eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت و جدل 03.mp3
4.53M
3 ✍ کلمات و سخنان یک انسان، معرف درونِ او، و ساختارِ باطنش هستند. 🔻برای بزرگتر شدن روحمان، و قدرتمندتر شدن باطنمان؛ اول بایدیادبگیریم چجوری حرف بزنیم
🕌در محضر امام روح الله (۱۸۷) 💠 امام و نگرانی برای اسلام 📌 امام خمینی (ره ): من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمد رضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طورى که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم. این نگرانى هست و زیاد است... اگر بنا باشد که هر جا آدم برود می‌بیند که [دائماً] مردم دارند شکایت می‏‌کنند. زن و بچه مردم می‌آیند گریه می‌کنند. می ‏آیند [التماس‏] می‏ کنند. من هم خسته دارم می‏‌شوم. خدا می‏‌داند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمی‌شدم، هر فشاری می‏‌آوردند بر من خسته نمی‏‌شدم، حالا دارم از خودمان خسته می‌شوم؛ آخر چرا باید این طور باشد. یک فکری بکنید. اگر دیر بجنبید اسلام را در خطر تضییع و رفتن آبرویش قرار داده‏‌اید. مسئولیم همه ما... در هر صورت برسید به داد اسلام. به دست ما خراب نشود اسلام. اگر یک وقت به دست دشمنهای ما می‏‌شد ما مسئول نبودیم. اگر حالایی که به دست ما رسیده، به دست ما خراب بشود اسلام، ما مسئولش هستیم ... 📚 صحیفه امام،جلد ۱۱، صفحه ۳۱۲ تا ۳۱۸ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
پاكزاد مفلوج شفا يافت در غروب روز پنجشنبه ۴ شعبان ۱۳۷۳ استوار پاكزاد مفلوج شفا يافت چنانچه در روزنامة خراسان شماره ۱۳۷۷ گويد كه استوار پاكزاد كه در حدود سن ۶۰ سالگي است در حدود ۳۰ سال قبل بواسطه اصابت گلوله از هر دو پا و دست چپ فلج شد و علاج اثر نكرد در اين روز به قصد استشفاء به آستان قدس رضوي رفت و شفاي خود را درخواست كرد در حين زيارت از حضرت قمربني هاشم حضرت ابوالفضل (ع) هم استمداد كرد كه ناگهان حالت اغماء به او دست داد و در آن حال بزرگواري را ميبيند كه ميگويد استوار پاكزاد برخيز. چون چشم باز ميكند كسي را نميبيند لكن ملتفت ميشود كه در خود هيچ بيماري ندارد و از زمان صحتش سالمتر است. پاييز از راه مي‌رسد نويسنده: علي براتي کجوان نام بيمار: مجتبي نوع بيماري: جراحت شديد در اثر تصادف نان خريد و آرام آن را روي زين عقب موتور بست، روي موتور نشست و آن را روشن کرد، به رو به رو خيره شده بود. بادي به ميان موهايش دويد، برگهاي روي زمين به اين و آن طرف ميدويدند. به راه افتاد چهره همسر مهربانش جلوي چشمش مجسم شده بود که به او لبخند ميزد. تبسمي بر لبانش نشستو بر سرعت موتور افزود، به اطراف خيابان نگاهي انداخت و باز به جلويش خيره شد، به يکباره اتومبيلي به سمت چپ خيابان پيچيد و مرد دستپاچه پيش از آن که بخواهد ترمز بگيرد با ماشين برخورد کرد، به هوا پرت شد و با شدت به زمين برخورد کرد و ديگر چيزي نفهميد و سياهي و سياهي. راننده با عجله پايين دويد. مرد جوان بر روي زمين افتاده بود و خون سرش آسفالت سياه را به رنگ خود در آورده بود، لحظه به لحظه بر تعداد جمعيت افزود ميشد، صدايي مرد راننده را به خود آورد و او با سرعت به سوي تلفن دويد. آمبولانس رسيد و پير خونآلود مرد جوان را درون خود جاي داد، صدايي شنيده شد، برادر صبر کنيد حلقه ازدواجش روي زمين افتاد و... سالن بيمارستان از ازدحام جمعيت گم شده بود، دکتر بعد از معاينه مرد جوان دستور عکسبرداري ميدهد و بعد اطاق عمل، زني جوان به همراه مردي ميانسال سر ميرسند. صداي گريه و شيون سالن را پر ميکند و مرد جوان را به اطاق عمل ميبرند. صداي تيک تاک ساعت انتظار را کشندهتر ميساخت و مر ميانال درون خودش ميشکست. زن جوان چادرش را به دندان گرفته بود و نگراني از چشمهايش ميباريد. پيرزني از راه ميرسد و خودش را ميان بازوان دختر مياندازد. اشکهايش جاري ميشود. صداي دعا يک لحظه قطع نميشود. پيرمرد پشت اطاق عمل چهره رنگ پريده پسرش را نظاره ميکند، زمان به کندي ميگذرد، پيرمرد پشت اطاق عمل چره رنگ پريده پسرش را نظاره ميکند، زمان به کندي ميگذرد، پيرمرد احساس دلشوره عجيبي