هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
واقعه متن حديث سورة الواقعة (۵۶) الصدوق قال: حدّثنا محمّد بن عمر الجعابي، قال: حدّثنى أبو محمّد ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يس
متن حديث
سورة يس (۳۶) علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن داود بن محمّد الفهدى قال: دخل أبوسعيد المكارى علي أبى الحسن الرضا عليه السلام فقال له: أبلغ من قدرك أن تدّعى ما ادّعى أبوك، فقال له الرضا عليه السلام: ما لك أطفأ الله نورك، و أدخل الفقر بيتك، أما علمت أنّ الله أوحي إلي عمران: أنّى واهب لك ذكراً، فوهب له مريم و وهب لمريم عيسي، فعيسي بن مريم من مريم، و مريم من عيسي، و مريم و عيسي شى ء واحد، و أنا من أبى و أبى منّى، و أنا و أبى شى ء واحد. فقال له أبو سعيد: فأسئلك عن مسألة، قال: سل و لاأخالك تقبّل منّى و لست من غنم?، و لكن هاتها
، فقال له: ما تقول فى رجل قال عند موته: كلّ مملوك له قديم فهو حرّ لوجه الله؟ قال: نعم، ما كان له ستّة أشهر فهو قديم و هو حرّ لأنّ الله يقول (و القمر قدّرناه منازل حتّي عاد كالعرجون القديم) فما كان لستّة أشهر فهو قديم حرّ قال: فخرج من عنده و افتقر و ذهب بصره ثمّ مات لعنه الله و ليس عنده مبيت ليلة.
سوره يس (۳۶) علي بن ابراهيم، از پدرش، از داود بن محمد فهدي روايت كرده است كه گفت: ابوسعيد مكاري بر ابوالحسن الرضا عليه السلام وارد شد و (گستاخانه) گفت: آيا كار تو به جايي رسيده است كه آنچه را پدرت ادعا ميكرد تو هم ادعا ميكني، حضرت رضا (ع) به او فرمود: تو را چه ميشود، خدا نورت را خاموش كند و فقر را به خانه ات درآورد، مگر نمي داني كه خداوند به عمران وحي فرمود كه من به تو پسري عطا ميكنم، اما مريم را به او بخشيد، و به مريم عيسي را عطا فرمود، پس عيسي بن مريم از مريم است و مريم از عيسي، مريم و عيسي عليهما السلام يك چيز هستند، من هم از پدرم هستم و پدرم از من است، و من و پدرم نيز يك چيز هستيم. ابوسعيد گفت: پس از تو سؤالي ميكنم، حضرت فرمود: بپرس، گرچه خيال نمي كنم از من بپذيري و تو از دوستداران من نيستي
آن ملعون در حالي مرد كه حتي نان شب خود را نداشت۲.
منبع حديث
۱- يس / ۳۹. ۲- تفسير قمّى ۲/ ۲۱۵.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
کرامت شمش طلا از امام رضا علیه السلام
از حضرت رضا علیه السلام درخواستی کردم که به من وعده اجابت داد تا آن که روزی حضرت برای دیدار برخی علویون خارج شد. در میان راه وقت نماز شد، حضرت - از مرکب - فرود آمد، کسی جز من و ایشان نبود ...
ابراهیم بن موسی می گوید: از حضرت رضا علیه السلام درخواستی کردم که به من وعده اجابت داد تا آن که روزی حضرت برای دیدار برخی علویون خارج شد. در میان راه وقت نماز شد، حضرت - از مرکب - فرود آمد، کسی جز من و ایشان نبود. به من فرمود: اذان بگو، عرض کردم: صبر کنید تا اصحاب بیایند، فرمود: خدا تو را مشمول مغفرت قرار دهد، نماز را بی جهت از اول وقت به آخر وقت، به تأخیر نینداز، همیشه اول وقت نماز بخوان. من اذان گفتم و نماز خواندیم. بعد از نماز عرض کردم: ای پسر پیامبر! مدتی است از وعده شما می گذرد و من نیازمندم، شما نیز گرفتارید و همیشه به شما دسترسی ندارم در این هنگام حضرت رضا علیه السلام دست مبارک بر زمین زد و شمش طلایی را در آورد و فرمود: این را بگیر، خداوند به تو برکت دهد، استفاده کن و آنچه دیدی مخفی دار.
