eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه‌ای که از صدای آنها، همسایه‌ها ناراحت بودند. ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی‌کنم و شما هر اقدامی که می‌خواهید بکنید. مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می‌کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.» از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می‌کرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می‌شد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان می‌کرد و خارج می‌شد. چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه‌کننده مواجه می‌شد که همگی یک مطلب را به او تذکر می‌دادند. وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد. 📗 عارف کامل ص۴۵ / روزنامه کیهان https://eitaa.com/zandahlm1357
🔶مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آماده‌ی آماده‌س. توی یکی از همین مهمونی‌ها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها. وقتی از مجلس برمی‌گشتیم، محمد گفت: «می‌دونی کردی! حالا باید بریم درِ خونه‌شون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی». گفتم: « اینطوری که پاک آبروم می‌ره». با خنده گفت: «تو که از بنده‌ی خدا این‌قدر می‌ترسی، چرا از خودِ خدا نمی‌ترسی؟!» همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنونده‌ی غیبت. 📙کتــاب دل دریایی، ص71-70 🔴رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) 🔶هر كس امر به معروف و نهى از منكر نمايد، جانشين خدا در زمين و جانشين رسول اوست. 📙مسـتدرك الوسـايل، ج12، ص179 https://eitaa.com/zandahlm1357
✍ آیاتی که در آنها امر آمده و لازم‌الاجرا می باشند کدام‌اند؟ قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، شامل عقائد و دستورات زیادی از جانب خداوند است که برای هدایت همه مردم نازل شده است. کتاب‌های متعددی در تفسیر و شرح آیاتی که مربوط به بخش احکام می‌شوند، با نام «آیات الاحکام» نوشته شده است که در این بین می‌توان به آیات الاحکام استرآبادی اشاره کرد همچنین کتاب‌هایی با نام دیگر مانند کتاب «کنزالعرفان» در این زمینه تألیف شده است. در ادامه به عنوان نمونه، به برخی از این آیات اشاره می‌شود: 1. دستور به نماز و زکات: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»؛[1] «و نماز را برپا دارید، و زکات بدهید، از پیامبر اطاعت کنید تا مشمول رحمت او شوید». 2. دستور به توسل و جهاد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛[2] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! تقوای خدا پیشه کنید و وسیله‌اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید. 3. دستور به حجاب: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن...»؛[3] و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را فروگیرند، و دامان خود را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار نکنند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود بیاندازند ، و زینت خود را آشکار نکنند... . 4. دستور به امر به معروف و نهی از منکر: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»؛[4] باید از میان شما، گروهی دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. 5. نهی از کشتن مؤمن: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَاً»؛[5] هیچ مؤمنی مجاز نیست که شخص مؤمنی را به قتل برساند، مگر این‌که این کار از روى خطا و اشتباه صورت بگیرد. و... [1]. نور، 56. [2]. مائده، 35. [3]. نور، 31. [4]. آل عمران، 104. [5]. نساء، 92. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه اتاق مشاور https://eitaa.com/zandahlm1357
