eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220125-WA0059.mp3
465K
🇮🇷 سرود « ای امام ای مجاهد ای مظهر شرف، ای گذشته زجان در ره هدف...»✌️ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 تلاوت تصویری آیات ابتدایی سوره ضحی ، استاد عبدالباسط عبدالصمد 🇵🇰 اجرا در کشور پاکستان ،
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: حديث سلسلة الذهب متن حديث ۱- ابن المتوكّل عن علىّ عن أبيه عن يوسف بن عقيل عن إسحاق بن راهويه قال: لمّا وافي أبوالحسن الرضا عليه السلام نيسابور و أراد أن يرحل منها إلي المأمون اجتمع إليه أصحاب الحديث فقالوا له: يا بن رسول الله ترحل عنا و لاتحدّثنا بحديث فنستفيده منك، و قدكان قعد فى العمارية، فأطلع رأسه و قال: سمعت أبى موسي بن جعفر يقول: سمعت أبى جعفر بن محمد يقول: سمعت أبى محمّد بن علىّ يقول: سمعت أبى علىّ بن الحسين يقول: سمعت أبى الحسين بن علىّ يقول: سمعت أبى أميرالمؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السلام يقول: سمعت رسول الله صلّي الله عليه و آله يقول: سمعت جبرئيل عليه السلام يقول: سمعت الله عزّوجلّ يقول: لا إله إلّا الله حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى، فلمّا مرّت الراحلة نادانا: بشروطها و أنا من شروطها۱. ۲- أبو الحسين محمّد بن علىّ بن الشاه الفقيه بمروالروذ قال: حدّثنا أبو بكر محمد بن عبد الله النيسابورى قال: حدّثنا أبو القاسم عبد الله بن أحمد بن عباس الطائى بالبصرة قال: حدّثنى أبى فى سنة ستين و مائتين قال: حدّثنى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام سنة أربع و تسعين و مائة قال: حدّثنى أبى موسي بن جعفر قال: حدّثنى أبى جعفر بن محمد قال: حدّثنى أبى محمّد بن علىّ قال: حدّثنى أبى علىّ بن الحسين قال: حدّثنى أبى الحسين بن علىّ قال: حدّثنى أبى علىّ بن أبى طالب عليه السلام قال: قال: رسول الله صلّي الله عليه و آله يقول الله جلّ جلاله: لاإله إلّا الله حصنى فمن دخله أمن من عذابى۲. ۳- أبو سعيد محمد بن الفضل بن محمد بن إسحاق المذكر النيسابورى بنيسابور قال: حدّثنى أبو علىّ الحسن بن علىّ الخزرجى الأنصارى السعدى قال: حدّثنا عبد السلام بن صالح أبو الصلت الهروى قال: كنت مع علىّ بن موسي الرضا عليه السلام حين رحل من نيسابور، و هو راكب بغلة شهباء، فإذا محمّد بن رافع و أحمد بن حرب و يحيي بن يحيي و إسحاق بن راهويه و عدّة من أهل العلم قد تعلقوا بلجام بغلته فى المربّعة فقالوا: بحق آبائك المطهرين حدّثنا بحديث قد سمعته من أبيك فأخرج رأسه من العمارية و عليه مطرف خز ذو وجهين و قال: حدّثنى أبى العبد الصالح موسي بن جعفر قال : حدّثنى أبى الصادق جعفر بن محمد قال: حدّثنى أبى أبو جعفر محمّد بن علىّ باقر علم الأنبياء قال: حدّثنى أبى علىّ بن الحسين سيد العابدين قال: حدّثنى أبى سيد شباب أهل الجنة الحسين قال: حدّثنى أبى علىّ بن أبى طالب عليه السلام قال: سمعت النبىّ صلّي الله عليه و آله يقول: قال الله جلّ جلاله: إنّى أنا الله لاإله إلّا أنا فاعبدونى، من جاء منكم