eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبادی عمارت در شهرستان دورود استان لرستان واقع میباشد. دورود در فاصله ۸۷ کیلومتری خرم آباد قرار دارد. همچنین به مقصد دورود از شهرهای تهران، مشهد، اندیمشک، اراک، مشهد، اهواز، شیراز و قم قطار هست. از سمت جنوب شرق ۳۵ کیلومتر که از دورود فاصله بگیریم به منطقه هلور می‌رسیم. چم چیت، برآفتاب، دره چنار، جله، عمارت و روستای تی روستا‌های این منطقه زیبا هستند در منطقه هلور ، هر نوع جاذبه‌ای که لرستان با آن شناخته می‌شود، وجود دارد. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
حضرت علی علیه السلام فرمود: «عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم» یعنی: «خداوند را از طریق فسخ تصمیمها و نقض اراده‌ها شناختم. » طریق سوم، طریق اولیاء میباشد که خدا را می‌بینند و از خودش به خودش استدلال می‌کنند. چنانکه فرموده اند: «یا من دل علی ذاته بذاته، [۲] یعنی: «ای کسی که خود بر ذات خود گواه و راهنمائی» و نیز «بک عرفتک و لولا انت لم أدر ما انت » [۳] یعنی تو را به تو شناختم و اگر عنایت تو نبود شناخت تو میسر نبود. » هل تعرف الله بالخلق بل الخلق تعرف بالله، یعنی «آیا خدا را به وسیله خلق می‌شناسی و حال آنکه خلق به وسیله خدا شناخته می‌شود. » در اثبات صانع اقرب طرق، اقامه برهان از وجود بر خود وجود است. وجود یا غنی و بی نیاز از غیر است و یا فقیر و نیازمند به غیر که در صورت اول واجب است و در صورت دوم ممکن. هر وجودی که سرچشمه باشد و محتاج نباشد واجب الوجود است. وجود و هستی بحت نیازمند به علت نیست، زیرا که ظهور و بروز اشیاء به وجود است و ظهور وجود به خود وجود. ذاتی معلل نیست ولی عرضی معلل است. روشنائی خانه از نور خورشید است و نور خورشید از خود آن. پرسش از علت تحقق و به هستی آمدن ماهیات روا است زیرا که: «ماهیات من حیث هی لیست الأ هی) [۱] ولی در باره علت وجود جائی برای پرسش نیست زیرا که: «ثبوت وجود الشیء لنفسه ضروری و سلبه عنه ممتنع. [۲] اگر چشم دل کور باشد نور وجود را نمی بیند و فقط ماهیات را مشاهده و از طریق ماهیات به وجود حق استدلال می‌کند. اما اگر آدمی با چشم دل بنگرد بر خود وجود نظر می‌کند و همه اشیاء و ماهیات را به واسطه هستی و وجود در می‌یابد و می‌فهمد. چرا وقتی که آفتاب بر می‌آید و بر دیوار می‌تابد از نقش و سایه دیوار بر وجود آفتاب استدلال کنیم؟ و حال آنکه به برکت آفتاب است که نقش و سایه دیوار ظاهر شده است. مبادا دچار اشتباه شده بگوئی که «هر هستی خدا است، بلکه باید بدانی که رامکان وجود غیر از «امکان ماهیت» است. مقصود از «امکان ماهیت آنست که نسبت ماهیت به وجود و عدم یکسان است، در حالیکه غرض از «امکان وجود امکان فقری آن بوده و اشاره به نیازمندیی است که این قسم از وجود، به وجود سرچشمه هستی با واجب الوجود دارد، و معنی آن تساوی به وجود و عدم نیست. امکان وجود به معنی ارتباط و وابستگی به غیر است. وجودی که مربوط به غیر شد و اشراق غیر بود، ممکن الوجود خواهد بود. از آنرو که هر ما بالعرضی منتهی به مابالذات می‌شود، لذا وجودی که هستی اش از خودش نیست دارای امکان وجود است، یعنی وابسته و عین ربط به وجود غیر می‌باشد، که این وجود سرچشمه را واجب الوجود می‌نامند، و این سخن مغایر با قاعده کلی «ثبوت وجود الشیء لنفسه ضروری و سلبه عنه ممتنع» نمی باشد. آنان که متوجه نور وجود گشتند «اولم یکف بربک انه علی کل شیء شهید»، دیگر ---------- [۲]: ۲- عبارتی از دعای صباح منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) میباشد. [۳]: ٣- قسمتی از دعای عرفه منسوب به حضرت امام حسین علیه السلام است. [۱]: ا. ماهیات به لحاظ ماهیت بودن، چیزی جز ماهیت نیستند. [۲]: ۲- «ثبوت وجود شیء برای خودش ضروری و سلب آن از او ممتنع است. » نیازی به آیات آفاقی و انفسی ندارند. متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار تدل علیک عمیت عین لاتراک و لاتزال علیه رقیبا و خسرت صفقه عبد لم تجعل له من حبک نصیب کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک [۱] یعنی: «چه زمان غایب و پنهان بودی تا که نیازمند به دلیلی باشی که راهنمای بسوی تو باشد؟ و چه هنگام دور گشتی تا آنکه نیاز به آن افتد که نشانه‌ها و آثار دلالت بر وجود تو کنند؟ کور است دیده ای که از دیدن تو محروم است در حالی که تو همواره مراقب و نگهبان اویی! و زیان دید بنده ای که از محبت خود نصیب و بهره ای در قلب او قرار ندادی! آدمی چگونه در جستجوی تو جویای دلیل و راهنما شود، در حالی که دلیل و راهنما در هستی خویش نیازمند به تو است؟ اساسا لازمه غنای بالذات در یک موجود آنست که وجود عین ذات او باشد. در صورتی که اگر وجود عارض بر ذات شیء باشد، مانند ماهیت انسان که گاهی محمول آن «وجود» و گاه دیگر «عدم» است، شیء مزبور نمی تواند غنی بالذات یا واجب الوجود باشد، زیرا که هر امر عرضی معلل است و ناچار باید منتهی به ما بالذات شود. بنابر این مصداق مفهوم واجب الوجود حقیقت وجود صرف است. و این مصداق هم هما حقیقت صرف الشیء کلما فرضته ثانیة فهو هو [۲] می‌باشد. از اینرو قاطبه اهل حکمت گفته اند که واجب الوجود را ماهیتی نیست: «الحق ماهیته انیته [۳] یعنی «ماهیت حق ---------- [۱]: ۱- قسمتی از دعای عرفه. [۲]: ۲- یعنی: «شیء محض آنست که هر گاهی بخواهی برای بار دوم او را فرض کنی، باز خودش خواهد بود. » [۳]: ۳- از منظومه حکیم سبزواری اعلی الله مقامه.