‍ نکته بسیار مهم برای فروشنده ‼️ مبادا فروشنده از آوردن این بند کلیدی در قرارداد غفلت کند . عدم توجه به این امر مهم چه بسا سرمایه و اندوخته چندین ساله افراد را میتواند به باد فنا دهد. بنابر این فراموش نمیکنیم در قرارداد بنویسیم : " بین طرفین شرط شد که چنانچه هر یک از چکها به هر علت در موقع ارائه به بانک پرداخت نشود ، بیع و قرارداد به خودی خود منفسخ خواهد شد و فروشنده می تواند ملک را به دیگری منتقل کند در این حالت صرفا مبلغ پرداختی خریدار به کسر ۱۰ درصد قابل استرداد خواهد بود " https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ مگه میشه⁉️ مگه داریم⁉️ تردید نکن اگه ضمانت کسی رو در بانک کردی و بدهی اش را نپرداخت بانک تا دینار آخر (هم اصل پول، هم سود ، هم جرائم ، هم هزینه دادرسی ، هم هزینه اجرا و هم حق الوکاله وکیل ) را از شما خواهد گرفت .ضمن آنکه ممکنه ممنوع الخروج هم بشی. تازه اگه بانک نتونه مالی ازت پیدا کنه باید زندان هم بری‼️ پس اگه میخای ضمانت کنی از کسی ضمانت کن که یقین داری اقساط شو میپردازه و متعهد به انجام تعهداتش هست. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅شرایط تغییر تاریخ تولد ۱)تغییر سن تنها برای یک بار در طول عمر فرد پذیرفته می شود. ۲)اختلاف میان سن واقعی و سن مندرج در شناسنامه باید بیش از 5 سال باشد. ۳)اختلاف سن باید به تأیید کمیسیون مقرر در ماده برسد. یکی از اعضای کمیسیون مذکور، پزشک منتخب است که با توجه به اینکه علم پزشکی می‌تواند در شناخت واقعی سن فرد کمک‌کند، نشان‌دهنده این است که مقنن لازم می‌داند 5 سال اختلاف با واقع منطبق باشد. مرجع صالح جهت تغییر سن ۴)فرد متقاضي براي اصلاح تاريخ تولد بايد به دبيرخانه كميسيون تشخيص سن اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه خود مراجعه کند. تاريخ تشكيل جلسه رسيدگي توسط دبيرخانه كميسيون تشخيص سن محل صدور شناسنامه به متقاضي ابلاغ مي‌‏شود و وي موظف است در وقت تعيين شده به كميسيون تشخيص مراجعه كند. در صورت عدم حضور متقاضي اگر پرونده براي اظهارنظر آماده باشد، كميسيون تصميم لازم را اتخاذ كرده و در غير اين صورت درخواست وي رد مي‌‏شود؛ بنابراين خواهان مي‌‏تواند درخواست مجدد خود را به كميسيون تسليم كند.كميسيون مي‌‏تواند در صورت لزوم، صاحب سند را جهت معاينه و تعيين سن به پزشكي قانوني معرفي كند و تصميم كميسيون تشخيص سن نيز قابل اعتراض نخواهد بود. در صورت عدم موافقت كميسيون با تغيير تاريخ تولد صاحب سند, درخواست مجدد فرد متقاضي پذيرفته نخواهد شد. مرجع صالح جهت پذیرش امکان تصحیح یا ابطال این اسناد، هیئت حل اختلاف و دادگاه دانسته می باشد. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا ثبت ازدواج موقت اجباری است؟ ثبت ازدواج موقت در دفتر اسناد رسمی ازدواج، ضرورتی ندارد. اما درقانون حمایت خانواده مصوب سال 1391، درسه حالت ثبت ازدواج موقت اجباری شده ودرصورت عدم ثبت ازدواج موقت، ضمانت اجرای کیفری ومحکومیت به زندان وجزای نقدی برای مرد پیش بینی شده است موارد اجباری بودن ثبت ازدواج موقت درصورت بارداری زوجه درازدواج موقت، ثبت ازدواج موقت، الزامی است. درصورت توافق طرفین مبنی برثبت ازدواج موقت. درصورتی که ضمن عقد ازدواج موقت شرط شود. همانطور که عرض شد درصورتی که ثبت ازدواج موقت طبق موارد مذکور اجباری بوده ومرد اقدام به ثبت ازدواج موقت ننماید علاوه براجبار والزام وی به ثبت ازدواج موقت، به مجازات مقرردرقانون نیز محکوم می شود. https://eitaa.com/zandahlm1357
هرشب انس با قران ..... https://eitaa.com/zandahlm1357
0075 baghareh 189.mp3
7.67M
#لالایی_خدا ۷۵ #سوره_بقره آیه ۱۸۹ #محسن_عباسی_ولدی #نمایشنامه با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357
