فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🎧] : مرحوم شحات محمد انور
[📖] : سوره نساء
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
.......:
راوی : خانم زهره کریمی
نام قبلی من ، توران حیم پور بود . من در شهر اصفهان و در خانواده ای یهودی به دنیا آمدم . منزل ما در اصفهان نزدیک مسجد موسویان بود ، که در ماه محرم مراسم عزاداری با شکوهی برای سیدالشهدا برگزار می شد .
من از دوران کودکی تحت تأثير عزاداری ها قرار گرفته بودم و درباره رویداد عاشورا ، زياد پرس و جو می کردم . در نهایت بر اثر عنایت امام حسین ع متمایل به دین اسلام شده و به دور از چشم پدر و مادرم ، در محضر یکی از علمای اصفهان مسلمان شدم . سر انجام ، خانواده متوجه شدند و پدرم که نسبت به دین خود فوق العاده متعصب بود هرچه سعی کرد مرا از دین اسلام منصرف کند ، نتوانست مرا از زندگی خود طرد کرد و من به دلیل تنهایی و بی پناهی حاضر شدم با یک نفر مسن تر از خودم که به ظاهر مسلمان بود ازدواج کنم ، اما چون ازدواجم بدون تحقیق و بررسی صورت گرفته بود بعدا شوهرم را بی اعتنا به مسائل دینی یافتم به طوری نشانه ای از نماز و روزه در زندگی او دیده نمی شد
مشغول کار شدم و این موضوع مرا سخت نگران کرد و بعد از چند سال زندگی مشترک و تولد دو فرزند ، متوجه شدم که شوهرم بهائی است . تصمیم به جدایی گرفتم و با دردسرهای زیادی از او جدا شده ، دیگر در اصفهان نمی توانستم بمانم ، دو فرزند کوچک خود را برداشتم و در سال ۱۳۴۹ به تهران آمدم . با مشکلات زیادی روبرو بودم مجبور شدم که برای تأمین معاشم کاری دست و پا کنم . در یک مهد کودک به عنوان مربی و زندگانی خود را از این طریق اداره می کردم زندگی ام بسیار سخت بود ، خرج زندگی ، اجاره خانه و .... پدرم وضع مالی خوبی داشت ، آمدن مرا به تهران و آشفتگی حالم را که شنید ، به تهران آمد و به من گفت : اگر از اسلام دست برداری بیست میلیون تومان در اختیارت می گذارم که به اسرائیل بروی و به درست ادامه بدهی .
من قبول نکردم او هم سیلی محکمی به من زد .... و رفت . روزگار من همچنان با سختی می گذشت اما از این که بر مسلمانی خود استوار مانده بودم آرامش خوبی داشتم . روزی یکی از فرزندانم در حالی که در کوچه مشغول بازی بود ظاهرا دستش را کنار درب اتوبوس خط واحد می گذارد ،
راننده هم که مشغول تمیز کردن بوده ، در ماشین را می بندد و انگشتان طوری لای در گیر می کند که فقط اندکی به پوست دست آویزان می ماند . راننده در زد و از من ضدعفونی خواست . به دلم افتاد نکند برای بچه ام اتفاقی افتاده باشد ، به دنبالش رفتم . بلافاصله با کمک همسایه ها بچه را به بیمارستان بردیم . در بیمارستان انگشتان او را پیوند زدند اما پیوند نگرفت و بعد از سه ماه دست بچه ، عفونت کرد و به استخوان مچ دست سرایت نمود . از آن پس پیش هر جراح و متخصصی که بردم ، گفتند : باید دست را از آرنج قطع کنیم ، هیچ راه و چاره ای نیست ؟ گفتم : اگر خارج ببرم ممکن است معالجه شود ؟ گفتند : ما نمی توانیم برای مریض کاری غیر از قطع انجام دهیم ، شاید خارج بتوانند من چون هزینه اعزام فرزندم به کشورهای اروپایی را نداشتم و از طرفی از پزشکان اسرائیل در آن زمان زیاد تعریف می کردند ناگزیر با فروش وسایل منزل و قرض و وام پسرم را برداشتم و راهی فلسطین اشغالی شدم . در آنجا در بیمارستانی به نام ( پاداسای ) او را بستری کردند . روز بعد پرفسوری بچه را