متعال همان وجود و هستی او است. » اگر قرار شد که دو واجب الوجود باشد، هر دوی آنها باید غنی بالذات بوده، یعنی عین وجود باشند، و لازمه این سخن آنست که در «صرف الشیء» یا «شیء محض» دو عین قائل شویم، در حالیکه در شیء محض یا در وجود بحت و بسیط تصور دوگانگی محال است. از اینرو واجب الوجود واحد بوده و تعدد برای آن قابل فرض نیست. به همین دلیل ملاحظه می‌کنیم که در بعضی از اخبار مربوط به توحید، از تصور وحدت عددی در مورد خداوند نهی شده است. چنانکه مرحوم صدوق نقل می‌کند که در یکی از جنگها وقتی که حضرت علی (علیه السلام) سرگرم کارزار بودند، شخصی از آن حضرت پرسید که «الله واحد» یعنی چه؟ اطرافیان حضرت او را منع کردند، ولی حضرت آنها را رد نمود و فرمود که من برای همین شمشیر می‌زنم. آنگاه در پاسخ او فرمود: جمله «الله واحد دارای چهار معنی یا چهار وجه می‌باشد که اطلاق دو وجه آن بر خداوند جائز نبوده و فقط دو وجه دیگر آن برای خداوند ثابت است. فوجهان لایجوزان بها علی الله فوجهان ثبتان». آنگاه توضیح فرمودند که آن دو وجهی از وحدت که بر خداوند قابل اطلاق نیست عبارتند از: «وحدت عددی» و «وحدت نوعی» فقول القائل واحد یقصد به باب الاعداد... ) البته در عباراتی نظیر «لک یا رب وحدانیة العدد و قدرة الحیاة الابد [۱] آنچه به نظر می‌آید آنست که مراد از «وحدانیة العدد، بیان کمال عظمت خداوند است، زیرا که همه چیز متعلق به اوست. لذا وقتی که حضرت ایوب گفت خدایا کاش در جایی بودم که می‌توانستم با تو مباحثه و اظهار حجت کنم، پاره ابری به او گفت: بگو! پس هر چیزی متعلق به خدا است و حضرت امیر (علیه السلام) نیز در هر رکعتی از نماز از غیر حق تبری می‌جست و می‌فرمود که خود او قوه و توان داده که من می‌توانم رکوع کنم. پس وحدتی که در عالم به چشم می‌خورد، طفیل وحدت حق است، و اشیاء ظل وجود حضرت حق اند، و وحدت عددیه ظل وحدت حقیقیه است، و قدرتی هم که میگوئیم همین است. مراد آنست که وحدت، امری وجودی و کثرت، امر عدمی است. معنی کثرت عدمی بودن است، زیرا که کثیر چیزی جز تکرار واحد نیست، و آنکه گرفتار کثرت است تا از کثرت نمیرد به عالم وحدت و یگانگی نرسد و تبدیل به خیر نشود، زیرا که وحدت خیر است. شیخ عطار می‌فرماید: ای روی درکشیده به بازار آمده خلقی بدیدن طلسم گرفتار آمده غیر تو هر چه هست سراب و نمایش است کاینجا نه اندک است و نه بسیار آمده اینجا حلول کفر بود اتحاد هم کاین وحدت است لیک به تکرار آمده یک صانع است وصنع هزاران هزار بیش جمله زنقد علم نمودار آمده بحری است غیر ساخته از موجهای خویش ابری است عین قطره عدد بار آمده اینرا مثال هست بعینه یک آفتاب کز عکس او دو کون پر انوار آمده والاکلام حق که علی الحق یکی است بس پس در نزول مختلف آثار آمده برخود پدید کرده زخود سر خود دمی ---------- [۱]: ا- یعنی: «پروردگارا! وحدت و یگانگی در عدد، و قدرت حیات ابد و جاودانه ویژه تور است. » هجده هزار عالم اسرار آمده در باغ عشق یک احدیت که یافته است شاخ درخت و برگ و گل خار آمده یک عین متفق که جز او ذره ای نبود چون گشت ظاهر اینهمه اغیار آمده عکسی ز زیر پرده وحدت علم زده در صدهزار پرده پندار آمده یک پرتو او فکنده جهان گشته پر چراغ یک تخم کشته اینهمه در بار آمده بر خویش جلوه دادن خود بود کار تو تا صد هزار