بشهادة أن لاإله إلّا الله بالإخلاص دخل فى حصنى و من دخل فى حصنى أمن من عذابى۳. ۴- محمد بن موسي بن المتوكل رضى الله عنه قال: حدّثنا أبو الحسين محمد بن جعفر الأسدى قال: حدّثنا محمد بن الحسين الصوفى قال: حدّثنا يوسف بن عقيل عن إسحاق بن راهويه قال: لما وافي أبوالحسن الرضا عليه السلام بنيسابور و أراد أن يخرج منها إلي المأمون اجتمع إليه أصحاب الحديث فقالوا له: يابن رسول الله ترحّل عنّا و لاتحدّثنا بحديث فنستفيده منك، و كان قدقعد فى العمارية، فأطلع رأسه و قال: سمعت أبى موسي بن جعفر يقول: سمعت أبى جعفر بن محمد يقول: سمعت أبى محمّد بن علىّ يقول: سمعت أبى علىّ بن الحسين يقول: سمعت أبى الحسين بن علىّ بن أبى طالب عليهما السلام يقول: سمعت أبى أميرالمؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السلام يقول: سمعت رسول الله صلّي الله عليه و آله يقول: سمعت جبرئيل عليه السلام يقول: سمعت الله جل جلاله يقول: لاإله إلّا الله حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى ، قال: فلما مرت الراحلة نادانا: بشروطها و أنا من شروطها۴. حديث سلسلة الذهب حديث سلسلة الذهب حديثي است كه از حضرت رضا (ع) به هنگام ورود ايشان به نيشابور نقل شده و عدّه كثيري آن را براي خود نوشته اند. اين حديث با اختلافات ناچيزي مربوط به شرايط و اوضاع و احوال املاء و استملاي آن، در منابع كهني چون تاريخ نيشابور و توحيد صدق، عيون اخبار الرضا، امالي شيخ مفيد، ربع الأبرار زمخشري، التدوين رافعي، فصول المهمه ابن صباغ مالكي، كشف الغمه اربلي و منابع جديدتر چون كنز العمّال متقي هندي، بحار الأنوار مجلسي نقل شده است. سند اين روايت يازده گونه در كتابهاي نامبرده آمده است. در تماي مدارك يازده گانه روايي و تاريخي، اين حديث با اندكي زياده و نقصان و اختلاف در عبارت به بيست و دو طريق از زبان حضرت رضا (ع) نقل گرديده است. گفتني است از اين بيست و دو مورد، و يازده مأخذ و مدرك تاريخي و روايي جمعاً شش مورد، در پنج مأخذ پس از ذكر اصل حديث جمله (بشروطها و أنا من شروطها) ثبت شده است. كه در برخي از موارد پس از قيد (زاد فيها) و در بعضي ديگر، پس از ذكر (فلمّا مرّت الراحله) جمله (بشروطها و أنا من شروطها) بيان شده است. كه از اين پنج مأخذ و شش مدرك، چهار مأخذ و يك مورد به شيعيان و تنها يك مأخذ مربوط به قندوزي حنفي مي
ز شروط توحيد معرفي كرده است و به مردم فهمانيده كه پذيرفتن ولايت يكايك امامان معصوم از شرطهاي يكتاپرستي است. از اين رو شيخ صدوق در ذيل همين روايت گويد: اقرار امام به اين كه مفترض الطاعة بر بندگان بوده بدين معنا مي‌باشد كه پذيرفتن ولايت آن حضرت و نياكانش ملازم با پذيرفتن توحيد و يگاني پروردگار جهان است. اكنون اين نكته قابل دقّت و بحث است كه چرا امام سخن خود را يكباره ايراد نكرده، بلكه جمله پاياني را با فاصله بيان كرده است؟ در اين مورد نيز چند مطلب قابل دقت و بررسي است: اول: شايد بدين جهت بود كه امام مي‌خواسته حديثي را كه از پدرانش نقل مي‌كند از سخن خود كه بر آن مي‌افزايد كاملاً جدا و متمايز سازد تا نگارندگان نيز اين دو را جدا بدانند. و جمله (بشروطها و أنا من شروطها) را از اصل حديث نشمارند. دوم: ترديدي نيست كه آن جمعيت انبوه از نظر ايمان و اعتقاد با يكديگر همتراز نبودند، زيرا برخي بر اساس نصّ و تعيين به امامت آن حضرت معتقد بودند و گروهي بر اين عقيده بودند كه چون يكي از فرزندان علي (ع) و بهترين مسلمانان است به امامت و رهبري وي اعتقاد داشتند. و شايد گروهي آن حضرت را نشاني بي همتا از جهت علم و معرفت و دانش و شناخت و گفتار و كردار و اخلاق مي‌دانسته اند و شايد گروه ديگر نيز او را فقط از جهت اين كه نسبش به پيامبر (ص) مي‌رسد، امام و رهبر مي‌پنداشته اند و نمي دانسته اند كه شرايط امامت و رهبري چيست؟ ۱- بحارالأنوار ۴۹ / ۱۲۳. ۲- التوحيد / ۲۴. ۳- التوحيد / ۲۴- ۲۵. ۴- التوحيد / ۲۵. .......: امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
‌باشد. در اين جا روايتي كه مرحوم حاج شيخ عباس قمّي از چند روايت بحار الأنوار پسنديده و در سفينة البحار آورده است و برابر با نقل كشف الغمه اربلي در بحار الانوار است، از بحار و سفينه نقل و ترجمه مي‌شود: عماد الدين محمد بن ابي سعيد بن عبدالكريم وزّان در محرم سال ۵۹۶ ه. ق نقل كرد كه صاحب كتاب تاريخ نيشابور در كتابش آورده كه هنگامي علي بن موسي الرضا (ع) در سفري كه در همان سفر به فيض شهادت نايل آمد، به نيشابور رسيد، در مَهدي بر روي يك استر سفيد رنگ مايل به خاكستري نشسته بود در راه بازار، دو حافظ احاديث نبوي يعني ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسي، رحمهما الله به حضور حضرت راه يافتند و گفتند: اي بزرگوار و بزرگ زاده، اي امام و فرزند ائمه به حق پدران مطهّر و نياكان گراميت، چهره مباركت را به ما بنما و براي ما از پدران و جدّت حديثي به يادگار نقل كن، استر ايستاد، سايبان كنار رفت و چشمان مسلمانان به طلعت مبارك او روشن شد. گيسوان بافته و فرو هشته او همانند گيسوان رسول اللَّه (ص) بود، و مردم از هر طبقه اي حاضر و ايستاده بودند، بعضي فرياد مي‌زدند، بعضي مي‌گريستند و جامه پاك مي‌كردند يا در خاك غلتيدند يا باربند استر او را مي‌بوسيدند و به سوي سايبان او گردن مي‌كشيدند، و اشكها چون جويباران روان بود، بعضي از ائمه حاضر در ميان جمعيت [ به ديگران ] بانك زدند اي مردم گوش فرا دهيد و عترت رسول اللَّه (ص) را نيازاريد و خاموش باشيد. آن گاه حضرت صلوات اللَّه عليه، اين حديث را املا كرد و عدّه دواتها بالغ بر بيست و چهار هزار بود، به علاوه تعداد بسياري قلمدان، نويسندگان اصلي حديث ابوزرعه رازي و محمد بن اسلم طوسي رحمهما اللَّه بودند. حضرت (ع) فرمود: پدرم موسي بن جعفر الكاظم گفت: كه پدرم جعفر بن محمد الصادق گفت: كه پدرم محمد بن الباقر گفت: كه پدرم علي بن حسين گفت: كه پدرم حسين بن علي شهيد ارض كربلا گفت: كه برادرم و پسر عمم محمد رسول اللّه (ص) فرمود: كه جبرئيل مرا گفت: كه از حضرت ربّ العزّه - سبحانه و تعالي- شنيدم كه فرمود: كلمة لا اله الا اللّه حصني فمن قالها دخل حصني و من دخل حصني أمن من