معاینه کرد و گفت : سه ماه دیر آوردی ، نمی شود کاری کرد باید دست او از آرنج قطع شود و چون پریشانی فوق العاده مرا دید گفت : در جامعه افراد زیادی هستند که دست و پا ندارند اما زندگی می کنند . بچه ی تو هم یکی از آنها ، اجازه بده که دستش را قطع کنیم به زودی خوب خواهان شد . ناگزیر رضایت دادم . قرار شد مقدمات را فراهم کنند و در روز بعد یعنی روز دوشنبه عمل قطع دست را انجام دهند . من دیگر حال خود را نمی فهمیدم و به شدت نگران و پریشان بودم . شب دوشنبه با حالت بسیار پریشان اندکی خوابم برد . در عالم رؤیا حضرت زهرا علیه السلام را دیدم . دامن شان را گرفتم و گریه کنان عرض کردم : بانوی من ! می خواهند دست پسرم را قطع کنند حضرت دست مرا گرفتند و از زمین بلند نمودند و فرمودند : نگران نباش من یک اولادی در کشور خودت ایران دارم برو آنجا ... چرا به اینجا آمده ای ؟ ! مطمئن باش مسئله ای برای پسرت پیش نمی آید . از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم ۲/۵ بعد از نیمه شب بود ، بلافاصله به اتاق سرپرستار رفتم و گفتم : نمی خواهم دست بچه ام را قطع کنیا- ، پرخاشی کرد و گفت : برو بخواب ، صبح
دکتر صحبت کن . آن شب خوابم نبرد ، اول صبح نزد دکتر جراح رفتم و گفتم : نمی خواهم دست پسرم را عمل کنید مرخصش کنید می خواهم بروم ایران . دکتر اول با ملایمت صحبت کرد ولی وقتی دید من خیلی جدی هستم توهینی به من کرد و گفت : تو دیوانه ای ! احمقی ! با این وضع بچه ات را می کشی ؟ بعد ورقه ای را جلویم گذاشتند و گفتند : باید رضایت بدهی و مسئولیت را خودت بپذیری . رضایت نامه را امضا کردم و بچه را به تهران آوردم
و از آنجا به همراه هر دو بچه عازم مشهد شد یم
در خیابان طبرسی اتاقی گرفتم . ساعت نه صبح بچه را به بخش ارتوپدی بیمارستان امام رضا ع بردم ، دکتر جوانی آنجا بود . دست بچه را معاینه کرد و بلافاصله بست . او هم توهینی به من کرد و دستور داد مرا از اتاق بیرون کنند . آن قدر التماس کردم و به روی پاهایش اشک ریختم که کفش های او خیس شد اما او مرا با ناراحتی و به کمک نگهبانان بیرون کرد بیرون آمدم جلوی بیمارستان گریه می کردم ؛ راننده ای پرسید
چه شده ؟ گفتم : می خواهم به حرم امام رضا ع بروم مرا سوار کرد . در بین راه پرسید بوی چه می آید ؟ گفتم : دست بچه ام عفونت کرده هر جا می برم می گویند باید قطع شود . مرا در خیابان طبرسی پیاده کرد و رفت . من آمدم جلوی پنجره فولاد و شروع کردم به گریه کردن . به امام رضا ع عرض کردم : آقا مادرتان حضرت زهرا ع مرا نزد شما فرستاده ، آن قدر ضجه زدم که از حال رفتم . حالم که جا آمد دیدم بچه هایم دارند ، گریه میکنند
