در محضر امام روح الله ( ۸)
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام نخستین کسانی بوده اند که بر تارک جبین شان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی ـ اسلامی را سراغ داریم که در آن حوزه و روحانیت پیشکسوت شهادت نبوده اند و بر بالای دار نرفته اند و اجساد مطهرشان بر سنگ فرش های حوادث خونین شهادت نبوده اند؟ در پانزده خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای نخستین از کدام قشر بوده اند؟ خدا را سپاس داریم که از دیوار های فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان ها تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و میادین مین،خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است . در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودان حوزه ها نسبت به قشر های دیگربیشتر بود.بیش از 250 هزار نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده اند و این رقم نشان می دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است.
صحیفه نور، جلد 21، صفحه 89
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
نشر این پیام صدقه جاریه است.
✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋
نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
زندگي محمد (ص) متن حديث حياته صلّي الله عليه و آله و تاريخ وفاته كتاب مواليد الأئمّة أخبرنا الإمام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن عربی حذف شده
سليمان (ع) ۱- صدوق گويد: محمد بن قاسم مفسّر معروف به ابوالحسن جرجاني (ره) ما را حديث كرد كه يوسف بن محمد بن زياد و علي بن محمد بن سيّار از پدرشان، از حسن بن علي، از پدرش علي بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن موسي بن جعفر، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد (ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ (و آنچه را شيطانها در سلطنت سليمان خوانده بودند، پيروي كردند و سليمان كفر نورزيد) ما را چنين حديث نمود كه فرمود: آنچه شيطانهاي كافر از سحر و نيرنگ در سلطنت سليمان ميخواندند، پيروي كردند، كساني كه ميپنداشتند سليمان بدان سلطنت يافته و ما نيز عجايبي به ظهور ميرسانيم تا مردم اطاعت ما كنند و گفتند: سليمان، كافر و جادوگري زبردست است كه به جادو آنچه را بر آن حكم ميراند، مالك شده و بر آن قدرت يافته است، پس خداوند عزّوجلّ پاسخ شان داد و فرمود (سليمان كافر نشد) و جادويي به كار نبست
آن گونه كه اين كافران گويند، بلكه شيطانها با آموختن جادو به مردم، كفر ورزيدند، جادويي كه آن را به سليمان و ما نسبت دادند (آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [ پيروي كردند ]) كه پس از نوح (ع) ساحران و تردستان زياد شدند و خداوند عزّوجلّ دو فرشته را به سوي پيامبر آن زمان گسيل داشت با همان وردي كه جادوگران بدان جادو ميكردند و ذكري كه با آن جادوي شان را باطل كرده و كيدشان را به خودشان باز ميگرداند، و آن پيامبر (ع) از آن دو فرشته، آنچه را كه بايد، فرا گرفت و به امر خدا به بندگان او عزّوجلّ رساند و فرمان شان داد تا در برابر سحر ايستاده، آن را باطل كنند اما ايشان را از اين كه خود، مردم را سحر كنند نهي كرد. چنان كه نشان ميدهد كه سَم چيست و چگونه اثر سوء آن دفع ميشود. سپس خداوند عزّوجلّ فرمود (آن دو فرشته هيچ كس را تعليم [ سحر ] نمي كردند مگر آن كه ميگفتند ما آزمايشي [ براي شما ] هستيم پس زنهار كافر نشوي) يعني آنكه آن پيامبر (ع) دو فرشته را دستور داد تا به صورت دو انسان بر مردم ظاهر شده، سحر را همانطور كه خداوند به آن دو ياد داده بود كه خداوند فرمود (از احدي ياد نگرفتند) اين سحر را،
