eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: یکی از کارمندان شهرداری می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم، از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار گفت : فردا بیا سرکار باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفرت بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت می شد، یعنی از حقوق شهید باکری، و این درخواست خود شهید بود.. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: میدونی چرا نیلوفر تو مرداب گل میده؟؟ واسه اینکه به همه ثابت کنه تو بدترین شرایط هم میشه خوب بود دوست خوبم تو هر شرایطی ورژن باش.. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃
.......: 🔆🔆🔆 🔆🔆 🔆 💞 💞 💕مثال ارتباط مناسب: ارائه درخواست بجای شکایت و سرزنش مرد در یک زمان و مکان مناسب می گوید: من یک سری خواسته از تو دارم، آنها را مطرح میکنم. وقتی که درخواست هایم تمام شد به تو میگویم حرفم تمام شد، آن وقت تو شروع به صحبت کن و نظرت را بگو: من دوست دارم وقتی به خانه می آیم به استقبالم بیایی و خوشحال ببینمت و وقتی من مطالعه میکنم یا اون سریال رو می‌بینم باهام شروع به حرف زدن نکنی و من را به حال خودم بگذاری. همچنین دوست دارم وقتی که تو از من کاری میخواهی با خواهش بگویی " مثلاً بگویی امکان دارد آشغالها را دم در بگذار. یا خواهش میکنم بیا کمک بده و حالت دستوری و عتاب کردن نباشد. همچنین درخواست دارم که وقتی با من حرف میزنی صدایت را آرام بگیری و تند تند و بلند و تهدید آمیز حرف نزنی و انگشت اشاره ات را به نشانه تهدید دائماً تکان ندهی. من در این مواقع احساس بدی میکنم. حرفم تمام شد، حالا نظرت را بگو. 💖این تکنیک معجزه میکند، اول از خودتون شروع کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❌اگه با نظر همسرت هم مخالفی، ولی اجازه بده جملاتش رو تموم کنه! ⛔️ از همون اول با نه گفتن جبهه نگیر؛ بگو راجع به این موضوع فکر میکنیم تا بدونه الکی مخالفت نمیکنی! https://eita
.......: 📍اگر از همسرم شدم چکار کنم؟😔 گاهی اوقات زن یا شوهر خواسته و نیاز خودش را مطرح نمی‌کند و به همسرش نمی‌گوید که چه رفتارها و گفتارها و عکس‌العمل‌هایی ناراحتش می‌کند. همسر او هم متقابلاً چون نمی‌داند که این رفتار یا گفتار موجب ناراحتی و آزردگی خانم یا آقا می‌شود، آن را مکرراً انجام می‌دهد. فرد مقابل هم که شدیداً از دست او عصبانی است، در ذهنِ خود رأی صادر می‌کند و برچسب بی‌توجهی یا بی‌عاطفه‌بودن به او می‌زند و احساس فداکاری نیز می‌کند؛ به‌این‌دلیل که آزرده می‌شود، ولی صحبتی نمی‌کند😔. او در خیال خود به حفظ رابطه‌شان کمک می‌کند؛ اما درحقیقت به رابطۀ زناشویی‌شان و همسر خود خیانت بزرگی کرده است😔. او در ذهن خود این فرضیه را مطرح می‌کند که «او باید بداند که من چه خواسته‌ای دارم»😳 یا اینکه «او می‌داند که من از فلان کارش ناراحت می‌شوم»😳 و البته سخت در اشتباه است😏. گاهی افراد با گفتن درستِ خواسته‌هایشان می‌توانند کمک بزرگی به خود و همسرشان کنند و نیازی نیست که آزردگی‌ها و ناکامی‌هایشان را درون خود بریزند⛔، چون این بغض‌های فروخورده😔، روی هم تلنبار می‌شود و ناگهان موجب انفجار و واکنش خشمناک شدیدی می‌شود😡💣. 