عذابي. عبارت حديث در بعضي منابع تفاوتهايي دارد از جمله در توحيد صدوق چنين است: فمن دخله أمن مِن عذابي، شيخ صدوق در توحيد اين حديث را با سلسله راويان متفاوت هم نقل كرده است، در يكي از روايتهاي او آمده است كه چون مركب امام به حركت در آمد حضرت ندا در داد: بشروطها و أنا من شروطها، و شيخ در توضيح آن نوشته است: از شروط آن اقرار به حضرت رضا (ع) است به اين كه امامي از جانب خداوند عزّوجلّ بر بندگان او است و اطاعت از او بر بندگان واجب است. در اين جا كه چرا ناقلان و نگارشگران تاريخي يا ارباب حديث از فريقين از آوردن عبارت (أنا من شروطها) غفلت كرده اند، و يا آن را ناديده انگاشته اند، با توجه به درجه اهميت موضوع شايد بنابر جهاتي باشد كه بر دانشمندان پوشيده نيست، و احتمال مي‌رود كه يكي از اين جهات بيان دو گونه بودن سخن امام (ع) باشد. شايد نگارشگران سخنان ديكته شده امام را در مرحله نخست مي‌نگاشته اند و در مرحله ديگر غفلت كرده باشند، و يا اين كه با طبع و خواست برخي از گروههاي گوناگوني كه در آن اجتماع بي مانند بوده اند، سازگار نبوده و يا سانسور شديد دستگاه حكومت، با توجه به اين كه گروهي از مأموران همراه حضرت بوده اند ايجاب مي‌كرده كه آن قسمت از بيان امام (ع) را نگارشگران حذف كنند، گرچه بعيد نمي نمايد كه بعدها، برخي از نگارشگران آن قسمت را حذف كرده باشند و يا اين كه اصولاً نگارشگران اين جمله را از اصل حديث ندانسته اند و شايد خواست امام نيز باشد كه در دو مرحله سخن آن حضرت را به دو گونه بيان كنند. چون با خواهش فراواني از آن حضرت خواستند كه حديثي از نياكانش نقل كند و آن حضرت هم از پدرانش حديثي نقل كرده، سپس آن جمله (بشروطها و انا من شروطها) را از خويش گفته باشد و راويان نيز كه متوجه بوده اند آن جمله از خود حضرت مي‌باشد آن را حذف كرده اند. با اين همه، خودداري نگارشگران در بيان مطلب و يا غفلت آنان از نگارش به هر شكلي و به هر انگيزه اي كه باشد دليلي بر بيان نكردن امام در اين زمينه نيست، علاوه بر اين كه اسناد ديگر تاريخي و روايي گواه روشني بر بودن اين جمله در ذيل حديث است و شايد بتوان گفت كه هيچ حديثي به اندازه اين روايت روايان راستگو و مورد اعتماد نداشته باشد. و اما اين كه چرا امام جمله (بشروطها و انا من شروطها) را بر آن روايت افزوده است، در اين مورد نيز مي‌توان گفت: پس از آن سلسله اسنادي كه امام از پدرانش كه در واقع جانشين آنان بوده، ارائه كرده است. بيان اخير، سندي حتمي به شمار مي‌آيد و آن حضرت با اين سخن خود مسأله ولايت و رهبري را با توحيد و يكتاپرستي درهم آميخته و اعلان داشته است و نه تنها رهبري خود را از شرطهاي توحيد و يكتاپرستي معرفي نموده، بلكه اسنادي را نيز كه در آغاز متن حديث بيان نموده ا
