#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: فصل چهارم در طهور است و آن یا آب است، و آن در این باب اصل است، و یا ارض است . بدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فصل پنجم در شمهاى از آداب وضو است به حسب باطن و قلب
من ذلک ما ورد عن الرّضا علیه السلام : انَّما امرَ بالوضُوء لیکونَ العبـد طـاهراً اذا قـام بـینَ یـدىِ
الْجبارِ و عنْد مناجاته ایاه ،مطیعاً لَه فیما امرَه نَقیاً منَ الْادناسِ و النَّجاسۀِ؛ مع ما فیه مـنْ ذَهـابِ
الکَسلِ و طَرْد النُّعاسِ و تَزْکیۀِ الْفُؤاد للْقیامِ بینَ یدىِ الْجبارِ، و انّما وجب على الْوجه و الْیـدینِ و
الرّأْسِ و الرَّجلَینِ، لَانَّ العبد اذا قام بینَ یدىِ الْجبارِ، فَانّما ینْکَشف منْ جوارِحه و یظْهرُ ما وجـب
فیه الوضُوء؛ و ذلک انَّه بِوجه یسجد و یخْضَع ،و بِیده یسأَلُ و یرْغَب و یرْهب و یتَبتَّـلُ، و بِرَأْسـه
یستَقْبِلُه فى رکوعه و سجوده ،و بِرِجلَیه یقُوم و یقْعد ...(110 (
الخبر مى فرماید: همانا امر شده است به وضوء تا آن که بنده پاك باشد هنگامى کـه مـى ایـستد
مقابل خداى جبار و وقت مناجات نمودن او حق را و براى آن که مطیع باشد در آنچـه او را امـر
فرموده و پاکیزه باشد از کثافات و نجاست؛ با آن که در آن است فوائـد دیگـر از قبیـل برطـرف
شدن کسالت و رفع شدن چرت و پاکیزه شدن دل براى ایستادن در مقابل خداى جبار .
تا اینجا نکته اصل وضو را بیان فرمود؛ و اهل معرفت و اصحاب سلوك را متنبه نمود به این کـه
در محضر مقدس حقّ جلّ و علا ایستادن و مناجات با قاضى الحاجات نمودن را آدابى است کـه
باید منظور شود؛ حتّى با قذارات صوریه و کثافات ظاهریه و کسالت چشم ظاهر نیز نباید در آن
محضر رفت چه جاى آن که دل معدن کثافات باشد و قلب مبتلاى به قاذورات معنویه که اصـل
همه قذارات است باشد . با آن که در روایت است که خداى تعالى نظر نمـى کنـد بـه صـورتهاى
شما بلکه نظر مى فرماید به قلب هاى شما (111 .(و با آن که با آنچه انسان به حق تعـالى توجـه
مىکند و آنچه که از عوالم خلقیه لایق نظر به کبریاى عظمت و جلال است قلب اسـت و دیگـر
جوارح و اعضاء را از آن حظّ و نصیبى نیست، مع ذلک طهارت صوریه و نظافـت ظاهریه را نیـز
اهمال ننموده اند: صورت طهارت را براى صورت انسان مقرر فرمودند، و باطن آن را بـراى بـاطن
. او و از آن که تزکیه قلب را در این حدیث شریف از فوائد وضوء قرار داده، معلوم شود که بـراى
وضوء باطنى است که به آن تزکیه باطن شود؛ و نیز رابطه مـا بـین ظـاهر و بـاطن و شـهادت و
غیب معلوم شود؛ و نیز استفاده شود که طهور ظا هرى و وضوء صورى از عبادات است و اطاعـت
رباست، و از این جهت طهور ظاهر موجب طهور باطن گردد، و از طهارت صورى تزکیـه فـؤاد
حاصل شود . بالجمله، سالک الى اللَّه باید در وقت وضوء متوجه شود به اینکه مى خواهد متوجـه
محضر مقدس حضرت کبریا شود؛ و با این احوالِ قلوب که او را است، لیاقت محضر ندارد، بلکـه
شاید مطرود از درگاه عزّ ربوبیت شود؛ پس، دامن همت به کمر زند که طهـارت ظـاهرى را بـه
باطن سرایت دهد و قلب خود را، که مورد نظر حق، بلکه منزلگاه حضرت قـدس اسـت، از غیـر
حقّ تطهیر کند و تفرعن خود و خودیت را، که اصل اصول قذارات ا ست، از سر بیفکند تـا لایـق
مقام مقدس شود . و پس از آن، حضرت رضا سلام اللَّه علیه وجه اختصاص اعضاى مخـصوصه را
در وضو بیان مىفرمایند و مىگویند :
و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زیـرا کـه بنـده وقتـى کـه ایـستاد در حـضور
حضرت جبار، همانا منکشف مى شود ا ز جوارح او و ظاهر گـردد آنچـه کـه وضـوء در آن واجـب
شود؛ زیرا که با رویش سجده کند و خضوع نماید، و با دستش سؤال و رغبت و رهبـت نمایـد و
منقطع به حق شود، و با سرش استقبال کند حق را در رکوع و سجودش، و با پاهایش بایستد و
بنشیند .