📚کتاب زوج درمانی به زبان ساده (جلد 1) نوشته سعیده صدیقی. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✨ #حکومت ، #مديريت #خدمت 💛 #امیرالمؤمنین علي عليه السلام در نامه‌اي به مالک اشتر فرمودند : 👑 وَ اَمّا بَعدُ فَلا تُطَوِّلُنَّ اِحتِجابَکَ عَن رَعِیتِک... 💸 و اما بعد، فاصله ات را از مردم طولانی نکن، زیرا جدایی حاکمان از مردم باعث می شود حاکمان در تنگنا قرار بگیرند و به بسیاری از مسائل و امور آگاه نشوند. 📚 #نهج_البلاغه ، #نامه ۵۳
〰🔶🔸🌹🔸〰🔶🔸🌹🔸〰🔶〰 👈 از این سخن امام چند مطلب دقیق علمی استفاده میشود: الف: تاریخ یک منبع شناخت دقیق تجربی است. ب: قوانین حاکم بر تاریخ ثابت است. ج: تاریخ دارای ضابطه و قانون است. د: عامل حرکت تاریخ ، انسان است نه چیز دیگر. ح: تداوم انقلاب و سازماندهی جامع ایدهآل انسانی در رابطهی مستقیم با رعایت قوانین حاکم بر تاریخ است. 🖐 حال که باید تاریخ را بخوانیم تا برای امروز خود درس وعبرت بگیریم ، کدام منبع تاریخی را باید دید وبررسی کرد؟ 👈حضرت اقا پاسخ این سوال را اینگونه داده اند : 1⃣نهج البلاغه کتاب ماست. امروز میشود از نگاه دقیق و نافذ امیرالمومنین به واقعیتهای جامعه و جهان 🎯نگاه کرد 🎯و بسیاری از حقایق را دید 🎯و شناخت 🎯و علاج آنها را پیدا کرد؛ لذاست که به نظر ما از همیشه به نهج البلاغه ."۶۳/۱/۲۶ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈• 🔰 نهج البلاغه در کلام فرزانگان جُرج جُرداق، نویسنده و ادیب معروف مسیحی و صاحب کتاب ارزشمند امام علی علیه السلام و صدای عدالت انسانی در مورد نهج البلاغه چنین می نویسد: «آیا درتاریخ مشرق زمین، هیچ به سراغ نهج البلاغه رفته اید؟... نهج البلاغه ای که از فکر و خیال و عاطفه، آیاتی به دست می دهد که تا انسان هست و تا خیال و عاطفه و اندیشه انسانی وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی هنر او پیوند ناگسستنی خواهد داشت. سخنانی به هم پیوسته و هماهنگ، جوشان از درکی عمیق و بینشی ژرف، لبریز از شور واقعیت و گرمی حقیقت، و سرشار از اشتیاق تمام برای شناخت ماورای این حقیقت. سخنانی زیبا و نغز، که زیبایی موضوع و بیان، آن چنان در آن به هم آمیخته که تعبیر با مدلول و شکل با معنا یکی شده اند؛ هم چنانکه حرارت با آتش و نور با خورشید یکی هستند. بشر نیز در مقابل آن، چونان موجودی است که در برابر سیلی خروشان، دریایی پرموج، توفانی سرکش یا گردبادی تند قرار گرفته است». https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی عاشقانه_ای_برای_تو 📖این داستان کاملا‌ واقعی بوده و نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. 🖊نویسنده:شهید ایمانی https://eitaa.