آن مرد گوید: آن مال چنان برکت داشت که با آن هفتاد هزار دینار خرید کردم و از بی نیازترین افراد در خراسان شدم.[1]
منبع: کتاب حکایت آفتاب، سید محمد نجفی یزدی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 7 💠 جلسه 7⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
آیا درسته که گفته شده آقا امام زمان (عج) توسط يك زن به شهادت ميرسه؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
☀️اینکه امام زمان (عج) توسط یک زن شهید می شود ″کاملا غلط و جعلی″ است اصلا حدیث نیست که ما بگوییم ضعیف هست یا قوی، جعلی است.
📘این عزیزی که هم فرمودند در کتاب بحارالانوار هست اصلا چنین چیزی نیست. دوستان بروند کتاب بحارالانوار را در اینترنت سرچ بکنند، جلد 52 و 53 را زیر و رو بکنند اگر چنین حدیثی را پیدا کردند. اصلا در بحارالانوار چنین حدیثی نیست.
👈🏻تنها این حدیث در کتاب ″الزام الناصب آقای حائری بارجینی ″که حدود صد سال قبل این کتاب را نوشتند پیدا شده، آن هم عده ای می گویند از تفکرات″ شیخ احمد احسائی، رئیس فرقه شیخیه″ از آنجا پایه گذاری شد. این روایت جعلی هست، دروغ هست!! اصلا چنین حدیثی ما نداریم که بخواهیم بررسی کنیم ضعیف هست یا قوی، جعل هست.
🔺یک چیز خیلی معروف و مشهوری هست بین اساتید مهدویت، این قضیه کاملا دروغ و جعل هست. در بحارالانوار هم به هیچ عنوان چنینی حدیثی نیست کسی پیدا کرد بیاید به ما نشان بدهد.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: بامداد خونین خدا انتخاب میکند. گلچین میکند. عده ای را مشغول و بعضیها را برای خود میبرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
موضوع شهادت فرمانده گردان وسیله ای برای انسجام بیشتر نیروها میشود.
روحیهها مضاعف و اشتیاق نیروها برای حضور در خط مقدم دو چندان میشود. هر چند وضعیت جسمی آنها، مخالف این انگیزه است. ولی اینجا جبهه اسلام است. تن فدای جان میشود. زندگی در جبهه یعنی جهاد در راه عقیده. حتی پس از سه روز جنگیدن در وضعیت نامناسب جسمی و بدنی.
بچهها موقعیت را خوب درک میکنند و خیلی زود برای حرکت آماده میشوند. قبل از ساعت نه صبح. آماده ی آماده. با تمام تجهیزات.
یک ستون کشی ساده، بدون خونریزی، مثل راهپیمایی. چند خمپاره ی سرگردان هم تلفاتی در بر ندارد. تپه خالی است. امکانات عراقیها هم باقی مانده. بسیاری از آنها قابل استفاده است. لباس و پتوی خشک. مقداری خوراکی و غذا.
سنگرهای سالم و آماده. مهمات و اسلحه. عملیات خوبی است. نیروها خودشان میدانند کجا قرار بگیرند. در محل مناسب و طبق برنامه. الحمدلله. بچهها این پیروزی را قدر میدانند و این فتح را خون بهای خون فرمانده گردان شهید میدانند. جانشین مسئول گروهان سه هم کاملا هماهنگ است و با وجودی که قبلا معاون گروهان بوده خیلی خوب نیروهایش را هدایت میکند و برای اینکه اشتباه نکند، همیشه توسط بی سیم با ما در تماس است.