...: 《 》 💛قسمت هفدهم بعدِ از یکی دو روز بالاخره بابا و عمه آماده ی رفتن شدن بابام ماشین یکی از فامیلای نزدیکمون رو کرایه گرفت و همراه عمه، سه نفری، راهی شهر مامان شدیم ، اتفاقات تو مسیر یادم نمیاد تا اینکه رسیدیم شهرِ مامان دل تو دلم نبود تا یه بار دیگه چهره ش رو ببینم با پرس و جو کردن بلاخره خونه شون رو پیدا کردیم. خیلی پریشان بود دلم؛ انگار تمام دنیا رو سرم آوار شده بود نمی‌دونستم چطور باید با مامان روبرو بشم؛ تو خیال خودم صفت بغلش می‌کردم و تا می‌تونستم گریه می‌کردم با صدای بلند اما می‌دونستم چون همراه عمه و بابا هستم نمی تونم حس واقعیم رو بروز بدم . ❓نمی دونم چرا!؟ 😔اما کلاً احساساتم لگدمال و نابود شده بود ؛ از سرِ ترس بود، یا خجالت، و یا غرور هر حسی که بود نمی‌دانم، اما مانع بروز احساساتم میشد و من رو به بچه‌ای عجیب و گوشه گیر در جمع خانواده تبدیل کرده بود 🔹زنگ در رو زدیم و ناپدریم در رو باز کرد از سلام احوالپرسی کردنشون اینطور حس کردم که این اولین دیدار بابا و ناپدریم نیست چون خیلی طبیعی برخورد کردن و انگار از قبل منتظر رفتن من بودن ناپدریم فورا بغلم گرفت و نازم کرد و قبل از اینکه بابا و عمه و راننده ی همراهمون وارد خونه بشن؛ منو تو بغلش برد آشپزخونه که تو تنهایی مامان رو ببینم دیدم مامان دستاش رو رو صورتش گذاشته و اشک میریزه ناپدریم نزدیکتر رفت و گفت راحله جانم آروم باش و گریه نکن مهمونا دارن میان تو اینم فردوست که شبو روز بهونه اش رو می گرفتی؛ بالاخره دادنش بهمون مامان فوری بغلم کرد و تا تونست بغضاش رو شکست و بالا سرم اشک ریخت و شکر خدا رو به جا می‌آورد من مات و مبهوت بودم و گاهاً با دستای کوچیکم اشکای مامان رو پاک می‌کردم بعدِ دو سال این اولین باری بود که حس کودکی سراغم اومد و شده بودم همون فردوسِ لوس و بهونه گیر مامان که اگه بهونه شیر گنجکشم می‌گرفتم برام مهیا می‌کرد 😔وقتی بغل مامان بودم حس کردم با تمام دنیا و آدمهاش غریبه ام ؛ مامان شاید اگه می‌دونست تو این دوسال چه زجری کشیدم دق می‌کرد از غصه شاید براش باور کردنی نمی‌بود اگه می‌دونست دختر کم سن و سالش که جز اذیت و بهونه چیز دیگه ای براش نداشت، الان مجبور بود مثل یک انسان بالغ فکر کنه و مصلحت اندیش باشه و غصه ی پدر و خواهر بی‌مادرش رو هم به دوش بکشه مامان اصلا حواسش به مهمونا نبود و فقط اشک میریخت و منو صفت بغل کرده بود، یهو نگاهم به عمه افتاد که دیدم اونم مثل ابر بهار اشک میریزه و ما رو نگاه می‌کرده 😔اومد طرفِ مامان و همو بغل کردن و اونجا از نو شروع کردن به گریه و زاری تا آروم شدیم و نشستیم و مامان پذیرایی کرد، حدود نیم ساعتی طول کشید و بعدش هم موندیم برای نهار 💭من عقلم به این نمی‌رسید دو نفر که از هم طلاق می‌گیرن، بعدش نمی‌تونن رابطه ای نرمال و عادی داشته باشن واسه همینم اولین برخورد مامان و بابا که بدون سلام و احوالپرسی کنار هم رد شدن دیدم و تا مدتها فکرم رو مشغول کرده بود که چرا بهم سلام نکردن ! 😔پیش مامان بچگی‌هام دوباره جون گرفتن و واسه خودم اتاقا رو می‌گشتم در اتاقی رو باز کردم دیدم یه بچه تقریبا 2 ساله خوابیده و روش یه تور سفید کشیدن اصلا به فکرم خطور نکرده بود مامانم بچه ی دیگه ای بجز من داره جلو رفتم و رویه ی بچه رو بلند کردم دیدم یه دختر بچه ست 🔹نمی‌دونم حسادت بود یا چی!؟ اما یک لحظه دلسردی عجیبی بهم دست داد داشتم ویران میشدم؛ هیچوقت برای به دنیا آمدن فرشته اینطور نبودم رفتم بیرون اما روم نشد به مامان هیچی بگم ولی مامان خودش سریع فهمید و اومد برم گردوند اتاق گفت بیا ببین خواهرتو. با زبان بچه‌ها گفت: نمیدونه آبجیش اومده وگرنه نمی‌خوابید 😔گفتم اسمش چیه؟ گفت از دلتنگیم واسه تو اسمش رو رویا گذاشتم مامان فورا اشکاش سرازیر شد منو گذاشت بغلش و گفت بخدا قسم تا حالا نتونستم درست و حسابی بوسش کنم هروقت خواستم نازش کنم یاد تو می‌افتادم که پیشت نیستم، قلبم از غصه درد می‌گرفت نزدیکای اذان ظهر که رسید، مردا رفتن مسجد و نهار رو گذاشتن برای بعدِ جماعتِ ظهر 💛 ادامه دارد.... https://eitaa.com/zandahlm1357