و نحوه باطل ساختن آن را به ايشان بياموزند (تا آنكه بگويند) به هر فراگيري (ما تنها وسيله اي براي آزمايشيم) و آزموني براي همه بندگان تا خداوند عزّوجلّ را در آنچه از اين [ سحر ] ميآموزند، اطاعت كنند و بدان نيرنگ ساحران را نابود سازند و مردم را سحر نكنند، (پس كافر مشو) با به كارگيري اين سحر و قصد آزار و زيان رساندن بدان و با دعوت مردم به اين كه معتقد شوند تو زنده نموده و ميميراني و آنچه جز خدا قدرت انجام آن را ندارد، انجام ميدهي كه اين كفر است. خداوند عزّوجلّ فرمود (پس فرا ميگيرند) يعني علاقه مندان به جادو (از آن دو) يعني از آنچه شيطانها در سلطنت سليمان از انواع نيرنگ نوشتند و از آنچه (آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل نازل شد) از اين دو گروه (آنچه بدان ميان شخص و همسرش جدايي ميافكنند) اين چيزي است كه براي زيان رساندن به مردم فرا گرفته ميشود، سخن چيني و انواع حيلهها و در پرده سخن گفتنها فرا ميگيرند، و اين كه در فلان جا در زير خاك شود تا زن نزد شوهرش و مرد نزد همسرش را محبوب كنند تا آنجا كه ميان شان جدايي افكنند، پس خداوند عزّوجلّ فرمود (آنها نمي توانند به هيچ كس زياني رسانند مگر به إذن خداوند) يعني فراگيران آن بدان نخواهند توانست
به كسي زياني رسانند مگر به اذن خدا يعني پنهان از خدا و قدرت او كه اگر او بخواهد با جبر و قهر بازشان دارد. آنگاه فرمود (فرا ميگيرند آنچه زيان شان رساند و سودي براي شان ندارد) زيرا آن جادو را فرا گرفتند تا بدان جادويي كنند و زياني رسانند، چيزي فرا گرفتند كه در دين شان به ايشان زياني رساند و فايده اي براي دين شان نداشت بلكه با اين كار از دين خدا جدا ميشدند (و به قطع دانستند) اين فرا گيرندگان (آنكه/ آنچه با دين خود خريدند) و بدين سان كه از دين خويش جدا شدند (در آخرت بهره اي ندارند) يعني نصيبي از ثواب بهشت نبرند، سپس او عزّوجلّ فرمود (خويشتن را به بدترين آنچه ممكن بود فروختند) و گرفتار عذاب ساختند (اي كاش ميفهميدند) كه آخرت را فروخته و بهره خود از بهشت را رها كرده اند كه فراگيران اين جادو معتقدند نه پيامبري وجود دارد و نه خدا و نه زنده شدن و برانگيختني. آنگاه فرمود (آنچه خريده اند در آخرت هيچ بهره اي ندارد) زيرا معتقدند آخرتي وجود ندارد و برآنند چون آخرتي وجود ندارد بهره اي در سراي پس از دنيا ندارند در حالي كه از پس دنيا آخرتي است و آنان با كفر خود بدان، بهره شان در آنجا را از دست دادند سپس فرمود (چه بد چيزي است آنچه خويش را بدان فروختند) كه در برابر دنيا آخرت را فروختند
و خويشتن را گرفتار عذابي دائم نمودند (كاش در مييافتند) كه خود را به عذاب فروخته اند اما نمي دانند به خاطر كفرشان به او بوده است. و چون حجّتهاي خدا را ناديده انگاشتند، تا حقيقت را دريابند، خداوند به اعتقاد باطل و انكارشان نسبت به حق، عذابشان نمود۱. ۲- صدوق گويد: عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب قرشي ما را حديث كرد كه منصور بن عبدالله اصفهاني صوفي، از علي بن مهرويه قزويني، از سليمان غازي نقل كند كه گفت: از علي بن موسي الرضا (ع) شنيدم كه ميفرمود: از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد درباره اين آيه (از سخن او لبخندي زد) و فرمود: چون آن مور گفت: (اي موران به داخل خانههاي تان برويد كه سليمان و سپاهيانش ناآگاهانه شما را درهم نكوبند) ۲ باد صداي مور را به سليمان (ع) كه در هوا بر باد سوار بود رساند، ايستاد و گفت آن مور را نزد من آوريد، چون آورده شد سليمان گفت: اي مور آيا نمي داني كه پيامبر خدايم و به كسي ستمي روا ندارم؟ مور گفت: آري، سليمان (ع) گفت: پس چرا آنان را از ستم من پرهيز دادي و گفتي: (اي موران به خانههاي تان درآييد)؟
مور گفت: بيم داشتم زينت تو را ديده و فريفته شوند و غير خدا را بپرستند،
سپس مور گفت: تو بزرگتري يا پدرت داوود؟ سليمان گفت: البته پدرم داوود، مور گفت: پس چرا حروف نام تو بر حروف نام پدرت داوود بيشتر است، سليمان گفت: نمي دانم، مور گفت: زيرا پدرت داوود (ع) خود زخم خويش را مداوا كرد و بدان داوود ناميده شد در حالي كه تو سليماني [ پر از سلامتي ] و اميد دارم به پدرت ملحق شوي. مور گفت: آيا ميداني چرا از ميان همه قدرتها، باد مسخّر تو شد؟ سليمان گفت: نمي دانم، مور گفت: يعني آن كه اگر خداوند عزّوجلّ همه قدرتها را به فرمان تو ميآورد چنانكه اين باد را مطيع تو نمود، نيستي اش به دست تو چون نيستي باد بود و آنگاه بود كه سليمان از گفته او لبخندي زد۳.