کار زیک کار آمده [۱] وحدتی که در خداوند است، نه بدان معنی است که او فردی است و فرد دیگر نیست، بلکه او وجود صرف است و فرض غیر برایش محال است. و اما دو مفهوم دیگر از وحدت که در مورد خداوند صدق می‌کند، عبارتند از: واحد لا شبیه له» یعنی: «واحدی که شبیه و مانندی برای او نیست. »، و «واحد احدی الذات و احدی الصفات» یعنی «واحدی که در ذات و صفات یکتا است. » فرق میان «واحد» و «احد» در آنست که واحد در مقام وحدت وجود و نیز در مقام وحدت معانی مثل وجود واحد است، اما به حسب معنی تعدد دارد. مثلا یک موجود زنده اگر چه واحد است، ولی هزار معنی دارد: جسم است، نامی است، حساس است، متحرک بالاراده است، سمیع است، بصیر است و..... و معنی «احد» در جایی به کار می‌رود که معانی و صفات منتفی باشند. ---------- [۱]: ١- قسمتی از یک غزل شیخ فریدالدین عطار نیشابوری قدس سره به همان برهان که ضرورت منتهی شدن وجود ممکنات به واجب الوجود اثبات می‌شد، ضرورت نشأت یافتن تمام اسماء حسنی و صفات علیا نیز از اصل و منشأی که این صفات ذاتی او می‌باشند، اثبات می‌شود. ...... ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 قدمامو تند کردم، نمیدونم چرا بهم ریخته بودم مگه قرار بود چی بشه؟! چرا انقدر آشفته ام، رسیدم دم خونه ی سمیرا اینا زنگ زدم، بعد چند دقیقه در باز شد و سمیرا اومد بیرون با دیدنم انگار جا خورده باشه - چیشده مگه؟! با نگرانی بهش نگاه کردم و گفتم: نمیدونم، دارم دیوونه میشم سمیرا، نمیدونم چم شده دستمو گرفت و گفت: ای بابا، باز شروع کردی، تو باید الان خوشحال باشی، آقای یاس داره میاد خونتون اونوقت تو آشفته ای! با کلافگی سرمو تکون دادم، نمیدونستم چی بگم حتی تو این موقعیت سمیرا هم منو درک نمیکرد، تکیه دادم به دیوار خونشون با غم نگاهم کرد و گفت: آخه دختره ی دیوونه چرا اینکارو میکنی با خودت چرا الکی خودتو عذاب میدی باور کن اگه یه بار باهاش حرف بزنی دیگه این حالت برزخی ات تموم میشه نگاهش کردم، بهش حق میدادم که چیزی نفهمه از این حال من چون هنوز به این حال بد گرفتار نشده بود تکیه مو از دیوار برداشتم و گفتم: من میرم دیگه..کلی کار داریم، خداحافظ سریع باهاش خداحافظی کردم و راه افتادم سمت مغازه، مثلا به مامان گفتم میرم تخم مرغ بخرم، اما واقعیتش میخاستم این دردمو به کسی بگم اما نشد، سمیرا نمیتونه درکم کنه تقصیر اون نیست، من خیلی عوض شدم من به جایی رسیدم که کسی نمیتونه منو درک کنه حتی خودش، خودِ اون کسی که به خاطرش به این حال و روز افتادم، بعد از خریدن تخم مرغ راهی خونه شدم، باز قرار بود بعد یکسال ببینمش کسی رو که یکسالِ تمام مدهوش عطر یاسش شدم، کسی که از عید پارسال تا این عید منو بهم ریخته،(خدا به خیر بگذرونه این عید رو!!) کسی رو که برای اولین بار بهش تو زندگی ام دل بستم، نمیدونم این لرزش قلب و استرس و آشفتگی ام برای چیه؟! شاید چون تمام یکسال رو به نامحرمی فکر کردم که جای خدا رو تو قلبم می گرفت، کسی که شاید حتی لحظه ای بهم فکر نکرده... ٭٭٭٭٭ 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 آخرین میوه رو تو ظرف چیدم و رو به مامان گفتم: تموم شد! در حالی که در قابلمه رو میذاشت روش گفت: دستت درد نکنه، حالا برو آماده شو، الاناست که پیداشون بشه چشمی گفتم و رفتم تو