خادمی آنجا ایستاده بود به من گفت : بلند شو ! هر چه می خواستی از أمام ع گرفتی . ساعت نزدیک یازده شده بود ، از صحن خارج شده و به داروخانه اول طبرسی رفتم ، یک آب اکسیژنه برای شست و شو و یک باند ۔ گرفتم و به مسافرخانه رفتم . پسرم را نشاندم که خودم باند دستش را عوض کنم . باید قبلی را که باز کردم دیدم اثری از زخم نیست یک لحظه فکر کردم با دست سالمش اشتباه گرفته ام ، بعد متوجه شدم که دسته سالمش باند نداشت و هر دو دستش جلو چشمانم سالم قرار گرفته اند . از فرط خوشحالی ، یک حالت ذوق زدگی به من دست داد ، دویدم وسط خیابان و داد می کشیدم مردم اطرافم جمع شدند
فکر می کردند من دیوانه هستم ، مرا داخل مغازه ای بردند و ماجرا را پرسیدند من فقط دست او را می بوسیدم و بر چشم هایم می گذاشتم . باورم نمی شد گویا خواب می دیدم . بعدها که حالم بهتر شد ، پسرم گفت : زمانی که تو پشت پنجره فولاد از حال رفته بودی ، یک آقایی آمد دستم را گرفت و این طوری گذاشت لای پارچه
از آن تاریخ نتوانستیم مجاورت حضرت رضا ع را ترک کنیم و در پناه امام لا همواره مورد عنایت بوده ایم .
منبع:کتاب# ذره و آفتاب
https://eitaa.com/zandahlm1357
تا بال و پرم شکست از ناچاری
شد از دلِ سنگ اشکِ چشمم جاری
آری منم آن کبوترِ درمانده
کنج حرمت میانِ کاشی کاری
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ
🌟🌟🌟
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت دویست و چهلو پنجم 💠در بحث تأثیر وضو بر دعا، حالا غیر از نماز،
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت دویست و چهلو ششم
✍داشتیم بحث می کردیم مواردی را که قبل از دعا باید به آن توجه کنیم بحث روزه گرفتن را گفتیم، نماز را گفتیم، وضو گرفتن و رو به قبله بودن .. حالا بحث جدید مطرح بکنیم📄، در بعضی روایات اینطور آمده اگر خواستی از خدا تقاضا و دعا بکنی اول این جمله را بگو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِِ».
👤یعنی دعایی را که بنده با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِِ» شروع می کند رد شدنی نیست. ✨پیـامبر (ص) می فرمایند؛ «لا يُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» خدا رد نمی کند این دعا را.
👇و این مشترک است بین همه دعاها، چون انسان به معبود خودش توجه پیدا بکند. مخصوصا دو صفتی✌️ که در این ذکر هست هم صفت رحمان هم صفت رحیم، که انسان بداند خدای متعال هم نگاه عمومی دارد به همه ″رحمان″ هم نگاه خصوصی☘ دارد به آنهایی که اهلش باشند، صفت ″رحیم″.
🌀نکته دیگری که در بحث «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» هست این است که جزء نام های اعظم است. ما در روایات داریم نزدیکترین چیز به اسم اعظم و نزدیکترین چیزی که انسان می تواند 🤲 با آن خدا را طلب بکند همین اسم اعظمی است که میگویند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ».
📚ما بحث اسم اعظم را در جلسات قبل گفتیم یک ورد نیست، یک کلمه نیست... والا خیلی از ماها در اول دعاهایمان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ را میگوییم، قاعدتا باید دعایمان مستجاب بشود چون اسم اعظم را داریم بکار میبریم؛
👈چرا دعایمان مستجاب نمیشود⁉️ چون فهم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» را درک نکردیم.