وجودش را گرفته است. مرد جوان را از اطاق عمل بيرون ميآورند و به قسمت مراقبتهاي ويژه انتقال ميدهند. چشمهاي منتظر يک آن از روي صورت مرد برداشته نميشود. پيرمرد به سوي دکتر ميرود و دکتر در جواب ميگويد: فقط دعا کنيد، حالش خيلي وخيم است و پيرمرد دوباره ميشکند، بر ميگردد، چشمهايش با چشمهاي عروسش تلاقي ميکند و اشکهاي او را ميبيند. پرستار از اتاق بيمار بيرون ميآيد و فرياد ميزند: دکتر، دکتر، مريض حالش خوب نيست و دکتر به همراه چند نفر ديگر به اتاق مريض ميدوند و چند لحظه بعد پيکر بيجان مرد روي برانکارد به طرف سردخانه در حال حرکت بود. صداي گريه و زاري سالن را پر کرده بود، پيرزني به سر و صورت ميزد، زني در گوشهاي نشسته و باران اشک از چشمهايش جاري بود و پيرمرد از بيمارستن خارج ميشود. پيرمرد در هياهو و ازدحام حرم خودش را گم کرده بود ميلرزيد، گريه ميکرد، سرش را به ضريح گذاشه بود و ميگريست: آقا نوکر آستانت آمده، من پيرمرد توي اين دنيا به جز پسرم چه کسي رو دارم؟ به عروسم رحم کن. از خدا بخواه جوانم را به من برگردونه، آقا، به جان جوادت قسمت ميدهم. و ديگر گريه بود، اشک، آه بود و درد، چيزي درونش فرياد ميزد. دستهايش ضريح را محکم گرفته بود که چيزي شايد نوري، درونش روشن شد، اشکهايش را با پشت دستش پاک کرد، سلامي داد و آرام از ضريح رو برگرداند. به صحن که رسيد باد پاييزي به صورتش خورد. آفتاب کمرنگي بر گوشهاي از صحن ميتابيد و پيرمرد از حرم خارج شد. تا به داخل سالن بيمارستان رسيد همه را خوشحال ديد. تعجب کرد. زن جوان پيش دويد و خنده کنان گفت: عمو، مجتبي زنده شد و پيرمرد رو به قبله ايستاد بغض آمد و آمد و چون اشکي از چشمهاي پيرمرد بيرون زد و از لاي شيارهاي گونهاش روي دستهايش چکيد. زن همچنان ميگفت: وقتي شما رفتيد مجتبي را به طرف سردخانه ميبردند که انگشت پاي او تکان ميخورد. پرستار ميفهمد و سريع او را به اتاقش بر ميگردانند. دکترها جمع ميشوند و تنفس مصنوعي و... که به يکباره صداي الله اکبر به گوش ميرسد. عمو جان مجتبي زنده ميشود. به خدا راست ميگم. پيرمرد ميگريست، سرش را تکان داد. آرام به سينهاش ميکوبيد و ميگفت: قربونت برم، آقا، عنايت کردي، لطف کردي تا آخر عمرم مديونتم و...
ب) آثار ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) بر فرقۀ زیدیه تأثیر مهم و کلّی ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) بر زیدیان را می‌توان در خاموش شدن قیام‌های آنان در آن زمان دانست. [۱] زیدیان که یکی از علت‌های اصلی قیام هایشان، واگذاری حکومت به یکی از اولاد حضرت فاطمه (س) بود؛ وقتی دیدند که ولایت عهدی به یکی از علویان فاطمی یعنی امام رضا (علیه السلام) واگذار شده، دیگر دلیلی برای قیام نداشتند و شاید با توجه به مشکلات و درگیری‌های مأمون با عباسیان و نیز واگذاری ولایت عهدی به یکی از علویان، گمان می‌کردند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل خواهد شد. از این رو، نه تنها دست از قیام کشیده بلکه به یاری حکومت مأمون نیز شتافتند. به عنوان نمونه در این مورد، وقتی به عباس بن موسی دستور داده شد که ابتدا برای مأمون و سپس برای برادرش امام رضا (علیه السلام)، مردم را دعوت نماید، او طبق دستور عمل کرد ولی با نارضایتی و عدم موافقت عدۀ زیادی از شیعیان روبرو شد. [۲] که البته شاید بتوان این گونه افراد – منظور، عباس بن موسی و امثال او- را از جمله افرادی دانست که بنا به گفتۀ برخی منابع، به خاطر جاه و مقام و رسیدن به اهداف دنیوی، اطراف امام ---------- [۱]: برای آگاهی از رابطة قیام‌های علویان و ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) ر. ک: صفری فروشانی، تحلیلی بر قیام‌های علویان در دوران امام رضا (علیه السلام) و ارتباط آن با ولایتعهدی، پیشین، صص ۷۰-۷۳. [۲]: ر. ک: طبری، پیشین، صص ۵۵۹-۵۶۰. (علیه السلام) جمع شده بودند. [۳] ولی به طور کلّی، مسألۀ ولایت عهدی امام (علیه السلام)، باعث شد که گروهی از زیدیان، حداقل در زمان ولایت عهدی امام (علیه السلام) به امامت ایشان رو آورده و مطیع آن حضرت (علیه