حاصل فرموده آن جناب آن است که چون ای ن اعضا را دخالت است در عبودیت حـق و از ایـن
اعضا ظاهر شود آن، از این جهت تطهیر آنها لازم شده است . پـس از آن، چیزهـایى کـه از آنهـا
ظاهر شود بیان فرمودند و راه اعتبار و استفاده را براى اهلش بـاز نمودنـد و اهـل معـارف را بـه
اسرار آن آشنا فرمودند به این که آنچه محل ظه ور عبودیت است در محضر مبـارك حـقّ بایـد
طاهر و پاکیزه باشد و اعضاء و جوارح ظاهریه، که حظّ ناقصى از آن معـانى دارنـد، بـى طهـارت
لایق مقام نیستند؛ با آنکه خضوع از صفات وجه بالحقیقـه نیـست و سـؤال و رغبـت و رهبـت و
تبتّل و استقبال هیچ یک از شئون اعضاى حسیه نیستند، و لى چون این اعضاء مظاهر آنها است
تطهیر آنها لازم آمد . پس، تطهیر قلب که محل حقیقى عبودیت و مرکز واقعى این معانى اسـت
تطهیرش لازم تر است؛ و بدون تطهیر آن اگر با هفت دریا اعضاء صوریه را شست و شـو نماینـد،
تطهیر نشود و لیاقت مقام پیدا نکند، بلکه شیطان را در آن ت صرّف باشد و از درگاه عزّت مطرود
گردد .
وصل: و من ذلک ما عن العلَلِ بِاسنادهقالَ : جاء نَفَرٌ منَ الیهود الى رسولِ اللَّه صلى اللَّه و علیه و
آله. فَسأَلُوهعنْ مسائ
لَ؛ و کانَ فیما سأَلوه : اخْبِرْنا، یا محمد) ص)، لاى علَّۀٍ تُوضَّـ أُ هـذه الْجـوارِح
الاربع و هى انْظَف الْمواضعِ فى الْجسد؟ فقال النَّبى صلّى اللَّه علیه و آله : لَما انْ وسوس الشَّیطانُ
الى آدم ) ع( و دنا منَ الشَّجرَةِ، فَنَظَرَ الَیها، فَذَهب ماء وجهه؛ ثُم قام ومشى الَیها، و هى اولُ قَدمٍ
مشَت الَى الْخَطیئَۀِ؛ ثُم تَناولَ بِیده منها ما علَیها و اکَـلَ، فَتَطـایرَ الحلـى و الْحلَـلُ عـنْ جـسده .
فَوضَع آدم یده على . ام رأْسه و بکى فَلَما تاب اللَّه علَیه، فَرَض اللَّه علَیه و على ذُر یته تَطْهیرَ هذه
الْجوارِحِ الْاربعِ : فَامرَ اللَّه عزَّ و جلَّ بِغَسلِ الْوجه ،لما نَظَرَ الَى الشَّجرَةِ؛ و امـرَه بِغَـسلِ الْیـدین الَـى
ا الْمرْفَقَینِ، لما تَناولَ بِهِما؛ و امرَ بِمسحِ الرَّأْسِ لما وضَع یده على م رأْسهو امرَه بِمسحِ الْقَدمینِ،
لما مشى بِهِما الَى الْخَطیئَۀِ(112 .(
حاصل ترجمه آن که : یهودان سؤال کردند از حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله که به چه علّت
وضوء مختص به این چهار موضع شد، با آن که اینها از همه اعضاء بدن نظیف ترند. فرمود: چون
شیطان وسوسه کرد آدم را و او نزدیک آن درخت رفت و نظر به سوى آن کرد، آبرویش ریخت؛
پس برخاست و به سوى آن درخت روان شد - و آن اول قدمى بود که براى گناه برداشـته شـد .
