🟩ضرب المثل در اشعار شاعران
🟩بغداد خراب است
🔸️به شوخی و طنز گفته میشود و منظور از آن بیان گرسنگی است.
🔹️وقتی میگویند فلانی بغدادش خراب است یعنی به شدت گرسنه بوده و در حال حاضر فکر خوردن و رفع گرسنگی است و انتظار دیگری از وی نداشته باشید.
🔸️ریشه این مثل را به اوج دوران بغداد نسبت میدهند که در آن نعمت به وفور بود و هیچ کس گرسنه نبود ولی بر اثر حمله مغولان ویران شد و فقر و گرسنگی در آن شهر بیداد میکرد و اشاره به گرسنگی و فقر بعد از ویرانی بغداد دارد.
سرتاسر بغداد همه دود کباب است
فلسی نبود در کف و بغداد خراب است
اگر دانی که نان دادن ثواب است
تو خود میخور که بغدادت خراب است
#بغداد #خراب #گرسنگی
@zarboolmasall
زیبا اندیش که باشی😉
همه چیز را زیبا می بینی😍
نگاه از درون تو می آید🤗
نگاه درونیت را به دنیا زیبا کن😌
تا دنیا زیباییهایش رابرتو جاری کند🕊
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش🌱
@zarboolmasall
«کباب پخته نگردد، مگر به گردیدن» :
تقریبا" هیچ کجای دنیا نیست که کباب نداشته باشد، هر کجا که گوشتی باشد و آتشی ، کباب شکل میگیرد اما در زمینه کباب یکی از متخصصترین مردمان جهان ایرانی هستند
کبابهای خاص ایرانیها از کوبیده و برگ گرفته تا چنجه و جوجه شهرت و محبوبیتی جهانی دارند.
ایرانیها رازهای زیادی در پختن انواع کباب دارند ، از به عمل آوردن کباب گرفته تا خواباندن آن در پیاز و سایر افزودنیهای مچاز
اما پختن کباب هم رازهای خاص خودش را دارد تا نه کباب خام بماند و نه بسوزد و به اصطاح مغز پخت شود
یکی از این رازها گذاشتن کباب روی آتش ملایم و مدام چرخاندن آن است تا دو طرف آن در معرض آتش قرار بگیرد
از همین کار برای ساختن یک ضرب المثل استفاده شده است.
این ضرب المثل میگوید سفر و گردش در جهان است که باعث میشود که یک نفر خام و بی تجربه ، به تجربه و پختگی برسد
شما را یاد یک ضرب المثل دیگر نمیاندازد؟بله ! بسیار سفر باید تا پخته شود خامی...
@zarboolmasall
کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی ارزش رفتن دارد ...
آن قدر میروم تا صدای پاشنههایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند،
میفشرد و به درد میاورد ...
اما من همچنان خواهمرفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد
ماندن در کار نیست
گذشتههای دردناک را رها میکنم ،
و به آینده " نامعلوم " ،نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
_ گذشته با آینده یکسان نیست
_ زندگی نه ماندن است، نه رسیدن
_ زندگی به سادگی رفتن است
_ به همین راحتی،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ...
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ ... 🌱
‹🤍🌼›
#دکتر_رباب_حامدی
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی به هیچکس درس رایگان نمی دهد
وقتی میگن زندگی بمن آموخت
یعنی تاوانش را حتما پرداخته ای ... 🌱
@zarboolmasall
« چشمهایش آلبالو گیلاس میچیند» :🍒🌿
معمولا" در یک باغ درختان آلبالو و گیلاس بسیار نزدیک به هم هستند ، کسی که دارد محصول را میچیند باید حواسش باشد که این دو را اشتباه نگیرد و در جعبههای مجزا نریزد…البته این کار خیلی هم سخت نیست چرا که گیلاس درشت تر است و آلبالو ریزتر و کسی باید خیلی حواسش پرت باشد که این را اشتباه کند.
ضرب المثل چشمهایش آلبالو گیلاس میچیند کنایه از خود بی خود بودن یا حواس پرتی نظاره و قضاوت کردن، عوضی دیدن و اظهار نظر بی جا کردن و اشیا را به جای خود ندیدن و بی اراده بودن است
خلاصه این که اگر کسی در دیدن چیزی اشتباه کرد به کنایه به او میگویند که چشمهایش آلبالوگیلاس میچیند.
@zarboolmasall
«قوش کریم خانی» :⛓🌾
باز یا قوش پرندهای است شکاری کوچکتر از عقاب که در فلات ایران بسیار دیده میشود، این پرنده وحشی را بعضی رام میکنند و از آن برای شکار کردن استفاده میکنند یعنی تربیت میکنند تا کبوتر یا کبکی را در آسمان بزند یا آن که در هنگام شکار حیواناتی مثل آهو هنگامی که شکار فرار کرد جای آن را مشخص کند
در زمان قدیم که پادشاهان به شکار حیوانات علاقه بسیاری داشتند یکی از لوازم شکار همین قوش یا باز بود ، برای همین خیلی از افراد به شاه برای خودشیرینی باز یا قوش تربیت یافته هدیه میدادند.