🗣ابن عباس آن راوی معروف می گوید شبی امیرالمؤمنین (ع)✨ خواست برای من «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» را تفسیر کند، تا صبح جلسه ما طول کشید⛅️ و هنوز امیرالمومنین مشغول تفسیر (ب) «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» بود. یعنی به این ″درک و فهم″ برسیم، نه اینکه به راحتی از کنار آنها بگذریم.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (71)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 246
💠☀️💠☀️💠☀️💠
_______________
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
😳آیا ابن سینا مسلمان نبود⁉️ 🎥کلیپ های یک دقیقه ای #پرسش_و_پاسخ پاسخ به شبهات و سوالات پرتکرار🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳حضرت زهرا (س) رجعت نمیکنن⁉️
🤔آیا درسته بعد از ظهور امام زمان عج حضرت زهرا س رجعت نمی کنند⁉️
🎥کلیپ های یک دقیقه ای #پرسش_و_پاسخ
پاسخ به شبهات و سوالات پرتکرار🤗
🗣پاسخگو: #استاد_احسان_عبادی
✅انتشار در فضای مجازی موجب خشنودی امام زمان (عج) خواهد شد✅
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
گنجیتا18 .حماسه تپه برهانی.mp3
5.09M
📻📻📻
#صوت #داستان
#دفاع_مقدس #کتاب_صوتی
📚 #حماسه_تپه_برهانی
✍ سید حمیدرضا طالقانی
8⃣1⃣ بخش هیجدهم ( 18 )
25.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دلتنگی های امیرالمومنین کنار قبر حضرت زهرا(س)
🎤حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_142
التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.
امام(عليه السلام) فرمود:
اظهار محبت و دوستى با مردم نيمى از عقل است.
شرح و تفسير
نقش محبّت در زندگى
امام(عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه اشاره به آثار محبت و دوستى با مردم کرده مى فرمايد: «اظهار محبت و دوستى با مردم نيمى از عقل است»; (التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ).
تعبير به «نيمى از عقل» اشاره به اين است که کارى است فوق العاده عاقلانه و منظور از «تودد» اين است که کارهايى انجام دهد که نشانه کمال محبت و دوستى باشد; در مشکلات به يارى آنها بشتابد و در برابر کارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جويى عفو کند و با چهره گشاده با مردم روبه رو شود، در برابر آنها تواضع کند، سخنان آنها را بشنود و به آنها احترام بگذارد. مجموعه اين امور و مانند آن را «تودد» مى گويند که آثار فراوانى دارد از جمله: دوستان زيادى در سايه تودد براى انسان پيدا مى شوند، اگر اهل کسب و تجارت باشد مشتريان او فراوان مى گردند و اگر مدير تشکيلاتى باشد افرادى که در زيرمجموعه او هستند به او عشق مىورزند و وظايف خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه فرمانده لشگرى باشد افراد لشگر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانى باشد مردم به او اقتدا مى کنند و ارشادات و نصايحش را به گوش جان مى پذيرند و چنانچه پدر و بزرگ تر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محيط خانواده محيطى مملوّ از محبت و آرامش و همکارى خواهد بود و همچنين افراد ديگر در محيط ها و پست هاى ديگر.
ولى به عکس اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قيافه درهم کشيده روبه رو شود، بى اعتنايى کند، تکبر بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبير قرآن «فَظّ غليظ القلب» باشد از اطراف او پراکنده مى شوند، در ميان جمع زندگى مى کند ولى تک و تنهاست.
به گفته شاعر:
نهال دوستى بنشان که کام دل به بار آرد *** درخت دشمنى برکن که رنج بى شمار آرد
در بحارالانوار از امام حسن عسکرى(عليه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنين نقل شده: «مَنْ کانَ الْوَرَعُ سَجِيَّتَهُ وَالْکَرَمُ طَبيعَتَهُ وَالْحِلْمُ خَلَّتَهُ کَثُرَ صَديقُهُ وَالثَّناءُ عَلَيْهِ وَانْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ; کسى که تقوا و ورع خوى و خصلت او باشد و جود و بخشش طبيعتش و حلم و بردبارى عادتش، دوستانش بسيار مى شوند و ثنا خوانانش فراوان و از اين طريق بر دشمنانش پيروز مى گردد».(1)
البته نبايد خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه کرد که آن حساب جداگانه اى دارد و به يقين از صفات مذموم است.