پس از آن با دست خویش آنچه در آن درخت بود چید و خورد، پس زینت و زیـور از جـسمش
پرواز نمود . و آدم دست خود را بالاى سرش گذاشت و گریه نمود . پس چون خداونـد توبـه او را
قبول فرمود، واجب نمود بر او و بر ذریه اش پاکیزه نمودن این چهار عـضو را؛ پـس، امـر فرمـود
خداى عزّ و جل به شستن روى، براى آن که نظر نمود به شجره؛ و امر فرمود به شستن دسـتها
تا مرفق، چون با آ نها تناول نمود؛ و امر فرمود به مسح سر، چون دست خود را به سر گذاشت؛ و
امر نمود به مسح قدمها، چون که با آنها به سوى گناه رفته بود
در باب علّت وجوب صوم نیز در حدیث شریف است که یهودان سؤال نمودند که به چه علّـت
واجب نمود خداوند بر امت تو سى روز روزه در رو زها. فرمود: همانا آدم علیه السلام چـون از آن
درخت خورد باقى ماند در شکمش سى روز؛ پس، واجب فرمود خداونـد بـر آدم و بـر ذریـه اش
سى روز گرسنگى و تشنگى را؛ و تفضّل فرمود بر آنها به این که در شبها اجازه خـوردن داد بـه
آنها(113 .(
از این احادیث شریفه اهل اشارات و اصح اب قلوب را استفاده هایى باشد کـه خطیئـه آدم علیـه
السلام با آن که از قبیل خطیئات دیگران نبوده، بلکه شـاید خطیئـه طبیعیـه بـوده یـا خطیئـه
توجه به کثرت که شجره طبیعت است بوده یا توجه به کثرت اسمائى پس از جاذبه فناى ذاتـى
بوده، لکن از مثل آدم علیه السلام، که صفى ا للَّه و مخصوص به قرب و فناى ذاتى است، متوقّـع
نبوده. لهذا به مقتضاى غیرت حبى ذات مقدس حق اعلان عصیان و غوایت او را در همه عـوالم
و در لسان همه انبیاء علیهم السلام فرمود . و قال تعالى : و عصى ( آدم ربـه فَغَـوى 114 .(بـا ایـن
وصف، این همه تطهیر و تنزیه لا زم است براى خود و ذریه اش که در صلب او مـستکنّ بودنـد و
در خطیئه شرکت داشتند، بلکه پس از خروج از صلب نیز شرکت نمودند .
پس خطیئه آدم و آدم زادگان را چنانچه مراتب و مظاهرى است- چنانچـه اول مرتبـه آن توجـه
به کثرات اسمائیه و آخر مظهر آن اکل از شجره منهیه اسـت کـ ه صـورت ملکـوتى آن درختـى
است که در آن انواع اثمار و فواکه است؛ و صورت ملکىِ آن طبیعت و شـئون آن اسـت و حـب
دنیا و نفس که اکنون در این ذریه است از شئون همان میل به شجره و اکل آن اسـت - همـین
طور از براى تطهیر و تنزیه و طهارت و صلاة و صیام آنها، که بـراى خـروج از خ طیئـه پـدر کـه
اصل است مراتب بسیارى است مطابق مراتب خطیئه . و از این بیان معلوم شد که جمیـع انـواع
معاصى قالبى ابن آدم از شئون اکل شجره است و تطهیر آن بـه طـورى اسـت؛ و جمیـع انـواع
معاصى قلبیه آنها نیز از شئون آن شجره است؛ و تطهیـر آن بـه طـورى اسـت . و جمیـع انـواع
معاصى روحیه از آن، و تطهیر آن به طورى است .
