با عصبانیت رو به عبدالله کرد: «اومدی اینجا که اعصاب خواهرت رو خورد کنی؟!!! نمی‌بینی چه وضعیتی داری؟!!! اینهمه از دست بابا عذاب کشیده، بس نیس؟!!! بازم می‌خوای زجرش بدی؟!!!» عبدالله مات و متحیر مانده و خبر نداشت که این آتش خشم بی‌سابقه، از لرزش قلب عاشق مجید برای همسر و دخترش شعله می‌کشد که نگاهی به من کرد و می‌خواست با حالتی منفعلانه از خودش دفاع کند که مجید امانش نداد و دوباره خروشید: «اگه قراره بیای اینجا و الهه رو آزار بدی، همون بهتر که نیای! همه که ما رو تحریم کردن، تو هم رو همه!» با ما همراه باشید🌹https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 53.mp3
4.96M
🔰 سلسله جلسات 53 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 3⃣5⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamosigiirani - مثنوی مخالف چهارگاه.mp3
778.2K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست مطربان رفتند و صوفی در سماع عشق را آغاز هست انجام نیست کام هر جوینده‌ای را آخریست عارفان را منتهای کام نیست از هزاران در یکی گیرد سماع زانکه هر کس محرم پیغام نیست آشنایان ره بدین معنی برند در سرای خاص، بار عام نیست تا نسوزد برنیاید بوی عود پخته داند کاین سخن با خام نیست هر کسی را نام معشوقی که هست می‌برد، معشوق ما را نام نیست سرو را با جمله زیبایی که هست پیش اندام تو هیچ اندام نیست مستی از من پرس و شور عاشقی و آن کجا داند که درد آشام نیست باد صبح و خاک شیراز آتشیست هر که را در وی گرفت آرام نیست خواب بی‌هنگامت از ره می‌برد ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست سعدیا چون بت شکستی خود مباش خود پرستی کمتر از اصنام نیست 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357