معاون دوم لشکر همراه نیروها آمده، اما کسی او را نمی شناسد. متوجه موقعیت او شده اند ولی مسئولیت
اصلی او را نمی دانند. اینها جزو لشکر اسلام هستند. گمنامی بهترین افتخار است. فرشتگان آسمان این سربازان گمنام را بهتر از زمینیان میشناسند. او هم متواضعتر از آنکه به تصور آید. نرسیده شوخی میکند. خود را بسیجی میداند و مثل یک رزمنده در سنگری ساده بالای تپه آمده و توی کانال نشسته و جیره جنگی خودش را میخورد. گویی سالها فرمانده گردان بوده و جزئیات هدایت یک گردان و رهبری سه مسئول گروهان را به عهده گرفته و از طریق بی سیم با فرمانده لشکر در تماس است. مسلط و خونسرد. شجاع و بی تکبر.
صحنه ای خنده دار در حال اتفاق است. خیلی جالب و مضحک. ولی هوشیاری میطلبد یک ستون نظامی عراقی از پایین تپه، به بالا میآیند. سرها پایین و غافل. شاید اشتباه آمده اند. حتی اگر چند کیلومتر عقبتر از خطوط خودشان هم بود، نمی توانستند این گونه بی خیال باشند. آنها هنوز فکر میکنند این ارتفاع خالی است. قبل از طلوع آفتاب راه افتاده اند و حالا به تپه رسیده اند. آدم دلش به حالشان میسوزد. مزدوران هالو؟! کشتههای آینده. تعدادشان هم کم نیست. شاید ۳۰۰ نفر. با تمام تجهیزات.
ابتدا تعدادی از بچهها دستپاچه میشوند و فکر میکنند عراقیها میآیند تا اسیر شوند. ولی فرمانده گردان جدید، وارد جریان میشود و همه را دعوت به سکوت میکند. هیچ کس نباید حرف بزند. آرام و ساکت مینشینیم و از چند
[صفحه ۲۱۱]
سوراخ محدود آنها را نگاه میکنیم. در این حالت، آدم هم خنده اش میگیرد و هم نمی داند چه بکند؟ نهایتا قرار میشود، اجازه بدهیم تا نزدیک کانالها برسند و یک گروهان از پشت سر آنها را مجبور به تسلیم کند. معلوم
نیست این راه مناسب هست یا نه، ولی بهتر از درگیری است. شاید بچههای خودمان هم حوصله درگیری نداشته باشند. باز هم باید خدا کمک بکند.
وقتی ستون عراقی تقریبا به بالای تپه نزدیک میشود ناگهان یکی از بچهها که عرب زبان است، بلندگویی به دست میگیرد و با صدای بلند شروع به صحبت میکند:
«... شما در محاصره ی کامل هستید. اگر یک تیر شلیک کنید، همه تان کشته میشوید. راحت تسلیم شوید و از هدر رفتن خونتان جلوگیری کنید... »
قیافه ی عراقیها دیدنی است. مات و مبهوت، به این سو و آن سو مینگرند. هیچ کدام قدرت عکس العمل ندارند. تعدادی از آنها نیم خیز شده اند. بعضی هاشان لبخند میزنند!
از آن طرف تپه به این طرف تپه. با همان حالت. اسارت، بی چون و چرا. خودشان هم راضی ترند. چاره ای هم ندارند. ولی هنگامی که از کنار ما عبور میکنند، خوب به ما نگاه میکنند. شاید فکر میکنند ما از کجا آمدیم؟ آدم هستیم یا فرشته؟
این رفتن همراه با عوارض گرفتن بسیجیها است. اسلحه و سرنیزه هاشان را میگیرند. آنها هم با خوشرویی کامل میدهند. باز هم چاره ای ندارند. دستها روی سر و هراسان. به سمتی میروند که به آنها نشان داده میشوند. آنها هم هروله میکنند، میدوند، خیلی سریع.