و تطهیر اعضاى ظاهریه ظلّ طهارات قلبیه و روحیه است براى کمـل، و دسـتور و وسـیله آنهـا
است براى اهل سلوك . و انسان تا در حجاب تعین اعضا و طهارات آنها است و در آن حد واقـف
است، از اهل سلوك نیست و در خطیئه باقى مانده؛ و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهریه و
باطنیه پیدا کرد و طهارات صوریه قشریه را وسیله طهارات معنویـه لبیـه قـرار داد و در جمیـع
عبادات و مناسک حظوظ قلبیه آنها را نیز ملحوظ داشت و از آنهـا برخـوردار شـد بلکـه جهـات
باطنیه را بیشتر اهمیت داد و مقصد اعلاى مهم د انست، داخل در باب سلوك راه انسانیت شده؛
چنانچه در حدیث شریف کتاب مصباح الشریعه به آن اشاره شده آنجا که فرماید : و طَهرْ قَلْبـک
بالتَّقْوى و الْیقینِ عنْد طَهارةِ جوارِحک بِالْما
ء 11(پس، انسان سالک را اول سلوك علمى لازم
است که به برکت اهل ذ کر سلام اللَّه علیهم مراتب عبادات را تشخیص داده و عبادات صـوریه را
نازله عبادات قلبیه و روحیه بداند؛ و پس از آن شروع به سلوك عملى، که حقیقت سلوك است .
و غایت این سلوك تخلیه نفس از غیر حق است و تحلیه آن به تجلّیات اسمائى و ذاتى اسـت و .
چون سالک را این مقام دست دهد، سلوکش به انتهاء رسد و غایت سیر کمالى بـرایش حاصـل
شود؛ پس به اسرار نسک و عبادات و به لطایف سلوك نائل شود؛ و آن تجلّیات جلالیه است کـه
اسرار طهارات است و تجلّیات جمالیه است که غایت عبادات دیگر است . و تفـصیل آن از عهـده
این اوراق خارج است
#آداب الصلاة امام خمینى رضوان االله تعالی علیه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#صوت 🔹 چند دقیقه با #حکومت اسلامی ⬅️ قسمت دوم... استاد #رحیم_پور ازغدی #شبکه_سه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#نشر_مجدد
🔆متن شبهه:
شما این تناقض در قرآن را چگونه پاسخ می دهید که در آیاتی الله می گوید فرعون غرق شد اما در آیه در سوره #یونس سخن از نجات فرعون می آورد
🔆پاسخ شبهه:
1⃣ در این شکی نیست که #فرعون به همراه همراهیان و معاندان تحت خدمت خود ، مورد عذاب خداوند قرار گرفته و همه #غرق شدند چنان که می فرماید ؛
« فرعون و لشكريانش به ناحق در زمين استكبار كردند، و پنداشتند به سوى
ما باز نمى گردند ، ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد » ( قصص 39_40)
2⃣ این #حقیقت در آیات متعددی تکرار شده است ؛
اسراء 103_ طه 78_ عنکبوت 39_40_ ذاریات 40 و ...
3⃣ حال آنچه مورد #اشکال قرار گرفته است آیه زیر است که می فرماید ؛
« بنى اسرائيل را از دريا (رود عظيم نيل) عبور داديم، و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند وجود ندارد، و من از مسلمين هستم ، (اما به او خطاب شد) الان؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى؟ ولى امروز بدنت را (از آب) نجات مى دهيم تا عبرتى براى آيندگان باشى، و بسيارى از مردم از آيات ما غافلند » ( یونس 90_92)
4⃣ در اينكه #منظور از بدن در اينجا چيست؟ در ميان مفسران گفتگو است، اكثر آنها معتقدند منظور همان جسم بى جان فرعون است، چرا كه عظمت فرعون در افكار مردم آن محيط چنان بود كه اگر بدنش از آب بيرون نمى افتاد بسيارى باور نمى كردند كه فرعون هم ممكن است غرق شده باشد، و ممكن بود به دنبال اين ماجرا افسانه هاى دروغين در باره #نجات و حيات فرعون بسازند، لذا خداوند بدن بى جان او را از آب بيرون افكند.
5⃣ جالب اينكه بدن در لغت- آن چنان كه راغب در مفردات گفته- به معنى جسد عظيم است و اين مى رساند كه فرعون همانند بسيارى از مرفهين كه داراى زندگانى پر زرق و برق افسانه اى هستند، اندامى درشت و چاق و چله داشت.