اتاقم، مهسا آماده بود و پشت پنجره نشسته بود نگاهش که به من افتاد لبخند مرموزی زد، منظورشو نفهمیدم بی توجه به لبخندش کمدم رو باز کردم تا لباس مناسبی پیدا کنم باز استرس تو تمام وجودم سرازیر شد، چرا انقدر دیوونه بازی درمیارم شاید سمیرا راست میگفت من زیادی ضعف نشون میدم، چشمامو بستم و زیر لب یه بسم الله گفتم تا شاید قلبم آروم بشه و بتونم درست تمرکز کنم ... روسری مو که بستم صدای زنگ بلند شد، باز این استرس، باز دیدنش منو از همین حالا دیوونم میکرد، از صبح که مامان گفته بود که عمو جواد اینا میان قلبم آروم و قرار نداشت .. چادرمو سر کردم، مهسا هم چادر به سر از اتاق رفت بیرون، نگاهی به خودم تو آیینه انداختم من باید قوی باشم قوی، نباید هیچ کس حس منو نسبت به اون بفهمه، هیچکس، هیجکس، حتی خودِ عباس! صدای سلام و احوال پرسی شون که اومد از اتاق اومدم بیرون عمو جواد اولین نفر بود که نگاهش بهم افتاد لبخند مهربونی بین ریش های نقره ایش نشست: سلام دخترم سلامی دادم و سرم رو به زیر انداختم ملیحه خانم نزدیک اومد و باهام روبوسی کرد، صدای بم مردونه ای آمیخته شد با صدای محمد که در حال سلام و احوال پرسی بود، با همون سر به زیری با حس کردن عطریاس متوجه اومدنش شدم، زیر لب ناخودآگاه زمزمه کردم "عباس" ... 💌نویسنده: بانو گل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-2 - ساز و آواز راست پنجگاه.mp3
2.06M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 من که حیران ز ملاقات توام چون خیالی ز خیالات توام نقش و اندیشه من از دم توست گویی الفاظ و عبارات توام گاه شه بودم و گاهت بنده این زمان هر دو نیم مات توام 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
محبت درمانی 62.mp3
9.56M
۶۲ قیمت دلتُ اینجوری محک بزن👇 چقدر اشتیاق داری، کارهات تموم شه و با خدا خلوت کنی؟ ♥️اگه دلت برا تنهاشدن با خدا پر میزنه؛ یعنی قیمتیه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراض هم‌وطن ساکن آلمان به ایرانی‌های داخل ایران: هفت روز هفته دارم کار میکنم و هنوز دارم درجا میزنم ۵ صبح پامیشی ساعت ۸ شب می‌رسی خونه ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
❌💠 هائیتی به مثابه گوشت قربانی! 🔻 از اولین سرزمینهایی است که توسط غارتگران اروپایی در سال ۱۴۹۲ و توسط اشغال شد. این کشور بازها توسط چپاولگران اروپایی دست بدست شده و در نهایت در اواخر قرن نوزدهم به اشغال آمریکایی‌ها درآمد. 🔻 حضور قریب به پنج قرنی غارتگران اروپایی، چیزی از منابع اقتصادی و انسانی و هویتی این سرزمین باقی نگذاشته است. ❗️"نوام چامسکی" جامعه شناس آمریکایی در یکی از نوشته‌های خود، تحلیلی در مورد حضور آمریکا در هائیتی ارائه داده و نوشته است:" ‼️ به هائیتی یکی از فقیر‌ترین کشور‌های جهان نظری می‌افکنیم. کشوری که از سوی فاتحان اروپائی در موقع ورودشان به این منطقه، نام بهشت گرفت و بعداً سرچشمه بخشی نه چندان ناچیز از ثروت اروپا شد، آنچنان شیره‌اش کشیده شد که شاید دیگر هرگز نتواند روی پا‌های خود بایستد. در سال‌های اخیر دهقانان و کپرنشینان هائیتی در بد‌ترین شرایط زندگی به سر برده‌اند، زندگی که انسان‌های کشور‌های ثروتمند حتی نمی‌توانند آن را تصور کنند. ‼️ هاییتی ای که خود گرسنه است امروز دارد به آمریکا غذا صادر میکند. 💠 Haiti, by Noam Chomsky (Excerpted from Secrets, Lies, and Democracy) 🌐 https://chomsky.info/secrets05/ 🔴 چهره واقعی غرب ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