مرحوم مغنيه مى گويد: بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبير به «نصف العقل» را چنين تفسير کرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبيرُ الْمَعاشِ; منظور از نصف عقل تدبير معاش است»(2) ولى به يقين اين تفسير، تفسير تمام جمله امام(عليه السلام) نيست بلکه مى تواند بخشى از آن را تشکيل دهد، زيرا کسانى که خوش رفتارند در امر معاش و جلب شرکاى خود و مشتريان فراوان موفق تر خواهند بود.
مرحوم کلينى در کتاب کافى بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَالتَّوَدُّدُ إِلَيْهِمْ» ذکر کرده و در ذيل آن احاديث متعددى از معصومين(عليهم السلام) آورده است. از جمله در حديثى از پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند که مرد عربى از طايفه بنى تميم خدمت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آمد عرض کرد يا رسول الله توصيه اى به من بفرما! از جمله امورى که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمود چنين بود: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ يُحِبُّوکَ; به مردم اظهار محبت کن تا تو را دوست دارند».(3)
و نيز در حديث ديگرى از همان حضرت نقل مى کند که فرمود: «ثَلاثٌ يُصْفينَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِيَهُ، وَيُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَيْهِ، وَيَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاْسْماءِ إلَيْهِ; سه چيز است که اظهار محبت هرکسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با چهره گشاده ملاقات کند و در مجلس که مى نشيند (هنگام ورود برادر مسلمانش) براى او جا باز کند و وى را به بهترين نام هايش خطاب نمايد».(4)
(1). بحارالانوار، ج 75، ص 379.
(2). فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 308 .
(3). کافى، ج 2، ص 642، ح 1.
(4). همان، ص 643، ح 3 .
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و
انشالله با عمل به حکمت ها ،
🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
.......:
#بنفشه_آفریقایی از گلهای گلدار با رنگ گلهای متنوع و بسیار زیبا هست که همه سال میتونه رو گل باشه
#نگهداری_بنفشه_آفریقایی 👇
☀️نور فیلتر شده میخواد و نور زیاد برگهاش و خراب میکنه
✅کنار پنجره شمالی براش ایده آله
💧❌آب نباید روی برگاش بریزه و هر وقت خاکش خشک شد آب میخواد
⬅️خاک مناسب بسته بندی بنفشه آفریقایی رو براش استفاده کنید
👌هر دو هفته باید از کود مخصوص بنفشه آفریقایی استفاده کرد که این کودها بدون اوره باید باشند چون بنفشه آفریقایی به اوره حساسه و خرابش میکنه
👈آب زیاد. ،نور شدید ،بنفشه رو خراب میکنه
✅از گلدون کوچیک پلاستیکی براش استفاده کنید
🦋از آب سرد و لوله کشی استفاده نکنید ،ابی که ۲۴ ساعت مونده و هم دما با محیط شده برای آبیاری بنفشه آفریقایی مناسبه
https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل ششم : در دفع ترسيدن در خواب و خواب پريشان ديدن و محتلم شدن
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه در خواب ترسد پيش از خواب ده مرتبه بگويد لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ يُحْيى وَيُيتُ وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لايَمُوتُ پس تسبيح حضرت فاطمه بخواند.
در طب الائمة زياد كرده است كه آية الكرسى وقل هواللّه احد نيز بخواند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه چون در خواب ترسد، يا از دردى بيخوابى بر او مستولى شود، اين آيه را بخواند فَضَرَبْنا عَلى آذانِهمُ فى الْكَهْفِ سِنينَ عَدَدا ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ اَىُ الْحِزْبَيْنِ اَحْصى لِمالَبِثُوا اَمَدا واگر طفلى بسيار گريه كند، اين آيه را بر او بخوانند.