اما کریم خان زند فرق داشت.او که بسیار بی آلایش و صریح بود .در کتاب روضه الصفای ناصری یک جمله است که خیلی مهم است . در این کتاب آمده است:«برای کریمخان بازی آوردند. گفت برای چیست؟ گفتند شکار میکند. گفت رها کن سی خود بگیرد، سی خود بخورد!»
یعنی این که به جای این که ما خرج خورد و خوراک او را بدهیم تا روزی در شکار به ما کمک کند رهایش کنید تا خود بگیرد و خود بخورد
اصطلاح و ضرب المثل قوش کریم خانی برای سازمانها و افرادی به کار میرود که هزینه و خرج آنها بیشتر از سودشان است .
@zarboolmasall
🌱🌱🌱
#تلنگر
مراقب باشین بعضیآ در حالیکهِ
هندونه زیر بغلتون میذارن ،
پوستِ موز هم زیرِ پاتون میندازن !!
آدم بی شعور از یه کیلومتری هم قابل تشخیصه،
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی
بعضیها با مدرک ،
خالی از درکند
و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور...
‹🤍🌼›
@zarboolmasall
#پندانه
نعمت های زندگی خود را بشمارید!
زمانی که شمارش نعمتهای زندگی خودم را شروع کردم، زندگی ام
تحول یافت.
ویلی نلسون
شاید شنیده اید که می گویند: نعمت های زندگی ات را بشمار! و فکر کردن به چیزهایی که شکر گزار آنها هستید یعنی شمردن نعمتهای زندگی خود. ولی نمی دانید که شمردن نعمت ها یکی از قدرتمندترین تمرین هایی می باشد که انجام می دهید و این با مهارتی معجزه آسا زندگی شما را عوض می کند! هر زمان برای چیزهایی که دارید حتی کوچک شکرگزاری می کنید شاهد افزایش سریع آنها می شوید. اگرچه برای پولی که دارید اندک شکرگزار باشید، می بینید که پول به شکل جادویی زیاد می شود. اگر برای رابطه ای شکرگزار هستید، حتی اگر کامل نباشد، به شکل معجزه آسا می بینید بهتر می شود، اگر سپاسگزار شغل فعلی خود هستید حتی اگر شغل رویایی شما نباشد اوضاع به تدریج طوری عوض می شود که بیشتر از شغل خود لذت می برید و ناگهان انواع فرصت های کاری پدیدار می شود.
مشکل اینجاست که وقتی نعمت های خودمان را نمی شماریم، در دام شمردن غیر ارادی موارد منفی می افتیم. هر زمان در مورد چیزهایی که نداریم حرف می زنیم موارد منفی را می شماریم، هر زمان انتقاد می کنیم یا دیگران را مقصر می شماریم موارد منفی را می شماریم. زمانی که ترافیک، انتظار در صف ،تأخير، مشکلات دولت ها،کم بودن پول یا آب و هوا انتقاد می کنیم. منفی ها را می شماریم. زمانی که موارد منفی را می شماریم آنها هم زیاد می شوند؛ ولی از آن بالاتر، با هر مورد منفی که می شماریم برکاتی را کنار می زنیم که در سر راه ما بودند.
من هر دو مورد شمردن نعمت ها و شمردن موارد منفی را امتحان کردم؛ به شما اطمینان می دهم شمردن نعمت هایتان تنها راه رسیدن به نعمت در زندگی شماست.
مالت بید دی باب کوک (نویسنده و فروشنده) می گوید:
بهتر است موقع نام بردن نعمت های زندگی خودتان شمارش آنها از دست شما بیرون برود تا اینکه نعمت ها به علت شمردن مشکلات و دردسرهایتان از دست شما بیرون بروند.
‹🤍🌼›
@zarboolmasall
📔#حکایتی_زیبا_و_خواندنی
عیاری بازرگانی را به جبر به خانه ی خود برد و به زن خود سپرد تا در زمان مناسب خون بازرگان بریزد چون به خانه باز آمد که آنچه نیت کرده بود انجام دهد لقمه ای نان در دست بازرگان دید که مشغول خوردن است.
_این نان را چه کسی به تو داده؟
_عیال تو این مرحمت را در حق من کرده و با بازرگانی اسیر و گرسنه لقمه ای نان عنایت کرده
مرد چو بشنید این پاسخ تمام
گفت:برما شد تو را کشتن حرام
چونکه هر مردی که نان ما شکست
سوی او با تیغ نتوان برد دست
📕برگرفته شده از:
✍منطق الطیر شیخ فریدالدین عطار
✓
@zarboolmasall