السلام) شوند. [۱] و از آثار این ولایت عهدی بر بسیاری از زیدیان جدید، این است که آنان از امام رضا (علیه السلام) به عنوان یکی از ائمۀ خود یاد می‌کنند و نام ایشان را در فهرست اسامی امامان خویش می‌آورند و استدلالشان برای این پذیرش امامت ایشان، ورود آن حضرت (علیه السلام) به عرصۀ سیاست است. چرا که به نظر آنان، امام (علیه السلام) با پذیرش ولایت عهدی و ورود به عرصۀ سیاست، شرط آنان برای امامت را دارا بوده؛ زیرا قیام به سیف را اعم از شمشیر کشیدن ظاهری دانسته و ورود به عرصۀ سیاست را، نوعی از قیام به سیف می‌دانند. [۲] ---------- [۳]: ر. ک: نوبختی، پیشین، ص۸۶؛ اشعری قمی، پیشین، ص۹۴. [۱]: نوبختی، پیشین، ص۸۶؛ اشعری قمی، پیشین، ص۹۴. [۲]: ر. ک: مهدی فرمانیان، سید علی موسوی نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، چاپ دوم، نشر ادیان، قم، ۱۳۸۹، ص ۱۹۴؛ جمعی از کارشناسان، میزگرد شیوه برخورد امام رضا (علیه السلام) با فرقه‌های درون شیعی، پیشین، ص۴۹. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم به راه - قسمت سی ام.mp3
11.6M
🎬قسمت: سی اُم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عقاب دنیوی منکر فضیلت پرچمداری امیرالمؤمنین (علیه السلام) سعد بن ابی وقاص می‌گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز صبح روز جمعه را با ما اقامه فرمود آن گاه روی مبارک و زیبای خویش را به سوی ما کرده حمد و ثنای خدا را به جا آورد و فرمود: روز قیامت در حالی بیرون می‌روم که علی بن ابی طالب (علیه السلام) پیشاپیش من «لواء الحمد» را در دست دارد که از دو تکه تشکیل شده است: یک تکه از «سندس» و دیگری از «استبرق». در این هنگام مردی اعرابی از اهالی صحرای نجد از فرزندان جعفر بن کلاب بن ربیعه به وسط مجلس پریده و گفت: مرا نزد شما فرستاده اند تا سؤالی بپرسم! فرمود: بگو، ای برادر بادیه نشین! گفت: درباره علی بن ابی طالب[علیه السلام] اختلاف نظر بسیار است، شما چه می‌فرمایید؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) لبخندی زد و فرمود: ای مرد اعرابی، چرا در مورد ایشان اختلاف نظر وجود دارد؟! علی (علیه السلام) از من به مانند سر است از تن و دکمه از پیراهنم. آن مرد اعرابی خشمگینانه از جای برجسته و گفت: یا محمّد، من از علی[علیه السلام] قدرتمندترم، آیا علی[علیه السلام] قادر به حمل «لواء الحمد» هست؟! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: تُند مرو ای مرد اعرابی، که خداوند در روز قیامت چندین خصلت به وی عطا فرموده است: حُسن یوسف، زهد یحیی، صبر ایوب، سخاوت آدم و قدرت جبرئیل: و «لواء الحمد» در دست اوست و همه خلایق زیر آن پرچم هستند و او را امامان و کسانی که اجازه تلاوت قرآن و اذان گفتن یافته اند، احاطه نموده اند، و آنان کسانی هستند که در قبرهایشان دچار کرم زدگی نمی شوند. پس آن اعرابی با خشم از جای جَسته و گفت: خدایا، اگر آنچه محمّد[صلی الله علیه و آله] می‌گوید حق و درست است، سنگی بر من فرود آر! در این هنگام خداوند درباره وی فرمود: (سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ* لِّلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ* مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ) [۱] «پرسنده ای از عذاب واقع شونده ای پرسید، که اختصاص به کافران دارد [و] آن را بازدارنده ای نیست. [و] از جانب خداوندِ صاحب درجات [و مراتب] است. » [۲] ---------- [۱]: . سوره المعارج ۱ - ۳. [۲]: . تفسیر فرات الکوفی ۵۰۶؛ بحار الانوار ۸/۶ و ۳۹/۲۱۶؛ آیات الغدیر الکورانی ۴۲۹. @zandahlm1357
زبان دراز حکیمی گوید: آنکه قلبش تنگ است، زبانش دراز است. مشورت حکیمان گویند: سزاوار است که عاقل، عقلش را با عقلاء جمع کند و نظرش را با نظر حکماء جمع نماید. چرا که چه بسا نظر مستبد در رأی بلغزد و چه بسا تنها، گمراه شود. آخرت بی طلب حسن بصری گوید: ای کسی که آنچه سزایش نیست از دنیا می‌خواهد، آیا امید داری که آنچه از آخرت طلب نکرده ای به تو دهند؟ شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357