eitaa logo
ضرب المثل
32.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
858 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 انسانیت سخت نیست مرد جوانی پدر پیری داشت که در بستر بیماری افتاد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده‌ای رها کرد و از آنجا دور شد. 🔸پیرمرد ساعت‌ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس‌های آخرش را می‌کشید. 🔹رهگذران از ترس واگیر داشتن بیماری و فرار از دردسر، روی خود را به‌سمت دیگری می‌چرخاندند و بی‌اعتنا به پیرمرد نالان، راه خود را می‌رفتند. 🔸شخصی از آن جاده عبور می‌کرد. به محض اینکه پیرمرد را دید، او را بر دوش گرفت تا به بیمارستان ببرد و درمانش کند. 🔹یکی از رهگذران به طعنه به او گفت: این پیرمرد فقیر و بیمار است و مرگش نیز نزدیک، نه از او سودی به تو می‌رسد و نه کمک تو باعث تغییری در اوضاع این پیرمرد می‌شود. حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چه به او کمک می‌کنی؟ 🔸آن شخص به رهگذر گفت: من به او کمک نمی‌کنم، من دارم به خودم کمک می‌کنم. اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم، چگونه روی به آسمان برگردانم و در محضر خالق هستی حاضر شوم؟ من دارم به خودم کمک می‌کنم. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان خوبم به آخرین جمعه🌷 تیر ماه خوش آمدید ان شاءالله امروز در پناه پروردگار دلتون بدون درد🌷 زندگیتون بدون غم دنیاتون بدون مشکل لحظه‌هاتون بدون غم در کنار خانواده و عزیزان سپری بشه @zarboolmasall
معنی ضرب المثل آنقدر شور بود که خان هم فهمید💚🌿 ضرب المثل آنقدر شور بود که خان هم فهمید: هنگامی که کسی در انجام کارهای نادرست و استفاده نابجا از موقعیت ها زیاده روی کند تا جایی که ساکت ترین آدمها را هم به اعتراض وا دارد ، می گویند : ” آن قدر شور بود که خان هم فهمید . ” @zarboolmasall
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خواص عاشورایی: عَبدُالله بْن عَفیف اَزْدی ♦️عَبدُالله بْن عَفیف از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) بود. او در جنگ‌های جمل و صفین چشمانش را در رکاب علی(ع) از دست داده بود. او نخستین شیعه‌ای است که پس از شهادت امام حسین(ع) به شهادت رسید. 🔺پس از شهادت امام حسین(ع)، عبیدالله بن زیاد در کوفه به منبر رفت و با اشاره به امام حسین(ع) گفت: خدای را سپاس که ... دروغگو پسر دروغگو را کشت. هنوز سخن ابن زیاد تمام نشده بود که عبدالله بن عفیف گفت: اى پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو، تو و پدرت هستيد و نيز كسى است كه به تو حكومت داد و پدرش. کجایند فرزندان مهاجر و انصار که از این ناپاک، انتقام بگیرند. 🔻ابن زیاد برافروخت و دستور داد او را دستگیر کنند. او با سردادن شعار طایفه‌اش (یا مبرور)، آنها را به کمک فراخواند، طایفه‌اش او را از مجلس بیرون بردند. ولی شب هنگام ماموران ابن زیاد خانه‌اش را محاصره کردند. وی نابینا بود اما دخترش صفیه او را به جنگ راهنمایی می‌کرد. بالاخره او را دستگیر کرده و به دستور ابن زیاد گردنش را زدند و بدنش را در کناسه کوفه به‌دار آویختند. @zarboolmasall
