هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شهرنشینی و قید و بندها مدتی است که به خاطر شرایط زندگی مجبور شده ای از گردان تسویه حساب بگیری و در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فرصت به دست میآید. یک بار دیگر فرار از دنیا. رفتن به سرزمین موعود. رهایی از قیدهای دنیوی. فرصتی برای همنشینی با خوبان امت مصطفی (ص) فرصتی برای حضور در دانشگاه جبهه. این دفعه بهتر قدر میدانی. چون مدتی در امواج بلا گرفتار اوهام پوچ و بی محتوی شده بودی. شیطان باز هم میآید. وسوسه میکند. دست بردار نیست. تو را احساساتی میخواند. تو را از زندگی جا مانده مینامد. مسخره ات میکند. ولی تو باید مانند گذشته محکم باشی. حتی این دفعه قوی تر. از تکه تکه شدن و شهادت نترسی. از اسارت هم نترسی. مجروح شدن هم عالمی دارد. تو هم که قبلا زخم برداشته ای.
برگه ی اعزام مجدد از پایگاه میگیری و راه میافتی. این دفعه تنها و بدون آن هیاهوی اعزام دسته جمعی. خیلی ساده خود را به منطقه میرسانی. گردانی منتظر تو است. به گرمی استقبال میکنند. نیروهای جدید
تو را نمی شناسند، ولی به تو خوش آمد میگویند. قدیمیها پیرامونت جمع میشوند و گفتگو میکنند. تو از یک عملیات جا مانده ای. آن هم عملیات بزرگ. در شهر هم که بودی با صدای مارش عملیات گریه کردی. اما حالا باید آماری از شهیدان گردان را تحمل کنی. چند تن از دوستان خوب تو شهید شده اند. باز هم معاون گردان و مسئول گروهان سه. ناراحت و غمگین اولین غروب جبهه را درک میکنی و در آخرین ساعتهای روز چشم به افق میدوزی. برای خود زمزمه میکنی و قطرههای اشک را روی پیراهن بسیجی ات میچکانی.
[صفحه ۱۷۵]
الحمدلله، دوباره جبهه، باز هم گردان و بچههای مخلص بسیجی. واقعا سجده ی شکر میخواهد. خیلی زود جای تو مشخص میشود. معاون گروهان دو. همراه با یکی از نیروهای قدیمی و با حال. کار شروع میشود و از فردا در صبحگاه حاضر میشوی. میدوی. نرمش میکنی. راهپیمایی میروی. و خیلی زود. گردان را تا اردوگاه همراهی میکنی.
احساس خوبی داری. فکر میکنی جای خود را پیدا کرده ای. گویی در این مدت که در جبهه نبودی، سرگردان بوده ای. یک نماز جماعت اینجا به صد نماز در شهر میارزد. میدانی چه کسی هستی و چه میخواهی بکنی. هدف مشخص است و برای هر روز برنامه داری. در موقع مناسب هم روزنامه یا کتاب مطالعه میکنی. به دیگران احترام میگذاری و دیگران برای تو احترام قائل اند. همه به یکدیگر سلام میکنند و هیچ کینه ای عمیق نیست و بیش از چند ساعت به طول نمی انجامد. اختلاف نظر و سلیقه هست ولی خودخواهی و تعصب وجود ندارد. حرف منطقی خریدار دارد و همه تابع فرمانده اند.
تمام واحدهای لشکر در حال
آماده شدن هستند. انبار مهمات تکمیل و امکانات تدارکاتی مهیاست. بوی عملیات میآید. متأسفانه سطور اول نامهها را احتمال عملیات تشکیل میدهد. نیروهایی که به طور کامل توجیه نیستند از روی ناآگاهی اقدام به نوشتن مطالبی میکنند که درج آنها صحیح نیست. تذکرات لازم در جمع گروهان و گردان داده میشود و بچهها ملزم به رعایت اصول حفاظتی میشوند. مدتی است که نیروهای اطلاعات و عملیات از اردوگاه خارج و به منطقه عملیاتی که نامشخص است رفته اند. چند روزی است که فرماندهان گردان برای توجیه به منطقه میروند و مقدمات عملیات فراهم میشود. آموزشها و تمرینها شدت بیشتری یافته و مجبوریم وقت بیشتری را در طی شبانه روز با نیروها کار کنیم.
همه چیز بوی عملیات میدهد. گردانها یکی یکی جاکن شده و میروند. تقریبا هیچ کس نمی داند به کجا میرود. حتی رانندههای کامیون و اتوبوس هم
[صفحه ۱۷۶]
به خوبی توجیه شده اند. میروند و بر میگردند. در مقابل سؤالهای مکرر که در مورد محل و مکان نیروها است، پاسخهای مناسب داده میشود. نیمی از واحدها و گردانها رفته اند. اردوگاه خلوت شده. بعضی از بچههای گردان بهانه میگیرند.