🎤💭🎤💭🎤💭🎤 ✅پاسخ به شبهات وهابیت علیه مهدویت ⬅️قسمت 2⃣3⃣ از 2⃣3⃣ 💭شبهه ی شماره 2⃣3⃣ ☝️در این شبهه مطرح می کند که مهدی شیعیان بدون هیچ سبب و بهانه ای مردم را می کشد، اما مهدی اهل سنت مردم را نمی کشد⚔ مگر اینکه برای قتل دلیلی داشته باشد. ✅جواب شبهه 👇👇 📘منبعی که این روایت نوشته شده این است حضرت مهدی (عج) و یاران وی در مدت 8 ماه ⚠️از منحرفان (نه از مردم) عده ی زیادی را می کشد و مختلط می کشد و از کسی درخواست توبه نمی کند، کتاب "تاریخ ما بعد ظهور، ص472" 👌پس فقط تنها منحرفین را می‌کشد و آن منحرفین هم از یک طیف خاص نیستند مثلا ممکن است یکی از نژاد فلان، یکی از.. باشند👥 از این لحاظ هست. و اینکه می گوید درخواست توبه نمی شود 👈موقع جنگ منظورش هست قرآن هم می گوید: فرعون هم در آن لحظه ی آخر که عذاب را دید گفت خدایا توبه.. خدا گفت الان توبه قبول نیست، آن هم مراد از آن صحنه ی جنگ هست که می‌گوید توبه را از آنها نمی پذیرد. ✅همه ی این موارد که در حدیث آمد براساس اصول مسلم اسلام است، اگر این وهابیت در نقل حدیث رعایت امانت را می‌کردند❌ چنین شبهاتی پیش نمی‌آمد. 👌خُب مسلم هست وسط جنگ کسی توبه کند توبه اش را نمی پذیرند؛ و این کاملا طبیعی طبیعی هست و امام زمان فقط ″منحرفین″ را می کشد، نه همه‌‌ی مردم را.⚠️ 🔹پـــایـــان 🎤استاد احسان عبادی
ادب ماه رجب 5.mp3
4.56M
🔰 سلسله جلسات 5 💠 رعایت بیشتر 5 ✅ تدریس کتاب ادب حضور 👈 مراقبه در این ماه را جدی بگیریم 👈 کسانی می توانند در دهه آخر ماه رمضان که اوج برداشت های معنوی است موفق باشند که از الان شروع کنند 👌 حملات شیطان در آخرین روزهای ماه های مهم و معنوی بیشتر می شود ، چرا ؟ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت 👌ماه رجب امسال با ادب بیشتری در محضر خدا حضور پیدا کنیم. 🔰انقلابی باید قوی شود🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت پنجم کلاه آهنی‌اش را از سر برداشت و در حالی که با همان دست، پیشانی‌اش را با آستین پاک می‌کرد، باهام دست داد و گفت: «من هم عبدالرضا هستم، اما به‌ام می‌گویند عبدل.😊 نمی‌دانم چرا آن‌قدر آرام و غمگین صحبت می‌کرد. گفتم: «خوش آمدی به جبهه‌ی ما!😌 باور کردنی نبود ولی این بار لبخند زد. ـ کجا داری می‌روی؟ نگهبانی❓ قبل از این‌که جوابم را بدهد، صدایی از توی کانال آمد. تندی رفتم تا از سرِ پیچ، ببینم جناب آذرخش آمده یا نه. کسی نبود. لجم گرفته بود☹️ حسابی سرِ کار بودم انگار❗️ یکهو کف کانال، چشمم به پرنده‌ی سفید و گنده‌ای افتاد که خودش را رو زمین می‌کشید و پر از گِل بود: ـ ا، این‌جا را! دویدم طرف پرنده. یک مرغِ ماهیخوار بود. همان مرغی نبود که روی کارون پرواز می‌کرد⁉️ نمی‌دانستم. بدجوری ترسیده بود.😟 بال‌بال‌زنان چند قدم عقب عقب رفت. می‌خواست از دستم فرار کند . نتوانست. عبدل هم آمد کمک و دو تایی گرفتیمش. پرنده ‌ی بیچاره، بال بال می‌زد و جیغ می‌کشید. نمی‌گذاشت ببینیم چه‌اش شده. چاره‌ای نبود. من پرنده‌ی زخمی را محکم گرفتم و عبدل، خوب و با وسواس وارسی‌اش کرد: ـ تیر خورده انگار به بالش. زخمش چندان کاری نیست، فقط پوستش را برده. من توی کوله‌م وسایل زخم‌بندی دارم.😊 تو کانال راه افتادیم سمت یکی از سنگرهای اضطراری تا بنشینیم و زخمِ مرغِ ماهیخوار را ببندیم. مرغِ زخمی آن‌قدر وول خورده بود که تمام پیراهنم گِلی شده بود.