✅تلنگر ✍از حکیمی پرسیدند: چرا از کسی که اذیتت می کند انتقام نمی گیری؟ با خنده جواب داد: آیا حکیمانه است سگی را که گازت گرفته را گاز بگیری . میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است . پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی . پرتابت که کنند ، آنجا می روی که آنان می خواهند . پس پرواز را بیاموز...!!! پرنده ای که "پرواز" بلد نیست، به "قفس" میگوید.... "تقدیر" https://eitaa.com/zandahlm1357
💠🔸💠🔸💠 🔸وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا 🔸 🔹و یقیناً آنان را گمراه می کنم، 🔸و دچار آرزوهای دور و دراز می سازم، 🔹و آنان را وادار می کنم که گوش های چهارپایان را بشکافند، 🔸 و فرمانشان می دهم که آفرینش خدایی را تغییر دهند . 🔹و هر کس شیطان را به جای خدا سرپرست ویار خود گیرد، 🔸مسلماً به زیان آشکاری دچار شده است. 🔶🔹🔶🔹🔶 🔶سوره نساء🔹 آیه 119🔶 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 الصلاة على النبي ﷺ 🔖 القارئ #هيثم_الدخين اللهم صلِ وسلم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت دهم 📝بررسی روایات نفس زکیه 🔆نفس زکیه یکی از پنج نشانه های حتمی
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت یازدهم 📝خواندن حدیث کساء در اولین جمعه ماه صفر ✍این مبحث راجع به مهدویت نیست. ولی چون در ماه صفر شیوع پیدا می کند می گوییم. 📲احادیثی در شبکه های مجازی دست به دست می شود👇 🔹که پيغمبر (ص) قسم ياد کرد اگر ميان پيروان ما طالب حاجتی باشد، خدا به واسطه خواندن حديث کساء در اولين جمعه ماه صفر بر آورده می كند. ❌این حدیث تهمتی ست دروغ، به پیغمبر خدا. آقا رسول الله هیچ گاه چنین حدیثی نگفتند. ❌این حدیث، کاملا جعلی و بی سند است. در هیچ کتابی چنین حدیثی نداریم. و این حدیث هیچ چیزی نیست جز یک تهمت بزرگ به آقا رسول الله (ص). 👌خواهشا دوستان عزیز در فضای مجازی جلوی نشر این حدیث را بگیرند و آگاه سازی کنند. 💽برگرفته از فایل حدیث شناسی مهدوی شماره ۱۱ 🎤استاد عبادی ۱۱ https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨ ✅جواب امام زمان را چه بدهم؟ ✍شیخ زین العابدین مازندرانى از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصارى ساکن کربلا بوده است در مورد سخاوت و انفاق او نوشته اند: تا مى توانست قرض مى کرد و به محتاجان مى داد، و هر چند وقت که بعضى از هند به کربلا مى آمدند قرضهاى او را مى دادند. روزى بینوائى به در خانه او رفت و از او چیزى خواست. شیخ چون پولى در بساط نداشت، بادیه مسى منزل را برداشت و به او داد و گفت: این را ببر و بفروش! دو سه روز بعد که اهل منزل متوجه شدند که بادیه نیست فریاد کردند که: بادیه را دزد برده است. صداى آنان در کتابخانه به گوش شیخ رسید؛ فریاد برآورد که: دزد را متهم نکنید، بادیه را من برده ام. در یکى از سفرها که شیخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بیمار مى شود. میرزاى شیرازى از او عیادت مى کند و او را دلدارى مى دهد. شیخ مى گوید: من هیچگونه نگرانى از موت ندارم ولیکن نگرانى من از این است که بنا به عقیده ما امامیه وقتى که مى میریم روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه مى کنند. اگر امام سئوال بفرمایند: زین العابدین ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانى قرض کنى و به فقرا بدهى، چرا نکردى؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم؟! 💥گویند میرزاى شیرازى پس از شنیدن این حرف متاثر مى شود به منزل مى رود هر چه وجوهات شرعى در آنجا داشته میان مستحقین تقسیم مى‌کند. 📚یکصد موضوع ۵۰۰ داستان؛ سید علی اکبر صداقت 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰https://eitaa.com/zandahlm1357