هدایت شده از معارف وحیانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : پاداش آنانکه در حسرت رفتن به کربلا مانده اند ...
👤 #حجت_الاسلام_عابدینی
☑️ @kqemun
#همسرانه
اشتباهات نابودکنندهی زندگی مشترک؛
_ قهر کردن
_ تهدید به طلاق
_ توهین و فحاشی
_ برگشـت به گذشـته
_ دعوا در حضور فرزندان
_ شکایت از همسر به فرزند
_ بیسرانجام رها کردن مشاجره
❤ @zanvakhanevade
#خاطرات_یک_جنین
مترجم: احمد عبدالله زاده
۵ اکتبر
امروز زندگی من آغاز شد. پدر و مادرم هنوز خبر ندارند؛ ولی من به وجود آمدهام. و قرار است که دختر باشم: با موهای بور و چشمهای آبی. تقریباً همه چیز دربارۀ من مقدّر شده است؛ حتی اینکه قرار است عاشق گلها باشم.
۱۹ اکتبر
بعضیها میگویند که من هنوز انسان واقعی نیستم و فقط مادرم وجود دارد. ولی من هم آدمم، درست همان طور که یک خُردهنان هم نان است. مادرم هست؛ من هم هستم.
۲۳ اکتبر
همین الان دهانم دارد باز میشود. فکرش را بکنید: ظرف حدود یک سال میتوانم بخندم و بعدش هم حرف بزنم. میدانم اولین کلمهای که یاد بگیرم چیست: ماما.
۲۵ اکتبر
امروز قلبم خودبهخود شروع کرد به زدن. از حالا تا آخر عمرم آرام و بیوقفه میزند و بعد از چندین و چند سال، یک روز میایستد و آن موقع، من میمیرم.
۲ نوامبر
هر روز دارم کمی بزرگتر میشوم. دست و پاهایم دارند شکل میگیرند. ولی هنوز باید خیلی صبر کنم تا قدّم به دستهای مادرم برسد؛ تا این دستهای کوچک بتوانند گل بچینند و پدرم را در بغل بگیرند.
۱۲ نوامبر
دستهایم دارند انگشت درمیآورند. چه کوچولو و نازند! با این انگشتها میتوانم موهای مادرم را نوازش کنم.
۲۰ نوامبر
تازه امروز دکتر به مامانم گفت که من دارم اینجا، زیر قلبش زندگی میکنم. وای! حتماً چقدر خوشحال شده! خوشحالی مامان؟
۲۵ نوامبر
لابد بابا و مامانم دارند برایم اسم انتخاب میکنند، ولی حتی نمیدانند من دخترم یا پسر. من دوست دارم اسمم کَتی باشد. دیگر اینقدرها بزرگ شدهام.
۱۰ دسامبر
موهایم دارد رشد میکند: صاف و روشن و براق. نمیدانم مامان چهجور موهایی دارد.
۱۳ دسامبر
کمکم میتوانم ببینم. دوروبرم تاریک است. وقتی مامان به دنیایم بیاورد، همهجا آفتابی و پر از گل است. ولی من بیشتر از همه دوست دارم مامانم را ببینم. چهشکلی هستی مامان؟
۲۴ دسامبر
نمیدانم مامان صدای پچپچ قلبم را میشنود یا نه. بعضی بچهها موقع تولد کمی مریضاحوالاند. ولی قلب من قوی و محکم است و مرتب میزند: تاپ، تاپ... . دخترکوچولوی سالمی داری، مامان!
۲۸ دسامبر
امروز مادرم من را کشت.
⚠️سالانه در کشور ما بیش از 220 هزار جنین به صورت غیرقانونی کشته می شوند. این زندگینامه، برای آنها هم هست...
#سقط_جنین
❤ @zanvakhanevade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اخلاق مردها رو بشناسید😊
👤 دکتر شاهین فرهنگ
#روانشناسی_مردها
❤ @zanvakhanevade
زن و خانواده
#پیاده_روی_اربعین #ایران #عراق #نحن_اخوة 🖇 #حتما_بخونید 👇🌸👇
🔺اتفاقی دیدمش...
از یک خانه توی یک کوچه باریک با سینی هندوانه آمد بیرون و رفت وسط راه زائرین که هندوانه پخش کند.
اجازه گرفتم که از او عکس بگیرم.
عکس را که نشانش دادم، گفت:
پیر شدم، زشت شدم
دنیا پیرم کرد...
گفت اسمش نعیمه است، ولی ”ام نور“ صدایش میزنند. عراقیها معمولا مادرها را به اسم پسر بزرگشان صدا میزنند، برای همین پرسیدم پسر نداری؟
ساکت شد و بعدش گفت:
زمان جنگ #ایران و #عراق، حزب بعث همسرش را به زندان میاندازد و تهدیدش میکنند که دو پسرش باید در #جنگ شرکت کنند!😟
دوتا پسر هم فرار میکنند و میروند ایران و در مقابل رژیم بعثی میجنگند و هر دو #شهید میشوند.✨
حزب بعث هم به جبران این کار، هر دو پای همسرش را قطع میکنند!😰
برای همین نعیمه را به اسم دختر بزرگش صدا میزنند.
از آن زمان به بعد، نعیمه خودش کار کرده و خرج زندگی را در میآورد...
حرفی نداشتم بزنم😔 خداحافظی که کردم گفت:
#تل_زینبیه که ایستادی، از طرفم بگو:
«زینب سلام، زندگی خودم و بچههایم فدای صبرت»
💠روایتگر: #سحر_طوسی، گردشگر ایرانیِ غیرمسلمان
#پیاده_روی_اربعین
#سفر_ارزان
#عراق
#شهید
#نحن_اخوة
#قضاوت_نکنیم
#خوب_ببینیم
❤ @zanvakhanevade