6⃣ ولى بعضى ديگر گفته اند كه يكى از معانى" بدن" زره" است و اين اشاره به آن است كه خداوند فرعون را با همان زره زرينى كه بر تن داشت از آب بيرون فرستاد تا بوسيله آن شناخته شود و #هيچگونه ترديدى براى كسى باقى نماند.
7⃣ اين نكته نيز شايان توجه است كه جمله فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ با فاء تفريع، آغاز شده و اين ممكن است اشاره به آن باشد كه آن ايمان بى روح فرعون در اين لحظه نااميدى و گرفتارى در چنگال مرگ، اين ايمانى كه همانند جسم بى جانى بود اين مقدار #تاثير كرد كه خداوند جسم بى جان فرعون را از آب نجات داد تا طعمه ماهيان دريا نشود و هم عبرتى باشد براى آيندگان ، هم اكنون در موزه هاى" مصر" و" بريتانيا" يكى دو بدن از فراعنه به حال موميايى باقى مانده است، آيا بدن فرعون معاصر موسى در ميان آنها است كه بعدا آن را به صورت موميايى حفظ كرده اند يا نه؟ دليلى در دست نداريم، ولى تعبير" لِمَنْ خَلْفَكَ" ممكن است اين احتمال را #تقويت كند كه بدن آن فرعون در ميان اينها است، تا عبرتى براى همه آيندگان باشد، زيرا تعبير آيه مطلق است و همه آيندگان را شامل مى شود.
📚تفسیر نمونه ج8 ص 377
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 وهابیها میگن چرا برای ائمه گنبد و بارگاه میسازید! اینها بدعته و زمینه ساز شرک است!
🎞 پاسخ کامل در کلیپ ضمیمه شده
❓ چند پرسش از وهابیت:
١- اگر پیامبر فرموده گنبد نسازید چرا روی قبر پیامبر ساختند؟
٢- چرا شما بقیه قبور را تخریب کردید ولی قبر پیامبر را که دارای گنبد وبارگاه است تخریب نکردید؟
٣- آیا روایتی داریم که بگوید ساختن گنبد وبارگاه روی قبور حرام است بهجز قبر پیامبر؟
۴- چرا بارگاه داشتن قبور ابوحنیفه و احمد بن حنبل و شافعی و بخاری و خالد بن ولید شرک نیست ولی بارگاه قبور اهلبیت شرک است؟.
۵- چرا عمل به فتوای تخریب قبور فقط در مورد قبور اهلبیت انجام میشود؟؟
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
#نشر_مجدد
🔆متن شبهه:
اگر امامان از غیب آگاهی داشتند پس چرا در موارد متعددی آگاهی خود را از غیب انکار میکردند
مانند این حدیث ؛ «چهار نفر از اصحاب امام صادق در مجلس آن حضرت بودند که آن حضرت با حال خشم نزد آنها آمده و فرمود:
تعجب است از آنان که خیال میکنند ما غیب میدانیم با این که جز خدا هیچ کس غیب نمی داند من میخواستم کنیز خود را تنبیه کنم فرار کرد و ندانستم که در کدام اطاق از اطاقهای خانه است». ( الکافی ۱ ص۲۵۷)
🔆پاسخ شبهه:
1⃣ این قبیل روایات در صدد رد اعتقاد کسانی است که آگاهی امامان از غیب را «ذاتی» و بدون تعلیم الهی میدانند وحضرت با این بیان میخواهند به مردم بفهمانند که اگر خدا آنها را از غیب آگاه نکند، از پیش خود آگاه نیستند چنان که در روایت دیگر چنین آمده است:
«انّ عالمنا لا یعلم الغیب ولو وکل اللّه عالمنا إلی نفسه کان کبعضکم ولکن یحدث إلیه ساعة بعد ساعة... ».
«عالم ما اهل بیت دارای علم غیب (ذاتی) نیست و باید خدا به او تعلیم کند و اگر خدا او را به خود واگذارد و چیزی به او تعلیم نکند او هم مانند یکی از مردم عادی خواهد بود ولی خداوند همیشه به او علم میآموزد».