.......: ✨ ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت یــازدهـــم (زنـدگـے بـا طـعـم بـاروت) از ایرانی های توی دانشگاه یا از قول شون زیاد شنیده بودم که امیرحسین رو مسخره می کردن و می گفتن: ماشین جنگیه ... بوی باروت میده ... توی عصر تحجر و شتر گیر کرده و ... . ولی هیچ وقت حرف هاشون واسم مهم نبود ... امیرحسین اونقدر خوب بود که می تونستم قسم بخورم فرشته ای با تجسم مردانه است ... . اما یه چیز آزارم می داد ... تنش پر از زخم بود ... بالاخره یه روز تصمیم گرفتم و ازش سوال کردم ... باورم نمی شد چند ماه با چنین مردی زندگی کرده بودم ... . توی شانزده سالگی در جنگ، اسیر میشه ... به خاطر سرسختی، خیلی جلوی بعثی ها ایستاده بود و تمام اون زخم ها جای شلاق هایی بود که با کابل زده بودنش ... جای سوختگی ... و از همه عجیب تر زمانی بود که گفت؛ به خاطر سیلی های زیاد، از یه گوش هم ناشنواست ... و من اصلا متوجه نشده بودم ... . باورم نمی شد امیرحسین آرام و مهربان من، جنگجوی سرسختی بوده که در نوجوانی این همه شکنجه شده باشه ... و تنها دردش و لحظه سخت زندگیش، آزادیش باشه ... . زمانی که بعد از حدود ده سال اسارت، برمی گرده و می بینه رهبرش دیگه زنده نیست ... دردی که تحملش از اون همه شکنجه براش سخت تر بود ... وقتی این جملات رو می گفت، آرام آرام اشک می ریخت ... و این جلوه جدیدی بود که می دیدم ... جوان محکم، آرام، با محبت و سرسختی که بی پروا با اندوه سنگینی گریه می کرد ... . اگر معنای تحجر، مردی مثل امیرحسین بود؛ من عاشق تحجر شده بودم ... عاشق بوی باروت ... ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی عاشقانه_ای_برای_تو 📖این داستان کاملا‌ واقعی بوده و نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. 🖊نویسنده:شهید ایمانی https://eitaa.
.......: ✨ ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت دوازدهــم (بـا مـن بـمــان) این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواها و غر زدن های من ... آرامش و محبت امیرحسین ... زودتر از چیزی که فکر می کردم؛ این یک سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد ... . اصلا خوشحال نبودم ... با هم رفتیم بیرون ... دلم طاقت نداشت ... گفتم: امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشه اما من دلم می خواد تو اینجا بمونی و با هم زندگی مون رو ادامه بدیم ... . چند لحظه بهم نگاه کرد و یه بسته رو گذاشت جلوم ... گفت: دقیقا منم همین رو می خوام. بیا با هم بریم ایران. . پریدم توی حرفش ... در حالی که اشکم بند نمی اومد بهش گفتم: امیر حسین، تو یه نابغه ای ... اینجا دارن برات خودکشی می کنن ... پدر منم اینجا قدرت زیادی داره. می تونه برات یه کار عالی پیدا کنه. می تونه کاری کنه که خوشبخت ترین مرد اینجا بشی ... چشم هاش پر از اشک بود ... این همه راه رو نیومده بود که بمونه ... خیلی اصرار کرد ... به اسم خودش و من بلیط گرفته بود ... . روز پرواز خیلی توی فرودگاه منتظرم بود ... چشمش اطراف می دوید ... منم از دور فقط نگاهش می کردم ... . من توی یه قصر بزرگ شده بودم ... با ثروتی زندگی کرده بودم که هرگز نگران هیچ چیز نبودم ... صبحانه ام رو توی تختم می خوردم ... خدمتکار شخصی داشتم و ... . نمی تونستم این همه راه برم توی یه کشور دیگه که کشور من نبود ... نه زبان شون رو بلد بودم و نه جایگاه و موقعیت و ثروتی داشتم. نه مردمش رو می شناختم ... توی خونه ای که یک هزارم خونه من هم نبود ... فکر چنین زندگی ای هم برام وحشتناک بود ... . هواپیما پرید ... و من قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شعر زیبا مادر👌 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
حنا دختری در مزرعه https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ورژن های مختلف موتور دهه شصت😄 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از حسین زاده....
آیا میدانید؟ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بیشترین میزان جابه‌جایی بین المللی رو تو جهان این میزا دارن اینجا مرز بلژیک و هلند هستش و چون در هلند زودتر مغازه‌ها می‌بندند بعدش میزهاشونو قرض میدن به رستوران بغلی در بلژیک! https://eitaa.com/zan
📸عریض ترین خیابان دنیـا در آرژانتـین با ۱۶ باند https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شگفتیهای خلقت ِ پروانه ای که وقتی بالهاشو میبنده یه برگ دیده میشه ! https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان واقعی عاشقانه_ای_برای_تو 📖این داستان کاملا‌ واقعی بوده و نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. 🖊نویسنده:شهید ایمانی https://eitaa.