در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه هر كه در خواب ترسد، در وقت خوابيدن سوره قُلْ اَعوُذُ بِرَبِّ النّاس وَقُلْ اَعوُذُ بِرَبِ الْفَلَقِ وَ آيَة الْكُرسى بخواند.
در روايت ديگر منقول است كه براى ترسيدن ، شب ده مرتبه بخواند ايندعا را اَعوُذُ بِكَلِماتِ اللّهِ مِنْ غَضَبِهِ وَمِنْ عِقابِهِ وَمِنْ شَرِّ عِبادِهِ وَمِنْ هَمَزاتِ الشَّياطينَ وَاَنْ يَحْضُرونَ وآية الكرسى بخواند و بگويد اِذُيُغَشّيكُمُ النّعاسُ اَمَنَةً مِنْهُ وَجَعَلْنانَوْمَكُمْ سُباتا.
در حديث معتبر منقول است كه شهاب بن عبدربه بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه زنى در خواب من ميآيد و مرا ميترساند، فرمود كه باخود بردار تسبيحى در رختخواب و سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَكْبَر وسى وسه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وسى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ بگو و ده مرتبه بگو لااِلهَ اِلاّاللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ وَيُميتُ وَيُحْيى بِيَدِهِ الْخَيْر وَلَهُ اخْتِلاف اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْئىٍ قَديرٌ، وظاهرا در تسبيح حضرت فاطمه در وقت خواب مخير است ميان آنكه سُبْحانَ اللّهِ را پيش از الحمدللّه بگويد، يا بعد از آن .
در حديث صحيح از آنحضرت منقول است كه هر كه ترسد كه محتلم شود چون برختخواب رود ايندعا بخواند:اَلّلهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنَ اْلاِحْتِلامِ وَمِنْ سُوءِ اْلاَحْلامِ وَمِنْ اءَنْ يَتَلاعَبَ بِىَ الشَّيْطانُ فى الْيَقْظَةِ وَالْمَنامِ.
در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه اگر كسى خواب پريشان ببيند، از آن پهلو كه خوابيده است به پهلوى ديگر بگردد و بگويد:اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيُئَا اِلاّ بِاذْنِ اللّهِ پس بگويد عُذْتُ بِما عاذَتْ بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَاَبْبيائُهُ الْمُرْسَلوُونَ وَعِبادِهِ الصّالِحُونَ وَمِنْ شَرِّما رَاَيْتُ وَمِنْ شَرِّ الشَّيطانِ الرَّجيم .
در روايت معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه چون خواب پريشان ببيند و بيدار شود بگويد اَعُوذُ بِما عاذَتْ بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَاَنْبِياءُ اللّهِ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُاللّهِ الصّالِحُونَ وَاْلاَئِمَةُ اَلرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ مِنْ شَرِّ مارَاَيْتُ مِنْ رُؤ ياىَ اَنْ تَضُرَّنى وَمِنَ الشَّيْطانِ الْرَّجيمِ پس بسوى جانب چپ خود سه نوبت آب دهان بيندازد.
در روايت ديگر وارد شده است ، كه شخصى بآنحضرت شكايت كرد كه دخترى دارم در شب و روز بسيار ميترسد فرمود كه فصدش بكن .
در روايت ديگر منقول است كه شخصى شكايت كرد كه دخترم در خواب بسيار ميترسد گاهى بسيار حالش صعب ميشود و اعضايش سست و بيحس ميشود و مى گويند از تصرف جن است ، فرمود كه فصدش بكن و آب شربت را با عسل بپز و سه روز بده بخورد، چنين كرد شفا يافت .
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بحضرت صادق عليه السلام شكايت كرد، كه زنى در خواب من ميآمد ومرا مى ترساند حضرت فرمود كه مگر زكوة نمى دهى گفت ميدهم ، فرمود كه بمستحق نمى دهى . بعد از آن زكوة را بخدمت حضرت مى فرستاد و آنحال از او بر طرف شد.
حلیة_المتقین
https://eitaa.com/zandahlm1357