📚 بصائر الدرجات، ص ۹۴، چاپ سنگی.
2⃣ نیز در روایت دیگر از امام زمان علیه السلام این طور نقل شده است ؛
«من بیزارم از کسانی که بگویند ما اهل بیت علم غیب داریم و یا در ملک و قدرت، با خدا شریک هستیم ما شریک علم و قدرت خدا نیستیم».
📚 احتجاج طبرسی، ص ۲۶۵، چاپ سنگی نجف.
3⃣ واضح است که این روایت در صدد رد اعتقاد آنان است که میخواهند امام را مانند خدا ذاتاً آگاه از غیب بدانند و گرنه کسی که امام را به تعلیم الهی از غیب آگاه بداند او را شریک علم خدا قرار نداده است.
گواه روشن این مطلب ذیل همان روایتی است که در سؤال ذکر شده است.
زیرا راوی آن روایت میگوید ؛ پس از تمام شدن مجلس، که حضرت صادق (علیه السلام) داخل خانه خود شدند با دو نفر دیگر خدمت امام رسیدیم و گفتیم: فدایت شویم ما گفتار شما را راجع به این که دنبال کنیزتان میگشتید و نمی دانستید در کدام اطاق خانه است، شنیدیم ولی ما میدانیم که شما از علم گسترده ای برخوردار هستید و در عین حال شما را با جمله «عالم به غیب» توصیف نمی کنیم.
حضرت در پاسخ آنها، راجع به این که « #علم_الکتاب» نزد امامان است شرحی دادند و در حقیقت گفتار آنان را تصدیق کردند.
4⃣ از این بیان روشن میشود که امام صادق (علیه السلام) از این که جمله «عالم به غیب» درباره آنها گفته شود ناراحت بودند.
5⃣ در آن زمانها علم غیب به معنای علم غیب ذاتی و بدون تعلیم استعمال میشده است و از همین جهت اصحاب امام صادق (علیه السلام) به آن حضرت میگویند ما شما را به علم غیب نسبت نمی دهیم.
📚منشور جاوید ، سبحانی ،ج 10 ص 138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات درباره دعای معراج.mp3
3.88M
✅ در برنامه #زندگی_پس_از_زندگی یکی از تجربه کنندگان گفت با خواندن #دعای_معراج دوباره برگشت
🔰اما بارها گفته شده این دعا جعلی هست و هیچ سندی ندارد. حالا با این تناقض چه کنیم؟
🎤
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🦋هنر زن بودن (قسمت 15) ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن: 🚫_جایگا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ج 16 هنر زن بودن.mp3
47.85M
🦋هنر زن بودن (قسمت 16)
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🎤خانم #کلر_ژوبرت (نویسنده فرانسوی متولد خانواده کاتولیک)وقتی شما برای بار اول #حجاب گذاشتید چه حسی داشتید و دوستان و خانواده و مردم غیر مسلمان فرانسوی چه برخوردی با شما داشتند⁉️
~~~~~~~~
💎وقتی حجاب را برگزیدم، فلسفه آن را می دانستم و کاملا پذیرفته بودم. در ضمن وقتی مسلمان شدم با تمام وجود تلاش کردم به دستورات اسلام عمل کنم تا خدای مهربانم از من راضی باشد. آنچه در آن زمان برای من خیلی سخت بود، پیش قضاوت مردم #فرانسه از #زن_مسلمان بود.
💢به خاطر حضور زنان مهاجر از کشورهای آفریقای شمالی، زن مسلمان غالبا به عنوان زنی بی سواد و تسلیم همسرش شناخته می شد و #محجبه بودن من باعث می شد که یکی از اینها تلقی شوم. 😔ولی خیلی زود با این مسئله کنار آمدم و یاد گرفتم با رفتار اجتماعی ام این کلیشه را بشکنم👌
💢فرانسه در پشت ادعای لائیک بودن گرایش های شدید ضد اسلام دارد. اما تعداد مسلمانان در آنجا روزافزون است و قانون گذاران ناچارند با احتیاط عمل کنند.
rahyafteha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 واجب فراموش شده
💐کسی که حجاب را رعایت نکنه ، به صورت حضرت زهرا سیلی زده
# تصویری
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ماجرای تحول مریم خانم بزرگوار پیشنهاد دانلود👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تحول خانوادگی
۵۹- درود بر شما که به اسرار آگاهید!