ماجرای اسارت عراقی ها، ساعتها سر فصل گفتگوی رزمندگان میشود و هر کدام از آنها از دیدگاه خود، حادثه را تعریف میکند. در سنگرها نشسته و با یکدیگر حرف میزنند. چهرههای مزدوران عراقی را ترسیم میکنند. شادمانی میآفرینند و لبخند میزنند. ذکر میگویند. متوسل میشوند و هنگام ظهر نماز
[صفحه ۲۱۲]
می خوانند.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
-🕊شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری
🍃🌸 بغداد بودیم ،میخواستیم با هم بریم بیرون ،گفت :وضعیت حجاب در بغداد چطوره ؟
گفتم : خوب نیست ، مثل تهرانه .
گفت : باید چشممون را از نامحرم حفظ کنیم تا توفیق شهادت را از دست ندیم .
بعد چفیه اش را انداخت روی سر و صورتش . در کلِ مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود، تا اینکه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم .
میگفت من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند،خیلی چیزها رو از دست میدهد،
چشم گنهکار لایق شـهادت نیست.
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
دومین سفیر امام برای کوفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
11.17M
سد کردن راه امام توسط حر
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
خمول یکی از سلاطین بنی اسرائیل خانه ای وسیع و مزینی ساخت. سپس پرسید عیب آن کجاست؟ کسی عیبی در آن نی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همنشینی با شاهان
از زاهدی پرسیدند آمیزش با پادشاهان و وزیران چگونه است؟ گفت: کسی که با آنها آمیزش نداشته باشد و بر بیش از واجب اضافه نکند، نزد من از کسی که شبها قیام و روزها روزه میگیرد و حج بجا میآورد و در راه خدا مجاهده میکند، برتر است.
گویم
ای خواجه به کوی اهل دل منزل کن
وز پهلوی اهل دل دلی حاصل کن
خواهی بینی جمال معشوق ازل
آیینه تو دلست رو در دل کن
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.041.mp3
1.89M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.042.mp3
2.37M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.043.mp3
3.22M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
جواب سوم به شبهه دوازدهم از نگاه توحیدی ابعاد مختلف انسان👇👇 ✅👈الف. بعد انسانى و الهى: در این مورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به محضر خانمهای با ایمان سرزمینم:👇👇
بعد اینهمه شبهاتی که درمورد حقوق زن در اسلام تو فضای مجازی بود این متن واقعا زیبا را دیدم:
از زبان یک بانوی ایرانی مسلمان👇👇
🌹ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ ...
🌹ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ...
🌹ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ 🌸گل🌸 ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی ( عليه السلام)آموخته بود که زن ریحانه است نه قهرمان...
🌹وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت...
🌹خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد...
از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
🌹ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
🌹پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:
زنان مانند بلور اند حساس و شکننده.آنها را نیازارید...
🌹وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد...
🌹ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ
اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ
🌹به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :
چه فرزند خوبی است دختر
پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی
(ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)
تفکر فمنیسمی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم
🌹من ریحانه ام
جایگاهم فراتر ازین حرفهاست
من یک زنم ...
خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!
من یک زنم...
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن زندگی مرد دچار مشکل می شود.
من یک زنم....
خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی،
جایی که یک زن،
هاجر
در آن دفن است.
من یک زنم...
و خالقم گفته باید هفت بار
پا در جای پای یک زن،
هاجر
بگذاری
و آنقدر سعی کنی
تا خدایت تو را بپذیرد.
من زنم....
بهشت زیر پای مادر است...
روح انسان از درون من به او دمیده میشود...
هر روز پاسداری من از کودکم،
ثوابی عظیم دارد.
اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،
و به من خدمتی کند
برای او برابر با هزار سال عبادت است..
سرشت و صفات انسانها
از شیر من است...
عفت من
سرمایه الهی من است.
من
چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم!!!
من همان زنم
که نجابتم
قیمتم را از همه دنیا بالاتر میبرد.
من عاشق سوره کوثرم...سوره اي كه گواهي ميدهد نسل پيامبر نسلي است كه از سلاله يك زن است.
ومن الله توفیق
#قرآن_شناسی