26.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡️ مستند 🎯 قسمت چهل‌ونهم: 👈 اهل‌بیت (ع) مدیران عالَم 💥 آیا مسیر تاریخ را شیطان تعیین می‌کند؟! 📚 مقالات مرتبط: 📖 مجموعه مقالات شناخت تمدن شیطانی غرب 👉 https://jscenter.ir/jews-and-the-media/jews-and-culture/13849 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
حديث مكه و كوفه گو اينكه ميرزا عليمحمد در ابتدا خود را باب ناميده و ادعاي قائميت ننموده تا از ايجاد تشنج و منع ورود افراد به حزب خود جلوگيري نمايد ولي چون تنها اين ادعا كفايت نمي نموده و با گفته‌هاي شيخ و سيد و احاديث تطبيق نمي يافته زيرا كسي به اسم باب موعود نبوده بلكه اين قائم موعود آل محمد و مهدي منتظر بوده كه بايد ظاهر شود. لذا براي اينكه نهايت استفاده را از تخم افشانيهاي شيخ و سيد در بين شيخيها بنمايد و از كمال حمايت پيروان آنها برخوردار شود. و از طرفي مردم غيرشيخي را نيز به عنوان قائم و قرب زمان فتح و فيروزي دلخوش سازد زمينه را براي چنين ادعائي فراهم مي‌ساخت و چون در احاديث آمده است كه قائم در مكه در حالي كه پشت بر حجرالاسود مي‌زند دعوي خواهد نمود پس نقشه چنين مسافرتي را تنظيم و طبق حكايت نبيل با قدوس به سفر حج به مكه مي‌رود. ولي حالا كجا بود آن جرئت و شهامت كه از موقعيت استفاده و در حالي كه هزاران افراد مسلمان از هر گوشه و كنار جهان در آنجا مجتمع بودند طبق مفاد حديث تكيه بر حجرالاسود نموده و فرياد برآورد اي مردم منم آن قائم موعودي كه سالهاست منتظر او هستيد! نه تنها اينكار را نكرده بلكه از مذاكرات خصوصي و اعلام موضوع به افراد معدود نيز خودداري نموده بلكه اگر قول نبيل مورد اعتماد باشد براي خالي نبودن عريضه و به منظور اجراي فورماليته آنهم در هنگام خروج از مكه كاغذي به شريف مكه مي‌نويسد كه در بين هزاران هزار عرايضي كه به دفتر او مي‌رسيده [ صفحه ۱۲۴] غرق و مورد فراموشي قرار گرفته مانند كاغذهائي كه بها به اين طرف و آن طرف ارسال مي‌داشته و يا چون پيشنهاداتي كه من در خصوص محبت مستقيم و غيره به پاپ و سازمان ملل و رؤساي دول و روزنامه‌ها فرستادم و امثال ما هزاران افراد ديگر پيشنهاداتي براي بهبود وضع جهاني و ملل مي‌نگارند كه كلا از نظر عمومي بلاتوجه مي‌مانند و فقط اگر مخاطب وقت مطالعه ي آن را داشته باشد به مثابه ي يك مقاله روزنامه در فكر او اثراتي باقي خواهد گذارد. نبيل در ص ۱۲۱ مي‌نويسد: «حضرت باب وقتي كه مناسك حج را تمام كردند توقيعي براي شريف مكه به ضميمه بعضي از آيات و آثار ديگر به واسطه ي جناب قزويني ارسال داشتند توقيع مزبور شامل معرفي مقام عظيم خودشان و دعوت شريف به ايمان و قيام به خدمت بود... شريف مكه در آن ايام به امور دنيوي سرگرم بود و به مقاصد مادي توجه داشت از اين جهت گوش به نداي الهي نداد». نبيل برا اينكه بگويد حديث اينكه قائم بايد پشت به حجرالاسود نموده و ادعاي خود را اعلام دارد واقع شده و مصداق يافته اين حكايت را ذكر مي‌كند ص ۱۱۷: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357