- حتما ما باید برویم پدافند و برای عملیات انتخاب نشده ایم.
- خسته شدیم، خدا کنه زود تبریم منطقه و از دست رزم شبانه و راهپیماییها راحت بشیم.
امروز فرمانده گردان، مسئول سه گروهان و معاونانش را جمع کرد و چگونگی عملیات را به طور کلی و بدون ذکر زمان و یا محل آن توضیح داد. لحن مسئول گروهان خیلی سنگین است. از سیاق کلام میفهمد که هر چه میشنوی، حق نداری در جای دیگر مطرح کنی. حاجی، به نتیجه ی این عملیات خیلی
امیدوار است و چند بار تکرار میکند که با یاری فاطمه زهرا (س)، ضربه اساسی دیگری به عراق خواهیم زد. این دفعه نیز حاجی تمام سخنان خود را با استعانت از خداوند تبارک و تعالی و یاری امیرمؤمنان ادامه میدهد. او همه چیز را از خدا میخواهد و شکست و پیروزی ظاهری را در ید قدرت خداوند میداند. بچهها را دعوت به خلوص و جلب رضای خدا میکند و در پایان، سخنانش را با چند دعا تمام میکند.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تجرید تجرید، سرعت بازگشت به وطن اصلی و اتصال به عالم عقلی است، و این همان فرمایش حضرت علیه السلام ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
کوری دل
وقتی ابن عباس نابینا شده بود، معاویه به او گفت: چه شده که شما بنی هاشم به کوری دچار میشوید؟ ابن عباس گفت: همانند شما که چشم دلتان کور شده است.
مفلس
گروهی، بدهکار خود را نزد والی بردند و ادعا کردند هزار دینار به ما بدهکار است. بدهکار گفت: راست گویند: مهلت خواستم زمین و شتر و گله هایم را بفروشم و طلب آنها را بپردازم.
طلبکاران گفتند: دروغ میگوید، این چیزی ندارد. بدهکار گفت: ای قاضی اقرار آنها را به مفلس بودنم شنیدید، پس از من چه میخواهند؟ والی دستور آزادی وی را صادر کرد.
مردی در بغداد بدهی زیادی داشت و مفلس شده بود. قاضی فرمان داد که کسی به او قرض ندهد، و هرکه قرض دهد باید صبر کند و از او مطالبه قرضش نکند و نیز دستور داد بر قاطری سوارش کنند و او را بین مردم بگردانند تا مردم از معامله با او پرهیز کنند. او را در شهر گرداندند و به در خانه اش آوردند. وقتی از قاطر پیاده شد، صاحب قاطر گفت: اجرت قاطرم را بده، بدهکار گفت: ای احمق! از صبح تاکنون برای چه مرا در شهر گرداندی؟!
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۱۹- نماز، از دیدگاه عقل و وجدان پرتوی از اسرار نماز » نماز، از دیدگاه عقل و وجدان یکی از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۲۰- چند سؤال و جواب
پرتوی از اسرار نماز » چند سؤال و جواب
سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب: هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست، نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد، اگر معلّمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلّم است، بلکه کمال شاگرد را میرساند.
سؤال: اگر بناست از نعمتهای الهی تشکر کنیم، چرا حتماً نماز بخوانیم؟
جواب: وقتی اصل لزوم تشکر را قبول کردیم، چگونگی آن باید طبق دستور باشد. وقتی مراجعه بیماری به پزشک، ضروری تشخیص داده شد، چگونگی مصرف دارو، تابع دستور پزشک است. برای اینکه در تشکرها سردرگم نشویم و یاوه نگوییم، باید طبق خواسته خدا سپاس انجام دهیم. یک خلبان، همینکه پرواز را پذیرفت، در هر کجای دنیا که خواست؛ با برج مراقبت تماس بگیرد، باید به زبان انگلیسی سخن بگوید. پس نحوه تشکر را باید از
دستور الهی و اولیاء خدا فرا بگیریم.
سؤال: تشکر در برابر نعمتها درست، ولی آنکه در میان ناگواریها زندگی میکند، او چرا باید تشکر کند؟
جواب: اولاً: بیشتر ناراحتیها به دست خود ما فراهم میآید، مثلاً با رعایت نکردن بهداشت، مریض میشویم، و با درس نخواندن و تنبلی، دچار رکود در زندگی میگردیم، در انتخاب دوست، دقت نمی کنیم، گرفتار میشویم و...
ثانیاً: ناگواریها هم خوب است، چرا که انسان را به تلاش وامی دارد و استعدادها را شکوفا میسازد.
ثالثاً: تلخیها را باید در کنار شیرینیها حساب کرد و بلاها را در کنار نعمتهای بیشمار دید.
رابعاً: گاهی سختیها وبلاها، باعث کمال روح وصیقل خوردن جان و سبب ترّقی معنوی میشود ودلها از غیرخدا بریده، به او متوّجه میشود.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357