😩 پناه بردیم به اولین سنگرِ اضطراریِ سرِ راه تا از باران🌧 در امان باشیم. تعجب کرده بودم که چه‌طور عبدل توی کوله‌پشتی‌اش🎒 وسایلِ زخم‌بندی دارد.‼️ اما چیزی نگفتم. مایع قرمزرنگ ضدعفونی کننده را مالید روی زخم؛ جایی که به اندازه‌ی یک بند انگشت، پوست آن رفته بود: ـ شانس آورده که گلوله فقط ساییده به بالش.🙂 بعد هم با باند جنگی ـ که فقط رنگ آن با باندهای معمولی فرق دارد ـ زخم را بست پرنده‌ی بیچاره دیگر وول نمی‌خورد. 😊آرام توی بغل من نشسته بود و زخم‌بندی عبدل را تماشا می‌کرد. عبدل بدون این‌که یک کلمه حرف بزند خونسرد و آرام، کارِ خودش را می‌کرد. 😌 فقط وقتی کارش تمام شد و داشت وسایل را توی کوله‌اش🎒 می‌چید، گفت: «یک هفته‌ای خوب می‌شود. توی این مدت، باید یک جا نگه‌اش داریم و به‌اش غذا و آب🥠 برسانیم.» مانده بودم حیوان را کجا ببریم. سنگر فرماندهی؟! فرمانده پوست کله‌ام را می‌کَند.‼️ عبدل هم که تازه آمده بود و احتمالاً جا و مکانی نداشت. 🙄یکهو فکری به خاطرم رسید: ـ می‌توانیم بگردیم، یک اتاق که خراب نشده باشد، پیدا کنیم. مرغِ ماهیخوار را می‌شود یک مدت آن‌جا نگه داشت.😊 https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: تابش روز و منافع آن قوله علیه السلام: وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ [مِنْ] ضَوْءِ النَّهَارِ. تمتع: به معنی انتفاع است. یعنی انتفاع تو دادی عباد خود را به واسطه آن صبح از ضوء و نور روز، چه معلوم است که کلّ انتفاعات و تمام معایش و ما یحتاج قاطبه بشر موقوف به نور شمس است، او است موجب تکمیل زراعات و وصول آنها به غایات، و او است باعث بر تربیت اشجار و نضج اثمار و طَبخ فواکه، کما قیل: آفتاب از امر حقّ طباخّ ما است ابلهی باشد که گوئیم او خدا است [۱] ---------- [۱]: ۱ - مثنوی معنوی، مولوی، ج ۴، ص ۸۵۳، « قصه هدیه فرستادن بلقیس ». .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: مثلهای عامیانه مارگیر از زهر مار نجات نمی یابد. گوسفند ذبح شده از کندن پوست ناراحت نیست. مار کوتاه در آغل است. این آینه خاص این صورت ظریف است. برهان غائب با خود اوست. ازدواج، عشق را زایل می‌کند. نصیحت عمومی موجب تفرقه است. این عیب هم رو بقیه عیب ها. چشم بادامی. آزاد مرد آزاد مرد است هرچند سختی به او رسد. از نوره هم کاری ساخته است. مانند برادران معاشرت کنید و مانند بیگانگان معامله نمائید. قول و بول او یکی است. ماهی که روزی ندارد روزهایش را مشمار. طبل زدن زیر عبا. لغزش قلب به وسیله کناره‌های زبان و رنگ رخ آشکار شود. از مرگ فرار کرد در آن افتاد. زبانش تسبیح و قلبش ذبح می‌کند. فلانی چون کعبه است، زیارت می‌شود و به دیدار کسی نمی آید. فلان زن چون سوزن است مردم را می‌پوشاند و خودش عریان است. هر چه پرواز کند بالهایش دورتر شود. هرکه به بزرگی پدرانش ببالد عقیم است. از سعادت انسان این است که دشمنش عاقل باشد. عجول، عجول است سلطان هم بشود همین است. آنکه کاری را استحکام بخشد، به نتیجه رسیده است، هرچند هلاک شود. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357