ضرب المثل گیلکی🌱🌿 سَری که درد نُکنه دستمال دَنوَدید » مفهوم ؛ وقتی کاری به ما ربط نداره بیخود خودمون رو تو دردسر نندازیم . « ایته نُخورم نخورم بَتَرس ایتَه پا نشسته مهمانَ » مفهوم ؛ کسی که اول تعارف میکنه ولی وقتی پای سفره نشست از همه بیشتر میخوره . « گَمَج گیل گیلی بُخورده خو نُخونَ پیدا کُدَه » مفهوم ؛ یکی لنگه خودش پیدا کرده . @zarboolmasall
دوستان و همراهان گرامی 🤍✌️🏻 این یک ضرب المثل تصویری هست آیا میتونید حدس بزنید؟ 😍🖇 جواب آن در کانال قرار خوهد گرفت ساعت ۱۲ با ما همراه باشید. @zarboolmasall
جواب ضرب المثل تصویری امروز💚✅ آسمان همه‌جا یک رنگ است. @zarboolmasall
ضرب المثل “اشک تمساح می ریزد” ریشه ضرب المثل به شیوه کودکانه💚 خاصه گریه و اشكی كه نه از باب دلسوزی، بلكه از رهگذر ریا و تلدیس باشد، تا بدان وسیله مقصود حاصل آید و سو نیت گریه كننده جامه عمل بپوشد. سابقا معتقد بودند كه غذا و خوراك تمساح به وسیله اشك چشم تامین می شود. بدین طریق كه هنگام گرسنگی به ساحل می رود و مانند جسد بی جانی ساعت ها متمادی بر روی شكم دراز می كشد. در این موقع اشك لزج و مسموم كننده ای از چشمانش خارج می شود كه حیوانات و حشرات هوایی به طمع تغذیه بر روی آن می نشینند. پیداست كه سموم اشك تمساح آنها را از پای در می آورد. فرضا نیمه جان هم بشنود و قصد فرار كنند به علت لزج بودن اشك تمساح نمی توانند. از آن دام گسترده نجات یابند. خلاصه هربار كه مقدار كافی حیوان وحشره در دام اشك تمساح افتند، تمساح پوزه ای جنبانیده به یك حمله آنها را بلع می كند و مجددا برای شكار كردن طعمه های دیگر اشك می ریزد. @zarboolmasall
فلسفه این ره که تو می روی به ترکستان است !💚🌿 این حکایت فلسفه داره و ان اینکه صحرایی در ترکستان وجود داره که معروفه به صحرای مرگ که گرمای سوزان و کشنده داره و ازینرو کنایه به افرادی زده میشه که کور کورانه مسیر زندگی رو اشتباه طی میکنن و عاقبت خوشی در انتظار آنها نیست ، این ره تو میروی به ترکستان است منظور این است که به جای خوبی نخواهی رسید و خطر در انتظار توست و برگشتی در کار نخواهد بود . @zarboolmasall
یریدون ان یطفئو ا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون"(توبه 32) در قدیم، مردی خادم بقعه ی متبرکه ای بود و همه شب شمعی در آن بقعه می افروخت تا مردمان صاحب عقیده و فقرا آسوده باشند و از روشنایی استفاده کنند. از قضا یکی از شبها مردی طمعکار به این فکر افتاد که شمع را خاموش کند، بقعه تاریک شود و نذوراتی که در آنجا هست بدزدد. سر فرصت آمد شمع را از روی شمعدان برداشت. بدون توجه به اینکه توی شمعدان مقداری پنبه هست پف کرد به شمع. شعله به پنبه اثر کرد و آتش گرفت. شعله زبانه کشید و ریش آن دزد طمعکار سوخت. و این مثل را بر زبان آورد: چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکه پف کند ریشش بسوزد. @zarboolmasall
در لهجه اصفهانی ضرب‌المثل‌های خاصی وجود دارد. در زیر چند نمونه از آنها آمده‌است. پاش رو مار باشد، ور نیمی‌دارد! یعنی: از تنبلی هیچ کاری انجام نمی‌دهد. بچه‌بازی درنیار! یعنی: کار بدون فکر انجام نده مثی چوری شدس! یعنی خیلی ضعیف و لاغر شده قسمت، قسمت جنبون میخواد! یعنی علاوه بر قسمت و تقدیر، یک نفر باید پیگیر قسمت باشد. @zarboolmasall