ابو هاشم میگوید:
امام حسن عسکری علیه السلام روزه میگرفت. وقت افطار آنچه غلامش برای او غذا میآورد ما هم با آن حضرت از آن غذا میخوردیم و من با آن حضرت روزه میگرفتم. در یکی از روزها ضعف بر من چیره شد. اتاق دیگر رفتم و روزه خود را با مقداری نان خشک قندی شکستم. [۱]
سوگند به خدا! هیچ کس از این جریان باخبر نبود. سپس به محضر امام حسن عسکری علیه السلام آمدم و نشستم حضرت به غلام خود فرمود: غذایی به ابو هاشم بده بخورد او روزه نیست من لبخندی زدم فرمود: چرا میخندی؟ هرگاه خواستی نیرومند شوی گوشت بخور، نان خشک قندی قوت ندارد گفتم: خدا و پیامبرش و شما راست میفرمایید (درود بر شما باد که به اسرار آگاهید). آن گاه غذا خوردم... [۲]
----------
[۱]: ظاهرا روزه وی مستحبی بوده؛لذا امام علیه السلام برایش آسان گرفتند.
[۲]: بحار: ج ۲، ص ۲۵۵.
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 قسمت چهل و نهم👇👇👇👇👇👇 بهوش بودم.. اما فرقی با مردگان نداشتم!چرا ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت پنجاه:
او با قربان صدقه های مادرانه اش مرا به اتاقم برد. به محض جا گیری روی تخت و خروج پروین از اتاق با دستانی لرزان گوشی را از روی میز قرض گرفتم. باید با یان یا عثمان حرف میزدم. تماس گرفتم اول با عثمان. یک بار.. دو بار.. سه بار.. جواب نمیداد و این موضوع عصبیم میکرد..شماره ی یان را گرفتم.. بعد از چندین بار جواب داد:( سلام دختر ایرانی..) صدایم ضعیف بود: ( بگو جریان چیه؟ تو کی هستی؟ ) لحنش عجیب شد:( من یانم.. دوست سارا..) دوست داشتم فریاد بزنم و زدم،هرچند کوتاه:( خفه شو..من هیچ دوستی ندارم.. من اصلا کسی رو تو این دنیا ندارم..)
( داری.. تو دانیالو داری..)
نشسته رویِتخت با پنجه ی
پایم گلِ قرمز رنگ قالی را هدف گرفتم
داشتم..دیگه ندارم.. یه آشغال مثه عثمان؛اونو ازم گرفت...
توام یه عوضی هستی مثه دوستت و همه ی هم کیشاش..اصلا نکنه توام مسلمونی؟)جدی بود:(سارا آرام باش.. هیچ چیز اونی که تو فکر میکنی نیست..از وضعیت لحظه به لحظه ات باخبرم. میدونم چه شرایطی رو از سر گذروندی. پس فعلا یه کم استراحت کن)از کوره در رفتم:( با خبری؟؟ چجوری؟؟ یان بیشتر از این دیوونم نکن.. این دوستی که تو ایران داری کیه؟ کسی که منو به اون آموزشگاه معرفی کرد کیه؟؟ کسی که پروینو آورد تو این خونه کیه؟؟ اسمش چیه؟؟ حسام؟؟ یان دارین باهام بازی میکنید.. اما چرا؟؟ )
گرمم بود!زیاد...به سمت پنجره رفتم تا بازش کنم.. چشمم که به تصویر خودم در شیشه افتاد میخکوبِ زمین شدم..
این من بودم؟؟ همان دختر مو بور با چشمان رنگی.. این مرده ی متحرک شباهتی به من نداشت..صدای الو الو گفتنهای یان را میشنیدم..اما زبانم نمیچرخید..گوشی از دستم افتاد. به سمت آینه رفتم..دیگر چیزی از آن دختر چند ماه پیش باقی نمانده بود جز چشمانی آبی رنگ. وحشت کردم... سری بی مو..چشمی بی مژه... صورتی بی ابرو...
ادامه دارد......
بامــــاهمـــراه باشــید🌹https://eitaa.com/zandahlm1357