منبع حديث
۱- عيون أخبار الرضا ۱/ ۲۶۶ و آيه در سوره بقره /۱۰۲. ۲- نمل/ ۱۸- ۱۹. ۳- علل الشرائع ۱/ ۷۲.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📺برنامه گامی به سوی ظهور 🔢 بخش سیزدهم 📚استاد نصوری تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات اللهم صل علی مح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه گامی به سوی ظهور
🔢 بخش چهاردهم
📚استاد نصوری
تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰 سلسله #پوسترهای_وظایف_منتظران 36
شماره 6⃣3⃣
🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
شهید آوینی.mp3
4.95M
ما وارث انبیاء هستیم ...(شهید آوینی)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فرق بین اسماء خبیر و علیم و شهید و فرق بین خبیر و علیم و شهید که از اسماء اللّه اند آن که: اذا اعت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مظاهر اسم مدبّر الکائنات
باری، مظهر این اسم « یا مدبّر الکائنات » در عالم ظهور نفوس کلیه سماویه اند که از آنها به ملائکه « مدبّرات » و « زاجرات » [۴] تعبیر شده کما قال تعالی: « فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا [۵] »، لذا قیل: الأفلاک یقع فیها أمراللّه، فیجری به القضاء فی الدنیا.
قال علی علیه السلام: « المراد بذلک جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل، یدبّرون أمر الدنیا و یدبّرون أمر العباد من السنة إلی السنة » [۶] .
چنان که نزد اولواالالباب مکشوف است که مدبّر و ربّ الارباب از باب آن که در عالم اسباب « لاتجری الأمور إلاّ بأسبابها » [۷]، لهذا به توسّط نفوس افلاک که
موجب تحریک اجرام عظیمه افلاک اند، و به ترتیب و تدبیر حرکات کواکب خصوص شمس که سیّد کواکب و ربّ ادنی است، چگونه بسایط اربعه را ترتیب نموده، و به تدبیر آنها مرکّبات معدنیه انشاء و ایجاد نماید.
----------
[۴]: ۸ - بنگرید کریمه صافات، آیه ۲.
[۵]: ۹ - سوره مبارکه نازعات، آیه ۵.
[۶]: ۱ - بسنجید: مجمع البحرین، ج ۲، ص ۸.
[۷]: ۲ - بسنجید الکافی، ج ۱، ص ۱۸۳، بصائر الدرجات، ص ۵۰۵: «أبی اللّه أن یجری الأشیاء إلاّ بأسبابها».
و بعد، در مرتبه ثانی آنها را ترقّی داده به مقام نباتات رسانیده، و نفس نباتی از مبدأ فیاض بر آنها فایض نماید.
و به وسایط ترتیب آنها در درجه ثالث به مقام حیوانیت رسانیده، و نفس حیوانی که مبدأ آثار سمع و بصر و حسّ و حرکت است بر آن مادّه مرکبه فایض شود.
و از آن مرتبه به تدبیر خود ترقّی داده به مرتبه انسانیت رساند، و صفات ربوبیت از علم و قدرت و حیات و اراده از مبدأ بر او فایض گردد که از جامعیت او، صفات اللّه را مسمّی به خلیفة اللّه شده.
چنان که تمام این درجات ترقّیات مذکوره، در همان انسان واحد ظاهر است، چه مقام تربیت او ابتداءِ امر او است به مقتضای: « هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ [۱] »، زیرا که تکوّن ماده انسان أوّلاً از عناصر اربعه است به غلبه جزء ارضی، که به تدبیر خدا و تأثیر افلاک مرکب شده اغذیه نباتیه، چون حبوب و فواکه و حیوانیه، چون گوشت و روغن و سایر فروعات او حاصل شود، و اغذیه در معده انسان که به منزله قرع و انبیق است، بعد از کیلوس و کیموس ذوب شده، طبیعت جزء کثیف او را دفع نموده، لطیف او را خون نماید.
چنان که باز جزء کثیف خون را گرفته اَلطف او را منی و نطفه نماید، و نطفه را
در رحم علقه، و علقه را مضغه، و مضغه را جنین نموده، ثمّ یخرجکم طفلاً حتی أن یبلغه بمقام العقل الذی منه بدأ و الیه یعود، بمفاد: « کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ [۲] ».
و مظهر تدبیر خدا در عالم کبیر نفس ناطقه انسان است در عالم صغیر خود. از اینجا است که حکماء او را نور مدبّر و نور اسپهبد نامیده اند، یعنی سپهسالار ؛ چه، تدبیر بدن مادام الحیوة با او است که هر یک از اخلاط اربعه که بر بدن او غلبه نماید تدبیر به ضدّ مینماید، و الاّ عن قریب بدن هلاک شود.
----------
[۱]: ۳ - سوره مبارکه غافر، آیه ۶۷.
[۲]: ۱ - سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۹.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مانع گناه علی بن بسام بغدادی میگوید: دایی من غلام زیبایی داشت، شبی در منزل دایی خوابیده بودم، نیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا